تحقیق-پروژه و پایان نامه | ۱-۴-۲-ابعاد توانمندسازی روانشناختی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
![]() |
اصالت گاهی اما نه همیشه نیاز دارد که شخص بهتنهایی در برابر سنتهای اجتماعی و انتظارات دوستان و خانواده بایستد (استراگمن[۷۱]، ۱۹۹۱، به نقل از عزیزی،۱۳۹۰) وبرای اینکهی پاسخ هیجانی خلاقانه بهحساب آید باید بیانی اصیل از باورها و ارزشهای شخصی فرد باشد و نه یک رونوشت محض از انتظارات دیگران (آوریل،۱۹۹۹).

۲-۳-۲-ویژگیهایی از افراد خلاق هیجانی
افراد خلاق هیجانی بیشتر از راه حل ها بهره میگیرند آن ها راه حل های خلاقانهتری را برای تعارضات بهظاهر حل نشدنی توصیف کردند و توجه تفکرانه ای به احساسات و رفتار دیگران دارند؛ حتی وقتی این احساسات غیرعادی باشد (لوپز،۲۰۰۹). افراد خلاق هیجانی کمتر تحت تسلط دیگران قرار میگیرند و خود استقلالی اجتماعی دارندو در یکپارچه کردن هیجاناتشان به صورت نمادین تواناتر هستند. ارزیابی آن ها از یک پدیده متناسب با حل مسئله خلاق و چندبعدی است، احتمال کمتری وجود دارد که بیش از موعود مناسب به نتیجه برسند (استرانگمن،۱۹۹۱؛ به نقل ازعزیزی،۱۳۹۰).
و در همین ارتباط (گاتبزاهی[۷۲] وآوربل، ۱۹۹۶ به نقل از عزیزی،۱۳۹۰) در پژوهشی به منظور شناخت ویژگیهای فردی افراد خلاق هیجانی دریافتند هرچه نمره فرد در خلاقیت هیجانی بالاتر باشد بهتر به بیان هیجانات خود به صورت خلاقانه، هم در قالب نوشتاری وهم تصویری (کلامی، غیرکلامی) قادر میباشد، آن ها دریافتند که اینگونه افراد قادر هستند در داستانهای خود هیجانات متناقض (مهربانی، تنفر، سردرگمی) را باهم ترکیب کنند و راه حل های خلاقانهتری برای تعارضات ارائه دهند که در ظاهر حلشدنی هستند. همچنین فوکس و همکاران (۲۰۰۷) دریافتند که افرادی که دارای خلاقیت هیجانی بالاتری هستند در دوران کودکی سبکهای خلاقانه و ظرفیت خلاق (تخیلات، حافظه، رؤیاها، بازیها و تجارب حسی) بالاتری دارند.
در درجهبندی توسط همتایان، افرادی که نمره بالاتری را در آزمون خلاقیت هیجان (ECI) کسب کرده بودند نسبت به افراد داری نمره کم ازنظر هیجانی خلاقتر معرفی شدند و آن ها میتوانند داستانهایی بنویسند که برای موقعیتهای فرضی هیجانیتری باشد، هنگامی که از آن ها میخواهیم که هیجانات مختلف را ترسیم کنند، پیچیدهترین نقاشیها را ترسیم میکنند و بهترین استفاده از رنگها و فضا میکنند (فوکس و همکاران، ۲۰۰۷).
۴-۲-توانمندسازی روانشناختی
اسوینی [۷۳](۱۹۹۸) معتقد است نظریه توانمندسازی مبتنی بر روانشناسی فردی آدلر است. اگرچه ممکن است آدلر از کلمه توانمندسازی استفاده نکرده باشد اما به نظر میرسد که یک مفهوم کاملاً آدلری باشد. در برخی پژوهش ها علاقه اجتماعی آدلر را شامل ۵E می دانند که عبارتند از: همدلی، برابری، ترغیب، آموزش و توانمندسازی.(کارلسون[۷۴] و همکاران،۲۰۰۷).
مفهوم توانمندسازی را در ادبیات روانشناسی مسائل دائمی درباره ی جبرگرایی و اختیار انسان، اراده گرایی و قصدمندی، تمایل به آزادی احاطه کردهاست. همچنین روانشناسی دیدگاه مفهومی مربوط به خودکارآمدی و خودتصمیم گیری را به منظور توانمندی مطرح کردهاست(بارتونک و اسپریتزر[۷۵]،۲۰۰۶). کانگر و کاننگو[۷۶](۱۹۹۸) احساس خودکارآمدی شخصی را شاخص توانمندی فردی می دانند. توماس و ولتهوس(۱۹۹۰) توانمندسازی روانشناختی را یک عامل انگیزش درونی می دانند که منعکس کننده نقش فعال کارکنان در سازمان میباشد و بین راهبردهای مدیریتی و عوامل سازمانی و ادراکات کارکنان در مورد توانمندی تفاوت قائل شده اند. آنان با تأکید بر چند وجهی بودن توانمندسازی، برای آن چهار بعد شناختی: احساس معنی در بودن، احساس شایستگی، احساس داشتن حق انتخاب و احساس مؤثر بودن را ذکر میکنند. وتن و کمرون(۱۹۹۸) بر اساس تحقیق میشرا[۷۷](۱۹۹۲) بعد اعتماد را به ابعاد آن اضافه کردند (به نقل از عبداللهی و نوه ابراهیم، ۱۳۸۵). بنابرین توانمندسازی روانشناختی را اساس تحقیقات گذشته می توان در پنج بعد: احساس شایستگی، احساس مؤثر بودن، احساس معنی داری(ارزشمند بودن)، احساس خود مختاری (حق انتخاب) و احساس اعتماد خلاصه نمود.
۱-۴-۲-ابعاد توانمندسازی روانشناختی
۱-احساس شایستگی(خود اثربخشی یا خودکارآمدی): شایستگی به درجه ای که یک فرد میتواند وظایف شغلی را با مهارت انجام دهد اشاره دارد. در ادبیات روانشناسی این مفهوم به نظریه شناختی اجتماعی آلبرت بندورا[۷۸](۱۹۹۷) و مفاهیم خودکارآمدی، تسلط شخصی و انتظار عملکرد بر میگردد. وقتی افراد توانمند شوند، احساس خود اثربخشی میکنند. به عبارت دیگر آن ها احساس میکنند قابلیت و تبحر لازم را برای انجام موفقیت آمیز یک فعالیت دارند (محمدی اطهری،۱۳۸۹).
وتن و کمرون(۱۹۹۸) اعتقاد دارند که افراد توانمند نه تنها احساس شایستگی بلکه احساس اطمینان میکنند و میتوانند وظایف را به طور مؤثری انجام دهند. آن ها احساس تسلط شخصی میکنند و معتقدند که در رویارویی با چالش های جدید میتوانند بیاموزند و رشد کنند. بعضی از نویسندگان بر این باورند که این ویژگی، مهم ترین عنصر توانمندسازی است. زیرا داشتن احساس خودکارآمدی است که تعیین میکند آیا افراد برای انجام دادن کاری دشوار خواهند کوشید و پشتکار خواهند داشت یا خیر. شدت اطمینان افراد در مورد خودکارآمدی خود، به اینکه آیا آن ها برای اداره کردن موقعیت های خاص تلاش خواهند کرد، اثر میگذارد. حس شایستگی به باور فرد در مورد توانایی هایش اشاره میکند. فرد بر این باور است که قابلیت و تواناییهای لازم را برای انجام موفقیت آمیز وظایف و مسئولیت ها را دارد. حس شایستگی تحقق عملی است که فرد احساس میکند، میتواند با مهارت فعالیت های انتخاب شده را انجام دهد. احساس شایستگی دربرگیرنده این حس است که شما کاری را به بهترین صورت و با کیفیت بالا انجام می دهید (توماس [۷۹]، ۲۰۰۰،a2009).
ابعاد سازنده حس شایستگی عبارتند از: بازخورد مثبت، تشخیص مهارت ها، چالش، استاندارد های غیر مقایسه ای بالا.(توماس،۲۰۰۰،b2009،a2009).
۲-احساس خود مختاری(داشتن حق انتخاب): در حالی که شایستگی یک مهارت رفتاری است، خود مختاری یک احساس فردی در مورد حق انتخاب برای پیش قدمی و تنظیم فعالیت است(بیلد[۸۰]،۲۰۰۶). خود مختاری یا داشتن احساس انتخاب، به آزادی عمل و استقلال در تعیین فعالیت های لازم برای انجام وظایف شغلی اشاره دارد. به عبارت دیگر، احساس خود مختاری به معنی تجربه احساس انتخاب در آغاز فعالیت ها و نظام بخشیدن به فعالیت های شغلی است(صیادی،۱۳۸۹).
فرم در حال بارگذاری ...
|
[شنبه 1401-09-26] [ 12:38:00 ق.ظ ]
|



