۲-۱-۲-۵ معیارهای بهداشت روانی در مکتب اسلام:

معیار سلامت روانی در مکتب اسلام تحت عنوان «رشد» به کار رفته است. لغت رشد به معنای قائم به خود بودن، هدایت، نجات، صلاح و کمال آمده است.

چنانچه مشاهده می‌گردد، دستیابی به حداقل رشد مجوزی برای انجام کارهای مستقل، انجام معاملات و دخالت در دارایی تلقی شده است و در این مورد معنای قائم به خود بودن و توانایی زندگی مستقل داشتن بیشتر مورد توجه است دستیابی به حداکثر رشد که به طور مترادف با تکامل به کار می رود، در حقیقت فلسفه زندگی از دیدگاه اسلام است (لشکری، ۱۳۸۱).

علاوه بر مفهوم کلی تکامل و رشد که به عنوان معیار مطلوب بهداشت روانی می توان از متون اسلامی استخراج کرد آموزش‌های گسترده ای نیز ‌در مورد جنبه‌های مختلف کمک کننده و یا بازدارنده حرکت تکاملی در این مکتب وجود دارد که دارای جنبه‌های علمی بسیار و در ضمن از سادگی و قابل فهم بودن و در حد ‌گروه‌های مختلف اجتماعی برخوردارند. بعضی از نمونه های این آموزش‌ها عبارتند از:

* قدرت تحمل نسبت به نظرات مختلف و گزینش ایمان به خدا و احساس تعهد و تکلیف نسبت به خدا و دوری از قدرت‌های غیرخدایی

* احساس امنیت نسبت به گفتار شخصی

* انجام به موقع هر کار با توجه به شرایط زمان و مکان

* برنامه ریزی و کوشش ‌در مورد امور مفید و دوری از هر کار بی‌فایده

* قدرت تحمل نسبت به مردم و مدارا با آن ها

* حسن خلق

* تقسیم وقت خود و توجه به سه نیاز اصیل انسان (زندگی روزانه، معاد، لذت جویی)

* کوشش در دستیابی به علم و حکمت حتی با از دست دادن رفاه خود

* رازداری و کنترل گفتار

* عدم خودپسندی

* برداشت واقع بینانه از جهان، توجه به نشانه های خداوند و پند گرفتن از تاریخ و تجارب خود و دیگران (لشکری، ۱۳۸۱).

۲-۱-۲-۶ تعریف بهداشت روانی و سه سطح پیشگیری

بهداشت روانی عبارتند از مجموعه عواملی که در پیشگیری از ایجاد و یا پیشرفت روند و حالت اختلالات شناختی، احساسی و رفتاری در انسان نقش مؤثر دارند. در سال ۱۹۶۴ میلادی جرالد کپلن[۴۹] بر آن شد که بر اساس طبقه بندی سطوح بهداشت عمومی که در سال ۱۹۵۳ توسط هیولیدن و گورنی کلارک صورت گرفته بود، بهداشت روانی را نیز در سه سطح مورد بررسی قرار دهد که عبارتند از: پیشگیری اولیه، پیشگیری ثانویه و پیشگیری ثالثیه. پلکن پیشگیری اولیه یا نوع اول در بهداشت روانی را چنین تعریف می‌کند: «کاهش در مقدار بروز موارد اختلال روانی در یک جامعه، به وسیله مقابله کردن با شرایط آسیب زا قبل از اینکه ایجاد شوند. هدف آن پیشگیری از بیمار شدن یک فرد خاص نیست. در مقابل، کوشش می‌کند که خطر ابتلاء به اختلالات را در کل جامعه مورد نظر کاهش دهد (دهقانی آرانی، ۱۳۷۴).

تأکید اساسی در این بخش از پیشگیری، بر رویکرد به جامعه و جمعیت مورد نظر است که در آن فعالیت های پیشگیری متوجه جمعیت «سالم» است، با این هدف که زمینه‌های رشد و تحول و تکامل سالم روانی را در جامعه به وجود آورد. بر اساس این رویکرد، مفهوم پیشگیری در کودکان و نوجوانان جاذبه ویژه ای برای متخصصان بهداشت روانی به ویژه روان شناسان داشته است (دهقانی آرانی، ۱۳۷۴).

پیشگیری اولیه

اشاره دارد به کاربرد روش‌ها و ابزاری که در جلوگیری از ظهور بیماری مؤثر هستند و رفتارهای مثبت را تقویت می‌کنند. هدف مداخله در مرحله پیشگیری اولیه جلوگیری از شروع بیماری یا اختلال است، به نحوی که احتمال وقوع آن را در مقطع زمانی خاص کاهش دهد. این هدف زمانی به دست می‌آید که عوامل سبب زا را از بین ببریم، از انتقال و شیوع بیماری جلوگیری کنیم، عوامل خطرزا را کاهش دهیم، مقاومت را بالا بریم و سلامتی را از طریق ایجاد شرایط محیطی مناسب افزایش دهیم (دهقانی آرانی، ۱۳۷۴).

در اساس، پیشگیری اولیه را می توان در دو دسته از فعالیت های عمده خلاصه کرد:

۱- فعالیت هایی که از ایجاد بیماری‌ها یا اختلالات روانی جلوگیری می‌کنند (منظور مراقبت های ویژه است).

۲- مداخله های تحقیقی برای تقویت و تحکیم سلامتی جسمی و روانی.

پیشگیری ثانویه

عبارت است از مداخله زودهنگام در شناخت و درمان سریع نشانگان یک بیماری یا اختلال با این هدف که از شیوع و گسترش آن (از نظر تعداد مورد) توسط کوتاه کردن مدت آن کاسته شود. ‌بنابرین‏ هدف شامل مراحل زیر می‌گردد: ۱- کاهش علائم اختلال (کم کردن درد و رنج) ۲- محدود کردن ادامه اختلال و رساندن آن به کمترین میزان شیوع. بر اساس نظر یکی از محققان پیشگیری به نام کاون، دو روش اساسی در پیشگیری ثانویه وجود دارد: ۱- شناسایی زودهنگام و سریع هر گونه علائم اختلال به منظور مداخله و درمان تخصصی و جلوگیری از عواقب تداوم اختلال ۲- شناسایی نشانه های اختلال در تاریخچه رشد و تکامل فرد به منظور تأمین کوتاه ترین و موثرترین روش درمان و پیشگیری (دهقانی آرانی، ۱۳۷۴).

پیشگیری ثالثیه

عبارت است از کاستن از گسترش عوارض جنبی که در حاشیه یک بیماری یا اختلال اصلی وجود دارد (که اغلب ماهیت مزمن دارد). این بخش اشاره دارد به فعالیت های توان بخشی که افرادی را که قبلاً به بیماری‌های مزمن روانی طولانی مدت هستند، قادر می‌سازد که با حداکثر توانایی‌های جسمانی و روانی و اجتماعی خود فعالیت کنند. در این راستا آموزش مهارت‌های شغلی و اجتماعی بسیار مفید واقع می‌شود.

در سال ۱۹۸۲ جورج البی[۵۰] ، یکی از پیشکسوتان بهداشت روانی در دنیا کوشید تا مفاهیم پیشگیری از شیوع بیماری جسمی را ‌در مورد اختلالات روانی به کار برد. او معادله ای را که در زیر مشاهده می‌شود ارائه داد که بر اساس آن می توان نقش های جامعه، متخصصان و افراد را دستیابی به روش های پیشگیری از شیوع و گسترش بیماری یا اختلال روانی تعریف کرد. البی معتقد است که کاستن از شیوع اختلالات روانی و نابهنجاری های رفتاری را می توان با کم کردن صورت و یا ازدیاد مخرج در معادله ای که او داده است، میسر کرد. به نظر او کاستن از استدلال و افزایش سه عامل مهارت سازگاری، عزت نفس و ‌گروه‌های حمایت کننده منجر به کاهش شیوع اختلال روانی می‌گردد. این امر به ویژه ‌در مورد کودکان و نوجوانان مصداق بیشتری دارد (دهقانی آرانی، ۱۳۷۴).

۲-۱-۲-۷ خصوصیات افراد دارای سلامت روانی:

بنابر تحقیقات انجمن ملی بهداشت روانی، افراد دارای سلامت روانی دارای خصوصیات زیر هستند:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...