بهزیستی روان شناختی نیز به مانند عشق و دلبستگی با رضایت مندی از زندگی رابطه دارد. خوش‌بینی تمایل به اتخاذ امیدوارانه‌ترین دیدگاه است و به یک پیش آمادگی عاطفی و شناختی در خصوص این که چیزهای خوب در زندگی مهم تر از چیزهای بد است اشاره دارد. احساس بهزیستی در برگیرنده احساس انسجام و پیوستگی در زندگی، تعادل عاطفی و رضایت کلی از زندگی است(صادقی، ۱۳۸۸).
اصولاً از دیرباز دو رویکرد اصلی در تعریف بهزیستی وجود داشته است. رویکرد مبتنی بر لذت‌گرایی که معتقد است بهزیستی به معنی به حداکثر رساندن لذت و به حداقل رساندن درد است. این رویکرد در طول تاریخ حامیان خاص خود را داشته است که از آن جمله می توان اپیکور، هابز و استوارت میل را نام برد. رویکرد دوم مبتنی بر فضیلت‌گرایی ارسطو است. براساس این رویکرد، ارضای امیال، به رغم ایجاد لذت در ما، همیشه منتهی به بهزیستی نمی گردد، بلکه بهزیستی در برگیرنده تلاش برای کمال و تحقق پتانسیل‌های واقعی فرد است که ممکن است همواره توام با احساس لذت نباشد (راین و دسی[۴]، ۲۰۰۱).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

محققان مختلف با اتخاذ هریک از این رویکردها، مفهوم پردازی‌های متفاوتی از بهزیستی ارائه داده‌اند. پیروان لذت‌گرایی، «بهزیستی‌ هیجانی» را مطرح ساخته اند که آن را برابر حضور عواطف مثبت (مانند شادی)، غیاب عواطف منفی (مانند ناامیدی) و رضایت مندی از زندگی می‌دانند (کیز[۵]، ۲۰۰۲). پیروان فضیلت‌گرایی نیز دو نوع بهزیستی روان شناختی (ریف[۶]، ۱۹۸۹) و بهزیستی اجتماعی را مطرح ساخته اند. مدل سلامت، این سه نوع بهزیستی را باهم ترکیب کرده و مفهوم جامع و کاملی از بهزیستی را که هم جنبه عاطفی (بهزیستی هیجانی) و هم جنبه کارکردی (بهزیستی روان شناختی و اجتماعی) سلامت روانی را در بر می گیرد، به‌وجود می‌آورد(کیز، ۲۰۰۲).
بهزیستی روان شناختی به معنای قابلیت یافتن تمام استعدادهای فرد است و ۶ مولفه را در بر می گیرد: خودمختاری (احساس شایستگی و توانایی در مدیریت محیط پیراون فرد؛ انتخاب یا ایجاد روابط شخصی مناسب)، رشد شخصی (داشتن احساس رشد مداوم؛ پذیرا بودن نسبت به تجارب جدید؛ احساس کارآمدی)، روابط مثبت‌ با دیگران (داشتن روابط گرم، رضایت ‌بخش و توام با اطمینان؛ توانایی همدلی، صمیمیت و مهربانی)، هدف مندی در زندگی (داشتن هدف در زندگی؛ فرد احساس کند زندگی گذشته‌اش معنایی دارد) و پذیرش خود (داشتن نگرش مثبت نسبت به خود؛ پذیرفتن جنبه‌های مختلف خود؛ داشتن احساس مثبت نسبت به زندگی گذشته خود). اجزا وعناصراصلی بهزیستی روان شناختی را می توان به صورت زیر دسته بندی نمود: معنویت، رشدو بالندگی فردی، رضایت از زندگی، شادی، روابط مثبت با دیگران، خویشتن پذیری، معناداری، سازگاری وتسلط برمحیط، خود پیروی، خوش بینی، هدف در زندگی. باتوجه به تحقیقات گذشته، بهزیستی روان شناختی با بیشترشدن سازش‌ یافتگی جسمانی و روانی با وقایع تنش‌زای زندگی و سطوح بالاتری از عملکرد و رضایت اززندگی رابطه دارد(کیز و ریف[۷]، ۲۰۰۳).
دراین میان جوانان به عنوان عمده‌ترین قشرجامعه و قشری ازجامعه که پیوسته در معرض تنیدگی‌ها و فشارهای محیطی و روانی زیادی ازجمله مشکلات آموزشی، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی قراردارند، موردتوجه خاص پژوهش گران قرار گرفته‌اند و روشن است که پیامد های تنیدگی برعملکرد تحصیلی، اجتماعی وشغلی، رضایت شخصی و از همه مهم تر، سلامت روانی آن ها تاثیر نامطلوب خواهد داشت. حال محقق در این پژوهش درصدد است تا بداند چه رابطه ای بین عشق و بهزیستی روان شناختی با رضایت مندی از زندگی زناشویی وجود دارد و هم چنین آیا رابطه ای بین هرکدام از مولفه های عشق و بهزیستی روان شناختی با رضایت زناشویی وجود دارد یا نه؟
۱-۳- اهمیت و ضرورت موضوع تحقیق :
خانواده به عنوان اولین کانونی که فرد در آن قرار می‌گیرد، دارای اهمیت شایان توجهی است. اولین تاثیرات محیطی که فرد دریافت می‌کند، از محیط خانواده است و حتی تاثیرپذیری فرد از دیگر محیط‌ها می‌تواند نشأت‌گرفته از همین محیط خانواده باشد. خانواده پایه‌گذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی آینده، اخلاق، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد. عواملی چون شخصیت والدین، سلامت روانی و جسمانی آن ها، شیوه‌های تربیتی خانواده، شغل و تحصیلات والدین، وضعیت اقتصادی و فرهنگی، محل سکونت، حجم و جمعیت، روابط اجتماعی و بسیاری متغیرهای دیگر در خانواده وجود دارد که شخصیت فرزند، سلامت روانی و جسمانی او، آینده شغلی، تحصیلی، اقتصادی، سازگاری اجتماعی و فرهنگی، تشکیل خانواده او و غیره را تحت تاثیر قرار می‌دهند(رضایی، ۱۳۸۸).
خانواده با وجود این که اولین واحد اجتماعی شناخته می‌شود، دارای پیچیدگی‌های فراوانی است؛ به طوری که شناخت آن و تاثیرات و کارکردهای آن بسیار مورد توجه صاحب نظران مختلف بوده است و بر این اساس کارکردهای متفاوتی نیز برای آن ارائه شده است(آزاد ارمکی، ۱۳۸۷).
سلامت روان و بهزیستی روان شناختی در خانواده، از عواملی است که می تواند بر رضایت مندی زوجین در زندگی زناشویی تاثیر گذارد که این امر از روابط عاطفی طرفین نشات می گیرد. روابط عاطفی و عشق میان زوجین از جمله عوامل مهم در تاثیرگذاری بر رضایت مندی از زندگی زناشویی است که کمتر محققی در باره آن پرداخته است. به نظر می رسد که با درک و شناخت واژه عشق در زندگی می توان از بسیاری از مشکلات زناشویی چشم پوشی کرد چرا که زن و مردی که در سایه عشق زندگی می کنند از خودگذشتگی زیادی از خود نشان خواهند داد و در سایه این مهم به رضایت مندی از زندگی رسید. هم چنین پژوهش های خیلی کمی در رابطه بین بهزیستی روان شناختی و رضایت زناشویی انجام شده است. آشکار است که نتایج این تحقیق می تواند از نظر عملی راه گشای شناخت جامع تر از عوامل گرایش به رضایت از زندگی زناشویی درجامعه مورد نظر باشد و راه کارهای عملی سازنده تری را برای جلوگیری از تعارضات زناشویی در بین زوجین پیشنهاد نماید. از نظر علمی هم محققان این حوزه می توانند با شناخت وجود عشق در زندگی و هم چنین بهزیستی روان شناختی و مثبت نگری و بررسی تاثیر آن ها بر روی رضایت مندی از زندگی زناشویی وارد جزئیات تخصصی تر این حوزه شوند و با تحقیق های بیشتر در این رابطه نتایج ارزشمندتری دست خواهند یافت. هم چنین نتایج این پژوهش می تواند مبنایی برای آموزش صحیح مهارت زندگی جهت پیش گیری از تعارضات زناشویی باشد. از این رو نتایج پژوهش حاضر می تواند مورد استفاده روان شناسان، مشاوران و افراد متخصص در این زمینه قرار گیرد و در واقع بهره وران اصلی خانواده ها، زوج های جوان تر، دانشجویان این حوزه و در نهایت جامعه باشد.
۱-۴- اهداف تحقیق :
۱-۴-۱- هدف کلی :
بررسی رابطه عشق و بهزیستی روان شناختی با رضایت مندی از زندگی زناشویی
۱-۴-۲- اهداف جزیی :
تعیین رابطه بین عشق و رضایت از زندگی زناشویی
تعیین رابطه بین بهزیستی روان شناختی و رضایت از زندگی زناشویی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...