• Vorax -7

Dasytrica -8
Eudiplodinium -9
Ostracodimium -10
Ophryoscolex -11
Polyplastron -12
Bacteria -1
Sarsinae -2
Selenomonas -3
Protozoa -4
۱-۶- عوامل موثر بر ضرایب هضمی :
تخمیر شکمبه ای خوراک های گلیکوسلولزی در یک سیستم پیچیده ای اتفاق می افتد که توسط اثرات متقابل دینامیکی میان حیوان، جیره و جمعیت میکروبی تحت تاثیر قرار می گیرد. هضم الیاف خام در شکمبه به طور کلی بستگی به قدرت هضمی حیوان در رابطه با فعالیت هضمی شکمبه و هضم پذیری و نحوه مصرف علوفه بستگی دارد. مورد استفاده قرارگرفتن مواد مغذی حاصل از یک ماده خوراکی ممکن است با دستگاه گوارش، گونه و سن حیوان، سطح مصرف، فرایند کردن خوراک، شرایط فیزیولوژیکی، بیماری ها و انواع مختلف تنش ها تحت تاثیر قرار می گیرد (شورنگ، ۱۳۷۹).
۱-۶-۱ – ترکیب شیمیایی غذا :
قابلیت هضم یک ماده غذایی بستگی زیادی به ترکیبات شیمیایی آن دارد. قابلیت هضم مواد غذایی مختلف برحسب تغییر ترکیب شان، متفاوت است بطوری که غذاهای دانه ای بعلت تشابه بیشتر ترکیب شان، نسبت به غذاهای علوفه ای، دارای قابلیت هضم مشابه می باشند. در غذاهای علوفه ای باتوجه به درصد زیاد الیاف خام در آنها و اثر این الیاف بر قابلیت هضم، دارای تفاوتهایی می باشند. در روش ها و سیستم های جدید تجزیه و ارزشیابی مواد غذایی سعی براین است که اجزای دیواره سلولی از محتویات داخل سلولی که تقریباً تماماً قابل هضم هستند، جدا شوند. میزان قابلیت هضم دیواره سلولی همبستگی منفی با میزان لیگنین دارد (هدایت، ۱۳۸۱).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱-۶-۲ – گونه حیوان :
قابلیت هضم یک ماده غذایی علاوه بر طبیعت خود غذا، به نوع حیوانی که از آن استفاده می کند نیز بستگی دارد. قابلیت هضم الیاف خام در انواع حیوانات بسیار متفاوت است. در حالی که نشخوارکنندگان به علت دارا بودن یک سیستم پیش معده، آمادگی کامل برای هضم غذاهای دارای الیاف خام زیاد، یعنی غذای اصلی را دارند (دهقانیان و نصیری مقدم، ۱۳۸۴).
قابلیت هضم غذاهای دانه ای در حیوانات نشخوارکننده و تک معده ای تفاوت زیادی ندارد. این موضوع بیانگر نقش بسیار کم تخمیر شکمبه ای در مورد این غذاها می باشد. غذاهای حاوی الیاف خام زیاد در نشخوارکنندگان بهتر هضم می شوند. حتی در بین حیوانات نشخوارکننده، غذاهایی با قابلیت هضم بسیارکم (مانند علوفه های خشبی) در گاو و غذاهایی که قابلیت هضم زیاد دارند مانند دانه ها، در گوسفند بهتر هضم می شوند، ولی معمولا تفاوت بین ضرایب هضم در گاو و گوسفند کم بوده و در مورد اغلب غذاها قابل اغماض است (چاشنی دل، ۱۳۷۳).
توانایی حیوان برای هضم علوفه های خشبی، اصطلاحاً ظرفیت هضم خوانده می شود که مربوط به حیوان می باشد. برای علوفه های با ضریب هضم کمتر از ۶۶ درصد، ظرفیت هضمی گاو بهتر از گوسفند است اما زمانی که ضریب هضم علوفه بیشتر از ۶۶ درصد باشد، ظرفیت هضمی گوسفند بیشتر خواهد بود. بنابرین گونه های نشخوارکننده کوچک مثل گوسفند کمتر می تواند دیواره سلول ها را مورد استفاده قرار دهند و فعالیت سلولتیک در شکمبه این حیوانات کمتر است. اما گونه های نشخوارکننده بزرگ بازده انرژی قابل هضم مواد الیافی بیشتری داشته و قدرت هضمی بالایی برای خوراک های با الیاف بالا دارند (شورنگ، ۱۳۷۹).
ظرفیت شکمبه متناسب با اندازه بدن حیوانات نشخوارکننده بزرگ سازش به استفاده از رژیم های غذایی با سلولز زیاد و دیواره های ضخیم سلولزی نظیر علف های چمنی محسوب می شود. حیوانات نشخوارکننده کوچک برای جبران مقدار مصرف کمتر بخاطر محدودیت ظرفیت شکمبه، انتخابی تر تغذیه می کنند، بطوریکه کیفیت رژیم غذایی مصرف شده توسط گوسفند بهتر بوده و از نظر مقدار پروتئین خام، فسفر، انرژی غنی تر از رژیم غذایی گاو می باشد.
۱-۶-۳ – میزان غذای مصرفی(سطح تغذیه۱) :
با افزایش مصرف غذا، حرکت و عبور مواد غذایی در مسیر دستگاه گوارش بیشتر شده، لذا فرصت کمتری برای تاثیر آنزیم ها و شیره های گوارشی بر روی مواد غذایی مصرف شده و نیز جذب مواد غذایی هضم شده کمتر می باشد. بنابراین افزایش مصرف غذا سبب کاهش قابلیت هضم مواد غذایی می شود. افزایش مقدار غذای مصرفی به اندازه دو واحد (دو برابر) مقدار مورد نیاز برای نگهداری(بقای) حیوان نشخوارکننده، سبب کاهش ۱ تا ۲ درصد قابلیت هضم ماده خشک غذاهایی نظیر علوفه و مواد سیلویی می شود. این کاهش در جیره هایی که بطور عمده از علوفه خرد شده و پلت شده تشکیل شده اند، حداکثر می باشند (هدایت، ۱۳۸۱).
زمانی که مصرف غذا به میزان کمتر از نیاز نگهداری کاهش می یابد، حیوان هضم غذا و استفاده از مواد مغذی حاصل از هضم را با راندمان بیشتری انجام می دهد. در مورد نشخوارکنندگان، هنگامی که تنها از علوفه تغذیه می نمایند. سطح مصرف غذا تاثیر کمی روی قابلیت هضم دارد در حالی که با قرارگرفتن نسبت های زیاد از مواد متراکم در غذای حیوان، تاثیر سطح تغذیه روی قابلیت هضم آن بیشتر می شود (چاشنی دل، ۱۳۷۳).
استراتژی های تغذیه ای به منظور افزایش هضم الیاف خام با فراهم کردن شرایط مناسب برای فعالیت میکروارگانیسم های هضم کننده الیاف در ارتباط می باشند. یک جیره متعادل می تواند محیط مناسبی برای حداکثر رشد و تولید میکروبی فراهم کند. تامین احتیاجات مواد مغذی برای رشد و تکثیر میکروارگانیسم های سلولتیک با افزودن مکمل های غذایی- معدنی و ویتامینی و منابع ازت غیر پروتئینی۱ جهت تامین غلظت مناسب آمونیاک و همچنین استفاده از مواد بافری به منظور حفظ شرایط مطلوب برای تخمیر میکروبی و بهبود محیط شکمبه، از جمله اقداماتی است که باعث افزایش فعالیت و رشد عوامل هضم کننده الیاف می شوند (شورنگ، ۱۳۷۹).
Feeding Level -1
۱-۶-۴ – ترکیبات جیره :
قابلیت هضم غذاهای دامی می تواند تا حد زیادی به ترکیبات غذا نیز بستگی داشته باشد، این گفته بیشتر در مورد غذاهای اصلی که مقدار مواد مغذی آنها با نوسانات زیاد روبروست، صدق می کند تا غلات که ترکیباتش نسبتا همواره ثابت می ماند (دهقانیان و نصیری مقدم، ۱۳۸۴).
جیره های غذایی مقدار و نسبت گونه های میکروبی را در شکمبه تحت تاثیر قرار می دهند، در واقع تنظیم جمعیت میکروبی شکمبه بوسیله نوع جیره غذایی صورت می گیرد. pH شکمبه یکی از عوامل متغیری است که می تواند جمعیت میکروبی و سطوح تولید اسیدچرب فرار را تحت تاثیر قرار دهد.
pH شکمبه در واقع بیانگر مقدار اسیدهای آلی تجمع یافته در شکمبه، سرعت جذب آنها از شکمبه، مقدار ترشحات دیواره شکمبه، مقدار بزاق ترشح شده و سرعت عبور مایعات از شکمبه به قسمت های پایین دستگاه گوارش است و تحت تاثیر عواملی مثل نوع غذا، مقدار و سرعت مصرف غذا قرار می گیرد. برای تطبیق نیاز میکروارگانیسم های مختلف در شکمبه، جیره های متعادل از نظر تغذیه ای باید یک محدوده pH بین ۸/۶ تا ۴/۷ را حفظ کند. منبع و مقدار کربوهیدرات های جیره غذایی بر میزان تخمیرات شکمبه اثر زیادی دارند و هضم الیاف خام که خوراک اصلی اینگونه حیوانات است، را به هم می زنند. pH بین ۸/۶ تا ۶ باعث کاهش جزئی در هضم الیاف و pH زیر ۶ سبب افت شدید در فعالیت سلولتیکی می شود. pH بین ۵/۴ تا ۵ نیز موجب توقف کامل هضم الیاف خواهد شد.
Non Protein Nitrogen:NPN -1
کاهش pH شکمبه باعث کاهش اشتها، قدرت حرکت شکمبه، هضم الیاف و تولید میکروبی می شود. کاهش pH شکمبه ای نه تنها روی انرژی دریافتی و تولید پروتئین میکروبی اثر دارد بلکه اغلب می تواند منجر به ایجاد مشکلات و بیماری هایی مانند لنگش، زخم شکمبه و آبسه کبدی شود (کراس و همکاران۱، ۲۰۰۲).
مواد خوراکی که وارد شکمبه می شوند عمده ترین عامل تغییر pH می باشند. با افزودن بافر به جیره هضم الیاف خام نامحلول در شوینده اسیدی۲ حدود ۱۲-۹ درصد افزایش می یابد. هنگام تغذیه با خوراک های الیافی pH شکمبه عموما بین ۳/۶ تا ۷ تغییر کرده و جمعیت پروتوزایی افزایش می یابد، در حالیکه جیره حاوی ۹۰ – ۸۰ درصد غله، جمعیت پروتوزوایی را کاهش و یا کاملا از بین می برد (شورنگ، ۱۳۷۹).
۱-۶-۵ – عمل آوری ۳:
از آنجاییکه اغلب غذاهایی که به مصرف حیوانات اهلی می رسند، شکل تغییر یافته گیاه اصلی می باشند، لذا نحوه و میزان تغییرات انجام شده بر روی آنها می تواند قابلیت هضم آنها در دستگاه گوارش حیوان ثاثیر بگذارد(چاشنی دل، ۱۳۷۳).
معمول ترین عملیاتی که جهت آماده نمودن غذاهای حیوانات صورت می گیرد شامل قطعه قطعه کردن، خشک کردن، جدانمودن پوشال ازدانه، خردکردن، له کردن، سائیدن و پختن می باشند. علاوه بر این اعمال، بعضی از مواد خوراکی تحت تاثیر واکنش های میکروبی قرار می گیرند و در این صورت امکان نگهداری آنها برای مدت زمان بیشتر و راندمان بهره وری آنها در بدن حیوان نیز بیشتر می شود (هدایت، ۱۳۸۱).
Krause-1
Acid Detergent Fiber:ADF-2
processing -3
۱-۷- تجزیه پذیری مواد آلی در شکمبه :
اهمیت تغذیه مناسب و کافی نشخوارکنندگان (کمی و کیفی) ایجاب می نماید که ارزش غذایی هریک از مواد خوراکی و اجزای تشکیل دهنده آنها طبق روش های صحیح و استاندارد تعیین گردد (تقی زاده، ۱۳۷۵) قابلیت هضم یک غذا علاوه بر این که تحت تاثیر ترکیب خود غذاست، بستگی به ترکیبات غذاهای دیگری دارد که همراه آن صرف می شود. این اثر تجمعی غذاها که باعث تردید در نتایج حاصل از آزمایش های تعیین قابلیت هضم مواد متراکم که از طریق تفاوت وزنی به دست می آید، می شود (عبدی و همکاران، ۱۳۸۴).
قابلیت هضم و جذب مواد غذایی در بخش های مختلف دستگاه گوارش نشخوارکنندگان متفاوت است. بنابراین ارزش یک ماده غذایی و یا مواد مغذی علاوه بر قابلیت هضم، بستگی به محل هضم آن نیز دارد.
۱-۷-۱ – تجزیه پذیری کربوهیدرات ها در شکمبه:
در غذای مصرفی نشخوارکنندگان مقادیر زیادی از کربوهیدرات ها (سلولز، همی سلولز، نشاسته و کربوهیدراتهای محلول در آب) وجود دارند، بطوریکه در علوفه های مرتعی جوان که مورد مصرف عمده حیوانات نشخوارکننده است حدود ۴۰ درصد ماده خشک آنها را، سلولز و همی سلولز و ۲۰ درصد آنها را کربوهیدرات محلول تشکیل می دهد. علاوه بر این، ترکیبات دیگری نیز مانند لیگنین در گیاه وجود دارند که با زیاد شدن سن گیاه، مقدار آن افزایش می یابد. در نشخوارکنندگان دانه های کامل با یک پریکارپ سالم، کاملاً یا به مقدار زیادی به هضم مقاومت نشان می دهند. چون دانه های کامل به چسبندگی باکتریایی مقاوم هستند (بوچمن و همکاران۱، ۱۹۹۴؛ مک کالیستر و همکاران۲، ۱۹۹۴). برعکس فرایند کردن دانه ها بوسیله اعمال مختلفی مثل حرارت، رطوبت و اعمال مکانیکی باعث فراهم آوردن فرصت برای چسبیدن باکتری ها به گرانول های نشاسته می شود، قابلیت هضم نشاسته افزایش می یابد(هانتیگتن۱،۱۹۹۷).
Beauchemin et al-1
Mc Allister et al-2
گروهی از کربوهیدرات های پیچیده، در شکمبه تحت تاثیر آنزیم های میکروبی به قند های ساده تبدیل می شوند. قندهای ساده تولیدشده در این مرحله توسط میکروارگانیسم ها جذب و در بدن آنها به اسیدهای چرب فرار (اسیداستیک، اسیدپروپیونیک و اسیدبوتیریک)، گازکربنیک وگازمتان تبدیل می شود. گروه دیگری از کربوهیدرات های غذا به صورت اسیدهای چرب فرار از دیواره شکمبه جذب بدن و بقیه نیز به عنوان بخشی از اسکلت میکروارگانیسم ها ، در بدن آنها ذخیره شده تا اینکه در روده کوچک تحت تاثیر آنزیم ها و اسید هضم و جذب شود(چاشنی دل، ۱۳۷۳).
سرعت و میزان هضم نشاسته در شکمبه تحت تاثیر چندین عامل از جمله منبع نشاسته جیره، ترکیب جیره، مقدار خوراک مصرفی به ازاء واحد زمان، اعمال مکانیکی (فرایندکردن دانه ها، جویدن)، اعمال شیمیایی (درجه آب گیری، ژلاتینه شدن) و میزان عادت پذیری میکروب های شکمبه به جیره قرار می گیرد (باشتنی، ۱۳۸۳). مشخص شده که باکتری های تخمیرکننده نشاسته، نسبت بالاتری از پروپیونات (۳۵ تا ۴۵ مول در هر ۱۰۰ مول VFA ) را نسبت به باکتری های تخمیرکننده سلولز و همی سلولز ( ۱۵تا ۲۵ مول در هر ۱۰۰ مول VFA) تولید می کنند (ارسکوف۲، ۱۹۸۶). از نقطه نظر تخمیر و مصرف انرژی حاصل از تخمیر برای متابولیسم حیوان میزبان، تولید پروپیونات سودمندتر است، زیرا بعنوان یک گیرنده هیدروژن عمل کرده و مانع ازدست رفتن هیدروژن به شکل متان می شود (باشتنی، ۱۳۸۳).
هضم آنزیمی نشاسته در روده کوچک نشخوارکنندگان شبیه سایر گونه ها است. پانکراس آنزیم آلفا-آمیلاز را ترشح می کند که آمیلوز و آمیلوپکتین را به دکسترین (اصولاً از هیدرولیز آمیلوپکتین بدست می آید) و الیگوساکاریدهای خطی با ۲ تا ۳ واحد گلوکز هیدرولیز می کند (گری۳، ۱۹۹۲؛ هارمون۴، ۱۹۹۳). اولیگوساکاریدازهایی که در سطح غشاء سلول های میکروپرز روده کوچک قرار دارند، فرایند جذب را کامل می کنند. برخلاف غیرنشخوارکنندگان، نشخوارکنندگان فعالیت ساکارازی ندارند و تولید واحدهای گلوکز برای جذب، بستگی به فعالیت مالتاز و ایزومالتاز دارد (هارمون۱، ۱۹۹۲).
Huntington-1
Ørskov-2
Gray -3
Harmon-4
Ørskov-1
Gray-2

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...