فرضیه سوم: بین عدم تقارن اطلاعاتی و نقش صندوق های سرمایه گذاری در کاهش سطح مدیریت سود ارتباط معنادار وجد دارد

Insti
(شرکتهای با عدم تقارن پایین)

۲۴/۳-

۶۱۴/۰

رد فرضیه

Insti
(شرکتهای با عدم تقارن پایین)

۳۶۴/۱

۰۴۳/۰

نتایج حاکی از پذیرش فرضیه اول و رد فرضیات دوم و سوم است. مطابق با یافته ها، بین سطح مدیریت سود با نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری، تمرکز مالکیت، مالکیت دولتی و نیاز مالی شرکتهای نمونه آماری، ارتباط مستقیم و معناداری برقرار می باشد. همچنین، در حالت کلی، صندوق های سرمایه گذاری، نقشی در متعادل نمودن رفتارهای گزارشگری مالی مدیران نداشته اند. این در حالی است که با تفکیک نمونه به دو گروه شرکتهای با عدم تقارن اطلاعاتی بالا و عدم تقارن اطلاعاتی پایین، مشخص شد که در شرکتهای با عدم تقارن اطلاعاتی پایین، مالکیت صندوق های سرمایه گذاری، منجر به بالا رفتن سطح مدیریت سود شده است.
۵-۳) خلاصه و تفسیر نتایج حاصل از آزمون فرضیات
یافته های حاصل از فرضیه اول تحقیق نشان داد که بین عدم تقارن اطلاعاتی با مدیریت سود ارتباط مستقیم و معنادار وجود دارد. عدم تقارن اطلاعاتی از آنجا ناشی می شود که مدیران شرکت های سهامی درباره ارزش شرکت نسبت به سهامداران بیرون از شرکت اطلاعات بیشتری دارند. در تئوری حسابداری، مسئله نامتقارن بودن اطلاعات دارای اهمیت زیادی است زیرا بازارهای اوراق بهادار در معرض تهدید های ناشی از مسئله عدم تقارن اطلاعاتی قرار دارند و این به دلیل وجود اطلاعات درون سازمانی است . حتی اگر قیمت به طور کامل تمام اطلاعات موجود در بازار را به همگان منعکس کند ، باز هم این احتمال وجود دارد افراد درون سازمان ، نسبت به افراد خارج از سازمان، دارای اطلاعات بیشتری باشند . در این زمان ، این افراد از مزیت داشتن اطلاعات استفاده می کنند و به منافع بیشتری دست می یابند(هوتون و همکاران، ۲۰۰۶). در عین حال، بسیاری از حسابداران اظهار داشته اند که مدیریت همواره با بهره گرفتن از روش های حسابداری اقدام به یکنواختی سود می کند. یعنی مدیران سعی دارند بر بازار اوراق بهادار اثر بگذارند و نظر سهامداران را نسبت به قیمت سهام تغییر دهند(همتی،۱۳۸۲). این مبانی نظری، به طور بالقوه منعکس کننده این واقعیت است که در شرکتهای با عدم تقارن اطلاعاتی بالا، مدیران فرصتهای بیشتری برای مدیریت سود دارند. زیراکه وجود عدم تقارن اطلاعاتی در شرکت، می تواند نشانه ای برای کیفیت پایین محیط اطلاعاتی شرکت و عدم نظارت موثر و کارآ بر رفتارهای گزارشگری مالی مدیران باشد. یافته های فرضیه اول تحقیق نشان داد که ممکن است چنین شرایطی در خصوص شرکتهای نمونه آماری صادق باشد. بدین معنی که افشای کمتر اطلاعات، به مدیران فرصت بیشتری در راستای دستکاری سود داده و شرکتهایی که محیط اطلاعاتی نامتقارن تری دارند؛ سطح بالاتری از اقلام تعهدی را در گزارشگری مالی اعمال می نمایند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در فرضیه دوم ادعا شده است که نقش صندوق های سرمایه گذاری بلندمدت نسبت به صندوق های سرمایه گذاری کوتاه مدت، در کاهش سطح مدیریت سود، بیشتر است. یافته های حاصل از آزمون فرضیه دوم حاکی از رد این فرضیه می باشد. در تحقیق حاضر، صندوق های سرمایه گذاری به عنوان سهامداران نهادی تلقی شده و بر نقش نظارتی آنها در محیط اطلاعاتی شرکتها تمرکز شده است. در این رابطه رویه(۱۹۹۰) و ژانگ و همکاران(۲۰۰۷)، بیان کردند که سهامداران اقلیت، امکانات و انگیزه لازم برای نظارت بر اعمال مدیریت را ندارند و از این جهت حضور سهامدران نهادی و عمده در شرکتهای سهامی را در جهت حفظ حقوق سایر گروه ها، ضروری و مفید دانستند. از این جهت، در شرکتهای دارای ساختار مالکیتی متعدد و پراکنده، عامل نظارت بر مدیران و کنترل آنان، ضعیف عمل می کند و احتمالا، سهامداران حقیقی نیز بدلیل نداشتن اهرم های نظارتی، نتوانند بطور فعال و موثر بر محیط اطلاعاتی شرکتها و یا رویکردهای گزارشگری مالی اعمال نظر کنند.
با توجه به مبانی نظری فوق و با توجه به یافته های فرضیه دوم، می توان به دو استدلال کلی در خصوص عدم نقش موثر صندوق های سرمایه گذاری بلندمدت در کاهش سطح مدیریت سود دست یافت. اول اینکه ممکن است، صندوق های سرمایه گذاری، نقش خود را به عنوان یک ناظر بر رفتارهای گزارش گری مالی به نحو احسن ایفا نکرده باشند. این امر بدین معنی است که این صندق ها، به طور موثر بر رفتارهای گزارشگری مدیران تمرکز نکرده اند. دوم اینکه، ممکن است نظارت های صندوق های سرمایه گذاری، باعث تغییر رفتار گزارشگری مالی مدیران نشده باشد. به عبارت دیگر، احتمالا مدیران به مکانیسم نظارتی این سهامداران واکنشی نشان نداده اند و نقش نظارتی آنها بی اهمیت بوده است.
در فرضیه سوم تحقیق ادعا شده است که بین عدم تقارن اطلاعاتی و صندوق های سرمایه گذاری در کاهش سطح مدیریت سود ارتباط معنادار وجود دارد. یافته های آماری حاکی از رد این ادعا می باشد. یافته های آماری حاکی از رد این ادعا می باشد. در این رابطه، جیانگ و کیم[۸۹] (۲۰۰۰)به اثرات عدم تقارن اطلاعات بین مدیران و سهامداران در رابطه با سودآوری از نظر زمان و مقدار می پردازند. این تحقیق بر تفاوت های عدم تقارن اطلاعات بین شرکت های ژاپنی بسته به سطح مالکیت آنها توسط شرکت های دیگر پرداخته است. طبق نتایج تحقیق اخیر، هر میزان سطح مالکیت نهادی در شرکت های ژاپنی افزایش می یابد، عدم تقارن اطلاعات کمتری بین مدیران شرکت و سایر اشخاص ذی نفع در بازار وجود خواهد داشت. یافته های تحقیق حاضر با مبانی نظری و تجربی فوق ناسازگار است. در این خصوص می توان استدلال نمود، در شرایطی که صندوق های سرمایه گذاری نقش مهمی در کنترل رفتارهای گزارشگری مالی مدیران نداشته باشند؛ عدم تقارن اطلاعاتی نمی تواند در بهبود این نقش، موثر واقع شود. زیراکه احتمال می رود این گروه از سهامداران به طور کلی اهمیتی برای رفتارهای گزارشگری مالی شرکتها قائل نبوده اند.
۵-۴) مقایسه یافته های تحقیق با نتایج تحقیقات پیشین
یافته های فرضیه اول مبنی بر وجود ارتباط مستقیم بین عدم تقارن اطلاعاتی با مدیریت سود را می توان با نتایج تحقیق جو و کیم(۲۰۰۷) سازگار دانست. این محققین، ارتباط بین کمیت و کیفیت افشای شرکتی با مدیرت سود را بررسی نمودند. آنها دریافتند شرکتهای با سطح افشای گسترده تر، با احتمال کمتری دست به مدیریت سود می زنند و استدلال نمودند که افشای اطلاعات بیشتر، عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و مالکان را کاهش می دهد و فرصتهای مدیریت سود را محدود می سازد. همچنین، دای و همکاران(۲۰۱۳) به یک ارتباط مستقیم بین عدم تقارن اطلاعاتی با مدیریت سود دست یافتند. آنها گزارش نمودند که محیط اطلاعاتی نامتقارن، شرایط را برای مدیریت سود فراهم می کند.
یافته های فرضیه دوم مبنی بر عدم تاثیر صندوق های سرمایه گذاری در مدیریت سود شرکتها با مبانی نظری تحقیق مغایر است. همچنین، یافته های مذکور با نتایج تحقیق دای و همکاران(۲۰۱۳) ناسازگار می باشد. این محققین دریافتند که صندوق های سرمایه گذاری بلندمدت در مقایسه با صندوق های سرمایه گذاری کوتاه مدت، تاثیر بیشتری در کیفیت سود شرکتها دارند و این امر به طور بالقوه ناشی از نقش نظارتی آنها بوده است.
آزمون فرضیه سوم تحقیق نشان داد که عدم تقارن اطلاعاتی، نقش صندوق های سرمایه گذاری در کاهش سطح مدیریت سود را تقویت نکرده است. این یافته ها با نتایج جیانگ و کیم(۲۰۰۲) ناسازگار است. این محققین، بیان داشتند که در شرکت هایی که تمرکز مالکیت وجود دارد، اطلاعات داخلی با ارزش، درباره چشم اندازهای تجاری آتی شرکت و همچنین استراتژی های تجاری آن، از طریق ارتباط مستقیم بین مدیران و شرکت های مالک عمده سهام به طور انحصاری در اختیار قرار می گیرد. همچنین، دای و همکاران(۲۰۱۳) در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که در شرکتهای با عدم تقارن اطلاعاتی بالا، نقش صندوق های سرمایه گذاری در کاهش سطح مدیریت سود، با اهمیت تر بوده است.
۵-۵) پیشنهادهای برآمده از تحقیق
۵-۵-۱)پیشنهادهای کاربردی
براساس یافته های فرضیه اول به سرمایه گذاران و فعالان بازار سرمایه توصیه می شود که در ارزیابی شرکتها، محیط اطلاعاتی آنها را به لحاظ عدم تقارن اطلاعاتی موردنظر قرار دهند و توجه داشته باشند که عدم تقارن اطلاعاتی می تواند نشانه ای برای رفتارهای گزارشگری مالی مدیران محسوب شود.
براساس یافته های فرضیه دوم به مدیران صندوق های سرمایه گذاری توصیه می شود که سعی نمایند از سازوکارهای نظارتی خود در راستای بهبود محیط گزارشگری شرکتهای سرمایه پذیر استفاده نموده و از این طریق به طور بالقوه از حقوق سرمایه گذاران اقلیت حمایت نمایند.
براساس یافته های فرضیه سوم به مدیران صندوق های سرمایه گذاری پیشنهاد می شود که به نشانه های مدیریت سود در شرکتهای سرمایه پذیر توجه نمایند و سعی کنند که برای انتخاب یک شرکت جهت سرمایه گذاری، تنها به معیارهای عملکردی آن، از جمله سود گزارش شده، توجه نکنند و سایر متغیرها، از جمله شاخص های غیرمالی عملکرد را نیز مورد توجه قرار دهند.
۵-۵-۲)پیشنهادهایی برای تحقیقات آتی
در حوزه پژوهشی به محققان آتی پیشنهاد می شود که در موضوعات زیر به تحقیق بپردازند.
۱٫ارزیابی نقش نظارتی صندوق های سرمایه گذاری در تمایل سرمایه گذاران به سرمایه گذاری در این صندوق ها
۱٫۱٫فرضیه پیشنهاد :بین نقش نظارتی صندوقهای سرمایه گذاری و تمایل سرمایه گذاران در این صندوق ها ارتباط معنادار وجود دارد.
۲٫بررسی تاثیر صندوق های سرمایه گذاری بر تقارن اطلاعاتی بین مدیران و تامین کنندگان سرمایه
۲٫۲فرضیه پیشنهاد :بین تقارن اطلاعاتی مدیران و تامین کنندگان سرمایه ارتباط معنادار وجود دارد.
۳٫بررسی نقش صندوق های سرمایه گذاری در کاهش پیامدهای ناشی از مدیریت سود بر قیمت بازار سهام شرکتها
۳٫۳فرضیه پیشنهاد:بین کاهش پیامدهای ناشی از مدیریت سودو نقش صندوق های سرمایه گذاری ارتباط معنادار وجود دارد.
۵-۶) محدودیتهای تحقیق
یکی از عمده ترین محدودیت های تحقیقاتی که بر پایه آمار استنباطی انجام می شوند؛ تعمیم نتایج حاصل از آنها به کل جامعه آماری در شرایط زمانی و مکانی مختلف است. بنابراین در تعمیم نتایج این تحقیق و بکارگیری عملی این نتایج نیز باید جانب احتیاط را مدنظر قرار داد.
محدودیت دیگر تحقیق حاضر، تعدد الگوهای مرتبط با برآورد مدیریت سود است که در تحقیقات داخلی و خارجی مورد استفاده قرار گرفته اند. نتایج بدست آمده از این الگوها در برخی موارد ناسازگار است و این امر منجر به ایجاد دوگانگی در نتیجه گیری از فرضیات می شود.
منابع و مآخذ
الف)فهرست منابع فارسی
اسکات، ویلیام(۲۰۰۳)؛ پارساییان، علی(۱۳۸۸) ” تئوری حسابداری مالی(جلد دوم)” انتشارات ترمه
پورحیدری. امید و یزدی. سمیه(۱۳۹۰)، بررسی مقایسه ای توان پیش بینی و محتوای اطلاعاتی عناصر صورت سود وزیان، مجله دانش حسابداری. سال دوم. شماره ۷
رضازاده و آزاد(۱۳۸۷). رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی و محافظه کاری در گزارش گری مالی. فصلنامه بررسیهای حسابداری و حسابرسی. شماره ۵۴

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...