کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



اصطلاح رانت برای توصیف درآمدهایی که بسیار بالاتر از بازدهی معمولی است بکار میرود. در مفهوم گسترده رانت اشاره به درآمدهایی دارد که بالاتر از درآمدی میباشد که در غیر این صورت تحصیل میشد(حسینخان، ۱۳۸۶: ۲۱-۲۲). برخی معتقدند که رانت درآمدی است که بدون تلاش بدست میآید و در مقابل مفاهیمی چون مزد و سود به کار میرود که نتیجه تلاش و فعالیت اقتصادی است(رضایی، ۱۳۸۶: ۳). آدم اسمیت[۳۴] رانت را نوع خاصی از منبع درآمد میداند که با دیگر منابع درآمد همچون سود و دستمزد تفاوت دارد. این نوع درآمد بدون نیاز به صرف تلاش یا فعالت مولد و ارزشافزا نصیب فرد یا گروه خاصی میگردد. اما در اقتصاد سالم سود و دستمزد در نتیجه تلاش مولد حاصل میگردد. ریکاردو[۳۵] رانت را بازدهی منبع (زمین) اضافه بر آنچه که برای بکارگیری آن لازم است میداند(میرترابی، ۱۳۸۷ :۱۱۳-۱۱۲). حضام ببلاوی رانت را مختص منابع طبیعی دانسته و اظهار میدارد که منابع مدنی رانت را بوجود میآورند و رانتها از طریق مالیات بر صادرات، مالیات شرکتها و شرکتهای دولتی مربوط به منابع طبیعی به جیب دولت میروند. استخراج منابع معدنی نیروی کار کمی را به استخدام در میآورد و بنابراین ثروت بوجود آمده از رانت بین مردم تقسیم نمیگردد ودر دست دولت میماند. بر این اساس هر دولتی که قسمت عمده درآمد خود را از منابع معدنی و یا خارجی و به شکل رانت دریافت دارد، دولت رانتیر نامیده میشود(حاجییوسفی، ۱۳۷۷: ۹۲). دولتهای رانتیر براحتی میتوانند بر اقتصاد شرکتهای عمومی و خصوصی اعمال نظارت و دخالت در جهت کسب منافع خود کنند. کشورهای رانتیر بسیاری از شرکتهای موجود در جامعه را به خزانههای خود وابسته میکنند. از آنجایی که هزینه های این گونه کشورها از طریق مالیات تامین نمیگردد، خود را در برابر مردم مسئول ندانسته و خواهان توسعه سیاسی نیز میباشند. معمولا دولتهای رانتیر برای راضی نگه داشتن مردم خود دست به ارائه برخی از خدمات رفاهی و اقتصادی نیز میزنند. اما آن دسته از خدماتی را انجام میدهند که تهدیدی را برای آنها بوجود نیاورد و یا برای حفظ موقعیت آنها مناسب باشد(پوراحمدی، ۱۳۸۸: ۹۶-۹۱).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ازعلل دیگر شکل نگرفتن انجمنها ونهادهای مدنی فعال درحکومتهای عربی خلیج فارس راباید در ساختار اقتصاد رانتی این دولتها دانست.
ببلاوی معتقد است که در جهان عرب منافع خاص اجتماعی و اقتصادی به گونهای سازمان یافته که بتوانند بر بخش بزرگی از رانت حکومتی تسلط داشته باشد.
در نتیجه دولت رانتیر یا تحصیلدار نه تنها انحصار دریافت رانت را داراست بلکه هزینه کردن آن را نیز در اختیار خود دارد. بهمین خاطر به یک موسسه توزیع درآمد های حاصل از مواهب الهی تبدیل می شود که اصلی ترین نهاد سرمایه گذاری و اشتغال زایی در کشور محسوب می گردد. در نتیجه و بدلیل آنکه بخش خصوصی وجود ندارد و یا وابستگی کامل به دولت دارد یا دولت از این امر به عنوان اهرمی برای فشار استفاده می کند .حکومت بحرین از اخراج کارمندان بعنوان عامل بازدارنده و دولت کویت از افزایش درآمد ها بعنوان حق السکوت استفاده میکنند.
استقلال دولت رانتیر رابطه مستقیمی با ماهیت خودکامگی آنها دارد. به عبارت دیگر بی نیازی اقتصادی و درآمد مستقل دولت از جامعه علت غیردموکراتیک بودن آنهاست. بر خلاف دولتهای اروپای غربی که در آنها مالیات مالیات دهندگان منبع اصلی درآمد دولت است و عدم پرداخت آن توسط مردم ابزار فشار بر روی دولت محسوب می شود و آن را کاملا به مردم وابسته مینماید دولتهای عربی منطقه نه تنها به مردم خود وابستگی ندارند بلکه میتوانند با بهره گرفتن از حقوق نفتی که به صورت اعانه و بجای سرمایه گذاری و تامین آتیه به مردم میپردازند رفتار سیاسی آنها را نیز کنترل کنند.
در نتیجه استقلال اقتصادی دولت از جامعه فلسفه فعالیت آن نیزاصل عدم نمایندگی در مقابل عدم دریافت مالیات خواهد بود که دولت را از پاسخگویی به مردم بی نیاز میکند.
در اینگونه دولتهای رانتیر، لایه های جدیدی از افراد و گروه های ذینفع در رانت حکومتی شکل گرفته که آنها نیز به نوبه خود، لایه های جدیدی از افراد و گروه های ذینفع را به وجود میآورند. بدین صورت کل اقتصاد بصورت سلسله مراتبی از لایه های رانتیرها سازماندهی شده که در راس آن حکومت به عنوان حامی نهایی همه دیگر رانتیرها در اقتصاد عمل میکند(میرترابی، ۱۳۸۷: ۱۴).
بنابر آنچه گذشت با توجه به نفوذ دولتهای رانتیر چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی این فرصت از نهادهای مدنی گرفته میشود و امکان سرمایهگذاری و تولید بیشتر نخواهند داشت. نهادهای مدنی توان رقابت و مقابله با مسئله رانت را نخواهند داشت و چارهای جز وابسته شدن به دولت ندارند. عوامل بسیاری در عدم نیرومندی نهادهای مدنی نقش دارند مثل اقتدار سیاسی و تحمیل آن بر نهادها یاتقدم تاریخی گروه های سنتی(علما) و قبایل و خانها، عدم توسعه بخش خصوصی و توسعه الگوی اقتصادی دولت-محور در جامعه در کنار اقتصاد رانتی. در پادشاهیهای نفتی به دلیل الگوی توسعه اقتصادی دولت-محور و اقتصاد رانتی، بخش خصوصی- که میتواند یکی از خاستگاههای مهم جامعه مدنی باشد- به آن صورت توسعه نیافته و در نهایت وابسته به دولت است، لذا توان چالشگری سیاسی-اقتصادی دولت را ندارد. از سویی دولتهای پادشاهی و موروثی با ویژگی شخصی بودن قدرت سیاسی و انسداد سیاسی به هر نوع نهادهای مدنی به مثابه کرم روده دولت و مزاحم حکمرانی نگریستهاند و به آنها بدبین بودهاند، بنابراین با گسترش نهادهای مدنی موافق نبودهاند. نهادهای مدنی جدید در پادشاهیهای نفتی عمدتا جنینی و در شکل نهادهای صنفی و اجتماعات غیررسمی بودهاند که رایجترین آنها نهادهای صنفی-حرفهای وابسته به بازار و تجار، پزشکان، حقوقدانان، نویسندگان و غیره بودهاند. اینها در فضای سیاسی و اقتصادی یاد شده نتوانستهاند رشد و نمو کنند. ضعف نهادهای مدنی یادشده، عدم وجود روابط افقی بین این نهادها، ساخت قدرت سیاسی موروثی نامنعطف نسبت به این نهادها، ساخت قبیلهای و فرهنگ برخاسته از آن و بیتفاوتی سیاسی توده ها از عوامل مهم ضعف، کمتر تاثیرگذاری و چالشگری محدود آنها بودهاند که صرفا به آزاد سازی سیاسی محدود انجامیدهاند. این دولتها فاقد نظام حزبی بودهاند(سردارنیا،۱۳۸۸).
ساخت اقتصاد رانتی باعث نیرومندی دولتها و ضعف نهادهای مدنی است و از طرفی باعث وابستگی نهادهای مدنی به آنهاست. ساخت اقتصاد رانتی باعث فلج شدن بخش خصوصی است و این یعنی فراموش کردن بخش عظیمی از سرمایهگذاری و فراهم کردن بستری برای داشتن آیندهای نامعلوم و ضعیف برای نهادهای مدنی.

گفتار پنجم) چشمانداز نهادهای مدنی در سالهای اخیر و در آینده

نهادهای مدنی چه امروزه و چه در آینده تحت تاثیر دولتها هستند. جامعه مدنی مجموعه نهادها و انجمنها و تشکیلات اجتماعی است که از هر گونه وابستگی به دولت رها میباشد و نقش تعیین کنندهای در صورتبندی قدرت سیاسی دارد(بشیریه،۱۳۸۲: ۳۲۴). در جامعه مدنی بازیگرانی غیر دولتی مانند احزاب سیاسی، سندیکاهای تجاری، انجمنهای توسعه اجتماعی، انجمنهای تخصصی، سازمانهای غیردولتی و برخی گروه های ذینفع وجود دارند. این کانونهای مستقل میتواند این امکان را برای مردم به وجود آورد تا از طریق آنها بسیاری از مشکلات خود را حل کنند. همچنین این کانونها بصورت وسایل مقابله کننده در مقابل دستاندازهای حکومت محسوب میگردند. اما در اکثر کشورها فقدان یا ضعف جامعه مدنی وجود دارد. همواره سازمانهای غیر دولتی به وجود میآیند. امروزه دهها هزار سازمان غیر دولتی در خاورمیانه به وجود آمدهاند که برخی از آنها ساختارهای دولتی را نیز به چالش کشیدهاند(صالحی،۱۳۸۴: ۱۶۵). این سازمانها بر اثر رشد اقتصادی، افزایش جمعیت و بالا رفتن نرخ باسوادی تشکیل شدهاند. متاسفانه گرچه تعداد زیادی از این سازمانها در ناحیه خاورمیانه رشد کردهاند ولی هنوز آن پویایی و توانایی تاثیرگذاری مؤثر را ندارند. برای مثال یکی از دستاوردهای مهم بشری بعد از جنگ جهانی دوم ایجاد سازمان حقوق بشر بود. رعایت حقوق بشر از سوی دولتها و سازمانهای غیردولتی از مهمترین وظایف جهانی آنها محسوب گردید. بسیاری از کشورهایی اروپایی و کشورهای دیگر مانند امریکا، هند و ژاپن توانستند با بلوغ فکری و مدنی در ترویج و یا گسترش و یا تحکیم قوانین حقوق بشر اقدامات اساسی و مهم انجام دهند برعکس خاورمیانه در این زمینه مؤفق نبوده است و اگر تحولاتی هم به وجود آمده بسیار سطحی و گذرا بوده و هیچ وقت نتوانسته عمقش شکل بگیرد(ذاکریان،۱۳۸۱: ۱۷-۱۳). رشد و پیشرفت نهادها علنا به دولتها برمیگردد در صورتی که نبایستی چنین باشد. بعضی از دولتها با داشتن اقتصاد رانتی موجب تضعیف نهادها هستند و عدهای دیگر در عرصه بین المللی نمیتوانند موفقیتی برای نهادهای خود به ارمغان بیاورند. شاید در آینده با توجه به پیشرفتهای سریع علم و دانش و بالارفتن سطح آگاهیهای عمومی، باسوادشدن افراد،پشتیبانی سازمانها و نهادهای غیردولتی،جهانی شدن و تکنولوژی های تازه رسانه ای نهادها بتوانند از اقتدار برخوردار باشند. قطعا آینده نهادهای مدنی به توانمندی دولتها و ملتهابسیار وابسته است اگر ملتها از توسعه یافتگی اقتصادی،اجتماعی و سیاسی مناسبی برخوردار باشند به طبع نهادهای مدنی نیز به حدی از توانمندی خواهند رسید که بتوانند از وابستگی به دولت رها شوند و حتی ضعف دولت را در عرصه‌های بین المللی جبران کنند.

نتیجه گیری

ساختار حکومت اقتدارگرا والیگارشیک وساخت پاتریمونیالی جوامع عربی کشورهای حوزه خلیج فارس هم چنین سطح بالای فسادسیاسی اقتصادی در این منطقه ازعوامل عدم شکل گرفتن نهادهای قوی در این کشورها شده است.مهمترین شاخصه های فساد در این کشورها عبارتنداز:موروثی شدن حکومت وپست های کلیدی در نزد خانواده حاکم، اختصاص نامشروع بخش مهمی از درآمدهای حکومت به خانواده حاکم وشخص حاکم،وجودشبکه های حامی –پیروبین حکومت واشخاص ومحروم کردن توده ها از توزیع ناعادلانه ثروت .البته با وجود فعالیت احزاب غیر رسمی دربرخی از این کشورها تکثرگرایی در این کشورها از پشتوانه قانونی برخوردار نیست و همین امر ادامه حیات تشکل های موجود را با تهدید مواجه می کند، چرا که هر گاه قدرت حاکم احساس خطر کند می تواند این گروه ها را به بهانه غیرقانونی بودن ازبین ببرد.
با اینکه بیشتر کشورهاى عرب تکثر حزبى را پذیرفته‌اند، اما به نظر برخى تحلیل‌گران در عمل، در این کشورها بیشتر نظام تک حزبى حاکم است و دیگر احزاب، در بهترین حالت، جایگاهى حاشیه‌اى دارند. از سوى دیگر، دولت بر فعالیت بسیارى از احزاب مهم نظارت دارد و به تحکیم سیطره خود بر آنها می‌پردازد و در امور حزبى آنها دخالت می‌کند. همچنین به رغم وجود مطبوعات و نشریات حزبى در کشورهاى قائل به تکثرحزبى، نقش این روزنامه‌ها بسیار محدود بوده است.
همچنین در پادشاهیهای نفتی به دلیل الگوی توسعه اقتصادی دولت-محور و اقتصاد رانتی، بخش خصوصی- که میتواند یکی از خاستگاههای مهم جامعه مدنی باشد- به آن صورت توسعه نیافته و در نهایت وابسته به دولت است، لذا توان چالشگری سیاسی-اقتصادی دولت را ندارد. از سویی دولتهای پادشاهی و موروثی با ویژگی شخصی بودن قدرت سیاسی و انسداد سیاسی به هر نوع نهادهای مدنی به مثابه کرم روده دولت و مزاحم حکمرانی نگریستهاند و به آنها بدبین بودهاند، بنابراین با گسترش نهادهای مدنی موافق نبودهاند. نهادهای مدنی جدید در پادشاهیهای نفتی عمدتا جنینی و در شکل نهادهای صنفی و اجتماعات غیررسمی بودهاند که رایجترین آنها نهادهای صنفی-حرفهای وابسته به بازار و تجار، پزشکان، حقوقدانان، نویسندگان و غیره بودهاند. اینها در فضای سیاسی و اقتصادی یاد شده نتوانستهاند رشد و نمو کنند. ضعف نهادهای مدنی یادشده، عدم وجود روابط افقی بین این نهادها، ساخت قدرت سیاسی موروثی نامنعطف نسبت به این نهادها، ساخت قبیلهای و فرهنگ برخاسته از آن و بیتفاوتی سیاسی توده ها از عوامل مهم ضعف، کمتر تاثیرگذاری و چالشگری محدود آنها بودهاند که صرفا به آزاد سازی سیاسی محدود انجامیدهاند.
ساخت اقتصاد رانتی باعث نیرومندی دولتها و ضعف نهادهای مدنی است و از طرفی باعث وابستگی نهادهای مدنی به آنهاست. ساخت اقتصاد رانتی باعث فلج شدن بخش خصوصی است و این یعنی فراموش کردن بخش عظیمی از سرمایهگذاری و فراهم کردن بستری برای داشتن آیندهای نامعلوم و ضعیف برای نهادهای مدنی.

فصل چهارم

بررسی اجمالی جریانات سیاسی،اجتماعی
از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون

مقدمه

پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، تغییر در ساختار سیاسی در ایران، بروز نشانه‌هایی از گفتمان دمکراتیک بجای گفتمان مدرنیسم مطلقه پهلوی و بالاخره انتخاب ساختار جمهوری از سوی رهبران انقلاب برای شکل نظام همه بیانگر سرآغاز جدیدی در حیات سیاسی معاصر ایران و فراهم شدن زمینه برای تکوین و نهادهای غیردولتی در ساختار اجتماعی و سیاسی ایران بود. اکنون با گذشت بیش از سی سال از زمان پیروزی انقلاب با نگاهی به گذشته میتوان تکوین، حیات و فعالیت نهادهای مردمی ودولتی در خلال این مدت را به چهار دوره تقسیم کرد. دوران نخست مقطع یازده ساله ای که با پیروزی انقلاب آغاز و با رحلت امام (ره) در خردادماه ۱۳۶۸ پایان می پذیرد.
دوره دوم دوران هشت ساله (۷۶-۱۳۶۸) ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی و دوران سوم از خردادماه ۱۳۷۶، زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب آقای خاتمی به عنوان رییس جمهورتا سال۱۳۸۴و پس از آن از سال۸۴ تا۱۳۹۲ که دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد است که به دوره اصولگرایان از آن یاد می شود.
اما وقوع جنگ تحمیلی و لازمه حفظ بسیج توده ای درجامعه برای تداوم جنگ، رویکرد برخی سازمانها به جنگ مسلحانه و ترور فیزیکی رهبران انقلاب همه و همه سبب حفظ مشارکت توده ای، عدم نهادینه شدن فعالیت سازمانهای غیردولتی و بسته شدن فضای سیاسی گردید.پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران و پایان جنگ، رحلت امام (ره) و آغاز دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی بیانگر سرآغاز دوران جدیدی در تاریخ انقلاب بود. تفکرات رییس جمهور وقت، لزوم بازسازی ویرانه های باقیمانده از دوران جنگ، واگذاری مأموریت اجرای نخستین برنامه توسعه اقتصادی – اجتماعی (۷۲-۱۳۶۸) بعد از انقلاب به دولت آقای هاشمی همه و همه سبب تقدم نوسازی اقتصادی در این مقطع گردید. تقدم نوسازی اقتصادی بر سیاسی در این دوران هشت ساله سبب ایجاد تغییراتی در ساخت اجتماعی و اقتصادی جامعه گردید. مهمترین تحول در ساختار مدیریتی در این مقطع تکیه بر تکنوکراتها برای انجام نوسازی از بالا و در حوزه سیاسی جایگزین تدریجی سیستم کلانیتالیستی بجای نظام توده ای بود. مهمترین مشخصه این مقطع انقباض جامعه مدنی و فعالیت باندها، محافل و گروه های صاحب قدرت بطور عمودی در جامعه بجای نهادهای مدنی، احزاب و گروه های سازمان بود. (رزاقی، ۱۳۷۸ : ۱۵۷) .پیروزی آقای خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری خردادماه ۱۳۷۶ و پیامدهای آن انقلاب ایران را وارد سومین مرحله از حیات سیاسی خود نمود. ویژگی بارز این مقطع رویکرد به گفتمان دموکراتیک و تلاش برای جایگزین ساختن جامعه مدنی بجای جامعه توده ای بود.درخصوص دگرگونیهای ساختاری مهمترین نقش را نوسازی اقتصادی ایران بعد از پایان جنگ داشت.
توضیح اینکه بدنبال پایان جنگ و آغاز دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، در اولویت قرارگرفتن برنامه های اقتصادی همراه با حجم عظیمی از سرمایه گذاری، دریافت وام های کلان خارجی و تزریق آنها بعد از جنگ به جامعه، تلاش برای کم کردن فاصله روستاها از شهرها، ایجاد دگرگونی در الگوی مصرفی و بالاخره تغییر فضای فرهنگی جامعه در نهایت منجر به رشد طبقه متوسط جدید گردید؛ (ربیعی، ۱۳۸۰: ۲۰۴) طبقه ای که مهمترین تقاضای آن مشارکت در امور سیاسی از طریق نهادهای دمکراتیک و غیردولتی بود.ودردوره بعد که دوران اصولگرایان بود که در این فصل به این جریانات سیاسی پرداخته می شود.

گفتار اول) بررسی اجمالی جریانات سیاسی، اجتماعی از پیروزی انقلاب تا سال ۱۳۶۷

در این گفتار دسته‌بندی‌های مهم سیاسی اوایل انقلاب و چگونگی شکل‌گیری جریان‌های عمده سیاسی بررسی شده است.
ساختار قدرت بعد از انقلاب اسلامی در جمهوری اسلامی ایران با تغییر و تحولات بسیاری همراه شد و برخلاف دورۀ قبل، به دلیل نگرانی نیروهای انقلابی از دستیابی ضدانقلاب‌ها به قدرت و منحرف شدن مسیر انقلاب، همواره با چالش‌هایی همراه گردید، به‌طوری‌که در این دوره پاره‌پاره شدن و تکثر قدرت را شاهد بودیم و نیروهایی مختلف با جهت‌گیری‌های متفاوت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در درون قدرت جابه‌جا می‌شدند.
حضور دیدگاه‌های مختلف باعث شد درگیری‌هایی سیاسی بین گروهک‌ها و احزاب مختلفی که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی مبارزاتی داشتند و بعد از انقلاب خواهان سهمی از قدرت بودند روی دهد. به وجود آمدن این نوع درگیری‌ها، علاوه بر ایجاد هرج‌ومرج داخلی، باعث شد فضای ترور بر کشور حاکم گردد، و به موازات آن، امنیت داخلی و خارجی دولت نوپای ایران در معرض خطر قرار گرفت. به همین دلیل نیاز به اتخاذ سیاست و عملکرد مناسب برای خروج از چنین بحران و ایجاد دولت باثبات برای تأمین امنیت از جمله دغدغه‌های اصلی رهبران انقلاب اسلامی ایران در اوایل دهۀ ۱۳۶۰ بود. بر این اساس در نوشتار حاضر عملکرد دولتمردان اولیۀ ایران و به‌ویژه دولت میرحسین موسوی در این‌باره بررسی شده و مواضع و دیدگاه‌های گروه‌ها و جریانات سیاسی مختلف در ایجاد چنین فضایی برای دستیابی به قدرت و تعامل آنها با یکدیگر بیان گردیده است.

الف) جریان‌های سیاسی و احزاب

سه جریان اصلی سیاسی ایدئولوژیک در تاریخ معاصر ایران به‌طور هم‌زمان مطرح بودند و تقابلاتی با هم داشتند. این سه جریان عبارت‌اند از: ناسیونالیسم لیبرال، اسلام‌گرا و سوسیالیسم که در آستانۀ پیروزی انقلاب اسلامی، جریان اسلام‌گرا بر رقبای خود غلبه یافت و گفتمان غالب را در فضای انقلابی کشور تشکیل داد و همین عامل باعث گردید جریان‌های سیاسی دیگر به دور از صحنۀ سیاسی کشور باقی بمانند. دوری این گروه‌ها از صحنۀ سیاسی برای کشور و نظام نوپا مسلماً تبعاتی به همراه داشت؛ چراکه آنان خواهان کسب سهم در خور ملاحظه‌ای از قدرت بودند و خود را برای کسب چنین قدرتی محق می‌دانستند؛ لذا پس از تثبیت اولیۀ نظام جمهوری اسلامی ایران تحرکاتی سیاسی علیه سایر جناح‌ها و احزاب سیاسی روی دادند که گاهی در قالب عملیات‌های تروریستی ظاهر می‌شدند و گروه‌های دیگر را به غصب ناعادلانۀ قدرت متهم می‌کردند.
دولت میرحسین اولین دولتی محسوب می‌گردید که توانسته بود به تثبیت برسد، اما همچنان این تحرکات در داخل و خارج ایران برای سست کردن پایه‌های نظام سیاسی نوپای کشور وجود داشت. برهمین‌اساس در ادامه سعی شده است با تقسیم‌بندی جریان‌ها و احزاب کشور در آن زمان، خاستگاه، مواضع و عملکرد آنها در دوران انقلاب و دولت میرحسین موسوی شرح داده شود.

۱-جریان مارکسیستی و حزب توده

فضای باز ایجاد شده در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران باعث گردید اکثر گروه‌های سیاسی مطرح در انقلاب به آزادی سیاسی دست یابند که گروه‌های مارکسیستی و از جملۀ آنها حزب توده نیز از این قاعده جدا نبودند؛ لذا فرصت تاریخی برای این حزب به‌وجود آمد تا به بازسازی جایگاه خود اقدام کنند و با عضوگیری مجدد، روابط خود را با رهبران انقلاب اسلامی نزدیک سازند.
آنها استقلال سیاسی جمهوری اسلامی ایران را به‌عنوان نشانه‌ای از حرکت تدریجی اجتماعی به سوی تفاهم با اتحاد شوروی تفسیر می‌کردند. اما از دیگر سو تقسیم‌بندی نخبگان سیاسی جدید را به دو بخش لیبرال و مکتبی قبول نداشتند و می‌کوشیدند از اختلافات به‌وجودآمده در بین این جناح‌ها به سوی خود بهره‌برداری کنند و همچنین وجود دو عامل باعث سردرگمی آنها می‌شد: نخست مواضع جناحی اسلامی در داخل، که گاهی با تناقض‌هایی همراه بود، و سپس سیاست خارجی نه شرقی و نه غربی که ایران، در چهارچوب آن، روابط با بلوک شرق و غرب را نفی می‌نمود.(فوزی، ۱۳۸۴ :۳۶۸) سال‌های ۱۳۵۹ ــ ۱۳۶۰ دورۀ تثبیت حزب توده و اوج فعالیت‌های آن محسوب می‌شود.طی این دوره حزب توده کوشید با تبلیغ وسیع، خود را حامی استراتژیک خط امام معرفی کند و با حمایت از اشغال لانۀ جاسوسی به دست دانشجویان خط امام، ادعای مشارکت در دفاع مقدس و مقابلۀ نظامی با خط بنی‌صدر و گروه‌های ضدانقلاب خود را حامی انقلاب نشان دهد و جای پای خویش را در جامعه تحکیم بخشد، ضمن اینکه گوشه‌چشمی نیز به این مسأله داشت که بتواند برای فعالیت‌های سیاسی‌اش پروانۀ فعالیت قانونی از وزارت کشور بگیرد.(موسسه مطالعات وپژوهشهای سیاسی ، ۱۳۷۰ :۲۲۵)
ازآنجا که این حزب دست‌نشانده بود و به بلوک شرق وابستگی داشت، مجبور بود تمهیدات مفصل و محتاطانه‌ای را برای فعالیت علنی خود به کار برد. این عوامل در ادامه باعث گردید که حزب دستخوش مجموعه‌ای از اختلافات و درگیری‌های درونی شود که به صورت بحران نمودار شد و زمینه‌های اضمحلال سریع آن را فراهم آورد. این بحران‌ها ریشه در مسائلی به شرح زیر داشتند: ایدئولوژی‌ الحادی، تعارض با انقلاب و جامعۀ اسلامی، و قدرت‌جویی و جاه‌طلبی.(همان، ۲۳۲)
در چنین وضعی حزب توده، که برای دسترسی به قدرت حاکمه از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کرد، در برنامه‌های مصوب خود طی پلنوم هفدهم برنامه‌ای را منتشر ساخت که مضمون آن در ظاهر دفاع از انقلاب بود ولی چیزی نبود جز استراتژی مسخ انقلاب اسلامی ایران یا براندازی خزنده، اما این استراتژی شکست خورد و پس از آن بقایای حزب به تجدید سازمان در خارج از کشور تصمیم گرفتند و بحث انقلاب ملّی ــ دموکراتیک را ارزیابی نمودند و نیروهای ضدامپریالیست و مردمی را به تشکیل جبهه متحد ملّی فراخواندند؛ چراکه انقلاب ایران را شکست‌خورده می‌دانستند؛ زیرا نتوانسته است به اهداف خود دست یابد و این امر از آنجا ناشی می‌شد که حزب پیروزی انقلاب اسلامی را نمی‌توانست پیش‌بینی کند.(موسسه مطالعات وپژوهشهای سیاسی:۱۳۷۰:ص، ۲۷۰)
به نظر می‌رسد سران و رهبران حزب توده، که تجربه چندین‌سالۀ فعالیت و شکست را داشتند، می‌کوشیدند به استراتژی محافظه کارانه‌ای برای حفظ موجودیت دست یابند، اما نتوانستند موفقیتی در این خصوص به‌دست آورند و حزب، که وارث برنامۀ ۳۷ ساله سیاسی نظیر دست‌نشاندگی شوروی بود، سرانجام به جرم جاسوسی مورد تهاجم نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.(طبری،۱۳۶۶:ص۱۷۸)
سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۲ دورۀ فروپاشی حزب توده بود و با کشف شدن رابطۀ پنهانی حزب با ک.گ.ب آماج کنترل‌ها و هشدارهای امنیتی قرار ‌گرفت تا از این بحران خارج شود، که از جملۀ آنها قطع ارتباط با شبکۀ ک.گ.ب بود. اما به‌‌رغم این فعالیت‌ها در نهایت با پیگیری گستردۀ سازمان‌های اطلاعاتی ایران این اقدامات خنثی شد و در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۳۶۲ طی عملیات امیرالمومنین(ع)، که در شب میلاد مولای متقیان انجام شد، تمامی ارکان مخفی و علنی حزب فرو ریخت و با اعلام دادستانی انقلاب این حزب منحل گردید(موسسه مطالعات وپژوهشهای سیاسی،۲۲۶:۱۳۷۰)

۲-سازمان مجاهدین خلق

سازمان مجاهدین خلق در ایران در سال ۱۳۴۴ تأسیس شد پس از حوادث ۱۵ خرداد موسسان این حزب که دستگیر شده بودند آزاد گشتند و با جمع‌ آوری همفکران خود، که در انجمن‌های اسلامی فعالیت می‌کردند، هستۀ اولیۀ این سازمان جدیدالتأسیس را به‌وجود آوردند. سازمان، از همان ابتدای تشکیل، از لحاظ سیاسی به ایدئولوژی اسلامی اعتقاد داشت، اما آنچه از اسلام مدنظر قرار می‌داد متفاوت از اسلام و شریعتی بود که فقهای صاحب نام معرفی می‌کردند. آنها معتقد بودند که اسلام و حقیقت آن از صدر اسلام دچار انحراف گردیده و همین عاملی است که سبب پیدایش فرقه‌های مختلف گردیده است.(روحانی،۱۳۸۴:صص۲۳-۲۴)
این گروه با وفاداری به مارکسیسم، بر تحرکات منافقانه علیه دولت نوپای جمهوری اسلامی ایران، مبادرت کردند و از سال ۱۳۶۰، یعنی ابتدای حضور دولت میرحسین موسوی، به فاز نظامی وارد شدند و ضمن فعالیت بر ضد جمهوری اسلامی ایران، عده ای از مسئولان، روحانیان، پاسداران، مردم عادی و… را ترور کردند، اما در ادامه با عملکرد مفید دولت میرحسین مواجه شدند که با افزایش توان و تقویت نیروهای امنیتی داخلی طی چند سال توانست عملکرد این سازمان را در کنترل درآورد، و با کمک مردم و سپاهیان انقلاب بسیاری از تحرکات آنها را خنثی نماید، به‌طوری‌که مقابله با این سازمان در شهرها به صورت یک جنگ تمام‌عیار جلوه می‌نمود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 02:04:00 ق.ظ ]




هر ذره تحت تاثیر نیروی لورنتز قرار دارد( سرعت ذرات منفرد است).در نتیجه نیروی کل ناشی از میدان E-M وارد بر المان سیال برابر خواهد بود با:
(۱-۵۶)
(با بهره گرفتن از ).چگالی نیروی E-M بر واحد حجم به صورت زیر است :
(۱-۵۷)
و تکانه کل المان برابر است با :
(۱-۵۸)
و در نتیجه چگالی تکانه برابر است.اگر نیروی دیگری وجود نداشته باشد،معادله حرکت ایجاب می کند که مشتق زمانی را مساوی FEM قرار دهیم.چون می خواهیم هویت ذرات تحت بررسی را حفظ کنیم به D/Dt نیاز داریمکه مشتق همرفتی است(تصویر لاگرانژی).در حالت کلی نیرو های اضافی مثل فشار واصطکاک برخوردی وجود دارند.
۱-۱۱-۳نیروی فشار
در یک گاز فشار p(=nT)،نیروی وارد بر واحد وسطح ناشی از حرکات حرارتی است.سیال دربرگیرنده المان حجم، این نیرو را به المان حجم وارد می کند.نیروی خالص در جهت x خواهد بود.
(۱-۵۹)
بنابر این چگالی نیروی فشار (در واحد حجم)برابر است با :
(۱-۶۰)
تبادل تکانه به وسیله ی حرکات حرارتی ذرات از میان مرز المان وجود دارد،هر چند در تصویر لاگرانژی ماخود باالمان حرکتمی کنیم (که با سرعت میانگین تعریف شده است). ذرات منفرد سرعت حرارتی هم دارند طوری که سرعتاضافی آنها برابر است با:

شکل(۱-۱۱) نیرویفشاررویسطوحمختلفالمان
(۱-۶۱)سرعت ویژه
به این علت بعضی از ذرات از مرز المان عبور کرده و با محیط بیرون از المان تبادل تکانه دارند(هر چند تغییر خالصی در تعداد ذرات المان اتفاق نمی افتد).آهنگ تبادل تکانه ناشی از ذرات با سرعت ویژه ،d3w از میان المان سطح برابر است با:
(۱-۶۲)
با انتگرال گیری روی تابع توزیع، آهنگ تبادل تکانه کل بدست می آید:
(۱-۶۳)
عبارت درون انتگرال یک تانسور است.می نویسیم:
(۱-۶۴)
آهنگ تبادل تکانه برابر می شود با P.ds. در واقع اگر همسانگرد باشد، (برای مثال ماکسولی) در آنصورت :

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

etc. (1-65)
(۱-۶۶)

از اینرو آهنگ تبادل برابر (فشار اسکالر)است.با انتگرال گیری روی کلv مولفه xآهنگ تبادل تکانه بدست می آید.
(۱-۶۷ )
و بنابراینآهنگ افت تکانه کل،ناشی از تبادل از طریق مرز در واحد حجم برابر است:
(۱-۶۸)

بر حسب معادله تکانه،اگر رادر سمت مشتق تکانه یا سمت نیرو قرار دهیم نتیجه یکسان خواهد بود.با چشم پوشی از برخوردها معادله تکانه برابر است با :
(۱-۶۹)
با توجه به nv=N؛۰=D/Dt(N)داریم:
(۱-۷۰)
ودر نتیجه با جایگذاری رابطه زیر بدست می آید:
(۱-۷۱)
برای معادله تکانه در دیدگاه اویلری یک المان ثابت درفضا که پلاسما از درون آن شارش می یابددر نظر می گیریم که نیروی E-Mروی المان(در واحد حجم)به صورت زیر میباشد:
(۱-۷۲)
شار تکانه از میان مرز (در واحد حجم)با فرض اینکه فشار همسانگرد باشدبرابر است با:
(۱-۷۳)

وآهنگ تغییر تکانه درون المان (در واحد حجم )مقدار زیر را خواهد داشت:
(۱-۷۴)
در نتیجه،موازنه ی تکانه کل به شکل زیرخواهد بود:
(۱-۷۵)
با بهره گرفتن از معادله پیوستگی داریم:
(۱-۷۶)
می توان جمله سوم و قسمتی از جمله دوم را حذف نمود درنتیجه:
(۱-۷۷)
سپس p را به سمت چپ برده و به شکل نهایی”معادله تکانه ” می رسیم.
(۱-۷۸)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:03:00 ق.ظ ]




شغلی

الزامات شغلی

۵-۱

رضایت شغلی

۱۰-۶

ویژگی های شغلی

۱۵-۱۱

امنیت شغلی

۱۸-۱۶

تعیین پایایی (قابلیت اعتماد) پرسشنامه:
قابلیت اعتماد یکی از ویژگیهای فنی ابزار اندازه گیری است . این مفهوم با این امر سر و کار دارد که ابزار اندازه گیری در شرایط یکسان تا چه اندازه نتایج یکسانی به دست می دهد .
ایبل و فریسبی این مفهوم را اینگونه تعریف کرده اند : همبستگی میان یک مجموعه از نمرات و مجموعه دیگری از نمرات در یک آزمون معادل که به صورت مستقل بر یک گروه آزمودنی به دست آمده است . با توجه به این امر معمولا دامنه ضریب قابلیت اعتماد از صفر (عدم ارتباط) تا مثبت یک (ارتباط کامل) است.
این ضریب نشانگر آن است که تا چه اندازه ابزار اندازه گیری ویژگیهای با ثبات آزمودنی و یا ویژگیهای متغیر و موقتی آن را می سنجد. ( سرمد ، ۱۳۸۵ ).
برای محاسبه ضریب قابلیت اعتماد ابزار اندازه‌گیری، شیوه‌های مختلفی به کار برده می‌شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

از آن جمله می‌توان به:
اجرای دوباره آزمون (روش بازآزمایی) ، روش تصنیف (دو نیمه کردن) ، روش کودر- ریچارد سون
روش آلفای کرونباخ[۲۴۹]:
از آنجاکه آلفای کرانباخ معمولاً شاخص کاملاً مناسبی برای سنجش قابلیت اعتماد ابزار اندازه‏گیری و هماهنگی درونی میان عناصر آن است، بنابراین قابلیت اعتماد پرسشنامه مورد استفاده در این تحقیق به کمک آلفای کرانباخ ارزیابی می‌گردد.
این روش برای محاسبه هماهنگی درونی ابزار اندازه‌گیری که خصیصه ‌های مختلف را اندازه‌گیری می‌کند به کار می‌رود. ضریب آلفای کرانباخ ، بین ۰ و ۱ است که در واقع همان ضریب همبستگی داده ها در زمان های مختلف می باشد؛ عدد ۱، حداکثر همبستگی و عدد ۰، حداقل همبستگی را نشان می دهد. (حافظ نیا، ۱۳۷۷).
در اینگونه ابزار ، پاسخ هر سوال می تواند مقادیر عددی مختلف را اختیار کند . برای محاسبه ضریب آلفای کرونباخ ابتدا باید واریانس نمره های هر زیر مجموعه سوالهای پرسشنامه ( یا زیر آزمون ) و واریانس کل را محاسبه و سپس با بهره گرفتن از فرمول زیر مقدار ضریب آلفا را محاسبه کرد.

: تعداد پرسشها
: واریانس زیر آزمون ام
: واریانس کل آزمون
هر قدر درصد به دست آمده به ۱۰۰ درصد نزدیک باشد، بیانگر قابلیت اعتماد بیشتر پرسشنامه است. قابل ذکر است که ضریب آلفای کمتر از ۶۰ درصد معمولا ضعیف تلقی می شود، دامنه ۷۰% قابل قبول و بیش از ۸۰% خوب تلقی می شود، البته هر چقدر ضریب اعتماد به عدد یک نزدیک تر باشد، بهتر است.
بدین منظور ابتدا یک از نمونه ی ۸۱ تایی پرسشنامه آزمون گردیده و سپس با بهره گرفتن از داده های به دست آمده از این پرسشنامه ها و به کمک نرم افزار آماری SPSS میزان ضریب اعتماد با روش آلفای کرانباخ برای این ابزار محاسبه می شود.
در این تحقیق آلفای کرونباخ محاسبه شده در جدول زیر نشان داده شده است که با توجه به نزدیک بودن این مقدار به یک همبستگی درونی بین سوالات در حد قابل قبول می باشد و پرسش ها نسبتا همگن می باشند.
جدول(۳-۲): آلفای کرونباخ

میزان پایایی ابزار اندازه گیری پژوهش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:03:00 ق.ظ ]




۴-۱۰ – دعاهای حضرت شعیب (علیه السلام)

عنوان

آیه

تقاضای داوری

عَلَى اللّهِ تَوَکَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنتَ خَیْرُ الْفَاتِحِینَ الاعراف/۸۹

تعلیم استغفار

وَاسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ هود/۹۱

۴-۱۰-۱- سرگذشت حضرت شعیب (ع)
شعیب یکی از پیامبران بزرگ الهی است که بین سال های ۱۶۰۰-۱۴۹۰ قبل از میلاد در مدین زندگی می کرد یعنی تقریبا صدو ده سال داشت و فرزند میکائیل، فرزند یشجر، فرزند مدین و فرزند خلیل بود و دلائل نبوت وی عبارتند از: «نمونه کامل اصلاح نفس، ارشاد قوم خود به پرهیز از غش در معامله و کم فروشی و حفظ امانت و رعایت عفت، نجات او و مومنین از عذابی که بر ظالمین نازل گشت» (محمد احمد جادالمولی، ۱۳۷۹، ص۸۵».
از پیامبر (ص) روایت شده که حضرت شعیب را خطیب الانبیاء لقب داده اند. (طبرسی،۱۴۰۶،۵/۱۸۸). و قرآن در دو سوره اعراف و هود، بخشی از دعاهای وی را ذکر نموده است. در سوره اعراف می فرماید:
«وَسِعَ رَبُّنَا کُلَّ شَیْءٍ عِلْمًا عَلَى اللّهِ تَوَکَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنتَ خَیْرُ الْفَاتِحِینَ (الاعراف/۸۹)؛ پروردگار ما از نظر دانش بر هر چیزى احاطه دارد بر خدا توکل کرده‏ایم بار پروردگارا میان ما و قوم ما به حق داورى کن که تو بهترین داورانى».
زورمندان و متکبران قوم شعیب از دستورات وی سرپیچی کردند و دعوت او را نپذیرفتند، گفتند ای شعیب سوگند یاد می کنیم تو و کسانی را که به تو ایمان آورده اند از شهر و آبادی خود بیرون خواهیم کرد. حضرت بعد از سال ها دعوت و تبلیغ و تحمل آزار و اذیت بت پرستان و تهدید و دوری از شهر، بعد از ناامید شدن از هدایت و ارشاد آنان، دست به دعا و نیایش برداشت و عرض کرد ما به خدائی توکل و اعتماد می کنیم که به همه چیز آگاه است خدایا میان ما و این قوم به حق داوری و قضاوت کن و مشکل گشائی نما که تو بهترین داورانی.
دعای حضرت شعیب که در حقیقت نفرین بود به اجابت رسید و وقتی مقدمات عذاب الهی را مشاهده نمود از شهر خارج شد.
«فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَهُ فَأَصْبَحُواْ فِی دَارِهِمْ جَاثِمِینَ الَّذِینَ کَذَّبُواْ شُعَیْبًا کَأَن لَّمْ یَغْنَوْاْ فِیهَا الَّذِینَ کَذَّبُواْ شُعَیْبًا کَانُواْ هُمُ الْخَاسِرِینَ (الاعراف/۷۸،۹۱)؛پس زمین‏لرزه آنان را فرو گرفت و در خانه‏هایشان از پا درآمدند کسانى که شعیب را تکذیب کرده بودند گویى خود در آن [دیار] سکونت نداشتند کسانى که شعیب را تکذیب کرده بودند خود همان زیانکاران بودند».
حضرت شعیب بعد از نزول عذاب از شدت حزن و اندوه که نمی توانست آن ها را به آن حال مشاهده نماید از آنان روی برگرداند و با کمال تاسف فرمود: ای قوم من به شما پیام های خدایم را ابلاغ نمودم و از روی خیرخواهی و دلسوزی شما را نصیحت کردم و برای تسلیت خاطر خود فرمود چگونه می توان غمناک و محزون شد برای کسانی که با خداوند مخالفت نمودند و به جزای عمل خود رسیدند چه جای تاسف است که خود کرده را تدبیر نیست.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴-۱۰-۲- نکات تربیتی و اخلاقی
از جمله «عَلَى اللّهِ تَوَکَّلْنَا» (الاعراف/۸۹) در دعای حضرت شعیب استفاده می شود بعد از اینکه تمام راه ها را بر او بستند و او را مخیر کردند بین تن دادن به تبعید و اخراج از شهر و زندگی خود و بین آئین بت پرستی و دست کشیدن از توحید، از این دو پیشنهاد در صورتی که حضرت را مجبور به پذیرش می کردند، دوری از وطن و هجرت را انتخاب می کرد و به هیچ عنوان بت پرستی را نمی پذیرفت و از رسالت و وظیفه نبوت دست برنمی داشت و با توکل و اعتماد بر خدا به راه خود ادامه می داد لذا شایسته است بنده خوب خدا در همه حال مخصوصا در سختی ها و بحران ها به خدا توکل کند و از دلبستگی و اعتماد به دیگران بپرهیزد.
«رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ» (الاعراف/۸۹) در تفسیر منهج الصادقین از عبدالله بن عباس نقل شده من معنای فتح را در آیه فوق نمی دانستم تا اینکه زنی به شوهر خود می گفت: «افاتحک بالقاضی؛یعنی تو را به داوری پیش قاضی می برم» فهمیدم فتح در اینگونه موارد به معنی داوری و حکومت است زیرا قاضی مشکل کار طرفین دعوا را می گشاید. (کاشانی،۱۳۴۴،ص۱۳۴) در این دعا حضرت شعیب از خدا می خواهد که بین او و قومش قضاوت و مشکل گشائی کند و صریحا آن ها را نفرین نکرد که هلاک شوند بلکه عرض کرد خدایا تو خود میزان حق و عدالتی و براساس حق و انصاف بین ما داوری کن. حضرت از این طریق خواست به دیگران بفهماند ما تسلیم حق و حقیقت هستیم و هرچه باشد به آن تن می دهیم و اگرچه می دانست خداوند براساس حق حکم می کند و ذره ای میل به باطل و اهل باطل ندارد. در عین حال عرض کرد بین ما به حق حکم کن.
حضرت شعیب (ع) ادب دعا را رعایت کرد و مستقیما هلاکت و عذاب آن ها رااز خدا نخواست و امر را به خدا واگذار نمود و عرض کرد هرطور صلاح می دانی با معیار حق بین ما مشکل گشائی کن و برای خداوند تکلیف معلوم نکرد و عرض نکرد حتما چنین و چنان شود و این یکی از جهات مهمی است که در دعا باید رعایت شود و انسان خیر و صلاح را از خدا بخواهد زیرا در مقام دعا ممکن است چیزی را بخواهد که شایسته او نباشد و به جای خیر شر را بخواهد.
«وَأَنتَ خَیْرُ الْفَاتِحِینَ»(الاعراف/۸۹) این تعبیر یکی از اسمای حسنای خداست که حضرت با این نام شریف خدا را خواند و دعایش را به آن نام ختم نمود و با علم و اطمینان به عنایت پروردگارش می دانست که به زودی یاریش خواهد کرد و رسوائی و بدبختی نصیب کافران خواهد شد.
یکی از عوامل عذاب الهی، غرور و تکبر و خودستائی است که بعد از اتمام حجت و روشن شدن راه حق و باطل، خداوند به واسطه آن مردمی را هلاک می کند و با عذابی متناسب با اعمالشان مثل زلزله و صاعقه آسمانی، آن ها را از بین می برد و به کیفر اعمال زشتشان می رساند و آن همه جاه و مقام و زندگی اشرافی را از آن ها می گیرد که گویا اصلا به دنیا نیامده اند و در آن زندگی نکرده اند.
اینکه حضرت شعیب بعد از هلاکت قوم ظالم و بت پرست فرمود چگونه بر عذاب رجال قوم بی ایمان تاسف بخورم که این خود درس عبرتی است برای دیگران که سرنوشت چنین اقوامی را ببینند و پند بگیرند و به خود آیند که چگونه بعضی به زلزله و بعضی به عذاب هلاک شوند و آنچنان گرمای شدید آن ها را فراگرفت که به خانه ها و سایه ها پناه بردند و آن ها را سودی نبخشید و حتی آب هم به حال آن ها فایده نداشت و از شدت گرما بدن آن ها پخته شد و خداوند ابری فرستاد که همراه آن نسیم ملایمی می وزید. آن ها همگی به سایه ابر پناه بردند، در این هنگام شعله ای آتش از ابر جداشد و آنان را چون ملخ سوزانید و خاکستر شدند.
«و این عذاب را قرآن عَذَابُ یَوْمِ الظُّلَّهِ یعنی روز سایه ابر نامیده است که به آن ها رسید و همگی مردند و در خانه های خود به هلاکت افتادند» (طبرسی،۱۴۰۶،۵/۱۸۹).
۴-۱۰-۳- آموزش دعا و توبه
«وَاسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ (هود/۹۱)؛و از پروردگار خود آمرزش بخواهید سپس به درگاه او توبه کنید که پروردگار من مهربان و دوستدار [بندگان] است».حضرت شعیب قومش را که با آن ها نسبت خویشاوندی هم داشت از گناهان کبیره مثل بت پرستی و کم فروشی که در بین آن ها رایج بود نهی فرمود و از نازل شدن عذاب سخت الهی که بر قوم نوح و لوط وارد شد، هشدار داد، آنان را دعوت به توبه و استغفار نمود و طریقه دعا و ارتباط با خدا را به قوم هود آموخت و فرمود ابتدا از پروردگار خود طلب آمرزش نمائید و از گناهان و اعمال ناپسند گذشته آمرزش خواهی کنید و با توبه به خدا برگردید زیرا توبه واقعی آن است که گناهکار به خطا و معصیت خود اعتراف و از خدا طلب عفو نماید و با عزم و اراده به او برگردد و گذشته خود را جبران نماید.
۴-۱۰-۴- معارف و نکات آموزنده
حضرت شعیب به قومش می گوید: «وَاسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ» از خدای خویش آمرزش بخواهید به طوری که قومش را به خدا نسبت می دهد و ربوبیت او را به ایشان اضافه می کند تا بفهماند که با خدا مربوطند، هرچند خودشان توجه ندارند ولی او در هر حال رب و سرپرست آن هاست و از طرفی می خواهد به آن ها گوشزد
کند پروردگار حقیقی و معبود واقعی آن ها خالق هستی و مربی موجودات عالم است نه ارباب ها و خدایان دروغین وتوجه این معنی بسیار موثر است که شخص بداند هستی او از خدایان است و در هر حال وابسته و محتاج به اوست و از دیگران استمداد نجوید و بی راهه نرود.
حضرت شعیب با اطمینان و اعتقاد به خدا در مقابل تهدید دشمنان عرض می کند: «پروردگار من مهربان و دوستدار [بندگان] است ».(هود/۹۱)
علامه می فرماید: «ودود یکی از اسماء الهی است از ماده ود به معنی دوستی، ولی آن چه از موارد استعمال آن استفاده می شود این است که نوع خاصی از محبت است یعنی محبتی که دارای آثار و برکات روشنی از قبیل انس والفت و ارتباط و احسان است». (طباطبایی،۱۳۶۳،۱۱/۳۸۴). خداوند رحیم است یعنی لطف و رحمت دارد و توبه بندگان را می پذیرد، دعائی که با توجه به محبت و رحمت خدا صورت گیرد و بنده بداند کسی را می خواند که علاقه مند به نجات و هدایت اوست، از صمیم قلب انجام می شود و شخص را امیدوار به اجابت می کند.
اینکه حضرت شعیب فرمود: «رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ؛خدای من بامحبت و دارای رحمت است» اگرچه خداوند، پروردگار همه است اما علت اینکه شعیب خدا را به خود اضافه کرد و فرمود «ربی»، معنایش این است که خدا چگونه مهربان و دوستدار بندگانش نباشد در حالی که خدای من است و من او را با این دو صفت می شناسم و اطمینان دارم جواب گناهکاران را می دهد و دعوت آنان را می پذیرد.
از مجموعه این نکات استفاده می شود که یکی از آداب و شرایط دعا از زبان حضرت شعیب (ع)، شناخت و معرفت خداست و اینکه بدانیم که را می خوانیم و از چه کسی حاجت می خواهیم و از طرفی خاطر جمع باشیم در دعا و استغفار و توبه و ارتباط با خدا ضرر نمی کنیم بلکه صد در صد نفع می بریم و نواقص خود را کامل می کنیم. توصیه حضرت شعیب (ع) در دعای فوق مانند خیلی از پیامبران الهی مانند حضرت نوح (ع) به توبه و استغفار است که نتایج سودمندی را در پی خواهد داشت: «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْکُم مِّدْرَارًا وَیُمْدِدْکُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَیَجْعَل لَّکُمْ جَنَّاتٍ وَیَجْعَل لَّکُمْ أَنْهَارًا (نوح /۱۲-۱۰)؛و گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره آمرزنده است [تا] بر شما از آسمان باران پى در پى فرستد و شما را به اموال و پسران یارى کند و برایتان باغها قرار دهد و نهرها براى شما پدید آورد».
۴-۱۱- دعاهای حضرت موسی (علیه السلام)

آیه
عنوان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:03:00 ق.ظ ]




منطقه حائل میان قوای برّی و بحری

بنابراین، لازم است به طور اجمال به این نظریات پرداخته می شود:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱ – ۲ – ۲ نظریه ارگانیکی حکومت: فردریک راتزل[۱۳] در نیمه دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، بر علم جغرافیا، عقاید فردریک راتزل تسلط داشت که در سال ۱۸۸۳، در کتاب خود به نام (جغرافیای مردم شناسی) مطرح کرده بود. هرچند که بعدها، راتزل پاره ای از نظریاتش را تغییر داد اما تفکرات مسلط جغرافیایی، در نیمه دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، همواره با عقاید راتزل همراه بوده است (شکویی،۱۳۸۸: ۲۹). بطور کلی باید او را آغازگز مطالعات علمی ژئوپلیتیک دانست که با ارائه نظریه ارگانیزمیک بودن حکومت نه تنها این دست ازمطالعا – ت را وجهه توجّه و مطالعه خود قرار داد، بلکه زمینه ساز توجه علمی به مطالعات ژئوپلیتیکی گردید. به طور کلی دوره جدید تحول در جغرافیایی سیاسی با «فریدریک راتزل» آلمانی آغاز می شود. راتزل به دلیل ارائه مفاهیم و متدولوژی جدید در جغرافیای سیاسی، پدر این دانش شناخته شده است (میر حیدر، ۱۳۸۴: ۵). راتزل در کتاب جغرافیای سیاسی خود که در سال ۱۸۹۷ به چاپ رسید، تمام دیگاه خویش را در این زمینه برشمرد (عزتی، ۱۳۸۸: ۱۰). تا مدتها در سالهای قرن نوزدهم و سالهای آغازین قرن بیستم، دیدگاه های او که در این کتاب به تبیین پرداخته بود، به عنوان “مکتب آلمان” مورد استناد قرار می گرفته است که به علت نوع این دیدگاه، نظریه وی بعدها مورد سوء استفاده کشورها ازجمله احزاب تندروی نازی در آلمان و حزب موسیلینی در دوران جنگ جعانی دوم، جهت اهداف نژادپرستانه خود قرار دادند. وی در کتاب جغرافیای سیاسی خود که در اواخر قرن نوزدهم (۱۸۹۷) منتشر شد، نخستین بار «حکومت» را از دید جغرافیا مورد مطالعه قرار داد و کوشید روابط عمومی میان جغرافیا، حکومت و سیاستهای قدرتی جهانی را تشریح نماید (مجتهدزاده، ۱۳۸۶: ۱۳۶). به اعتقاد او هر موجود زنده ای، برای زندگی و معاش به یک مکان خاص و فضای زندگی نیاز دارد. با زیاد شدن بیش از حد جمعیت و در نتیجه احتیاج به زمین زیاد، مبارزه برای بقا و هستی آغاز می شود. از این رو لزوم توسعه اروپا به آن سوی دریاها و کشورها اساس می شود (پور احمد، ۱۳۸۸: ۱۲۵). او میان مفهوم سرزمینی حکومت و موجود زنده (مانند یک درخت) ارتباط برقرا می کند و بیان می دازد که همانطور که موجود زنده برای بقا نیازمند توسعه فضایی است، یک کشور برای آنکه به مجودیت خود ادامه دهد نیازمند افزایش عمودی سرزمینی است. از دیدگاه راتزل دولت حاصل تکامل ارگانیک است و اجزای آن، شبیه درختی است که اندام فضایی آن درخاک قرار دارد و برای آنکه این اندام رشد و تکامل یابد، توسعه ارضی لازم و ضروری می نماید. هر چه وسعت کشوری بیشتری باشد، قدرت سیاسی و تمدن آن کشور توسعه بیشتری می یابد (عزتی، ۱۳۸۸: ۱۰). وی در رشد و گسترش این شاخه علمی دارای جایگاه مهمی است چزا که وی به ارائه نظریه معروف خود با عنوان دولت “ارگانیسم نمو کننده”، سیاست را با موقعیت و فضای جغرافیایی پیوند میدهد که بعدها اساس تفکرات هاوس هوفر آلمانی جغرافیدان سیاسی و ژئوپلیتیسین برجسته آلمانی و رودلف کی اِلن سوئدی و بسیاری از اندیشمندان سیاسی و جغرافیدانان را تشکیل داد. نظریه راتزل به اجمال بر اساس نقش آفرینی واحد جغرافیای ـ سیاسی به عنوان «ارگانیسم نمو کننده»[۱۴] که در تکاپوی اهداف اخلاقی و روحانی است، شکل گرفت و او تئوری ارگانیزمیک بودن حکومت[۱۵] را ارائه کرد (مجتهدزاده، ۱۳۸۶: ۱۳۶). نظریه راتزل به اجمال در جغرافیای سیاسی، در ابتدا جبرگرایی محیطی بیان شده در آثار فردریک راتزل و ایده های او در باب فضای حیاتی[۱۶] و نیز در آثار هالفورد مکیندر و فرضیه هارتلند او درارای بیشترین تاثیر بود (مویر، ۱۳۷۹: ۳۱۷).
تا مدتهای بسیار نظریه وی مورد توجه بسیاری از نظره پردازان و حتی سیاسیون فرار داشت و کمتر کسی تحت نطر افکار او قرار نداشت. افکار راتزل را یکی از شاردانش به نام خانم سمپل[۱۷]، به ایلات متحده آمریکا برد. سمپل با ترجمه و تفسیر و نشر عقاید راتزل در آمریکا، کتابی با عنوان آثار محیط جغرافیایی منتشر کرد و با تاکید بر توسعه ارضی، بر پویایی دولتها در این خصوص اشاره کرد (عزتی، ۱۳۸۲: ۱۱).
۲ – ۲ – ۲ نظریه سرزمین قلبی[۱۸]: سر هالفورد مکیندر نظریه “هارتلند” (سرزمین قلبی) که توسط سر هالفورد مکیندر انگلیسی و قبل از جنگ جهانی اول مطرح شد، اشاره به بخش مهمی از قاره اوراسیا داشت که به علت دوری از شاهراه های دریایی (آبی)، اهمیّت فراوانی می یافت و از نظر مکیندر کنترل بر آن سبب کنترل بر جهان می‌شد. نظریه سرزمین قلبی سر هالفورد مکیندر که در آغازین سالهای قرن بیستم در جهان ژئوپلیتیک ارائه شد، اهمیّت فراوا – نی را در این مطالعات دارد؛ چرا که زمینه های رقابت و برخودرهای قرن بیستم را فراهم آورده است. نظریه های او به دو دلیل دارای ارزشی ماندگارند: اولاً برای نخستین بار طبیعت یکپارچه جهان را مطرح می ساختند و ثانیاً این نظریه ها موجب برانگیخته شدن بحث و مناظره تا پایان قرن بیستم شدند (مویر، ۱۳۷۹: ۳۷۰).
مکیندر در برابر نظریه ماهان که دسترسی به دریا را عامل قدرت می دانست توجه جهانیان را به اهمیت موقعیت هارتلندکه محصور در خشکی بود جلب نمود و معتقد بود هر کس بر هارتلند تسلط پیدا کند بر جزیره جهانی و در نهایت بر کل جهان مسلط خواهد شد. این نظریه با تغییر در ساختار نظام بین الملل مورد بازبینی مکیندر قرار گرفت و اساس سیاست خارجی قدرتهای بزرگ را فراهم آورد سیاست محصور سازی شوروی و یا مهار که برای مدت چهل سال از سیاست خارجی آمریکا را تشکیل می داد و تا فروپا – شی شوروی ادامه داشت مبنی بر ریملند اسپایکن بود که با ایجاد اصلاحاتی بر نظریه مکیندر نظر قدرت ها را به اهمیت حاشیه ای کشورها در اطراف اوراسیا جلب نمود که باید مانند سدی در برابر نفوذ شوروی تقویت شود (میرحیدر، ۱۳۸۶: ۳۷). «مدل جهانی» مکیندر در سه نوبت، در فاصله چهل سال، مطرح شد و تکامل پیدا کرد. مرحله نخست آن در سال ۱۹۰۴ تحت عنوان محور جغرافیایی تاریخ مطرح گردید. این ایده پس از از جنگ جهانی اول، تکمیل تر شد و در سال ۱۹۱۹، در کتاب ایده های مردم سالارانه و واقعیت ارائه شد و طی آن «ناحیه محوری» به «هارتلند» تبدیل گردید. آنگاه، مکیندر در سن هشتاد و دو سالگی، در سال ۱۹۴۳ اصلاحات تازه ای در این اندیشه به عمل آورد و آخرین متن را عرضه نمود (مجتهدزاده، ۱۳۸۶: ۱۴۵).
جدول ۲ – ۲

دوره

جریان غالب

روش غالب جابجایی در مناطق

مناطق اقتدار و نوع حکومت

پیش از کلمب

یورش آسیایی به اروپایی

اسب و شتر

سلطه زمینی جلگه های وسیع آسیا

دوره کلمب

توسعه طلبی اروپا بر ماورء اقیانوس ها

کشتتها بادبانی و ناوبری دریایی

سلطه دریایی امپراطورهای اروپایی

بعد از کلمب

فضای بسته و تلاش برای کارایی نسبی

راه آهن

سلطه زمینی کسانی که کنترل سرزمین حیاتی بدست آنهاست.

ممنبع: اندیشه های ژئوپلیتیک در قرن بیستم، ژئاروید اتوتایل، سیمون دالبی، پاول روتلج، ترجمه محمدرضا حافظ نیا و هاشم نصیری، ا انتشارات دفتر سیاسی و بین الملل وزارت امور خارجه، صفحه ۵۷.
منطقه محوری سیاست بین الملل را منطقه وسیعی تشکیل می دهد که از اروپای شرقی تا جلگه های سیبری امتداد می یابد. این ناحیه محوری که با امپراتوری روسیه تزاری تطبیق می نمود، از یک موقعیت استراتژیک بر خوردار بود و سر شار از منابع طبیعی است (مجتهدزاده،۱۳۸۶: ۱۴۶). مکیندر، قاره های اروپا، آسیا و آفریقا را جزیره جهانی[۱۹] می شناخت و آن را به همین نام معرفی می کرد. وی توجه داشت که سه چهام جهان را آب و یک چهارم آن را خشکی فرا گرفته است. دو سوم کره زمین شامل جزیره جهانی و یک سوم دیگر آن، شامل آمریکای شمالی و جنوبی و استرالیاست. جزیره جهانی هفت هشتم جمعیت جهان و و دیگر نقاط یک هشتم آن را در بر می گیرد (عزتی، ۱۳۸۸: ۱۳). مکیندر نظر خود را در سال ۱۹۱۹ اصلاح کرد تا به وقایع جنگ سالهای ۱۹۱۸ ـ ۱۹۱۴ بپردازد. این جنگ، وی را بر آن داشت تا باور کند که از طریق استپ های اروپای شرقی می توان منطقه هسته را که اکنون به صورت هارتلند ظاهر شده می شود، می توان مورد تهاجم قرار داد و به همین دلیل، وی به دیپلماتهای درگیر شکل دهی به حل و فصل پس از جنگ هشدار دادکه آلمان و روسیه بایستی با حلقه ای از حکومت های ملی مطمئن، از هم جدا شوند زیرا هر قدرتی که بر اروپای شرقی سلطه پیدا کند، ممکن است هارتلند را تصرف کرده به این ترتیب بر سراسر جهان تسلط یابد (مویر، ۱۳۷۹: ۳۷۱). سرزمین قلبی (هارتلند) سرزمین وسیع و استراتژیک را در نظریان مکیندر تشکیل می داد. این ناحیه از غرب به رود ولگا، از شرق به سیبری غربی، از شمال به اقیانوس منجمد شمالی، از جنوب به ارتفاعات هیمالیا ارتفاعات ایران و مغولستان محدود می شد (عزتی، ۱۳۸۸: ۱۳). این قسمت از سوی هیچ قدرتی تهدید نمی شد. مکیندر در سن هشتاد و دو سالگی، در سال ۱۹۴۳ اصلاحات تازه ای در این اندیشه به عمل آورد و آخرین متن را عرضه نمود. بر خلاف طولانی بودن این دوران که دو جنگ جهانی را نیز در بر گرفت، ایده منطقه قلبی ویژه آسیایی به صورت بحث مرکزی دراین تئوری بر جای ماند و عامل شهرت آن از تاریخ ۱۹۴۵ تاکنون بوده است (مویر،۱۳۷۹ : ۳۷۱). برای طرح مجدد آن چیزی که آن را “جزیره جهانی”، “منطقه محور”، “سرزمین حیاتی” اروپا آسیا نامید، اعلام کرد:
کسی که بر اروپای شرقی حکومت کند، بر سرزمین حیاتی ( قلب زمین ) فرمان می راند؛ کسی که بر سرزمین حیاتی حکومت کند، بر جزیره جهانی فرمان می راند؛ کسی که بر جزیره جهانی حکومت کند، بر جهان فرمان می راند (اتوتایل، ۱۳۸۰: ۵۷).
هم اکنون با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، سرزمین قلبی (هارتلند)، که تقریباً با منطقه آسیای مرکزی تطابق پیدا می کند، در رقابت های فرامنطقه ای خود بدلیل اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیکی، مورد توجه کشورهایی منطقه ای همچون روسیه، ایران، چین و ترکیه و ایالات متحده آمریکا به عنوان قدرتی فرامنطقه ای قرار گرفته است؛ به نظر می رسد که منطقه هارتلند همچنان اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیکی خود را حفظ نموده است و همچنان نقش سرزمین قلبی خود را داراست، هرچند که این اهمیت دارای کم و کاستی هایی شده است.
۳ – ۲ – ۲ نظریه ریملند[۲۰]: نیکولاس اسپایکمن[۲۱]
نظریه دیگری که در مباحث ژئوپولیتیک از اهمیت ویژه ای برخوردار است، نظریه «سرزمین حاشیه ای ریمیلند» از نیکلاس اسپایکمن می باشد. نظریه “ریملند” در آراء “نیکولاس اسپایکمن” پس از جنگ جهانی دوم جای نظریه هارتلند سر هالفرد مکیندر قرار کند تا با تکیه بر آن، ایالات متحده حضور خود را در فضای نظم دو قطبی جنگ سرد در مناطق دریایی اطراف هارتلند (که در اختیار شوروی بود) توجیه کند. اسپایکمن ناحیه اطراف هارتلند را ریملند نامید و معتقد بود«هرکس ناحیه ریملند را کنترل کند حاکم اوراسیا خواهد بود و چنین کسی سرنوشت جهان را رقم خواهد زد». بر اساس دیدگاه اسپایکمن، چون کشورهای حاشیه ساحلی اند برقراری رابطه بین خشکی و دریا امکان پذیر است. لذا با توجه به اهمیّتی که برای دریا و نیروی دریایی قائل بود به ریملند بیشتر اهمیت می داد (اطا عت، ۱۳۸۶: ۲۸). تفسیر اسپایکمن از از اهمیت ارتباط هارتلند با حلقه اطراف آن، اندکی با اظهارات مکیندر متفاوت است. مکیندر این محدوده را با هلال داخلی و خارجی می خواند اما در بیان اسپایکمن، این محدوده سرزمین حاشیه یا ریملند خوانده می شود که در محاصره آبهاست. دلیل اهمیت دادن اسپایکمن به ریمیلند در مقایسه با هارتلند، از این جهت بود که به اعتقاد وی، این منطقه امکان ترکیب قدرت بری و بحری را بهتر فراهم می کند. همچنین بهترین منابع نیروی انسانی و سهولت ارتباطات در این بخش از جهان وجود دارد (عزتی، ۱۳۸۲: ۱۸). ریملند، در نظریه نیکولاس اسپایکمن، ناحیه ای بود که منطقه نفوذ دو ابرقدرت خشکی و دریایی،یعنی شوروی و آمریکا را از یکدیگر جدا می کرد؛ این مفهوم در دوره پس از جنگ سرد از بین نرفت و همچنان مورد توجه دو کشور ایالات متحده آمریکا و شوروی بود. نگاهی به استراتژی نظامی ایالات متحده آمریکا در پایان قرن بیستم، موید این نظریه است که این کشور قلمرو جغرافیایی ریملند را برای خود یک منطقه حیاتی می داند (مینایی، ۱۳۸۳: ۱۶۲).
۴– ۲ – ۲ نظریه قدرت دریای[۲۲]: آلفرد تایر ماهان[۲۳] نظریه دیگری که در مباحث ژئوپلیتیک حائز اهمیت است، نظریه آدمیرال آلفرد تایر ماهان آمریکایی می باشد. وی به طور کلی بر این اعتقاد است که شرایط اصلی بر اتحاد یک قدرت جهانی، کنترل بر دریاهاست. به عبارت دیگر، نظارت بر دریاها، اولین راه در کسب قدرت جهانی است. به نظر وی در راه کسب قدرتها، نیروهایی که موقعیت دریایی دارند از امکانات بیشتری برای در دست داشتن ابتکار عمل برخوردار هستند و بهترین کشور این در این مورد را فرانسه می دانست (تقوی اصل، ۱۳۸۴ : ۴۸). افسر نیروی دریایی آمریکا «نیروی دریایی را به عنوان کلید قدرت جهانی» مورد تاکید قرار داده است. به نظر آلفرد ماهان «دریاهای جهان بیش از آن که سرزمین های جهان را از هم جدا کنند، آنها را به پیوند می دهند». وی معتقد بود در روزگار وی، که تجارت و بازرگانی توسعه روز افزونی در مبادلات بین کشورها می یابد، راه های عبور دریایی و تنگه ها دارای نقش مهمی هستند. بدین لحاظ، وی به دولت آمریکا توصیه می کرد برای توسعه آزاد راه های دریایی و تنگه های استراتژیک، نیروی دریایی خود را تقویت کند ( اطاعت، ۱۳۸۵: ۲۶). ماهان توانست شش عامل را که قدرت دریایی، تا حد زیادی به آنها بستگی دارد، تشخیص می دهد. این عوامل عبارتند از:
۱. موقعیّت جغرافیایی: اگر کشوری از موقعیّت دریایی مناسبی برخوردار باشد و این امر با کنترل استراتیژیک ابراههای مهم و پایگاههایی که دشمن ممکن است از انها برای محصره و تهدید استفاده کند همراه باشد، مناسب تراست.
۲. ویژگی های طبیعی: هدف از ویژگی های طبیعی، وضعیت ساحل و مشخصات فیزیکی آن است. اگر کشوری دارای طول ساحلی زیادی باشد ولی به علت نامساعد بودن ساحل نتواند به ایجاد بنادر، لنگرگاهها و تاسیسات دفاع ساحلی اقدام کند، نمی تواند دارای ارتباطات دریایی مناسبی با کشورهای دیگر باشد. وجود بنادر متعدد در طول سواحل کشور، می تواند شرایط را برای کسب قدرت دریایی ودر نتیجه ثروت فراوان فراهم می سازد. اگر تاسیسات بندری از قابلیت دفاعی خوبی برخوردار نباشد آسیب پذیری آنها اجتناب ناپذیر است.
۳. طول ساحل و وسعت قلمرو: منظور ماهان از وسعت قلمرو، طول خطوط ساحلی یک کشور و قابلیت دفاع سواحل است؛ در این میان معابر نفوذی و تکیه گاهای آبی از مهمترین عواملی هستند که باید توجه شوند.
۴. جمعیّت: میزان جمعیت یک کشور یک عامل مهم و قابل ملاحظه است، زیرا توانایی ایجاد یک نیروی دریایی و تامین افراد مورد نیاز بر آن، به میزان جمعیت آن کشور بستگی دارد. تنها برخی از کشورها قادرند پایگاهای ماوراء بحار را که نیروی نسبتا بزرگی از نظامیان و مدیران را تقاضا می کند، نگهداری و حمایت کنند و به عنوان یک قدرت دریایی مطرح باشند.
۵. خصوصیات ملّی: اگر مردم یک کشور علی رغم داشتن یک موقعیت دریایی علاقمند به دریانوردی و بازرگانی با ملل دیگر نباشند، قدرت بزرگ دریایی ایجاد نمی شود. به نظر ماهان تجارت اولین ضرورت برای گسترش قدرت دریایی است.
۶. خط مشی حکومت و رهبران سیاسی: خط مشی سیاسی دولت در بهره برداری از منابع انسانی و طبیعی، تنها به وسیله یک حکومت آینده نگر و دارای خط و مشاء اجرایی متحورانه می تواند از قوه به فعل در آید (عزتی، ۱۳۸۲: ۵۷ – ۵۸).
۵ – ۲ – ۲ نظریه ساختار ژئوپلیتیک جهان از سائل بی کوهن سائل بی کوهن نظریه ساختار و سلسله مراتبی مناطق و حوزه های ژئوپلیتیکی را در کتابی تحت عنوان ژئوپلیتیک سیستم جهانی در سال ۲۰۰۲ با مقدار تغییراتی نسبت به نظریه سابق خود که در سال ۱۹۹۴ بیان داشته است، ابراز کرده است (حافظ نیا و دیگران، ۱۳۸۶: ۸۸). سائل بی کوهن[۲۴] در نظریه ساختار ژئوپلیتیک جهان، از قلمروهای ژئواستراتژی مناطق ژئوپلیتیک و واحدهای فضای دیگر سخن به میان می آورد. وی سطح کره زمین را به دو قلمرو بزرگ ژئواستراتژیک برّی و بحری همراه با مناطق ژئوپلیتیک تقسیم نمود. قلمرو ژئواستراتژیک برّی بر ارتباط غیر دریایی تاکید دارد و از نظر اقتصادی درون گراست و واجد سیستم بسته می باشد. محور قفقاز – آسیای مرکزی در چارچوب این نظریه در قلمرو ژئواستراتژیک قدرت بری قرار داشت که در دوران جنگ سرد و قبل از آن نیز از چنین موقعیّتی برخوردار بوده و نوعی از سکون و آرامش بر آن حکمفرماست. پس از تحول در ساختار قدرت جهان این مناطق از سیطره قدرت برّی خارج و نیروهای ژئوپلیتیک درونی آن فعال گردید (بصیری و زمان آبادی، ۱۳۸۳: ۱۰۲). همچنین کوهن کشورهای جهان را از میران آنتروپی مورد بررسی قرار می دهد. کوهن کشورهای جهان را بر اساس ده عامل از نظر آنتروپی مورد سنجش قرار داده است که عبارتند از: میزان پس انداز، تولیدا – ت کشاورزی، تولیدات صنعتی، صادرات تحقیقات[۲۵] R and d، تعداد دانشمندان، تعداد مهندسین، کاهش دیون، کاهش وابستگی به سوخت سوخت فسیلی، مبادله علمی و تعدا اختراعات ثبت شده. بر این اساس او کشورهای جهان را به چهار گروه آنتروپی خیلی بالا بالا متوسط و پایین سطح بندی می کند(Cohen, 1994: 28 – 23). بر این اساس، او جنوب صحرای آفریقا و آمریکای جنوبی دارای آنتروپی خیلی بالا هستند و جنوب و شرق آسیا دارای آنتروپی بالا، خاورمیانه و اروپای شرقی دارای آنتروپی متوسط و در نهایت مناطقی چون آمریکای شمالی و حوزه در یایی کارائیب، اروپای غربی (اتحادیه اروپا) و همچنین سواحل شرقی آسیا (ژاپن و چین) دارای آنتروپی پایینی هستند. از نگاه نظریه سیستم ژئوپلیتیک جهانِ (سائل کوهن) که بر اساس قوانینی فیزیکی که بین حیات و فعا – لیّت سیستم کلان جهان تلقی می شودکه در ارتباط با سایر کشورها و یا مناطق جغرافیایی کنش متقابل دارد. اگر سیستم بسته باشد امکان داد و ستد انرژی کاهش یافته و راه برای سقوط آن فراهم می شود، نظیر شوروی سابق. متقابلاً سیستم باز در حد بالا تبادل انرژی دارد و با قدرت توانمندی بالا به حیات خود ادامه می دهد. از دید کوهن به هر مقداری که سیستم بسته تر بوده و انرژی کمتر دریافت کند، آنتروپی سیستم افزایش یافته و به دنبال آن توانایی سیستم کاهش می یابد و خطر نابودی آن را تهدید می کند. کوهن معتقد است سیستم ژئوپلیتیکی جهان تحت تاثیر مجموعه ای از متغیرها از انسجام و پیوستگی برخوردار است. این متغییرها عبارتند از: جریان سرمایه، فناوری، نیروی انسانی، صنعت تخصصی شده، تولیدات، ارتباطات ماهواره ای، رایانه ای، حمل و نقلی و غیره (حافظ نیا و دیگرا – ن، ۱۳۸۶: ۸۷).
۳ – ۲ عوامل مؤثر در ژئوپلیتیک عواملی که در ژئوپلتیک موثرند به دو دسته کلی، عوامل ثابت وعوامل متغیر تقسیم بندی می‌گردند. عوامل ثابت در حقیقت همان پدیده‌های طبیعی و جغرافیایی هستند و عوامل متغیر که ممکن است برخی از آنها نیز منشا طبیعی داشته باشند به دلیل مطرح بودن نقش کمیت در آنها جزو عوامل متغیر محسوب می‌گردد. موقعیّت جغرافیایی در بین عوامل ثابت و انسان در بین عوامل متغیر نقش دو قطب اصلی را در تحلیل‌های ژئوپلتیکی ایفا می‌کنند (عزتی، ۱۳۸۸: ۷۸). این عوامل به دو دسته تقسیم مى شود: عوامل ثابت و عوامل متغیر؛ که در ادامه به طور اجمال، توضیح داده می شود:
نمودار ۱-۲ : عوامل موثر در ژئوپولیتیک
۱ – ۳ – ۲ عوامل ثابت

  • موقعیّت:چگونگی قرار گرفتن یک نقطه در سطح کره زمین که خود دارای دوحالت عمومی یا نسبی وخصوصی یا ریاضی است. در حالی که موقعیت عمومی در مقیاس قاره‌ای، جهانی و منطقه‌ای تقسیمات دیگری دارد و از اهمیّت زیادی زیادی برخوردار است. موقعیّت ریاضی یا خصوصی در مطالعات ژئوپلتیکی کمتر بررسی می‌شود (عزتی، ۱۳۸۰: ۸۷). موقعیّت را به گونه هاى مختلف تقسیم کرده اند: الف. موقعیّت دریایى: از زمان هاى قدیم، دسترسى به دریا یکى از عوامل مهم توسعه طلبى کشورها بوده است. این تصور عام وجود دارد که در اختیار داشتن آب هاى آزاد شرط لازم براى رسیدن به قدرت جهانى است. بیش تر پژوهندگان، مداخله نظامى شوروى (سابق) به افغانستان را دنباله سیاست هاى پیشین روسیه تزارى براى دسترسى به آب هاى گرم دانسته اند. کامل ترین شکل موقعیّت دریایى، موقعیّت جزیره اى است که برقرارى ارتباط زمینى با آن جز از طریق آب ممکن نیست؛ مانند ژاپن و انگلستان. همه جزایر جهان داراى نقش جغرافیایى (ژئواستراتژیک) و اهداف سیاسى ـ جغرافیایی (ژئو – پلیتیکى) هستند. ب. موقعیّت ساحلى: به سرزمینی گفته می شود که هرگاه شکل هندسى مرز تماس با خشکى محدّب باشد، حالت شبه جزیره اى پیدا مى کند، این منطقه به دلیل آن که نقطه حسّاس اتصال برّى و بحرى است، منطقه اى فعال و نفوذپذیر مى باشد. بهترین نمونه آن شبه جزیره جنوبى غربى آسیا است. تاریخ چنین سرزمین هایى متأثر از آب بوده و تابع آن است. ج. موقعیّت برّى (مرکزى): موقعیت برّى (مرکزى) به سرزمین هایی اشاره دارد که محصور در خشکى هستند و به طور مستقیم، به آب هاى آزاد راهی ندارند؛ قابل ذکر است که این گونه سرزمینها در ارتباط با سرزمین های اطراف خود،دارای وابستگی جغرافیایی هستند و به منظور نقش آفرینی مناسب وداشتن کارامدی سیاسی ـ جغرافیایی به سرزمین های اطراف خود وابسته اند؛ در صورت داشتن مناسبات و همکاری های درخور این کشورها، شرایط مناسب تری را دارا خواهند بود. د. موقعیّت استراتژیک: مسلّماً هر سیاست راهبردى را مى توان در نقاط یا مناطق ویژه اى که از موقعیت حسّاس برخوردار مى باشند، اجرا کرد. نقاط استراتژیک به طور کلى، نقش ارتباطى منحصر به فردى دارند که تابع راهبردها و فن آورى ها بوده و ثابت نیستند و برخى عوامل کمّى و کیفى در آن دخالت دارد. نقاط مزبور داراى ارزش هاى متفاوت (نظامى، اقتصادى و یا نظامى اقتصادى) هستند. نکته قابل توجه این که همواره نقاط بحرانى دنیا با نقاط استراتژیک منطبق اند. جغرافى دانان سیاسى براى مطالعه سیاسى اوضاع جهان باتوجه به ویژگى هاى قارّه اى و منطقه اى،چهار موقعیت جغرافیایى مطرح کرده اند: موقعیّت محورى (مرکزى یا برّى)، موقعیّت حاشیه اى و ساحلى، موقعیّت بیرونى (جزیره اى) که داراى نقش سرپل هاى نظامى است، و موقعیّت استراتژیک که تاریخ ساز است.
  • فضا[۲۶]:دراصطلاح ژئوپلتیک مفهوم فضا شامل سرزمین‌هایی است که انسان توانسته درآنجا سکونت گزیند و یا به گونه‌ای درآن دخل و تصرف کند. بنابراین قلمرو فضایی ژئوپلتیک با توسعه و پیشرفت تکنولوژی گسترش می‌یابد (عزتی، ۱۳۸۸: ۷۸). فضا از آن جهت که انسان توانسته است در فضا سکونت کند و در آن به دخل و تصرف جغرافیایی ـ سیاسی نماید، موردتوجه جغرافیدانان سیاسى است. بنابراین، قلمرو فضایى سیاسى جغرافیایى با پیشرفت فن آورى، توسعه مى یابد. از آن جا که فضاى جغرافیایی جغرافیایى به عنوان قسمت زمین که محل نقش آفرینی سیاسی انسان در حال تغییر و تحول است، به طور مستقیم، بر عوامل سیاسى جغرافیایى تأثیرگذار است. اصولاً فضای جغرافیایی، یک مقوله تاریخی، اجتماعی ـ سیاسی است که در بستر محیط فیزیکی نقش بسته است (شکویی، ۱۳۸۲: ۱۸۱).
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:03:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم