اگر فراز و نشیب زندگی نبود ، زندگی خسته کننده و بی روح می شد.
۷)زمینه ساز اعتماد است:
همه انسانها دارای هیجان هستند بنابراین وجه مشترکی میان آنها وجود دارد که می تواند اعتماد سازی بوجود آورد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۸)موجب شکل گیری هنر می شود:
اگر زیباییهای هنر وجود نداشت ، زندگی فاقد جنب و جوش بود.
۹)انرژی بخش است:
وقتی در معرض خطر قرار می گیریم هیجان ، موجب افزایش توان جسمی و روانی می گردد.
۱۰)باعث انجام کارهای خوب می شود:
بسیاری از کارها را به آن دلیل انجام می دهیم که نیروی هیجان در آن نهفته باشد(آقایار ، شریفی درآمدی ، ۱۳۸۶ : ۴۵-۴۳)
۲-۱-۱۲-زیانهای هیجان
۱)موجب بروز اعمال ناپسند و در نهایت باعث پشیمانی می شود:
در روزنامه ها حوادث ناگواری را مطالعه کرده اید که منشا آن هیجانات منفی بوده است.
۲)موجب اغفال می شود:
اگر نتوانید کسی را با دلایلی منطقی وادار به انجام کاری کنید با تاثیر گذاشتن بر او بوسیله کلمات می توانید حالت هیجانی منفی در او ایجاد کنید تا او را به انجام کاری وادار کنید که دلخواه شماست.
۳)عقل و منطق را تحت تاثیر قرار می دهد:
این حالت وقتی بوجود می آید که هیجان بصورت شدید و ناگهانی ظاهر شود(آقایار ، شریفی درآمدی ، ۱۳۸۶ : ۴۵)
۲-۱-۱۳-سرچشمه هیجانها
هیجانات در مغز بویژه از سیستم لیمبیک (Limbic System)[28] سرچشمه می گیرد.
سیستم لیمبیک ساختار کوچکی دارد که در وسط مغز پایین تر از مرکز یا قشر مخ قرار دارد.
ساقه مغز،هوشیاری را کنترل و تحریک می کند و پیامهای حسی را از طریق دستگاه لیمبیک به قشر مخ ارسال می کند.بیشترین افکار و یادگیریها در قشر مخ شکل می گیرد.
حافظه نقش مهمی در یادگیری دارد و دستگاه لیمبیک را درگیر می کند.دستگاه لیمبیک هیجانات و رفتارها را تفسیر و جهت می دهد(آقایار ، شریفی درآمدی ، ۱۳۸۶ : ۴۶)
۲-۱-۱۴-چگونگی شکل گیری هیجانها
هیجانها از حافظه و واکنش ما نسبت به شرایط جاری پدیدار می شوند.شکل گیری هیجانات ما با توجه به اندیشیدن درباره تجربیات و حوادث حال و گذشته است.همه ما تلاش می کنیم رفتارهای خود را در رابطه با دیگران توصیف کنیم.راههایی که می خواهیم علت رفتار را بیان کنیم ، اسناد (Attributions) می نامند.(آقایار ، شریفی درآمدی ، ۱۳۸۶ : ۴۸)
۲-۱-۱۵-علت اهمیت هیجانها در محیط کار
هیجانها می توانند عامل کاهش بهره وری ، ضعف قضاوت ، تصمیم گیری غلط ، جذب کارکنان نامناسب ، از دست دادن کارکنان لایق ، بی انگیزگی کارکنان ، فقدان کارگروهی و خود مدیریتی شوند و در عوض عامل افزایش بهره وری ، قضاوت صحیح ، تصمیم گیری هوشمند ، استخدام افراد شایسته و حفظ آنها ، ایجاد انگیزه در دیگران ، کارگروهی قوی و خود مدیریتی نیز محسوب می شوند(آقایار ، شریفی درآمدی ، ۱۳۸۶ : ۶۶)
۲-۱-۱۶-مفهوم هوش هیجانی
تمامی جوامع برای مهارتها و رفتارهای خاص ارزش قائلند.این که هر جامعه از کدام استعدادها تجلیل می کند ، بستگی دارد به این که جامعه برای بقا و تداوم خود چه نیازها و خواسته هایی دارد ، از نظر غالب مردم داشتن هوش ، توانایی سازش موفقیت آمیز با نیازها و خواسته های فرهنگی و محیطی است.آزمونهای هوش شبیه یکدیگر نیستند ، بعضی از تفاوتهای میان آنها ، ناشی از نظریه مرتبط با هوش است که آزمون مبتنی بر آن است .
هوش از قدیمی ترین مفاهیم روان شناسی است که در متون علمی بحثهای متعددی درباره آن شده اما هنوز هم نظریه پردازان بر سر تعریف آن توافق نظر ندارند.برای نمونه ، آیا هوش نوعی توانایی با کیفیت واحد و یا حاصل جمع مجموعه ای از مهارتهاست ؟ هنوز به پاسخ روشنی منجر نشده است .آنچه مسلم است ، هوش از جذابترین نیروهای روانی است که جلوه های آن در موجودات مختلف به مقادیر متفاوت قابل مشاهده و رویت است.هر چه موجودات از تکامل بیشتری بهره مند بوده و به همان نسبت از پیچیدگی بیشتری برخوردار باشند ،از نظر هوش نیز پیشرفته تر خواهند بود. چرنیس(۲۰۰۰) اظهار داشته ، هیجان را بطور ساده می توان تحرک در مرکز احساسات معنی کرد بعلاوه توان سامان دادن به احساسات و مهار تنشها جنبه ای از هوش هیجانی و لازمه موفقیت در کار و زندگی است .
ثرندایک[۲۹] هوش هیجانی را توانایی درک و شناخت دیگران تعریف می کند .
مایر و سالووی[۳۰] (۱۹۹۰) هوش هیجانی را مجموعه ای از توانایی ها دانسته اند که به فرد کمک می کنند تا احساسات خود و دیگران را شناخته ، درک نموده و در نهایت بتوانند احساسات خود را اداره و تنظیم کنند.
در تعریف دیگر مایر و سالووی (۱۹۹۳) معتقدند هوش هیجانی امکان تفکر با خلاقیت بیشتر و استفاده از احساسات و هیجانات برای حل مشکلات را فراهم می کنند.آنها بر این باورند که هوش هیجانی نوعی از هوش اجتماعی است که مستلزم توانایی نظارت بر هیجانات خود و دیگران ، تمایز گذاری میان آنها و استفاده از اطلاعات برای راهنمایی تعقل و اقدامات شخصی است .
۲-۱-۱۷-مفهوم شناسی هوش هیجانی
هوش هیجانی با سه معنی بررسی شده است :
۱)طرز تفکر یک عصر :
اولین و کلی ترین معنی هوش هیجانی را می توان در حوزه فرهنگی یا طرز تفکر یک عصر یا دوره یا روح زمان جستجو کرد.یعنی گرایش هوشمندانه یا احساساتی که حرکت فرهنگی و سیاسی زمان را مشخص می کند. شاید اوج گسترش هوش هیجانی با انتشار مقاله هایی در خصوص اهمیت هوش هیجانی در موفقیت تحصیلی و حرفه ای باشد (گلمن ، ۱۹۹۵)
بحث اصلی در این گزارشها توجه به بخش نادیده گرفته شده شخصیت بود که شانس خود را برای دستیابی به هدف افزایش می دهد .
دلیل این توجه ، اتفاق نظر مولفان با دو بخش فرهنگی در تفکر غرب بود : کشمکش میان هیجان با تعقل و کشمکش میان نخبه سالاری و مساوات طلبی.
۲)هوش هیجانی و شخصیت:
موضوع روان شناسی شخصیت ، مطالعه بخشهای مختلف روان شناختی ، سازماندهی و رشد آن با هدف برقراری ارتباط قسمتهای مختلف ذهن نظیر مکانیزمهای دفاعی ، عملکردها و فرآیندها با پیامدهای زندگی می باشد.
سوالی که مطرح است این است که آیا اصطلاح هوش هیجانی برای توصیف کل شخصیت بکار می رود ؟ پاسخ به این سوال به چگونگی تصور شخصی از سیستم شخصی انسان بستگی دارد (مایر و سالووی ، ۱۹۹۷)
عبارتی که افراد گاهی از تصور هوش هیجانی بکار می برند :
(انگیزش ، هیجان ، شناخت و هوشیاری ) در روان شناختی به عنوان چهار فرایند اساسی که تقریباً پایه فیزیولوژیکی شخصیت را شکل می دهند مورد توجه است :
الف)پایه انگیزش:
درونی است و برای تکامل علایق ، دلبستگی و ایمنی ضروری است.
ب)سیستم هیجان:
شامل تجارب درونی در پاسخ به روابط بیرونی است.
ج)شناخت:
یکی از اهداف شناخت ، کمک به ایجاد اطمینانی رضایت بخش از انگیزشها و حفظ هیجانات خوشایند و نیز تفکر درباره طرح علایق درونی مانند خیال پردازی است از طرف دیگر شناخت، در خدمت ترسیم طرحهایی از دنیای خارج ، آزمایش و تجربه آنها ، استدلال موثر ، جدایی واقعیت از خیال و پردازش اطلاعات است.
د)هوشیاری :
[سه شنبه 1401-04-14] [ 02:22:00 ق.ظ ]
|