بیشترین سختی و مشکل مشتریان در ارزیابی و مقایسه کیفیت خدمات و تمایز بین برندهای مختلف ناشی از این ویژگی (ناملموس بودن خدمات) می‌باشد همچنین بسیاری از محققان نظیر (توماس ۱۹۷۸)، بری و یاداو (۱۹۹۶) بر این باورند که هر چه درجه ناملموس بودن بیشتر باشد، شرکت‌ها در قیمت‌گذاری سختی بیشتری را متحمل می‌شوند تعدادی از استراتژیهای برندینگ ممکن است بر این مشکلات فائق آیند برای مثال تحقیقات تجربی (بویو، لئونارد و وایت ۱۹۹۴). نشان می‌دهد که اندازه و شهرت شرکت‌ها که به عنوان عوامل مرتبط با نام برند شرکت ادراک می‌شوند به هنگام انتخاب بین پیشنهادات بسیار ناملموسی مثل خدمات حرفه‌ای یا مالی، می‌توانند توسط مشتریان به عنوان اهرم‌هایی از کیفیت شناخته شوند. طبق نظر فیوت (۱۹۹۶) به نظر می‌رسد که مشتریان گرایش دارند که برای خدمات شرکت‌هایی که مشهورترند قیمت بالاتری بپردازند به همین دلیل عده‌ای بر این عقیده‌اند که باید از طریق ارتباطات دهان به دهان شهرت برای سازمان به ارمغان آورد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

به علاوه شناسایی خود شرکت به عنوان برند که توسط هویت سازمانی، شخصیت و تصویر متمایز شخصیت‌پردازی شده است یک استراتژی برندینگ خدمات بسیار حیاتی می‌باشد که نه تنها منجر به ایجاد حمایت، شناخت و پذیرش آنها می‌شود بلکه آنها را ملموس‌تر می‌کند (نیزلی ۱۹۷۹).
خلاصه گفته بری ولکارک (۱۹۸۸) در این زمینه به شرح زیر است:
«در خدمات نام شرکت همان نام برند است» یک استراتژی برندینگ دیگر عبارت است از استفاده از لوگوهای متمایز و یا تسهیلات فیزیکی که مشتریان می‌توانند فوراً آنها را به ارائه‌دهندگان آن خدمات نسبت دهند. منطق این امر ارائه شواهد ملموس مرتبط است (جرج وبری ۱۹۸۱).
ب .جدایی‌نا‌پذیری تولید و مصرف
از آنجایی که مشتریان درگیر فرایند تولید خدمات می‌باشند. انتظارات آنها ممکن است در رویارویی‌های مختلف ارائه خدمات به دلیل میزان تعاملی که با ارائه‌دهندگان مختلف برقرار می‌کنند متفاوت باشد. به عنوان مثال رضایت از یک برند خدماتی تحت تأثیر هماهنگی و سازگاری بین رفتار مورد انتظار و رفتار ادراک شده بازیگران است و این امر کنترل کیفیت خدمات را دشوارتر می‌کند. به علاوه طبق گفته تعدادی از محققان نظیر تبسون (۱۹۹۵)، گرونروز (۱۹۹۰) مجاورت و نزدیکی دیگر مشتریان نیز ممکن است تجربه خدمات را تحت تاثیر قرار دهد. از این دیدگاه برند شرکت به رفتار کارکنان انسجام می بخشد در حین اینکه انتظارات مشتریان را نیز تعریف می‌کند. با درگیر شدن بیشتر مشتریان در امر فرایند تولید، شرکت‌ها بهتر قادر خواهند بود خدمات را متناسب با نیاز افراد تهیه کنند. در چنین موقعیت‌هایی، نقش عرضه‌کننده و مصرف‌کننده باز تعریف می‌شود چرا که تولید و مصرف در هم ادغام می‌شوند.
ج. عدم تجانس
عنصر انسانی در تهیه خدمات نمی‌تواند مانند محصولات کارخانه تحت نسخه‌های کنترل کیفیت قرار گیرد. بنابراین تجربه خدمات به طور‌بالقوه. منحصر به‌فرد است و دستیابی به سازگاری در بین آنها امری دشوار است. چنانچه سونالیتی (۱۹۹۵) اشاره دارد که ادعاهایی که برای جایگاه‌یابی برند در تبلیغات انجام می‌شود، باید توسط کارکنان رودررو با مشتری عیناً عمل شود به گونه‌ای که هویت انسانی به برند مورد نظر ببخشد لیزلی می‌گوید: کارکنان شما در ذهن مشتری، درست همانند یکی از ویژگی‌های خدمات ارائه شده توسط شما تداعی می‌شوند. (جرج، ۱۹۹۰) بر این باور است که بازاریابی داخلی بهترین شیوه برای ایجاد و حفظ گرایش خدمات در سازمان و انگیزش کارکنان می‌باشد. زیرا تا زمانی که همه کارکنان متعهد نباشند اثربخشی برنامه‌های برندینگ در سطح تماس با مشتری با خطر مواجه است گرونروز (۱۹۹۰) عنوان می‌کند که ایجاد یک فرهنگ خدماتی از طریق بازاریابی داخلی وسیله‌ای است برای خلق عملکرد بازاریابی تعاملی خوب که برای اجرای استراتژی بازاریابی رابطه‌ای مورد نیاز است.
د.خراب و فاسد شدنی
از نظر بیستون (۱۹۹۵) خدمات نمی‌توانند ذخیره شوند و اماکن ارائه خدمات به انتقال مالکیت خدمات نمی‌پردازند در بخش‌های خدماتی مثل بیمه زندگی، خدمات بسیار قبل از اینکه منافع و مزایای آن حاصل شود و مورد ارزیابی قرار گیرد خریداری می‌شوند. بنابراین برند خدمات نه تنها با چالش ایجاد یک تصویر و شهرت برای جذب مشتریان روبرو می‌باشند بلکه باید از اینکه برندهای دیگر مشتریان را با ادعاهای خود فریب می‌دهند جلوگیری کنند. ایجاد یک تصویر مناسب و شهرت برای سازمان یکی از روش‌های برندینگ است که بر اینگونه مشکلات غلبه می‌کند- مشکل دیگری که بر اثر ویژگی خراب شدن خدمات است مشکل مقارن بودن عرضه و تقاضا است. اگر سازمان‌های خدماتی نتوانند استراتژی‌هایی را تدبیر کنند که یا با تقاضای بی‌ثبات منطبق شوند و یا تعدیلاتی را ایجاد کنند تا ظرفیت و تقاضا را با هم منطبق‌تر سازند، آنها نه تنها با هزینه‌های مالی روبرو می‌شوند بلکه با مشکلات برندینگ نیز روبرو خواهند بود.
تفاوت برندینگ خدمات و محصولات
برند چنانچه توسط مشتریان ادراک می‌شود هم کیفیت خدمات و هم کارایی ارائه خدمات را دربر می‌گیرد. برای مثال تصویر برند یک مجموعه سوپرمارکت نه تنها به تعداد و قیمت محصولات که آنها ارائه می‌دهند بلکه به سرعتی که مشتریان می‌توانند در آن خرید خود را انجام دهند بستگی دارد.
دونترناتونی و دال ریلی (۱۹۹۹) آنچه برندینگ خدمات را از برندینگ محصولات متمایز می‌سازد تعاریف آنها نیست بلکه استراتژی اجرایی آنها می‌باشد.
دونترناتونی و مک دونالد بر این باورند که تلاش‌هایی که برای برندینگ در صنعت خدمات انجام می‌شود متناسب با رشد مداوم خود صنعت نمی‌باشد آنها مجموعه‌ای از مسائل مهمی را که برندینگ را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد بر می‌شمردند. (برای مثال ویژگی‌های خدمات، اهمیت سمبل‌ها در ساخت برند، توانمندسازی کارکنان مشارکت مشتریان در توسعه و ایجاد برند).
در ادبیات موجود درباره بازاریابی خدمات شواهد زیادی است که موفقیت یا شکست خط مقدم ارائه خدمات تأثیر کاملاً مستقیم بر کیفیت روابطی که در ادامه بین خریدار و فروشنده شکل می‌گیرد دارد. گرونرز توضیح می‌دهد که تمرکز بازاریابی داخلی بر این است که چگونه کارکنان حساس نسبت به مشتری را جذب و حفظ کنند بازاریابی داخلی پیش‌نیاز بازاریابی خارجی موفق می‌باشد (دورکین بنت ۱۹۹۹).
تعبیر برند خدمات به عنوان یک تعهد، به دلیل ناملموس بودن آنها، از سوی بسیاری از نویسندگان مورد تأئید قرار گرفته است (دونترناتونی و سیگال هورن، ۲۰۰۳) امروزه بسیاری از سازمان‌های خدماتی از استراتژی برندینگ خدمات در راستای موفقیت خود در بازار و ایجاد تمایز استفاده می‌کنند. یکی از چهار قطب شناسایی برندهای قوی، تمایزی است که ایجاد می‌کنند به این معنا که به گونه‌ای تک بودن خود را مشخص می‌کنند (بروئر، کسل، جونز، ۲۰۰۵). ادبیات برندینگ کالاها با توجه به ویژگی‌های خدمات با انجام تعدیلاتی قابل استفاده برای خدمات نیز می‌باشد.
اگرچه مفهوم برند برای هر دو یکسان است یک تفاوت عمده بین برندینگ خدمات و محصولات در این است که پیاده‌سازی برندینگ خدمات با محصولات متفاوت می‌باشد. در اجرا و پیاده‌سازی برندینگ خدمات سازمان به دنبال آن است تا به گونه‌ای به بازاریابی داخل بپردازد تا کارکنانی که نهایتاً از مراحل کارمندیابی، استخدام و آموزش غربال می‌شوند انتقال‌دهنده قول و تعهد برند سازمان باشند (مک دونالد، دونتر ناتونی، هریس ۲۰۰۱).
بالمر و ویلکینسون بر این باورند که تجسم و تصویر قوی از سازمان، اثربخش‌ترین شیوه تمایز در حوزه خدمات مالی می‌باشند (مک دونالد، دونتر ناتونی، هریس ۲۰۰۱).
همچنین اشاره شده است که عملکرد ضعیف کارکنان، مخرب‌ترین عامل در شهرت و تجسم و تصویر برند سازمان می‌باشند (مارتین، بومنت، دویگ، ۲۰۰۵). کارکنان برند خدمات را در چشمان مشتریان تجسم می‌بخشند در بیمه‌ها کارکنان یکی از نقاط تماس مهم سازمان تماس با مشتریان می‌باشند. لذا اطمینان یافتن از تعهد آنها به برند سازمان‌ها می‌تواند شانس موفقیت را بالا ببرد (مک دونالد، دونتر ناتونی، هریس ۲۰۰۱).
ایجاد ارزش ویژه برند یکی از بخش‌های مهم در ایجاد برند است. تصور می‌شود که ارزش ویژه برند مزایای زیادی برای شرکت به همراه داشته باشد مثلاً سطوح بالای ارزش ویژه برند منجر به ترجیحات و تمایلات بالاتر مصرف‌کننده و دلایل خریدار می‌گردد. شرکت‌هایی که ارزش ویژه برند بالایی دارند، بازده بالایی خواهند داشت. به خاطر اهمیت برندگذاری توسعه و تدوین معیارهایی برای سنجش ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری لازم به نظر می‌رسد برندگذاری یکی از روش‌های قدرتمند تمایز و تمایز بخشی یکی از کلیدی‌ترین استراتژی‌های موضع‌یابی رقابتی است. تأثیر استراتژیک برندگذاری درادبیات بازاریابی به اندازه کافی مورد بحث قرار گرفته است.
برندها ممکن است مزایای رقابتی پایداری برای شرکت‌ها به همراه داشته باشند. یعنی اگر مصرف‌کنندگان برندی را خوب بدانند شرکت به یک مزیت رقابتی دست یافته است. لذا مدیران باید به ابزارهای مطمئن و قابل اعتمادی برای ایجاد ارزش ویژه برند دسترسی داشته باشند.
به علاوه مدیریت برند در استفاده کامل از دارایی‌های شرکت برای ایجاد ارزش بیشتر سرمایه‌گذاری‌ها حائز اهمیت است. هزینه بالای معرفی یک برند جدید و تبلیغات و توزیع از جمله دلایل افزایش اهمیت مدیریت برند هستند. به خاطر تغییرات مستمر در محیط بازاریابی برندسازی یکی از بهترین راه های انجام تجارت است. برندسازی موفق می‌تواند جایگاه رقابتی قدرتمندی در اختیار تولیدکننده قرار داده و در عین حال قدرت خرده‌فروشان را نیز افزایش دهد. برندگذاری همچنین می‌تواند به عنوان یک عامل دفاعی برای حفظ سهم بازار در برابر رقبا نیز بکار رود. لذا درک بهتر از مدیریت ارزش ویژه برند و سنجش آن یکی از الزامات مدیریت برند است.
برند گذاری به عنوان بنیان بازاریابی خدمات در قرن ۲۱ توصیف شده است .محققان زیادی برای اهمیت خدمات بر سازمانها تاکید داشته انداین محققان بیان داشتندکه دیدگاه جدیدی در بازاریابی در حال ظهور است که درآن خدمات نسبت به کالاها اهمیت بالاتری در معاملات اقتصادی دارد. با این دیدگاه در ذهن” شرکت ها باید به منظور دستیابی به مزیت رقابتی بر ارزش خدماتی که همراه محصولات ارائه میشوند بیفزایند در زمینه خدمات رهنمودهای زیادی وجود ندارند تا هنگام تصمیم گیری برای خریدخدمات به مشتریان کمک کند.نام یک برند معروف به عنوان ابزاری جهت کاهش مخاطره و به یادآوردن اطلاعات و تسهیل فرایند تصمیم گیری مورد استفاده قرار میگیرد.مشتریان همواره با اندازه گیری کیفیت خدمات مشکل دارند. همانگونه که در نمودار شماره ۱پیچیدگی و دشواری اندازه گیری کیفیت خدمات بیش از کیفیت محصولات است. این دشواری ناشی از ۳ دلیل عمده است. اول آن که در زمان جستجوی گزینه های کیفی به دلیل آن که شهودی عینی در خصوص موارد مطروحه وجود ندارد ، مشتری نمی تواند به راحتی بهترین گزینه را انتخاب نماید. مواردی چون قیمت ، حجم ، اندازه ، شکل ، رنگ ، بو و مزه در انتخاب مشتریان بسیار تاثیر گذارند. همانطوری که می دانیم این موارد در مورد محصولات صادق هستند و در مورد خدمات نمی توان به این راحتی شاخص هایی را تعریف نمود. مسئله دوم کیفیت تجربه شده را شامل می شود . مشتری در مورد خدمات نمی داند که کدام یک از گزینه هایی که در گذشته آزموده است از لحاظ کیفی ، مطلوبیت بیشتری برای وی فراهم آورده است. مسئله سوم نیز اعتماد به کیفیت است. مشتری همچنان سر در گم است که آیا کیفیتی که مورد آزمون قرار داده است واقعی است یا خیر؟ برای مثال اکثر مردم ذهنیت مثبتی نسبت به خدمات پزشکی اورژانس ندارند ، اما نمی توانند کیفیت خوب را نیز در ذهن خود تصویر سازی نمایند
نمودار شماره۲- ۱ طیف ارزیابی کیفیت خدمات و محصولات- زیتمال و بیتنر – ۱۹۹۶
۴-۱-۲مفهوم ارزش ویژه برند
از اواخر دهه ۱۹۸۰ و با مطرح شدن فلسفه مدیریت ارزش محور، ارزش ویژه برند به یکی از مفاهیم کلیدی بازاریابی هم در بحث تئوری‌های مدیریتی و هم در بحث وظایف مدیریتی تبدیل شده است. (سرینواسان و همکاران،[۲۸] ۲۰۰۵). موضوع برند بحث بسیار وسیعی است که در برخی از کشورهای جهان حتی به عنوان یک رشته تحصیلی مجزا در سطح کارشناسی ارشد و دکتری ارائه می‌شود. و این در حالی است که بسیاری از مردم ایران و حتی آنهایی که تحصیلات دانشگاهی دارند با مفهوم برند آشنایی ندارند و اغلب برند را به عنوان مارک تجاری و یا سایر اجزاء برند در نظر می‌گیرند. ارزش ویژه برند به عنوان یکی از پیامدهای برند و برندسازی مطرح می‌شود و یکی از موضوعاتی است که طی ۲۰ سال اخیر مورد توجه قرار گرفته است و این خود باعث شده که تحقیقات بسیار زیادی در سطح جهان در رابطه با ارزش ویژه برند (به عنوان مثال، تاکنون احتمالاً بیش از ۳۰۰ مدل در رابطه با ارزش ویژه برند ارائه شده است) انجام شود.
برند، دارائی با ارزشی است و در گذر زمان میبینیم که سرمایهگذاریهای کلانی برروی آن صورت گرفته است. حرکتهایی که برای نخستین بار ارزش ویژه برند را نمایان نمود، دو حرکت غیرعادی بود. یکی در سال ۱۹۸۵ و دیگری در سال ۱۹۸۷ بود. در سال ۱۹۸۵ میلادی، رِکیت و کُلمن[۲۹] بهای خوبی را برای خرید سرقفلی[۳۰] برند ایرویک[۳۱] از سیبا- گایگی[۳۲] پرداخت کردند و این بهای پرداختی به خاطر موارد غیرقابل تعریفی مانند ارزش مشتریان این برند و ارزش ویژه برند بود. در سال ۱۹۸۷، گرندمت[۳۳]، شرکت هیوبلین[۳۴] را که صاحب برند اِسمیرنُف[۳۵] بود خریداری نمود. گرندمت اعلان کرد که برای برندهای جدیدش ۵۹۹ میلیون فرانک در ترازنامه منظور خواهد کرد. این دو حرکت غیرمعمول بودند ولی انقلابی نبودند. انقلاب واقعی در عرصه ارزش ویژه برند زمانی رخ داد که فیلیپ موریس[۳۶] در سال ۱۹۸۸ مبلغ ۹/۱۲ میلیارد دلار برای خرید شرکت مواد غذایی گرفت[۳۷] پرداخت کرد. این مبلغ ۴ برابر ارزش دفتری دارائیهای ملموس آن شرکت بود (شورتون، ۲۰۰۲، ص، ۶۵).
در اوایل دهه ۸۰، مدیران بازاریابی در آمریکا از واژه ارزش ویژه برند برای نخستین بار استفاده کردند (باروایز[۳۸]، ۱۹۹۳). بعدها افراد آکادمیک نیز از این اصطلاح استفاده کردند-( لوتسر[۳۹] در سال ۱۹۹۸، فرگوهر[۴۰] در سال ۱۹۸۹، آکر در سال ۱۹۹۱، آمبلر[۴۱] در سال ۱۹۹۲ و کلر در سال ۱۹۹۳.) از اواخر دهه ۸۰ به علت رایج شدن فلسفه مدیریت ارزش مدار، ارزش ویژه برند- چه در تئوری و چه در عمل- به یکی از مفاهیم مهم بازاریابی در عرصه مدیریت تبدیل شد. نیاز به سنجش ارزش ویژه برند منجر به ایجاد مدلهای بسیار در نقاط مختلف جهان شده است. تا سال ۲۰۰۵ بیش از ۳۰۰ مدل مختلف ایجاد شده است. بیشتر این مدلها بر دیدگاه مصرفکننده و خریدار تمرکز دارند (بِرمن، جاست- بنز و ریلی[۴۲]، ۲۰۰۸).
ارزش ویژه برند در سال ۱۹۸۸ توسط موسسه علوم بازاریابی امریکا[۴۳] به این صورت تعریف شد که مجموعهای است از رفتارها و ارتباطات مصرفکنندهی برند، اعضای شبکه و کانال برند و شرکت مادر که موجب میشود برند بتواند سود بیشتری نسبت به زمانی که بدون نام برند باشد کسب کند (لوتسر، ۱۹۸۸). یک سال بعد، فرگوهر ارزش ویژه برند را به عنوان ارزش افزوده شده به شرکت، تجارت و یا مصرفکنندهای که کالای همراه با برند را خریداری میکند معرفی کرد (فرگوهر، ۱۹۸۹). در تعریف ساده و در عین حال عمیق اَمبلر، ارزش ویژه برند چیزی است که ما در سر خود داریم و همراهمان است (اَمبلر، ۱۹۹۲). ارزش ویژه برند ارزش افزودهای است که با محصولات و خدمات همراه میشود. آکر ارزش ویژه برند را به عنوان مجموعهای از داراییها و تعهداتی که با نام و سمبل (علامت) برند مرتبط است تعریف کرد (آکر، ۱۹۹۱). این ارزش میتواند در قالب نحوهی نگرش، احساس و عمل مشتریان در ارتباط با برند انعکاس یافته یا در قیمتها، سهم بازار و سودی که برند برای شرکت به ارمغان میآورد منعکس شود. ارزش ویژه برند یک دارایی غیرقابل لمس و بسیار مهم برای شرکتها است که هم ارزش مالی و هم ارزش روانشناختی دارد (کاتلر و کلر، ۲۰۰۷، ص ۲۷۶).
در ذیل تعاریف دیگری از ارزش ویژه برند آمده است:
– تعریف واژهنامه بین المللی بازاریابی[۴۴] از ارزش ویژه برند:
ارزشها، دارائیها سرمایه ها و ادراکات مربوط به یک محصول، خدمت یا ایده که به آن اختصاص مییابد و به وسیله سازندهی آن محصول، خدمت یا ایده ترویج داده میشود. ارزش ویژه برند به تعهدات و مسئولیتهایی که با برند مرتبط است نیز اطلاق میشود (یادین، ۲۰۰۲، ص ۵۳).
– تعریف دیدگاه (مصرفکننده) محور[۴۵] از ارزش ویژه برند:
ارزش ویژه برند، وضعیت و قدرت برند و توانایی آن برای برآوردهکردن و بالابردن انتظاراتی است که مصرفکنندگان از این انتظارات برای تعریف گروه محصول ایدهآل[۴۶] استفاده میبرند و این خود بیانگر این است که چگونه مصرفکنندگان گروه محصول را میبینند و چگونه پیشنهادات گروه محصول را مقایسه میکنند و سرانجام اینکه به خرید این گروه از محصول میپردازند (پسیکف[۴۷]، ۲۰۰۶، ص ۳۰).
– تعریف نیکولینو[۴۸] (۲۰۰۱، ص۷۷) از ارزش ویژه برند:
ارزش ویژه برند، مجموعه تمام ارزشهای متفاوتی است که افراد به نام یک برند اضافه میکنند که این ارزشها میتواند ترکیبی انتخابی از فاکتورهای کارکردی و احساسی باشد. ارزش ویژه برند ناملموس است و در ذهن افراد قراردارد. در عین حال قابل تبدیل شده به پول است.
موسسه علمی بازاریابی[۴۹] ارزش ویژه برند را چنین تعریف می‌کند:
مجموعه‌ای از تداعی‌ها و رفتارها در بخش مشتریان برند، اعضای کانال و شرکت مادر که به برند امکان می‌دهد میزان بیشتری درآمد داشته باشد یا حاشیه سود بیشتری نسبت به زمانی که بدون برند است داشته باشد و این به برند مزیت قوی، پایا و متمایزی را در مقابل رقبا می‌دهد (گردن،[۵۰] ۲۰۰۲).
ارزش ویژه برند منفعت فزاینده و ارزش افزوده به یک محصول، توسط نام آن برند است مانند کوک، لیویلس، کداک و نایک[۵۱] (فرکوهار، هان و لجیری،[۵۲] ۱۹۹۱). از زمانی که «ارزش ویژه برند» مطرح شد، توجه رو به رشدی در میان پژوهشگران و فعالان بازاریابی نسبت به آن بوده است (کوب والگرن و همکاران،[۵۳] ۱۹۹۵)، که همین مسئله باعث پیدایش تعاریف زیادی از ارزش ویژه برند شده است: ارزش افزوده توسط نام برند (کوب والگرن و همکاران، ۱۹۹۵) منفعت فزاینده (کاماکورا و راسل،[۵۴] ۱۹۹۳)، تفاوت بین ترجیح کلی برند و ترجیح چند ویژگی مبتنی بر سطوح ویژگی اندازه‌گیری شده هدف‌دار (پارک و سرینیواسان،[۵۵] ۱۹۹۴) و کیفیت کلی و تمایل انتخاب (آگروال و رائو،[۵۶] ۱۹۹۶).
از دیدگاه مشتری محور، کلر[۵۷] (۱۹۹۳) ارزش ویژه برند را به عنوان تأثیرات متمایز تعریف می‌کند که دانش برند بر پاسخ مشتری به بازاریابی برند دارد (ارزش ویژه برند مشتری محور).
براساس میزان ارزش ویژه برند، پروفسور دیوید آکر (۱۹۹۱)، رهبر آکادمیک در مدیریت برند، آن‌را به عنوان مجموعه‌ای از دارایی‌ها و تعهدات مرتبط با یک برند، نام آن، و سمبلی مفهوم‌سازی می‌کند که به ارزشی که توسط محصول یا خدمت برای شرکت یا مشتریان شرکت فراهم شده است، اضافه و یا از آن کاسته می‌شود.
مک کوئین[۵۸] (۱۹۹۱)، ارزش ویژه برند را به عنوان تفاوت بین ارزش محصول برند‌دار برای مشتری و ارزش آن بدون برندگذاری تعریف می‌کند.با توجه به دیدگاه رفتاری مشتری محور ارزش ویژه برند، یو و دانته[۵۹] (۲۰۰۱)، ارزش ویژه برند را به عنوان پاسخ‌های مختلف مصرف‌کنندگان بین یک برند اصلی[۶۰] و یک محصول بی‌برند زمانی که هر دو، سطح مشابهی از مشوق‌های بازاریابی و ویژگی‌های محصول دارند، تعریف می‌کنند.
و نهایتاً اینکه، ارزش ویژه برند، ارزش افزوده‌ای است که بر محصولات یا خدمات اعطا می‌گردد. ارزش ویژه برند، ممکن است در طریق تفکر مشتریان، احساس و عمل در قبال برند نمایان شود همچنان که در قیمت‌ها، سهم بازار و سودآوری، برند برای شرکت به ارمغان بیاورد (کاتلر و کلر،[۶۱] ۲۰۰۸).
در جدول شماره ۱ تعاریف ارزش ویژه برند برخی از محققان به‌طور خلاصه آورده شده است:
جدول شماره ۱: تعاریف ارزش ویژه برند از نقطه‌نظر صاحب‌نظران مختلف

نام محقق

تعریف ارزش ویژه برند

آکر

مجموعه‌ای از دارایی‌های برند و تعهدات مربوط به یک برند، نام و نشان آنکه به ارزش فراهم شده برای محصول یا خدمت برای شرکت و یا مشتریان آن شرکت اضافه می‌شود و یا از آن کاسته می‌شود

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...