1. ارائه تصویر منفی[۱۰۰] : این خرده مقیاس به منظور اندازه گیری تمایل به دادن پاسخ منفی اغراق آمیز طراحی شده است.( بار-اون ۱۹۹۷)

الگوی توانایی مایر و سالووی

الگوی توانایی در سال ۱۹۹۷ توسط مایر و سالووی ارائه شد. این الگو متمرکز بر نقش هیجان ها و تاثیرات متقابل شان بر افکار است (مایر و سالووی، ۱۹۹۷). مایر و سالووی معتقدند که هوش هیجانی از توانایی‌های ذهنی، مهارت ها و قابلیت های متعددی تشکیل شده است. توانایی‌های ذهنی متمایز از دیگر توانایی ها بوده و شامل تفکر انتزاعی و حل مسایل می‌باشد (مایر و همکاران، ۲۰۰۰).

مایر و سالووی درباره ی الگوی توانایی ذهنی هوش هیجانی، پیش‌بینی کرده‌اند که طبق آن افرادی که از نظر هوش هجانی با هوش ترند:

الف) احتمالاً در خانواده ی متعادل از نظر اجتماعی رشد کرده‌اند؛

ب) غیر تدافعی هستند؛

ج) قادر به سازمان دهی مجدد هیجان ها به طور موثرند؛

د) نقش هیجانی خوب را انتخاب می‌کنند؛

ه) قادر به برقراری ارتباط و بیان احساسات خود هستند؛

و) دانش تخصصی خود را در حوزه ی خاص مثل زیبا شناسی، اخلاق، حل مسایل اجتماعی و رهبری توسعه می‌دهند.

مؤلفه های هوش هیجانی:

مایر و سالووی(۱۹۹۷) الگوی چهار بخشی را به صورت یک دایره یی توضیح داده‌اند که در این تحقیق هر یک از بخش های آن توضیح داده می شود. اولین بخش این الگو توانایی ادراک [۱۰۱]و ابراز احساسات است، ادراک هیجانی شامل توجه، کشف و ثبت پیام های هیجانی می‌باشد که در ابراز احساسات مشاهده می شود. در چرخه ی سیستم شناختی – هیجانی، این مؤلفه‌ شامل باز شناسی و وارد کردن اطلاعات است. هوش هیجانی بدون شاخه ی اول نمی تواند شروع شود. اگر هر زمان احساس ناخوشایندی به وجود آمد، شخص توجهش را از آن منحرف می‌سازد، چرا که تقریباً توجه به احساسات را آموخته است، ادراک هیجانی ،توجه و رمز گشایی پیام های هیجانی را آن گونه که در حالات چهره یی، تن صدا، آثار هنر و دیگر مصنوعات فرهنگی بیان می شود، در بر می‌گیرد. شخصی که حالت خنده را در چهره ی فرد دیگری ادراک می‌کند، چیزهای زیادی درباره ی هیجانات و احساسات آن فرد، دریافت می‌کند تا شخصی که چنین علامتی را درک نکرده است. توانایی افراد در توجه به ارزیابی و ابراز حالات هیجانی خود و دیگران متفاوت است. این توانش ها، پایه ی مهارت های پردازش اطلاعات مربوط به احساسات و حالات خلقی هستند. افرادی که مهارت بیشتری در این کار دارند بهتر می‌توانند نسبت به محیط اجتماعی شان واکنش نشان دهند و چارچوب حمایت اجتماعی مناسبی را برای خویشتن بسازند (سالووی و همکاران، ۱۹۹۹؛ به نقل از تساسیس و نیکولائو، ۲۰۰۵).

دومین بخش هوش هیجانی، تسهیل هیجانی[۱۰۲] است، این شاخه مربوط به استفاده از هیجان برای تقویت پردازش های هیجانی است. هیجان ها، سازمان دهی پیچیده یی هستند که شامل جنبه‌های فیزیولوژیکی، هیجانی- تجربی و آگاهی از زندگی روانی می‌باشند. هیجان ها هم به صورت احساس های شناخته شده، مانند وقتی کسی فکر می‌کند «من الان ناراحت هستم» و هم به صورت شناخت های تغییر یافته، مانند وقتی که فرد غمگینی فکر می‌کند«من خوب نیستم» وارد نظام شناختی می شود. هیجان ها می‌توانند باعث بهتر انجام دادن کارها در بعضی از حالت ها شوند (مایر و همکاران، ۲۰۰۰).

علاوه بر این هیجان ها، با مثبت و منفی شدن شان در حالت خوشحالی و نارحتی شناخت را تحت تاثیر قرار می‌دهند. این تغییرات، نظام شناختی را وادار می‌کند تا عوامل را از زاویه های مختلف مشاهده کنند (مایر، ۱۹۹۹؛ به نقل از دهکردی، ۱۳۸۶)

حالات هیجانی و اثرات آن می‌تواند افراد را به سوی اهداف متفاوت هدایت کند. مثلاً خلق مثبت با احتمال بیشتری پیامد مثبت را ایجاد می‌کند، در حالی که خلق منفی پیامدهای منفی را دنبال می‌کند (تورسکی، ۱۹۸۳؛ به نقل از خسرو جاوید،۱۳۸۰).

توجه به یک مشکل در حالات خلقی متفاوت افراد را برای بررسی طیف وسیعی از اعمال و پیامدهای ممکن، توانمند می‌سازد، علاوه بر این محققان معتقدند که هیجان گرایش ذهنی متفاوتی را ایجاد می‌کند که برای حل انواع خاصی از مسایل،انطباق کمتر یا بیشتر دارد، یعنی هیجان های متفاوت، سبک های مختلف پردازش اطلاعات را ایجاد می‌کند. خلق مثبت، حالات ذهنی را برای ایجاد خلاقیت در تفکر و رفتار دوستانه به منظور برقراری ارتباط جدید، تسهیل می‌کند، همچنین خلق منفی حالت ذهنی را ایجاد می‌کند که مشکلات به کندی و با توجه به تمرکز بیشتر بر جزییات حل می‌شوند و این دو سبک متفاوت پردازش اطلاعات به ترتیب برای انواع تکالیف مسئله گشایی

    1. -Nezu ↑

    1. -problem-solving metod ↑

    1. -Goleman ↑

    1. -emotional intelligence ↑

    1. -Mayer&Salovy ↑

    1. -Goldfried ↑

    1. -Dzurilla ↑

    1. -Alexithymia ↑

    1. -Taylor&Bagby ↑

    1. -Harlow ↑

    1. -Heppner& Krauskopf ↑

    1. -Bradberry ↑

    1. -Greaves ↑

    1. Problem orientation ↑

    1. Problem definition and formulation ↑

    1. Generation of alternative soloutions ↑

    1. decision making ↑

    1. Soloution implementation and verification ↑

    1. Problem – solving skills ↑

    1. Denham ↑

    1. Almedia ↑

    1. Dubow ↑

    1. Social problem – solving ↑

    1. Lawrence ↑

    1. emotionally disturbed ↑

    1. Self – awareness ↑

    1. problem – focused ↑

    1. Windle ↑

    1. rumination ↑

    1. self -blame ↑

    1. negative affect ↑

    1. GREENO) ↑

    1. Melare ↑

    1. Confidence ↑

    1. Personal control ↑

    1. Haley ↑

    1. Life satisfaction ↑

    1. Shigematsa and katsomi ↑

    1. Kazoda ↑

    1. Diaurilla & Goldfried ↑

    1. Friedman( 1989) ↑

    1. -gestslt theory ↑

    1. -Kohler ↑

    1. -behaviorist approach ↑

    1. -information processing approach ↑

    1. -psychoanalysis approach ↑

    1. -ego ↑

    1. -Freud ↑

    1. -defence mechanismes ↑

    1. -shakig ↑

    1. -id ↑

    1. -superego ↑

    1. -Costello ↑

    1. -Rogers ↑

    1. -social learning approach ↑

    1. -emotional intelligence ↑

    1. -cognitive intelligence ↑

    1. -Sternberg(1988) ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...