کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



نمونه‌ای از طبقه‌بندی کاربری‌های شهری برحسب بعد فعالیت (کد یک تا چهار رقمی) (Activity)
۱۰۰۰ فعالیت‌های سکونتی
۱۱۰۰ سکونت معمولی- فعالیت‌های خانوار
۱۲۰۰ سکنوت موقت زندگی‌های موقت
۱۳۰۰ سکونت دسته جمعی- زندگی‌های سازمانی
۲۰۰۰ فعالیت‌های مغازه‌داری، کسب و تجارت
۲۱۰۰ فعالیت‌های بازرگانی
۲۱۱۰ تجارت و خرید کالا
۲۱۲۰ تجارت و خرید خدمات
۲۲۰۰ فعالیت‌های اغذیه فروشی و رستوران
۲۲۱۰ فعالیت‌های اغذیه فروشی
۲۳۰۰ فعالیت‌های دفتری

فصل سوم

ویژگی‌های محدوده‌ی مورد مطالعه
۱-۳- مقدمه:
شیراز: یکی از شهرهای بزرگ ایران و مرکز استان فارس است. مختصات آن ΄۳۲ ۵۲ شرقی، ΄۳۷ ۲۹ شمالی است. بر پایه‌ی آخرین سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵ خورشیدی، این شهر جمعیتی بالغ بر ۱،۲۱۴،۸۰۸ نفر داشته که این تعداد در سال ۱۳۸۸ خورشیدی به ۱،۵۳۱،۰۷۳ افزایش پیدا کرده است.
شهر شیراز در بخش مرکزی استان فارس و در ارتفاع ۱۴۸۶ متری از سطح دریا و در منطقه کوهستانی زاگرس واقع شده و آب و هوای معتدلی دارد. این شهر از سمت غرب به کوه دراک، از سمت شمال به کوه‌های یمو، سبزپوشان، چهل مقام و باباکوهی (از رشته کوه‌های زاگرس) محدود شده است. شهر شیراز برطبق آخرین تقسیمات اداری به ۹ منطقه مستقل شهری تقسیم شده و مساحتی بالغ بر ۱۷۸،۸۹۱ کیلومتر مربع دارد.
نام شیراز در کتاب‌ها و اسناد تاریخی، تحت نام‌های مختلفی نظیر «تیرازیس» و «شیراز» به ثبت رسیده است. محل اولیه این شهر در محل قلعه ابونصر بوده است. شهر شیراز در پیش از اسلام قلعه‌ای بوده که قدمت آن به دوران ساسانی و پیش‌تر باز می‌گردد. این شهر در دوران بنی‌امیه به محل فعلی منتقل می‌شود و به بهای اضمحلال استخر –پایتخت قدیمی استان فارس- رونق می‌گیرد. شیراز در دوران صفاریان، آل بویه و زندیه، پایتخت ایران بوده است.

۲-۳- وجه تسمیه

نام شهر شیراز برگرفته از نام قلعه‌ای در اطراف شیراز کنونی در محل قصر ابونصر است. آنگونه که پیداست در هنگام بنای شهر نام این قلعه بر شهر شیراز نهاده شده است. در کاوش‌های باستان‌شناسی در تخت جمشید، به سرپرستی جورج کامرون در سال ۱۳۱۴ خورشیدی به پیدایش خشت نبشته‌هایی عیلامی انجامید که بر روی چند فقره از آن‌ها به قلعه‌ای به نام «تیرازیس» یا «شیرازیس» اشاره شده است. همچنین مهرهایی مربوط به اواخر ساسانی و اوایل اسلام، در محل قصر ابونصر یافت شده است که حاوی نام «شیراز» می‌باشند. ابن حوقل، جغرافی‌دان مسلمان قرن چهارم هجری، وجه تسمیه شیراز را شباهت این سرزمین به اندرون شیر می‌داند؛ چرا که به قول او عموماً خواربار نواحی دیگر بدان‌جا حمل می‌شد و از آن‌جا چیزی به جایی نمی‌بردند. براساس تحقیقات تدسکو شیراز به معنای مرکز انگور خوب است. هرچند این نظر توسط محققین دیگر مانند بنونیست و هنینگ رد شده است.
۳-۳- پیشینه

بنیان‌گذاری شیراز از دیدگاه تاریخی

برطبق تاریخ ایران، چاپ دانشگاه کمبریج، «سکونت دایمی در محل شهر شیراز شاید به دوران ساسانی و حتی قبل آن برسد. اما اولین اشاره‌های معتبر در مورد این شهر به اوایل دوران اسلامی برمی‌گردد.» به نوشته دانشنامه اسلامی نیز شیراز شهری است بنا شده در دوران اسلامی در محلی که از زمان ساسانی یا احتمالاً قبل آن سکونت‌گاه دایمی انسان بوده است.
به گفته شاپور شهبازی در دانشنامه ایرانیکا «این ادعا که شیراز اردوگاه مسلمانان بوده تا اینکه برادرزاده یا برادر حجاج ابن یوسف آن را در سال ۶۹۳ پس از میلاد به شهر تبدیل کرد، اثبات نشده است.»
جان لیمبرت، چنین جمع‌بندی می‌کند که هرچند تاریخ‌نگاران اسلامی بر این عقیده هستند که شیراز در قرن اول هجری به توسط عبدالملک مروان بنیان نهاده شده است، اما باید دانست که شهری با نامی نزدیک به نام شیراز پیش از اسلام در محل یا نزدیک شهر وجود داشته است که نام خود را به شهر فعلی شیراز داده است. خصوصاً باتوجه به اشاره‌ای که حمدالله مستوفی داشته است.
مستوفی در نزهت‌القلوب (۷۴۰ق)معتبرترین روایت را این می‌داند که شهر شیراز را محمد برادر حجاج ابن یوسف به زمان اسلام تجدید امارتش کرد. حمدالله مستوفی روایت دیگری هم آورده است که تجدید بنا بر دست عم‌زاده حجاج محمدبن قاسم بن ابی عقیل صورت پذیرفته است. آثاری عیلامی (شامل یک سه پایه برنزی) مربوط به هزاره دوم پیش از میلاد در جنوب شرقی شیراز یافت شده است. همچنین در تعدادی لوح‌های عیلامی مکشوفه در پارسه (تخت جمشید) به کارگاه‌های مهمی در تی/شی –را-ایز-ایز-ایش (تیرازیس یا شیرازیس) اشاره می‌کند که بی‌شک همان شیراز امروزی است.
لیمبرت، شهبازی و آرتور آربری هرسه فهرستی از نشانه‌های متعددی از سکونت دایم در دشت شیراز و اطراف محل کنونی شیراز در دوران پیش از اسلام را ذکر کرده‌اند. مانند نگاره‌های سنگی مربوط به اوایل ساسانی، اشارات موجود به دو آتشکده (به نام‌های هرمزد و کارنیان) و قلعه‌ای باستانی به نام شاه موید و آثار کشف شده در قلعه ساسانی در محل فعلی قصر ابونصر.
شهبازی می‌گوید که شواهد بالا چنین می‌نمایاند که شیراز تا پایان دوره ساسانی شهری با جمعیتی عمده و احتمالاً مرکزی اداری بوده است. آرتور آربری چنین می‌گیرد که بزرگی شیراز به هر اندازه بوده، این هشر در زمان داریوش زیر سایه‌ی پارسه و پس از حمله اسکندر مقدونی زیر سایه شهر ه
مسایه استخر بوده است.
همچنین نام شیراز همراه بخش اردشیر خوره دوره ساسانی به مرکزیت فیروزآباد ذکر شده است و شیراز جزئی از آن بوده است. اردشیر خوره یکی از پنج بخشی بوده است که استان فارس ساسانیان را تشکیل می‌داده است. این اطلاعات در مهرهای ساسانی مربوط به اواخر ساسانی و اوایل دوران اسلامی کشف شده در محل قصر ابونصر در شرق محل کنونی شهر شیراز به دست آمده است و لیمبرت چنین پیشنهاد می کند که استحکامات موجود در محل قصر ابونصر همان قلعه تیزاریس یا شیرازیس یاد شده در لوح‌های عیلامی پارسه است و بعدها پس از آنکه شهر فعلی شیراز در نزدیک این قلعه بنیان نهاده شده، این شهر نام خود را از این قلعه در حوالی شهر به یادگار گرفته است.
باستان‌شناسان موزه متروپولیتن نیویورک نیز باتوجه به نتایج حفاری‌های خود در محل قصر ابونصر، این استحکامات و احتمالاً روستاهای اطراف را به عنوان محل شیراز قبل از اسلام پیشنهاد می‌کنند. آنها گفته‌های بلخی در قرن ۱۲ نقل می‌کنند که می‌گوید: در محلی که شیراز کنونی وجود دارد منطقه‌ای بوده است با چند قلعه در میان دشتی باز. آنان در مورد داستان بنیان نهاده شدن شهر جدید شیراز و انتقال آن به محل جدید چنین نظر می‌دهند که انتقال یک شهر در بسیاری جاهای دیگر مانند نیشابور و قاهره نیز اتفاق افتاده است. در این حالت پس از تحولات یا تغییراتی سیاسی، شهر به محلی در نزدیکی شهر قدیم منتقل شده و شهر قدیمی رها گشته تا به شهری حاشیه‌ای یا تلی از خرابه تغییر پیدا کند.

۴-۳- موقعیت جغرافیایی و وسعت استان

استان فارس از استان‌های جنوبی کشور بوده که با وسعت ۱۲۲ هزار کیلومتر مربع، پس از استان‌های سیستان و بلوچستان، کرمان و یزد، چهارمین استان از نظر وسعت در کشور می‌باشد. این استان ۴/۷ درصد از مساخت کشور را به خود اختصاص داده و از سمت شمال با استان اصفهان، از سمت شمال شرق با استان یزد، از سمت شرق با استان کرمان، جنوب شرقی با استان هرمزگان، جنوب غرب با استان بوشهر و نهایتاً غرب و شمال غرب، با استان کهکیلویه و بویراحمد، همسایه می‌باشد.
موقعیت خاص استان از جهت استراتژیکی قابل توجه است. از یک طرف نزدیکی با خلیج فارس و از طرف دیگر ارتباط با استان‌های مرکزی کشور، بر اهمیت آن افزوده است. این استان به عنوان پلی، حدفاصل جنوب و مرکز کشور محسوب می‌گردد و از گذشته‌های دور از راه‌های مهم و حلقه دست‌یابی به فلات مرکزی ایران محسوب می‌گردیده است و از همین رو در طول دوران‌های مختلف تاریخی جولانگاه اقوام و تمدن‌های مختلف بوده است.
خطه فارس از دیرباز محل اسکان قوم پارس و یکی از مهدهای تمدن و شکوفایی فرهنگ و علم ایران زمین بوده است. دروازه صدور و نفوذ فرهنگی و تمدن ایرانی چه در پیش از اسلام و چه پس از اسلام سرزمین و یا به عبارت دیگر اقلیم فارس بوده است. در این خطه ستارگان درخشان علم و ادب و فلسفه بسیاری برخاسته‌اند که هریک به نوبه خویش در اعتلای تمدن و آوازه ایران اسلامی نقش بسزایی داشته‌اند.
پایتختی پادشاهان هخامنشی، ساسانی، صفاریان، آل بویه، آل مظفر و خاندان زند به همراه مرکزیت حکومت و کنترل بخش جنوبی ایران زمین، فارس را جزو پهنه‌های استثنایی و مهم کشور قرار داده است. نماد حضور تمدن ایران زمین در این خطه آثار باستانی و تمدن بشری همچون: تخت جمشید، کاخ ساسان، پاسارگاد، نقش رستم، غارشاپور، شهر بیشابور، شهر گور، بازار قیصریه، مسجد جامع عتیق، بازار و حمام وکیل، ارگ کریم‌خانی می‌باشند.
کافی است بدانیم یک سوم آثار تاریخی کشور عزیزمان ایران، در فارس جای دارد. فارس در دوره‌های مختلف تاریخی، پایتخت و مرکز ثقل حکومت ایران زمین بوده است. در زمان هخامنشیان (۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح) در زمان ساسانیان (قرن چهارم میلادی) در حکومت آل بویه (قرن چهارم هجری) و بالاخره در دوران زندیه (قرن یازدهم هجری)، فارس نقش اساسی در تاریخ و جغرافیای ایران و بخش اعظمی از جهان آن روز داشته است. نشانه و یادگارهای تاریخی بی‌شمار از این دوران‌ها در فارس وجود دارد. از همین روی مرکز فارس، شهر شیراز را پایتخت فرهنگی ایران نامیده‌اند.
۵-۳- ناهمواری‌های استان
کوه‌های زاگرس، بخش اعظم استان را دربرگرفته است. درمجموع بخش چین خورده رشته کوه‌های زاگرس، خود به ۳ بخش زاگرس شمال غرب (منطقه کرمانشاه و ایلام)، زاگرس میانی (منطقه لرستان و بختیاری) و زاگرس جنوب شرق (منطقه فارس) تقسیم می‌شود. بخش سوم زاگرس به طور کلی در استان پهناور فارس گسترده شده و به همین دلیل است که به آن زاگرس فارس نیز می‌گویند.
این واحد زاگرس، حداکثر پهنا را داشته و چهره ظاهری آن با دو بخش دیگر زاگرس تفاوت دارد. در فارس امواج چین‌ها ملایم‌تر و بازتر شده و بیشتر به صورت چاله‌های ناودیسی و برجستگی‌های طاقدیسی ساده مشخص می‌گردد. همین چاله‌های ناوریسی به مروز زمان تبدیل به دشت‌های وسیع گردیده است. از دیگر مشخصات زاگرس فارس این است که هرچه از طرف شمال غرب استان به طرف شرق و جنوب شرق استان پیش می‌رویم، محور چین‌ها از جهت شمال غرب جنوب شرق به سمت غرب به شرق منتهی می‌گردد.
از نظر زمین شناسی در کوه‌های استان فارس طبقات ائوسن، توده‌های عظیمی را تشکیل داده هاست. زاگرس در فارس بر روی سنگ‌های شیستی، آهکی و مارنی و تشکیلات جوان‌تر متعلق به دوره کرتاسه تشکیل شده که دارای سنگواره پالئوسن می‌باشد. بعد از مدتی محیط رسوبی عمیق‌تر شده و لایه‌های آهکی به وجود آمد
ه همراه با مارن و شیست به وجود آمده‌اند. در حوضه رسوبی زاگرس رسوب‌گذاری از دوره الیگوسن به میوسن هم چنان ادامه داشته و سازند آهک آسماری تشکیل شده است.
در این سازند دو بخش تبخیری و ماسه سنگی نیز شناخته شده است. در سازند فارس رخساره‌های نرم‌تنان، خارپوستان، مرجان‌ها و میکروفسیل‌های مختلف دیده شده است. بنابراین به طور کلی ناهمواری‌های استان فارس مربوط به دوریا عهد میوسن و قسمتی از پلیوسن (از دوره ترشیاری و از دوران سنوزوئیک) و در مجموع ناهمواری‌های جوان می‌باشد. از مشخصات این چنین مناطقی زلزله‌خیز بودن است. کما اینکه از سال ۱۹۰۰ میلادی تاکنون ۱۱۱۵ زمین لرزه دستگاهی در استان فارس رخ داده است و گاه و بی‌گاه نیز شاهد بروز زلزله در نواحی مختلف استان می‌باشیم که این خود ناشی از جوان بودن منطقه از نظر زمین‌شناسی و برخورد مداوم سپر عربستان به سپر ایران می‌باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱-۵-۳- منابع معدنی

از جهت منابع و مواد معدنی استان فارس در دو قسمت متمایز قابل بررسی می‌باشد:
الف) پهنه چین خورده زاگرس
در نواحی کازرون، ممسنی، فیروزآباد، لار، لامرد، داراب، فساب، سپیدان، شیراز و مرودشت، غالب سازندهای زمین‌شناسی از نوع سنگ آهک، مارن، گچ و نمک است که تاکنون مورد پیگردهای اکتشافی قرار گرفته‌اند. افزون بر آن فسفات، سیلیس، خاک‌های صنعتی و بوکسیت از جمله توانایی‌های معدنی پهنه چین‌خورده زاگرس بوده که بررسی‌های انجام شده حکایت از پتانسیل خوب معدنی دارد. بیش از ۸۵% سطح استان فارس متعلق به پهنه ساختاری. رسوبی و زاگرس است که عموما، برخلاف منابع هیدروکربورهای موجود، (گاز و نفت) از نظر ذخایر معدنی فلزی توان چندان بالایی ندارد و چنانچه مشاهده می‌گردد بیشتر فعالیت‌های صنعتی در این مناطق برپایه صنایع وابسته به نفت و گاز می‌باشد.
ب) زاگرس مرتفع، سنندج- سیرجان
مناطق شمال شرقی و شمال غربی استان که شامل شهرستان‌های استهبان، تبریز، ارسنجان، بوانات، خرم‌بید، آباده و اقلید می‌باشد، عمدتاً در بخش افیولیتی زاگرس و زون سنندج- سیرجان قرار گرفته‌اند. شهرستان‌های مذکور از لحاظ مواد معدنی فلزی نظیر کرومیت، منگنز، خاک صنعتی و نسوز و مس، پتانسیل معدنی اکتشافی نسبت بالایی داشته و تاکنون چند طرح اکتشافی نظیر پتانسیل‌های شهرستان اقلید، مطالعه منگنز در شهرستان تبریز، داراب و استهبان، باریت دیده‌گان (بوانات)، مطالعه و پتانسیل‌یابی کرومیت در تبریز، مس در فسا، طلا در بوانات، پتانسیل‌یابی مواد معدنی در شهرستان اقلید به اجرا درآمده است. باتوجه به ذخایر فلزی موجود در شهرستان‌های فیروزآباد (سرب و روی) و کرومیت در تبریز و منگنز در شهرستان‌های استهبان و مس در شهرستان‌های بوانات، خرم‌بید- اقلید و کبالت، آهن منگنزدار در شهرستان‌های بوانات و آباده و… استان فارس را می‌توان از جمله مناطق معدنی کشور دانست. این منطقه مورد اکتشاف‌های ناحیه‌ای و موضوعی قرار گرفته است و اشتغال ساکنین این شهرستان‌ها نیز در بخش استخراج معادن می‌باشد.
منابع و معادن استان که از آنها صحبت به عمل آمد نقش بسزایی در توسعه اقتصادی و صنعتی کشور داشته است هرچند که نقش آن در توسعه اقتصادی استان کم‌رنگ‌تر بوده است. باشد که شما دانش‌آموزان عزیز که در آینده چرخ‌های اقتصادی استان را به گردش درخواهید آورد، باوجود کثرت و وفور منابع و معادن استان و بهره‌گیری از نیروهای متخصص خود استان و تأسیس کارخانه‌های مربوط به همین منابع خدادادی، نقش استان را از نظر تولید در کشور به حداکثر بازدهی رسانیده و با اشتغال جوانان در این صنایع، میزان بی‌کاری را به حداقل رسانید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 04:54:00 ق.ظ ]




۵-۳- نتیجه‌گیری نهایی

بطور کلی نتایج بدست آمده نشان داد که بعد فردی تأثیر بسیاری بر رفتار کارمندان دانشگاه شیراز و بعد گروهی و سازمانی تأثیر متوسطی بر رفتار آنان دارد. در بین عوامل فردی توانایی افراد، در بین عوامل گروهی رهبری و در بین عوامل سازمانی طراحی کار بیشترین تأثیر را بر رفتار کارمندان دانشگاه دارند.
با توجه به این نتایج می‌توان گفت که به دلیل فرهنگ فردیت گرایی حاکم و عدم توجه کارمندان به کارتیمی و شرایط سازمانی احتمال اینکه ساختار دانشگاه به سمت بازدارندگی حرکت کند بسیار است. برای جلوگیری از این امر مسئولان و مدیران دانشگاه نیاز دارند تا به تقویت فرهنگ کار گروهی و سازمانی پرداخته و زمینه های مشارکت افراد در کارهای تیمی را افزایش دهند تا ساختاری تواناساز بوجود آید. افراد در ساختار توانا ساز نیز به ارزش کار گروهی پی می‌برند و تخصص آنها نیز در زمینه کاریشان تقویت می‌گردد. زمانی که بستر کار گروهی در سازمان تقویت شود این امکان نیز فراهم می‌شود تا کارمندان از توانایی های خود در زمینه های دیگر نیز آگاهی یافته و این تواناییها و مهارتها در آنها تقویت شود. این امر نیازمند هماهنگی افراد از طریق نفوذ در رفتارهای آنان است و با توجه به اینکه رهبری بیشترین تأثیر را در رفتار آنان می‌تواند داشته باشد مسئولان و مدیران محترم باید به تقویت این بعد در سازمان بپردازند. برای اینکه کارمندان بیشتر به سمت کارگروهی سوق پیدا کنند به نظر می‌رسد یک راه این باشد که مسئولان زیربط در دانشگاه شغل افراد را طوری طراحی کنند که امکان کارگروهی برای آنها فراهم آید یعنی به وسیله طراحی مجدد شغل زمینه ای برای تعاملات بیشتر افراد پدید آید. با ترکیب مشاغل مختلف به عنوان مثال می‌توان چیدمان مشاغلی که ارتباط بیشتری با هم دارند را طوری تنظیم کرد که افراد بیشتر در کار تیمی درگیر شوند. این حتی ممکن است باعث شود تا افرادی که توانایی های متفاوتی دارند نیز بیشتر با یکدیگر در تعامل باشند و به این ترتیب توانایی یکدیگر را نیز تکمیل کنند.

به علاوه بر اساس یافته‌های بدست آمده در بین ابعاد رفتار سازمانی بعد فردی، بعد سازمانی و بعد گروهی به ترتیب بیشترین تأثیر را در رفتار و عملکرد کارمندان دانشگاه دارند. این یافته نیز این مطلب را روشن می‌کند که ویژگیهای فردی و تفاوتهای افراد با یکدیگر در رفتارهای کاری آنان در سازمان نمود بیشتری دارد. بر این اساس شاید بتوان گفت که شناسایی ویژگیهای فردی کارمندان از ابتدای ورودشان به سازمان و بعد از آن ضروری است. این ویژگیها را می‌توان از طریق آزمونهای روانشناسی و شخصیتی که در بدو ورود از افراد گرفته می‌شود تشخیص داد.
از طرف دیگر انتظار می‌رود تا سازمان با طراحی ساختار مناسب، تکنولوژی و استراتژی‌های مناسب سازمانی رفتار آنها را در جهت تحقق اهداف و استمرار بقای معنادار دانشگاه به عنوان یک سازمان اثرگذار در جامعه هدایت کند. به منظور تقویت بعد سازمانی نیز می‌توان گفت بهتر است تا به صورت مداوم عوامل سازمانی نظیر (استراتژی، تکنولوژی و ساختار) مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرند. زیرا به این وسیله کارمندان نیز به این باور می‌رسند که سازمان دائم در حال تجدید و نوسازی است و آنها نیز در عملکرد و رفتارهای کاری خود تجدید نظر می‌کنند. به طور حتم این بررسی ها و ارزیابی ها در نهایت تأثیر خود را بر روی گروه های کاری نیز خواهند گذاشت و شاهد گروه های کاری منسجم‌تری خواهیم بود.

۵-۴- محدودیت­ها

۵-۴-۱- محدودیت‌های اجرایی

این پژوهش محدودیت اجرایی نداشته اما با این حال همکاری پاسخ دهندگان در تکمیلپرسشنامه‌ها محتاطانه بوده است چون فرهنگ شفافیت و صراحت در فرهنگ ملی (ایرانی) و سازمانی دانشگاه‌ها و شرایط کنونی آن تا حدی کم است.

۵-۴-۲- محدودیت‌های پژوهشی

عدم آشنایی کارکنان با برخی عوامل به دلیل جدید بودن و در نتیجه نامأنوس بودن آنها با برخی مفاهیم و واژه ها، بخصوص افرادی که دارای تحصیلات کمتر از لیسانس بودند. این محدودیت از طریق مراجعه حضوری و توضیحات شفاهی پژوهشگر تا حد زیادی برطرف گردیده است. استفاده از پرسشنامه به عنوان تنها منبع جمع آوری اطلاعات نیز از دیگر محدودیتهای این پژوهش بود.

۵-۵-پیشنهادها

۵-۵-۱-پیشنهادهای کاربردی

براساس یافته­های پ‍ژوهش مبنی بر تأثیر مبانی رفتار سازمانی در رفتار کارمندان دانشگاه شیراز:

    1. با توجه به اینکه عوامل فردی بیشترین تأثیر را در رفتار کارمندان دانشگاه دارند، بایسته است که مسئولین دانشگاه‌ به ویژگیهای فردی و تفاوت بین افراد بیشتر توجه کرده و رفتار مدیریتی خود را متناسب با این تفاوتها بروز دهند. به علاوه با انجام برنامه‌ریزی‌های دقیق و کارآمد برای گزینش و کارگماری افراد بر اساس ویژگیهای فردی آنها و نیز آموزش و بهسازی افراد امکان برداشتن گام مؤثری در جهت توانمندسازی آنان فراهم می‌آید.
    1. با توجه به اینکه بعد گروهی نسبت به بعد فردی و سازمانی کمترین تأثیر را دارد، باید تلاش شود تا روحیه کار گروهی را در بین افراد تقویت کرد و مزایا و سود حاصل از کار گروهی را برای افراد مشخص و تبیین نمود و برای محقق ساختن آن نیز نیاز به ساخت بسترهای فرهنگی می‌باشد.
    1. با توجه به اینکه در بین عوامل فردی توانایی افراد بیشترین تأثیر را در رفتار و عملکرد آنان دارد، در زمان انتخاب فرد به عنوان کارمند باید به نوع توانایی ها و تناسب توانایی با کار ارائه شده به او توجه بیشتری شود. و بعد از آن نیز با ارائه کارگاههای آموزشی می‌توان به ارتقای توانایی آنها و ایجاد مهارت جدید شغلی کمک کرد.
    1. با توجه به اینکه بعد سازمانی بعد از بعد فردی بیشترین تأثیر را در رفتار کارمندان دانشگاه دارد، برنامه ریزان و مسئولان دانشگاه باید به عوامل سازمانی نظیر ساختار، فرهنگ، جو، استراتژی، تکنولوژی و طراحی کار در سازمان توجه بیشتری نمایند تا بتوانند هر یک را به نحوی مؤثر در سازمان طراحی و پیاده کنند و مقدمات اثربخشی سازمانی و به تبع عملکرد بهتر سازمان را فراهم آورند.
    1. با توجه به اینکه ابعاد رفتار سازمانی تأثیرگذار به ترتیب بعد فردی، سازمانی و گروهی می‌باشند، در دانشگاه شایسته است که ابتدا به ویژگیهای فردی کارمندان توجه شود و سپس جایگاه و موقعیت آنها در سازمان به نحوی مشخص گردد که با ویژگیهای فردی آنها تطابق داشته باشد و در نهایت برای هماهنگی آنها و همسو شدن ویژگیهای فردی آنها با انتظارت سازمانی و گروهی در مسیر تحقق اهداف مد نظر سازمان تلاش شود.
    1. با توجه به اینکه رهبری در بین عوامل گروهی تأثیر گذارترین عامل بر رفتار کارمندان دانشگاه است می‌توان گفت مدیران و مسئولان دانشگاه به عنوان رهبر باید قادر باشند اهداف را برای افراد مشخص کنند و در سازمان محیطی برای تحقق اهداف فراهم کنند. آنها می‌توانند با بهره گرفتن از توسعه چشم انداز آینده جهت را مشخص کرده و برای رسیدن به آن چشم انداز به توسعه راهبردها برای ایجاد تغییرات لازم ‌بپردازند. با بهره گرفتن از ارتباط با افرادی که هماهنگی آنها مورد نیاز است آنها را همسو کرده و نیز ائتلافها و گروههایی که چشم انداز را می‌فهمند و باور دارند و بر راهبردهای آن تأثیر گذارند را تولید سازند. و در نهایت با ایجاد انگیزه و الهام بخشی به افراد برای تغییر، انرژی لازم را فراهم آورند و در نهایت اثربخشی و عملکرد افراد و سازمان را ارتقاء بخشند.
    1. با توجه به اینکه طراحی شغل بیشترین تأثیر را دربین عوامل سازمانی بر رفتار کارمندان دانشگاه دارد، در دانشگاه بایدبا طرح ریزی مجدد مشاغل در صورت لزوم نسبت به ارتقای انگیزش و رضایتمندی افراد نسبت به شغلشان اهتمام جدی ورزیده شود. به عنوان مثال می‌توان این کار را در صورت امکان با بهره گرفتن از ترکیب کارهای کلی و جزئی و ایجاد مهارتها و هویتهای کاری جدید، مشخص کردن وظیفه ها و کارهای هر فرد برای اینکه فرد احساس مالکیت به شغل کند و دادن مسئولیتهای بیشتر به کارمندان و افزایش خود مختاری و استقلال آنها با نفوذ در کارهایی که می‌تواند از طرف مدیر به آنها محول شود، و ایجاد کانالهای مستقیم ارتباطی برای بازخور نمودن نتایج هر کار انجام داد.
    1. مدیران، مسئولان و برنامه‌ریزان دانشگاه باید به طور دقیق تأثیرات عوامل مختلف فردی، گروهی و سازمانی دانشگاه را از دیدگاه کارمندان مورد ارزیابی قرار دهند و آسیب‌های موجود را شناسایی کنند و در جهت رفع آن برآیند.

۵-۵-۲-پیشنهادهای پژوهشی

    1. پیشنهاد می‌شود تحقیقی مشابه در سایر مؤسسات آموزشی نظیر موسسات غیر انتفاعی و پیام نور یا دانشگاههای آزاد انجام شود و نتایج حاصل مورد مقایسه قرار گیردو در عین حال برنامه­ ریزی صحیحی در جهت رفع مشکلات احتمالی صورت گیرد.
    1. پیشنهاد می‌شود در پژوهش‌های آینده به بررسی ابعاد و عوامل رفتار سازمانی موثر بر رفتار سایر افراد دانشگاه نظیر اعضای هیأت علمی و دانشجویان نیز پرداخته شود و نتایج آنها با نتیجه این پژوهش مقایسه شود.
    1. آنچه تاکنون در مورد رفتار سازمانی مورد بررسی قرار گرفته بر پایه تحقیقات خارجی و نتایجی بوده که در سازمانهای غیراسلامی کسب شده است. لذا پیشنهاد می‌شود تا به بررسی عوامل ذکر شده در تعالیم اسلامی و دینی پرداخته شود و نتایج آن در سازمانها و نهادهای اجتماعی به صورت عملی به اجرا درآید.
    1. پیشنهاد می‌شود تا در دانشگاه به بررسی علت تأثیر بالای ویژگیهای فردی بر رفتار کارمندان پرداخته شود.
    1. پیشنهاد می‌شود تا در دانشگاه به بررسی علت تأثیر کم بعد گروهی در بین ابعاد فردی، گروهی و سازمانیبر رفتار کارمندان پرداخته شود و مشکلات احتمالی موجود در این رابطه مورد بررسی قرار بگیرد و در رفع آن اقدام شود.
    1. پیشنهاد می‌شود تا با توجه به بالا بودن تأثیر توانایی کارمندان در رفتار و عملکرد آنان در دانشگاه میزان و نوع توانایی مورد نیاز برای مشاغل آنان مورد بررسی قرار بگیرد.
    1. پیشنهاد می‌شود تا به بررسی عوامل و ویژگیهای شغل آنها پرداخته شود و کیفیت این عوامل موردبررسی قرار گیرد و در صورت نامطلوب بودن نتایج در جهت بهبود آن تلاش شود.
    1. پیشنهاد می‌شود تا برروی متغیرهای رهبری، سیاست، تعارض، قدرت، ویژگیهای گروه، ارتباطات و سرمایه اجتماعی در دانشگاه و چگونگی تأثیر آنها بر روی رفتار و عملکرد افراد پژوهشهای بیشتری انجام شود تا از طریق کاربرد نتایج بدست آمده بتوان سبب افزایش گرایش افراد به سمت کار گروهی و در نتیجه افزایش بهره وری آنها گردید.

فهرست منابع ومآخذ

منابع فارسی

اژه ای، جواد؛ وسیانی، مختار؛ سیادت، سمیر سادات؛ خضری آذر، هیمن. (۱۳۹۰). انگیزش تحصیلی و اضطراب آمار: بررسی نقش میانجی راهبردهای یادگیری. مجله روانشناسی. سال ۱۵، شماره ۲، صص ۱۱۰-۱۲۸.
اسکات، ریچارد (۱۳۸۷). سازمان‌ها: سیستم های عقلانی، طبیعی، باز؛ ترجمه حسن میرزایی اهرنجانی و فلورا سلطانی تیرانی، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی و دانشگاهها (سمت).
اسماعیلی، بهرام و حسینی، حسین.(۱۳۹۱).بررسی رابطه بین مهارتها و توانایی ها با نقش های مدیریتی . فصلنامه علمی پژوهشی رهیافتی نو در مدیریت آموزشی. دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت. سال سوم، شماره۱، پیاپی ۹. صص ۱۰۳-۱۲۰.
اعرابی، محمد (۱۳۷۹). طراحی ساختار سازمانی، تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی.
اکرامی، محمود (۱۳۸۰). مدیریت در دانشگاه‌های وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری: چالش‌ها، کاستی ها، فصلنامه پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی، شماره۲۱و ۲۲، صص۶۹-۴۱
امین، زهرا (۱۳۹۱) بررس رابطه بین نوع ساختار سازمانی و مطلوبیت جو اموزشی در مراکز دانشگاه جامع علمی – کاربردی استان فارس، پایان نامه کارشناسی ارشد واحد بین الملل دانشگاه شیراز.
باغانی، مریم و دهقانی نیشابور، محسن. (۱۳۹۰). بررسی تأثیر انگیزش تحصیلی، خودکارآمدی و رویکردهای مطالعه بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان. دانشگاه فردوسی مشهد، اولین همایش ملی یافته های علوم شناختی در تعلیم و تربیت.
بافنده زنده، علیرضا (۱۳۸۸). تدوین یک سیستم خبره فازی جهت طراحی ساختار سازمانی، نشریه فراسوی مدیریت، شماره ۹، ص ۱۲۸-۱۰۳
ترک زاده، جعفر و محترم، معصومه. (۱۳۹۱). تدوین و ارائه الگویی یکپارچه از سرمایه اجتماعی و پیامدهای آن. فصلنامه پژوهشهای مدیریت انتظامی، دوره ۷، شماره ۳، صص ۴۱۳-۴۳۴.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:54:00 ق.ظ ]




احساس هویت جنبه های گوناگون دارد؛ جنبه روانی آن باعث شکل گیری «من درونی» نوجووان می شود. او در این دوره باید بتواند بین زندگی گذشته و شخصیت دوره های قبلی خویش با وضع کنونی و جدیدش، پیوند مناسبی ایجاد نماید.جنبه دیگر رشد نوجوان در این دوره، رشد فرهنگی میباشد. که عبارتست از بدست آوردن هویت بینشی و فکری و دست یافتن به شخصیت مذهبی است. از این رو این مرحله را می توان زیربنای اساسی مراحل بعد رشد روانی- فرهنگی دانست. اینکه او باید بتواند تمام دانش و برداشتهایی را که در گذشته در مورد خود پیدا نموده است را در یک مجموعه وقالب جای دهد، به صورتی که شخصیتی واحد و منسجم در خود بیابد و نسبت به گذشته و آینده دید روشنی پیدا نماید.
ویژگیهای اجتماعی فرد در دوره متوسطه:
در این سن فرد مایل است تا درنظام اجتماعی بزرگ تر (فراتر از خانواده) جایی داشته باشد و وظایف خود را به انجام برساند؛ نوجوان دخالت عامل انسانی را در رفاه و سعادت زندگی اجتماعی درک می کند. در این دوره رشد وتکامل عاطفی به تبع تغییرات عمده ای که در ارگانیسم فرد به تبع تغییرات جسمی حاصل می گردد، اهمیت خاصی می ابد. پسر برای مرد شدن و دختر برای زن بودن آماده می شود. آنچه فرد می آموزد بیشتر جنبه عاطفی و اجتماعی دارد تا جنبه عقلانی. استدلال عاطفی در فرد تقویت می شود. پسرو دختر یاد می گیرند که چگونه یکدیگر را به خود جلب نمایند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

علاوه بر آن، آنها یاد می گیرند که چگونه با هم جهت رسیدن به تفاهم برای تامین منافع عمومی را و صرفنظر کردن از اختلافات شخصی را به منظور نیل به هدف مشترک فرا می گیرند. بنابراین مدرسه باید هدفهای خاصی را به منظور توجه به این دسته از ویژگیهای افراد بالغ انجام دهد. همچنین در این دوره علاقه و رغبت به حرفه و شغل در افراد ظاهر می شود و جنبه نوع دوستی نیز در فرد ظاهر می گردد.(شریعتمداری،۱۳۷۶: ۱۴۵-۴۶).
از نظر دکتر ملکی مجموعه ویژگیها و علایق اجتماعی نوجوان چنین است.
در مرحله اول این دوره نوجوان متمایل به عالم درون است و شخصیت خود را می جوید و در مرحله دوم رفته رفته خود را بخشی از نظام اجتماعی می داند
مایل به انجام کارهای جامعه است و به افراد جامعه خود چه آنها را بشناسد و چه نشناسد خدمت می کند و آماده همکاری با دیگران است
بیشتر از راضی کردن اطرافیان به مسولیت انسانی خود توجه دارد(ملکی،۱۳۸۳، ۳۷).
نقش اجتماعی نوجوان در جامعه
در مرحله اول دوره نوجوانی که فرد در دوره راهنمایی تحصیل می نماید، علایق و نیازهای او توسعه می یابد و روابط اجتماعی وسیعتر از خانواده برای او مطرح می شود.در این سن دانش آموز باید به وظایف خود در مقابل دیگران و کل جامعه آشنا شود و قوانین و مقررات جامعه را بهتر درک نماید.
در این دوره گرایش به گروه های همسالان تقویت می شود و رفتار و گفتار، افکار و نظرات دوستان و گروه همسالان بیشتر از خانواده برای او اهمیت پیدا می نماید.با ورود به مرحله دوم نوجوانی و سن دبیرستان دنیای وسیع تری در جلو چشم دانش آموزان باز می شود. در این مرحله نوجوان خود را در مقابل جامعه مسئول می داند و می خواهد در حل مشکلات و معضلات جامعه نقشی داشته باشد و از طرف دیگر جامعه نیز از او انتظاراتی دارد.
همچنانکه دیدیم در این دوره هم ویژگیهای روانشناختی یادگیرنده متفاوت است و هم ویژگیهای اجتماعی او، در این دوره برنامه درسی باید دو مورد را لحاظ نماید. اولاً اینکه از آنجا که ویژگی برجسته این مرحله هویت یابی است، لذا برنامه ریزی درسی باید در ایجاد و شکل گرفتن هویت در نوجوان مددکارش باشد. دوماً، ویژگی برجسته دیگر این دوره نیاز به استقلال از طرف فرد می باشد. این استقلال دو بعد را داراست: استقلال عاطفی و استقلال اقتصادی.
در بعد عاطفی، برنامه درسی باید در یافتن هویت صحیح و معرفی آن به نوجوان نقش خود را ایفا نماید. به گونه ای که خطرات ناشی از تبادلات فرهنگی، مخصوصاً در دنیای کنونی جهانی شده که به گونه ای اعجاب انگیز با هم گره خورده در ارتباط هست، را بتوان تا حد ممکن محدود نمود.
در بعد اقتصادی، برنامه درسی باید به گونه ای تدوین شود که نوجوان را برای برعهده گرفتن مسئولیت و شغل و حرفه ای آماده نماید. لذا برنامه درسی باید ویژگیهای زیر را دربر گیرد :
۱- اجرای نقش اجتماعی جنس مذکر و مونث، ۲- مستقل ساختن خود از والدین و سایر بزرگسالان ۴- انتخاب شغل و آمادگی برای آن ۵- آمادگی برای ازدواج و زندگی خانوادگی۶- توسعه و رشد مهارتهای عقلانی و مفاهیم لازم جهت صلاحیت مدنی یا اجتماعی۷- کسب و تحصیل ارزشها و مبانی اخلاقی به عنوان راهنما در رفتار۸- ایجاد و پرورش هویت ملی ودینی در بین نوجوانان: این امر از لطمات مربوط به بحران هویت در بین نوجوانان می کاهد. یکی از مقتضیات و مناسبات نوگرای، اطلاعات و آگاهی های جدید است. انفجار اطلاعات ذهن مدون و شکل یافته انسان را مشوش و درهم می سازد بنابراین دست یافتن به شخصیتی ثابت در این زمینه می تواند انسان را در مواجهه با این سیل خروشان یاری رساند.
پس بنابراین نقش برنامه ریزی درسی در شکل دهی به هویت دینی وملی نقشی بی بدیل است این مهم از طریق محتوای کتاب های درسی به مخاطبان منتقل می شود. از آنجا که دوره نوجوانی دوران هویت یابی است و این دوران متقارن با دوره متوسطه می باشد. وبرنامه ریزی درسی در نقش مهمی در این زمینه خواهد داشت از طرف دیگردر نظام آموزشی ایران کتاب های درسی به طور متمرکز محور کار مدارس هستند ودر نتیجه برنامه یزان باید به محتوای کتاب های درسی در جهت پرورش وتقویت هویت دینی وهویت ملی دانش آموزان بیشتر توجهداشته باشند.
مولفه های هویت ملی:
هویت ملی بالاترین سطح هویت جمعی در یک جامعه است که از یک طرف در درون جامعه نوعی همبستگی وانسجام بین اعضای خود ایجاد می کند واز طرف دیگر این جامعه را به عنوان یک کل ازجوامع دیگر متفاوت ومتمایز نشان می دهد در نگاهی اجمالی برخی تعاریف هویت ملی بر عناصر یکپارچه کننده واحد سیاسی مستقل تاکید دارند وآن را مجموعه ای از گرایشات ونگرش های ملیت به عوامل وعناصر هویت بخش ویکپارچه کننده در سطح یک کشور به عنوان یک واحد سیاسی ملی تعریف می کنند؛ برخی به جنبه روانی آن تاکید دارند یعنی افرادی که از لحاظ قانونی عضو یک واحد سیاسی هستند واز نظر روانی خود را متعلق به اعضاءآن واحد تلقی می کنند که این امر به نوبه خود در بقا نظام سیاسی جامعه تاثیری عمیق خواهد داشت عده ای مشترکات ملی ودلبستگی به آن را عنصر اصلی هویت ملی دانسته اند.مولفه های هویت ساز ملی از دیدگاه جامعه شناسان وانسان شناسان در سه عامل مکان،زمان وفرهنگ خلاصه می شود، ابعادی که بیشتر برای مشخص ساختن مولفه های هویت ملی به کار می رودعبارتند از: ۱)تاکید بر خصوصیات سرزمینی – اقلیمی ۲)تاکید بر زبان وادبیات وفرهنگ بومی ۳) تاکید بر اسطوره های تاریخی (ذکایی،۸۷) .
میر محمدی عناصر هویت ایرانی را در چهار دسته از ارزشها طبقه بندی می کند.
۱-ارزش های ملی: (مشترکات فرهنگی اعم از سرزمین، زبان نهادهای ملی، سنت ها وادبیات ملی)
۲-ارزش های انسانی) :کلیه اصول وقواعد انسانی فارغ از هر گونه محدودیتهای اجتماعی وجغرافیایی) ۳- ارزش های اجتماعی: (شامل اصول وقواعد اجتماعی که جامعه را استحکام می بخشد)
۴- ارزش های دینی:(شامل مشترکات دینی)(میر محمدی،۱۳۸۳،ص۳۲۳) در کشور ایران منابع هویت ملی عبارتند از:۱- منبع دینی ۲- منبع باستانی ۳- منبع غربی(سریع القلم،۱۳۸۳) رواسانی هویت ملی در ایران را به طور عمده دارای سه پایگاه می داند ۱- پایگاه تاریخی(ایرانیت که به دوران باستان بر می گردد ۲- پایگاه دینی(اسلامیت)که به تاریخ ایران بعد از ورود اسلام بر می گردد.۳- پایگاه فرهنگ غربی که به طور عمده طی صد الی صدو پنجاه سال اخیر وارد ایران شده است (رواسانی،۱۳۸۰).
میلر برای تفکیک هویت ملی از سایر هویت ها چند عنصر را می شمارد .
تعلق خاطر وباور جمعی ومشترک ملت ها به وطن به یکدیگر وتعهد متقابل در مقابل هم.
داشتن تاریخ وقدمت تاریخی.
داشتن هویت فعال.
پیوند ووابستگی مردم به مکان وجغرافیایی خاص (میلر،۱۳۸۳ص۲۹).
در این پژوهش مولفه های هویت ملی در ابعاد (تاریخی، فرهنگی، جغرافیایی وسیاسی ) مورد بررسی قرار گرفته. شاخصه های مورد بررسی بعد تاریخی در این پژوهش شامل مشاهیر، تاریخ وتمدن ، مسائل تاریخی، اقوام. شاخصه های مورد بررسی بعد فرهنگی، لباس وپوشش، ادبیات ، اعیاد وجشن ها، آداب ورسوم وسنت ها، اخلاق وفتار، هنر ومعماری، ضرب المثل هاواساطیر. شاخصه های مورد بررسی در بعد جغرافیایی وسیاسی شامل، دفاع، جنگ، پرچم، انتخابات، ولایت فقیه، نظام سیاسی ایران ، شعارهای انقلاب، قانون اساسی، شهادت وایثار، ملت، جغرافیاو وطن.
مولفه های هویت دینی:
دین به معنای کلی کلمه یکی از نیازهای اساسی بشر است وبه تعبیر قران امری فطری است شاید مردمی را نتوان یافت در تاریخ که به کلی فارق از مقوله دین ودینداری به معنای اعم کلمه ونه مصداق خاصی از دین – زیسته باشند .ویل دورانت، مورخ آمریکایی که یکی از بزرگ ترین کتاب های تاریخ زندگی بشر را نوشته است می گوید حتی مورخ شکاک هم در برابر دین فروتنانه تعظیم می کند .
مولفه های هویت دینی از نظر ذکایی شامل بعد نظری(نگرشها، ارزشها) که شامل اعتقادات دینی،آگاهی دینی، ارزش های دینی، دین باوری ودین آگاهی، عادات ورفتار در چهار چوب ضوابط ومقررات دینی، حمایت معتدل نسبت به حفظ وتداوم فرهنگ دینی جامعه گرایش به مطالعه وکسب آگاهیهای دینی بیشتر، آمادگی برای استدلال. وبعد عملی(رفتارها وپیامدهای تعهد رفتاری) شامل عمل به مناسک ودستورات مذهبی، دفاع از حریم مذهب، حضور در فعالیت های مذهبی، توجه به پیامدهای اجتماعی مذهب (ذکایی ،۱۳۸۷).
[۱۸]چارلز گلاک برای هویت دینی ۵ بعد متمایز را مشخص کرده است .
بعد تجربی دین : ناظر بر تجربه های معنوی زندگی که برای اشخاصی که به آن نایل می شوند این احساس ایجاد می شود که با خداوند یا یک امر متعالی در اتباط هستند .
بعد ایدئولوژیک دین : که ناظ بر اعتقاد به واقعیت اولوهیت (خداوند )وپیوست های آن (فرشتگان، جهنم وغیره )است.
بعد مناسکی : بر اعمالی که در چاچوب زندگی دینی انجام داده می شود ناظر است (مثل نماز، روزه، زیارت وامثال آن).
بعد عقلانی: که ناظر بر شناخت اصول متون مقدس ادیان است .
بعد پیامدی : یعنی تبعات تجربه ها، اعمال واعتقادات دینی افراد در زمینه های مختلف زندگی(طالبان،۷۸،ص۳۵).
در این پژوهش مولفه هویت دینی در دوبعد نظری (گرایش ها وارزشها ) وبعد عملی (رفتارها وپیامد های تعهد رفتاری ) مود بررسی قرار گرفته است. شاخص های مورد بررسی بعد نظری در این پژوهش شامل اعتقادات دینی، ارزشهای دینی، آگاهی دینی واستدلال . شاخصه های مورد بررسی بعد عملی در این پژوهش شامل، عمل به مناسک ودستورات مذهبی، دفاع از حریم مذهب حضورو در فعالیت های مذهبی
تاریخچه هویت:
عناصر هویتی جامعه ایران پیش از ظهور اسلام.
در بررسی تاریخی وبه گواه بسیاری، جامعه ایران،از دیر باز همیشه جامعه ای دینی بوده وبه نسبت جوامع دیگر در این جامعه، دین اساس وپایه مستحکمی در نظام اجتماعی داشته است. به خاطر اهمیت دین در جامعه ایران است که دین زرتشت در زمره اولین دین توحیدی شناخته می شود که بر مبنای آن یک نظام اجتماعی فراگیر در گستره یکی از بزرگترین امپراطوری های تاریخ بشری شکل گرفته است.دین زرتشت دین یکتا پرستی عالی بود که خدای آن برتر از همه چیزها بود واز هر نوع شرک وبت پرستی وچند خدایی بر حذر بود. به اعتقاد زرتشت اگر چه جهان معرکه مبارزه شیطان با اهورامزدا است وگهگاه نیروهای اهریمن نیز بر نیروهای اهورایی غلبه می کنند، اما نهایت کار با نیروهای اهورایی است وبدی وزشتی ونادرستی،که از نیروهای اهریمن هستند از جهان بر می افتند. حق در همه جا پیروز می شود وهرگونه شر وفساد ازمیان می رود در آن زمان نیکوکاران در بهشت به اهورامزدا وپلیدان در جهنم به اهریمن خواهند پیوست. این دو اصل از اصول ادیان توحیدی، یعنی توحید ومعاد است که از عصر هخامنشیان در میان ایرانیان وجود داشته است. اگرچه در دوره هایی در فاصله سلسله هخامنشیان وساسانیان بنا بر روایاتی این اصول تا حدودی دچار خدشه شده بود، در باب اخلاقیات مقررات وهنجارها نیزدر این دین دستورالعمل هایی وجود داشته است که استمرار آنها را امروز نیز در باورها واعتقادات مردم می بینیم. در آیین زرتشت کسی خوب است که آنچه بر خود روا نمی دارد بر دیگران نیز روا ندارد.در اوستا آمده انسان سه وظیفه دارد، یکی اینکه دشمن خود را دوست کند،دیگر آنکه آدم پلید را پاکیزه سازد وسوم آنکه نادان را دانا گرداند. بزرگترین فضیلت نیز تقواست وپس از آن شرف ودرستی در کردار وگفتار است.در این دین بدترین گناه کفر والحاد است، ربا خواری وفحشا به هر طریق گناهی بزرگ محسوب می شود که جزای آن مرگ است، ربا نیز حرام شمرده شده است، از نظر دین زرتشت مهمترین، وظیفه آدمی در زندگی، پرستش خدا وپاکیزه کردن خود برای او، نیز قربانی کردن ونماز به جای آوردن برای اوست.از راه دعا ونماز است که می توان به خدا تقرب پیدا کرد.بسیاری از باورها ومقررات دینی که امروز در ایران رواج دارد، بر اساس روایت ویل دورانت از میانه قرن دهم تا ششم قبل از میلاد در میان ایرانیان رواج داشته وبخشی از هویت وساختار نظام اجتماعی آنان را شکل داده است.قدمت این نگرش اجتماعی به دین وفراگیری آن درکل نظام اجتماعی ایران ظاهرأ منحصر به قوم ایرانی بوده است وبه نظر میرسد این رویکرد قوم ایرانی به دین همچنان سر فصل چالش هویتی در جامعه ایران در طی یکصد سال اخیروچالش های ریشه دار در مواجهه ایران وغرب در دوره معاصر باشد. تاثیر ونفوذ دین در نظام اجتماعی ایران صرفأ در بعد اعتقادات وباورها وبرخی از آداب وشعائردینی نبوده است، تقریبأاین تاثیردر همه ارکان نظام اجتماعی بوده است.بسیاری از علوم ومعارف جامعه ایران مانند علم نجوم وطب تحت تاثیر آموزه های دینی بوده است. نظام سیاسی کشور وحکومت نیز بخش عمده ای از اعتبار خود را از دین می گرفت. خصوصأ از آنجا که کشور ایران همیشه از اقوام وملیت های بسیار متکثر تشکیل می شد ومعمولأ سلسله های حکومتی از زمان هخامنشیان نیز نوعی خود مختاری محلی ومنطقه ای برای مناطق زیر نفوذ قایل بودند.آنچه وحدت قلمرو وسرزمین ایران را علی رغم همه تنوعات قومی ومنطقه ای برقرار ساخت،عمدتأ وحدت بر مبنای نظام دینی واعتقادات مشترک ونیز ادبیات هنر وبسیاری از آداب ورسوم مشترک بود. بنابراین از همان آغاز شکل گیری تمدن ایرانی یعنی از عصر هخامنشیان،دین یکی از محورهای عمده نظام سیاسی وحفظ وتحکیم آن محسوب می شود.در ایران همیشه دفاع از سرزمین وحدود وثغور کشور در برابر بیگانگان یک وظیفه دینی وپیروزی اهورامزدا بر اهریمن تلقی شده است، پادشاهان ایرانی همیشه در کشور گشایی وغلبه بر دشمنان کشور وحتی یکپارچگی آن از غیرت دینی مردم سود جسته اند. در جامعه ایرانی حتی کار وفعالیت اقتصادی نیز یک وظیفه دینی محسوب می شده است.علاوه بر دین سایر عناصر هویتی ایرانیان عبارت بوده است از: ادبیات فارسی، موسیقی، اساطیر، هنر، صنعت،علم وآداب ورسوم ایرانی، شجاعت مردانگی ومروت چه در جنگ وچه در صلح ونیز گرایش عمیق به حماسه، خصوصأ حماسه های ملی ایرانی. در ایران ادبیات از دیر باز مورد علاقه مردم ونیز حکومت ها بوده است.اگرچه در آغاز واثنای تاریخ، ایرانیان بعضأ به زبان های گوناگون سخن گفته اند، لیکن زبان فارسی باستانی به ویژه از زمان داریوش اول هخامنشی اهمیت واعتبار یافت، وپادشاه زبان فارسی را که با زبان سانسکریت پیوند نزدیکی داشت، به عنوان زبان اصلی امپراطوری خود رواج داد.دردوره ساسانیان نیز شاهان ساسانی حامی اصلی ادبیات وزبان پهلوی که همان فارسی باستانی است بودند وبسیاری از آثار افلاطون وارسطو در دوره خسرو انوشیروان به زبان پهلوی ترجمه شد ودر دانشگاه جندی شاپور تدریس می شد.علاقه مردم ودربار به موسیقی واساطیر نیز چیزی است که ویل دورانت بر آن تاکید گذاشته است ومعتقد است چنانچه اساطیر ایرانی خصوصأ تصور آنها درباره بهشت عدن به ادبیات اروپایی راه پیدا می کرد،آن را با میدان وسیعی از استعارات وتشبیهات روبرو می ساخت وبه آن عمق بیشتری می بخشید. از دیر باز هنر وصنعت وعلم نیزبسیار درایران مورد توجه بوده است وبخشی از هویت ایرانیان در هنر،معماری وصنایعی است که با ویژگی های خاص خود استمرار یافته وهمچنان اقوام، ملیت ها ونسلهایی که در ایران می زیسته اند به هم پیوند داده است.از جمله آثار هنری ایرانیان،هنر گچ بری، لعاب کاری وتزیین است.این هنر به ویژه از دوره ساسانیان در ایران قوت گرفته است وحتی مکتبی نیز در نقاشی در این دوره تاسیس شد که به مانی منسب است. معماری وبنای ساختمان های مجلل نیزاز جمله آثار دیگر ایرانیان بوده است. دورانت از بناهای مجللی نام می برد که صرفأ در ایران می توان آنها را کشف کرد وقبل از آن نیز در جای دیگرنظیر آنها کشف نشده است.به نظر دورانت، ایرانیان در معماری سبک خودشان را داشتند واین سبک بعدأ مورد بهره برداری اروپاییان قرار گرفت؛ نکته جالب توجهی که دورانت درباره هنر ایرانی ذکر کرده است، این است که عناصر این هنر عمدتأاز خارج به عاریت گرفته شده است. پارسیان از هرجا نمونه های هنری را اخذ می کردند.اما مهارت فوق العاده آنها درسنتزآن بود واین همان چیزی است که به آن هویت مستقل وفوق العاده برجسته وبی نظیر می بخشد.آنچه مایه امتیاز هنر پارسی است وآن را قایم به ذات و ومستقل و مشخص از معماری های دیگر ساخته است، همان جمع شدن این عناصر مختلف وهماهنگ ساختن آنها با یکدیگر بوده است. ویل دورانت از آداب ورسوم بسیار مجلل واشرافی ایرانیان نیزبه عنوان یکی از مولفه های قوم ایرانی یاد می کند وآن را از زمان هخامنشیان ساری وجاری می داند. این آداب ورسوم همچنان تا دوره ساسانیان استمرار داشت ومایه سرمشق برای یونیان وبسیاری از ملل متمدن پس از آن بود.
هویت در جامعه ایرانی در دوره تمدن اسلامی تا عصر صفویه:
با ظهور اسلام وفتح ایران توسط مسلمین حدود دویست سال تقریباً فرهنگ وتمدن ایرانی به صورت دیگری استمرار یافت وجامعه ایران در پرتو تمدن سرتا سری اسلام قرار گرفت که تالیف وترکیبی از آیین محمدی(ص) وآثار فرهنگی تمدن های فتح شده به دست مسلمین مثل ایران،مصر ویونان بود.در این مدت اگرچه جامعه ایرانی بالاستقلال وجود نداشت، اما تمدن وفرهنگ ایرانی کار مایه تمدن بزرگ اسلامی بود وموجب شکوفایی آن شد.مسلمانان پس از فتح ایران، متوجه آثارادبی و هنری ومعماری بسیار شکوهمندی شدند وبعد ها از این آثار در ساختن تمدن شکوفای اسلامی بهره مند شدند. از دوره حکومت خلفای عباسی وبه ویژه ابوالعباس سفاح، مجدداًفرهنگ وتمدن ایرانی مورد توجه قرار گرفت. از آنجا که اکثر کسانی که سفاح را به خلافت رسانده بودند از نژاد وفرهنگ ایرانی بودند.بنابراین خلافت وی موجب شد تا پس از بیش از یک قرن، مجدداً ایرانیان خود را بازیابند ودرصدد استقلال خود بر آیند.از اواخر قرن چهارم تا حمله مغولان نیز غزنویان وسلجوقیان وخوارزمشاهیان بر ایران حکومت داشتند.پس از آن نیز دو قرن در ایران وبسیاری از سرزمینهای دیگراسلامی، مغولان وتیموریان حکومت کردند که از سیاه ترین تاریخ دوران ایران به شمار می رود.تا قرن دهم هجری، تلاش های سیاسی برای تشکیل نظام سیاسی، اجتماعی ایران به توفیق نیانجامید. لیکن از میانه قرن چهارم هجری، تلاش های فرهنگی برای احیای هویت ایرانی آغاز شد وبه تدریج به نتیجه مطلوب انجامید.زبان فارسی در نظم ونثر، یکی از مهمترین ارکان هویت ایرانی را از لابلای حوادث سخت تاریخی واز تسلط زبان عربی بر کل امپراطوری اسلامی بیرون آورده وبا رسم الخط زیبای عربی ترکیب کرده واز طریق آن صدای هویت ایرانی را تقویت کردند. از آنجا که ایرانیان از دیر باز ادبیات وزبان را به عنوان یکی از عناصر اصلی هویتی خود تکریم می نمودند، در این دوره بیش از گذشته،این ادبیات آنان را به وجد آورده وسرشار از عواطف ومهر ایرانی می کرد؛ این نیاز اصل جامعه بود که حماسه سرایان بزرگ وبی نظیری را در تاریخ ایران از این عصر بوجود آورد. بیشترین شاعران بزرگ ایرانی در این دوران،بوجود آمده اند یعنی از قرن چهارم تا دهم که نظام اجتماعی ایران دستخوش دست اندازی ترکان شرقی، مغولان وتیموریانی بود که از شمال شرقی ایران را تسخیر کرده بودند. از جمله نمادهای هویت ایرانی در این دوران علاوه بر شعرا وادبایش، دانشمندان بزرگی است که از سنتز علوم، دانش ها ومعارف پیش از اسلام ونیز معارف اسلامی،بزرگترین خدمات را به تمدن اسلامی وپاسداری از هویت ایرانی انجام داده اند.در این دوران علاوه بر گروه وسیع اطباء وسیاستمداران ایرانی که در جهان اسلام به خدمت مشغول بودند دانشمندان بزرگی چون ابوعلی سینا، فیلسوف وطبیب بزرگ جهان اسلام که بزرگترین فیلسوف بزرگ قرون وسطی محسوب می شود، زکریای رازی ،بزرگ ترین طبیب قرون وسطی وخواجه نظام الملک در علم سیاست واداره جامعه سرآمد دوران بود، در تمدن اسلامی وایرانی عرضه شدند ونگذاشتند ایرانی حتی درزمانی که دارای یک نظام سیاسی، اجتماعی مستقلی نبود نیز هویت خود را از دست بدهد. بعدها در دوران تسلط مغولان بر ایران نیز دانشمندان بزرگی مانند خواجه رشیدالدین منجم بزرگ عالم اسلام وایران پیدا شدند وهم در زمینه علم وهم در زمینه اداره کشور خدمات شایانی از خود نشان دادند. نکته حایز اهمیت این است که در طی دوران حاکمیت ترکان شرقی، مغولان وتیموریان بر ایران چون مذهب غالب بر ایران مذهب اهل تسنن بود، بنابراین در حوزه دین،در این دوره حدود ۶ قرن هیچ گاه این مذهب نتوانست در ایران فراگیر شده عنوان بخشی اساسی از هویت ایرانیان باشد. ز میان فرق اسلامی، نزدیکترین مذهب پیشین ایرانیان، مذهب شیعه بود.بسیاری از ایرانیان در خفا به مذهب شیعه بودند واز ترس مذهب غالب آن را اعلام نمی کردند.حکیم ابوالقاسم فردوسی به احتمال آنکه شیعه بوده، تا مدتی مبغوض سلطان محمود غزنوی بوده است. ولی در هر حال آنچه مسلم است یکی از عناصر اصلی هویت ایرانیان در این دوران به دلیل عدم تجانس مذهب حکمرانان با مردم مغفول مانده است. در این دوران اگر چه مانع جدی بر سر اجزا دیگر، هویتی ملیت ایرانی نبوده است لیکن مانع بزرگی بر سر تحقق مذهب مشترک آنان وجود داشته است.
هویت ازعصر صفویه به بعد:
از دوره حکومت صفویان است که این مانع اساسی برداشته شده وشاه اسماعیل صفوی برای تحکیم هویت ایرانی وانسجام درونی نظام اجتماعی ایران مذهب شیعه را رواج داده وآن را به طور غیر رسمی ودر خفا ودر میان ایرانیان مرسوم بود، رسمیت بخشید در واقع شاه اسماعیل نیز مانند اردشیر بابکان یکی از ارکان اساسی نظام اجتماعی ایران را مذهب دانست وهمانطور که اردشیر با رسمیت بخشیدن آیین زرتشتی،مجدداً نظام اجتماعی به هم ریخته ودرگیر تشتت وملوک الطوایفی بیرون آمده از عصر اشکانی را انسجام بخشید، شاه اسماعیل نیز مذهب شیعه را به عنوان آیین سازگار با هویت ایرانی باز شناخت وبدین وسیله بار دیگر با تقویت این بخش از هویت ایرانی، نظام اجتماعی ایران را تشکیل داد وآن را در برابر تهاجم ها ودست اندازی خارجی ونیز تشتت داخلی بیمه ساخت. به هر حال آنچه مسلم است رسمیت یافتن این مذهب در ایران، یکی از دلایل خروج نظام اجتماعی ایران از بن بست واعتلا وشکوفایی آن در عصر صفویه است. بعلاوه شکل گیری نظام اجتماعی ایران از این دوره واستحکام درونی آن بود که مانع شد تا ایران در دوره ای که اکثر ملل حتی اسلامی به زیر سلطه غرب رفتند،سلطه استعماری را تجربه نکند وهمچنان استقلال خود را حفظ کند (معید فر،۸۵،صص۱۱۱-۱۲۱).
تاثیر انقلاب اسلامی در شکل گیری هویت وفرهنگ ایرانی نیز به شرح زیر است تاسیس حکومت براساس فرهنگ مذهبی – ملی (تشیع)، اصل ولایت فقیه، استقلال کشور از دیگر قدرت ها، حفظ تمامیت ارضی در جنگ هشت ساله، قهرمانا ن وشخصیت های سیاسی ونظامی، پایه گذاری ومردم سالاری دینی، الهام بخشی در جهان اسلام، دستیابی به پیشرفت های شگرف در ابعاد مختلف وغیره (عبدی،۱۳۸۷،ص۶۲).
هویت ملی در دوران جدید پاره ای از صاحب نظران که بیشتر با عینک امروز به جهان دیروز می نگرند در بحث از هویت وهویت ملی این مفهوم را تخطئه می کنند واصولاَانواع هویت ها را مفاهیمی موهوم می دانند که اغلب به واسطه ایدئولوژی های کلی پرداز عصر مدرن عنوان شده اند از نظر اینان این ایدئولوژی هایی که در پی اثبات خود هستند مجبورند “غیرت پرداز “باشند یا هویت ساز شوند بنابراین معتقدند که خودیابی وبازگشت به خویشتن به معنای بازگشت به گذشته ای مشخص نیست بلکه معنای آن تاسیس خود وخویشتن جدیدی است که البته نیازمند آن است تا غیر ودشمنی از آن خود بیابد وبسازد ودر مقابله با آن غیر به خود هویت بخشد(بشیریه،۸۶ص۱۱۵).
سابقه علمی پیشینه تحقیق در ایران و خارج از کشور
ایران:
هویت از جمله مفاهیمی میان رشته ای است که در حوزه های مختلفی همچون اخلاق ،عرفان،فرهنگ ،سیاست، امنیت وحتی اقتصاد به آن پرداخته اند، ودر روان شناسی وعلوم اجتماعی از بحث های پایه ای محسوب می شود.
در اینجا ما ابتدا به پژوهش هایی که با موضوع هویت ملی ودینی است پرداختیم وبعد به پژوهش هایی که با موضوع هویت دینی انجام شده وپس از آن به پژوهش هایی که با هویت ملی کار کردند پرداختیم ودر آخر به پژوهشی که در زمینه تحلیل محتوا است پرداختیم
در مورد پژوهش هایی که در ایران با موضوع هویت ملی ودینی در کتاب های درسی انجام شده با عنوان جایگاه هویت ملی ودینی در کتب درسی دوره متوسطه.هدف این پژوهش تبیین جایگاه هویت ملی ودینی در کتب درسی دوره متوسطه،برای انجام این پژوهش ۶ سوال مطرح کرده،۱- هویت در کتب درسی به چه معنی مطرح شده است؟۲- مولفه های هویت (ابعاد وعناصر) هویت کتب درسی کدامند؟۳-کدام بعد از ابعاد هویت (ملی ودینی) در کتب درسی مورد توجه قرار گرفته اند؟۴-موانع طرح همه جانبه ابعاد(ملی ودینی) در کتب درسی کدامند؟۵- چالش های پیش روی طرح مسئله هویت ملی ودینی در کتب درسی کدامند؟۶- راهکارهای بهبود جایگاه هویت ملی ودینی در کتب درسی کدامند؟برای سوال پژوهشی ۲و۱ شاخص هایی را برای هویت ملی ودینی انتخاب کرده که برای هویت ملی ۶ شاخص که عبارتند از ۱- ادبیات ملی ۲- قومیت۳- سنت۴- دین۵-مشترکات ملی۶احساس تعلق. برای هویت دینی ۶ شاخص که عبارتند از: ۱- آگاهی ۲ – خداشناسی ۳- انسان شناسی ۴- التزام عملی ۵-نگرش دینی۶- جهاد. در مورد جواب سوال ۳ به تحلیل محتوای ۷ کتاب درسی پرداخته برای هویت ملی ۴ کتاب (جامعه شناسی ۲و۱ وتاریخ ادبیات ایران) وبرای هویت دینی ۳ کتاب (دین وزندگی۳و۲و۱) را تحلیل کرده ؛و با توجه به نتیجه بدست آمده بیشترین شاخصی برای هویت ملی در کتاب های درسی به آن پرداخته شده مقوله سنت است وبرای هویت دینی بیشترین شاخصی که به آن پرداخته شده بود خداشناسی بود، وبا توجه به نتیجه پژوهش بدست آمده ،از جمله موانع طرح همه جانبه هویت ملی ودینی در کتب درسی رویکرد ما به تعلیم وتربیت نوین. بر ایده اقتباص متمرکز بوده است(علیرضایی،۱۳۸۵). پژوهش دیگری که در زمینه هویت دینی با عنوان بررسی تاثیر خانواده وکتاب های درسی دینی به هویت دینی دانش آموزان دختر دوره پیش دانشگاهی تبریز. هدف این پژوهش روشن شدن وضعیت هویت دینی دانش آموزان در گذر از شیوه فرزند پروری خانواده وبرنامه درسی دینی در گذر از کتاب های درسی دینی می باشد. این پژوهش به روش کیفی انجام گرفته، با بهره گرفتن از روش مثلث سازی اطلاعات عمیقی از طریق ۲۴ پرسشنامه از والدین ۱۲ مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته از دانش آموزان وتحلیل کتاب های درس دینی دوره متوسطه به دست آمده، نتایج تحلیل کیفی نشان می دهد که وضعیت هویت دینی نوجوانان به سه سطح هویت دینی دست یافته ،در حال دستیابی، دست نایافته، شیوه فرزند پروری در سه سطح،صمیمی، بی تفاوت وسخت گیرقابل تقسیم است. نوجوانانی که والدین مذهبی در حد معمولی، اهل گفتگو ومنطقی دارند از هویت دینی شکل یافته بر خوردارند ویا مراحل دستیابی به هویت دینی شکل یافته راطی می کنند، ونوجوانانی که والدین مذهبی، بی تفاوت ویا سخت گیر دارند دارای هویت دست نایافته هستند ودر گذر از این تحلیل ها محقق به این نتیجه رسیده که کتاب های درسی دینی کمترین تاثیر را بر هویت دینی دانش آموزان دارد وتقریبا تاثیری در تعمیق ارزشهای دینی ندارد(قلی زاده برهانی،۱۳۸۵ ).
پژوهش دیگرتحت عنوان بررسی هویت دینی وتفکر انتقادی ورابطه این دو، در دانش جویان ۲۲-۲۰ ساله در این پژوهش که با روش کیفی انجام شده است با توجه به اهمیتی که دین در شکل گیری کل هویت فرد دارد ونیز تاثیر رشد تفکر وشناخت انسان در این فرایند، به بررسی وضعیت هویت دینی نوجوانان وچگونگی بهره گیری آنهااز مهارت تفکر انتقادی پرداخته .به این منظور با هشت دانشجوی دختر وپسر از دو رشته فیزیک وجامعه شناسی که در دانشگاه شهید بهشتی، مشغول به تحصیل بودند مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته انجام شده. نتایج تحلیل کیفی مصاحبه ها نشان می دهد که وضعیت هویت دینی افراد ومیزان بهره مندی آنها از مهارت تفکر انتقادی، هرکدام قابل تقسیم به سه سطح است .هویت دینی شکل یافته، در حال شکل گیری ،شکل نایافته وتفکر انتقادی قوی، متوسط، ضعیف .کسانی که از مهارت تفکر انتقادی، به خوبی استفاده کرده یا می کننداز هویت دینی شکل یافته تری برخوردارند همچنین در این تحلیل ها، عوامل دیگری که بر شکل گیری هویت دینی افراد وچگونگی رشد تفکر انتقادی درآنها موثر بوده شناسایی شده که از آن جمله زمینه های مذهبی خانواده، عملکرد افراد به ظاهر دین دار در سطح جامعه، تاثیر روابطه دوستانه، تاثیر محیط مدرسه ومعلم وداشتن تعامل فکری با اساتید دانشگاه را نام برد(شهنشاهی،۸۳) .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:54:00 ق.ظ ]




۰۰۰/۰

۲/۳۷

۸۹۸/۰

۷/۱۹

۸۰۶/۰

۸۹۸/۰

سهم جمعیت از کشور

الگوی پراکنش فضایی: (شکل ۵-۱۷) بررسی ترکیبی سهم جمعیت شهرستان از جمعیت کشور و سرانه مرگ و میر ناشی از تصادفات درون شهری حاکی از وجود الگوی فضایی نسبتا اتفاقی در سطح شهرستان­ها می­باشد (آماره موران = ۰۵/۰) و شهرستان­های ری، تهران، کرج و بوئین زهرا، تربت جام، نیشابور تنها محدوده­های جغرافیایی هستند که دارای سهم جمعیت شهرستان از جمعیت کشور و همچنین سرانه مرگ و میر ناشی از تصادفات درون شهری بالا هستند.

۰۱۶۴/۰Moran,s I=

شکل ۵-۱۷- پراکنش فضایی سهم جمعیت شهرستان از جمعیت کل کشور و سرانه مرگ و میر ناشی از تصادفات درون شهری

آزمون فرضیه فرعی ب: بین سهم جمعیت از کشور و سرانه­ی مرگ و میر ناشی از تصادفات برون شهری رابطه وجود دارد.
H0= تفاوت معناداری بین تعداد سهم جمعیت از کشور و سرانه­ی مرگ و میر ناشی از تصادفات برون شهری و وجود ندارد.
H1= تفاوت معناداری بین سهم جمعیت از کشور و سرانه­ی مرگ و میر ناشی از تصادفات برون شهری وجود دارد.
جدول ۵-۱۰ نشان دهنده نتایج حاصل از آزمون رگرسیونی بین سهم جمعیت از کشور و سرانه­ی مرگ و میر ناشی از تصادفات برون شهری می­باشد. بر اساس نتایج آزمون با سطح معنی داری (۰۰۰/۰) و ضریب همبستگی (۶۶/۰) بین سهم جمعیت از کشور و سرانه­ی مرگ و میر ناشی از تصادفات برون شهری همبستگی نسبتا قوی وجود دارد. R2 (۴۴/۰) نشان می­دهد که متغیر سهم جمعیت از کشور ۴۴ درصد از تغیرات متغیر سرانه­ی مرگ و میر ناشی از تصادفات برون شهری را تبیین می­ کند. با توجه به ضریب B بدست آمده (۹/۲) به ازای هر واحد تغییر در متغیر سهم جمعیت از کشور، سرانه­ی مرگ و میر ناشی از تصادفات برون شهری به میزان (۹/۲) افزایش می­یابد. بنابر این رابطه دو متغیر مثبت و همسو می­باشد. به عبارت دیگر هر چه بر میزان سهم جمعیت از کشور افزوده می­ شود، سرانه­ی مرگ و میر ناشی از تصادفات برون شهری افزایش می­یابد. مقدار t برای متغیر سهم جمعیت از کشور (۳/۱۶) می­باشد و با توجه به p-value بدست آمده (۰۰۰/۰)، در سطح اطمینان ۹۹ درصد معنا دار می­باشد. یعنی فرض صفر بودن ضریب رگرسیون متغیر سهم جمعیت از کشور رد می­ شود. به عبارت دیگر فرض H0 مبنی بر عدم رابطه سهم جمعیت از کشور و سرانه­ی مرگ و میر ناشی از تصادفات برون شهری رد، و فرض H1 مبنی بر وجود رابطه سهم جمعیت از کشور و سرانه­ی مرگ و میر ناشی از تصادفات برون شهری تائید می­گردد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

جدول ۵-۱۰- نتایج رگرسیونی سهم جمعیت شهرستان از جمعیت کشور و سرانه مرگ و میر ناشی از تصادفات برون شهری

سطح معناداری

t

Beta

B

R2

R

نام متغیر

۰۰۰/۰

۳/۱۶

۶۶۶/۰

۹/۲

۴۴۳/۰

۶۶۶/۰

سهم جمعیت شهرستان از کشور

الگوی پراکنش فضایی:. بررسی ترکیبی سهم جمعیت شهرستان از جمعیت کشور و سرانه مرگ و میر ناشی ازتصادفات برون شهری حاکی از وجود الگوی فضایی نسبتا اتفاقی در سطح شهرستان­ها می­باشد (آماره موران = ۰۱۶/۰) و شهرستان­های برخوار و میمه، جهرم، کازرون و پاسارگاد از جمله محدوده­های جغرافیایی هستند که دارای سهم جمعیت شهرستان از جمعیت کشور و همچنین سرانه مرگ و میر ناشی ازتصادفات درون شهری بالا هستند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:53:00 ق.ظ ]




– نظر دیگر، این است که در مورد دیوانه باید تکلیف پدر و مادر به حضانت را پایان یافته دانست. آنان باید از طفل خود مواظبت کنند و نمی‌توان ادعا کرد که مسؤول جنون فرزند خود تا پایان عمر نیز هستند. بعد از بلوغ، نگاهداری از دیوانه تابع ولایت می‌شود؛ زیرا اختیار تعیین وصی برای نگاهداری و تربیت فرزندی که جنون او متصل به صغر است، دلیل بر این است که مواظبت از چنین فرزندی با ولی‌قهری است ( ماده ۱۱۸۰ و ۱۱۸۸ قانون مدنی). به همین جهت، حضانت از دیوانه با رسیدن به سن بلوغ پایان می پذیرد زیرا پدر و جد پدری به عنوان ولی، همان وظیفه را برعهده دارند[۲۰۵].

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ماده واحده اعطاء حضانت فرزندان صغیر یا محجور به مادران آن‌ها مصوب ۶/۵/۱۳۶۴ که به‌موجب ماده ۵۸ قانون حمایت از خانواده مصوب ۹۱ صریحاً نسخ شده، بیان می‌داشت :« حضانت فرزندان صغیر یا محجوری که پدرانشان به مقام والای شهادت رسیده یا فوت شده باشند با مادران آن‌ها خواهد بود …».
مطابق نظر گروه اول، باید کلمه محجور در این ماده واحده را بر مجنون حمل کرد. این گروه معتقدند ماده واحده مزبور مؤید این نظر است که حضانت مجنون بالغ تابع ضوابط و مقررات حضانت صغیر است و مادر بعد از فوت پدر، در این‌خصوص اولویت خواهد داشت و این راه‌ حل علاوه برآن‌که به شخصیت مادران ارج می‌نهد با مصلحت محجور نیز قابل توجیه است[۲۰۶].
مطابق نظر دوم، درموردی که سفه و یا جنون متصل به صغر است حضانت از محجور از توابع ولایت است ولی، درمورد جنون و سفه عارض شده پس از بلوغ و رشد، فرض ادامه ولایت مطرح نیست و پدر نقشی در حضانت به‌عهده ندارد که پس از فوت، مادر جانشین او گردد. پس، باید گفت که سمت مادر، در این فرض نوعی حضانت مستقل است که در قوانین ما سابقه ندارد[۲۰۷].
نظر دیگر درمورد پایان یافتن مدت حضانت این است که نباید طفل مذکور در ماده ۱۱۶۸ قانون مدنی را محمول بر صغیر بدانیم و بگوییم بعد از صغر، والدین هیچ تکلیفی برای نگهداری از فرزندان خود ندارند؛ زیرا این تفسیر در روزگار امروز با مصالح طفل سازگار نیست و کودکان تا مدت‌ها بعد از بلوغ نیز نیازمند حمایت والدین می‌باشند. بنابراین مصلحت طفل این چنین اقتضاء دارد که لغت طفل در ماده ۱۱۶۸ قانون مدنی را به فرزند تعبیر نمود؛ زیرا در ماده ۱۱۷۷ قانون مدنی طفل به‌معنای فرزند آمده ‌است و اصولاً نمی‌توان آن را صغیر معنا کرد[۲۰۸].
از نظر دکتر کاتوزیان چون قانون درباره تاریخ پایان دوره حضانت حکم صریحی ندارد، دادرس باید روح قانون ( حمایت از جوانان و تأمین نیروی انسانی سالم و کارآمد برای جامعه ) و عرف و عادت مسلم را در چنین مواردی محترم بدارد و در هر مورد که دوران انتقال فرزند از خانواده به جامعه نیاز به ادامه تکالیف پدر و مادر دارد، در شناسایی و تضمین آن تردید نکند. به ‌اضافه، درمورد دختری که هنوز شوهر نکرده ‌است، می‌توان اختیار پدر در اجازه و رد ازدواج او را زمینه‌ای برای حکم به بقای تکلیف متقابل این اختیار قرار داد[۲۰۹].
دکتر صفایی و اسدالله امامی نیز معتقدند هر نوجوانی بعد از رسیدن به سن بلوغ و قبل از وارد شدن به جامعه هنوز احتیاج به مراقبت دارد. به‌همین دلیل درعین حال که حق و تکلیف حضانت ساقط می‌شود، درعمل و از جهت اخلاقی و مصلحت فردی و اجتماعی، پدر و مادر، خود را موظف می‌دانند تا رسیدن فرزند به مرحله استقلال عملی، نظارت و مراقبت خود را نسبت به او ادامه دهند که این نظارت در دختر اصولاً تا شوهر کردن و تشکیل خانواده ادامه دارد؛ ولی در پسر معمولاً پس از اشتغال به حرفه پایان می‌پذیرد. به‌ همین جهت محدود کردن مدت حضانت به سن مذکور خلاف عرف و مصلحت بوده و قابل انتقاد است[۲۱۰].
پ – دیدگاه قانون حمایت از خانواده
قانون حمایت از خانواده مصوب سال ۱۳۵۳، حضانت را نهادی برای حفاظت و نگاهداری از اطفال قرار داده است. بنابراین چنانچه طفل را به‌معنای صغیر بدانیم باید گفت که مطابق این قانون، هنگامی‌که فرزند به سن بلوغ رسید نه والدین و نه هیچ شخص دیگری بر او حق حضانت ندارد و اگر مجنون یا سفیه باشد چنانچه حجر او متصل به دوران صغر بوده مطابق ماده ۱۱۸۰ قانون مدنی تحت ولایت باقی می‌ماند و اگر حجر بعد از بلوغ بر او عارض شده باشد مطابق ماده ۱۲۱۸ قانون مدنی باید برای او قیم تعیین نمود. اما اگر طفل را به‌معنای فرزند بدانیم و نه به‌معنای صغیر، می‌توان این چنین نظر داد که تا زمانی‌که فرزند آماده زندگی مستقل و حضور در جامعه نشده، پدر و مادر نباید او را به حال خود رها کرده و او را از چتر حمایتی حضانت محروم ساخت.
قانون حمایت از خانواده مصوب سال ۱۳۹۱ برخلاف قانون مدنی و قانون حمایت از خانواده مصوب سال ۱۳۵۳، برای مشخص نمودن دایره شمول حضانت در ماده ۴۲ به‌جای استفاده از واژه « طفل »، به دو کلمه « صغیر و مجنون » اشاره نموده است و به بحث درمورد معنای طفل و اختلاف نظر درمورد حضانت از شخص مجنون پایان داده است؛ در این قانون هم صغیر و هم مجنون تحت شمول نهاد حضانت محسوب می‌شوند. صغیر به‌معنای شخصی است که به سن بلوغ نرسیده. مطابق تبصره ۱ ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی سن بلوغ در پسران پانزده سال تمام قمری و در دختران نٌه سال تمام قمری است. بنابراین باتوجه به ماده ۴۲ قانون حمایت از خانواده، کودک، هنگامی‌که بالغ شود مدت زمان حضانت بر او به اتمام رسیده و هیچ شخصی حق حضانت بر او را ندارد. این قانون درمورد مجنون از این لحاظ که جنون او متصل به دوران صغر بوده و یا بعد از بلوغ بر فرزند عارض شده‌ باشد تفاوتی قائل نشده؛ بنابراین مجنون، در هرحال همانند صغیر تحت حضانت قرار می‌گیرد و زمانی‌که افاقه یابد از حضانت خارج می‌شود و نه پدر و مادر و نه سایرین هیچ حقی درمورد حضانت او ندارند. در این قانون سخنی درمورد سفیه به میان نیامده و بنابراین می‌توان چنین اظهار نظر نمود که هنگامی ‌که فرزند بالغ گردید و دچار جنون نیز نبود کسی حق حضانت بر او را ندارد هرچند که غیر رشید باشد. در این حالت چنانچه حجر او متصل به دوران صغر باشد تحت ولایت ولی‌قهری باقی می‌ماند و اگر عدم رشد او متصل به زمان کودکی‌اش نباشد برای او قیم تعیین می‌گردد.
فصل دوم : هزینه‌ها و ضمانت اجراهای حضانت
این فصل شامل دو گفتار می‌باشد. در گفتار اول، هزینه‌های دوران حضانت بررسی می‌شود و در گفتار دوم به بیان ضمانت اجراهای پیش‌بینی شده در نهاد حضانت می‌پردازیم.
گفتار اول : هزینه‌های دوران حضانت
هزینه‌های دوران حضانت را می‌توان به اجرت حضانت، اجرت رضاع و نفقه و هزینه نگهداری تقسیم نمود. این گفتار به این موضوع پرداخته و مشخص می‌کند که مسؤول حضانت مکلف به پرداخت کدام هزینه و مستحق دریافت کدام اجرت می‌باشد.
الف – اجرت حضانت و رضاع
۱ – اجرت حضانت
در مورد این‌که پدر یا مادری که مسؤولیت حضانت فرزند خود را برعهده دارند می‌توانند در ازای اقدام به امر حضانت، مطالبه اجرت نمایند یا خیر بین فقها و حقوق‌دانان نظرات و دیدگاه‌های متفاوتی ارائه شده که در این قسمت به مطالعه این نظرات و همچنین دیدگاه‌ قانون حمایت از خانواده در این خصوص می‌پردازیم.
۱-۱ دیدگاه فقها
در زمینه اجرت حضانت بین فقهای امامیه نظرات مختلفی وجود دارد :
– شهید ثانی در کتاب « مسالک » بر این عقیده است که مادر مستحق اجرت حضانت نیست[۲۱۱] و عده‌ای دیگر از فقها در تأیید نظر ایشان چنین استدلال می‌کنند که حضانت بر مادر واجب است و در عرف و عادت نیز به انجام تکالیف حضانت اجرت تعلق نمی‌گیرد[۲۱۲]؛ بنابراین درمورد عدم وجوب دادن اجرت برای انجام حضانت، حق با صاحب مسالک است به‌ویژه هنگامی که حضانت طفل بر مادر واجب باشد[۲۱۳]. بنابراین چه به‌نظر گروهی که حضانت را تکلیف ابوین می‌دانند و چه به نظر گروهی که آن را حق و تکلیف ابوین می‌دانند مادری که عهده دار حضانت است چون تکلیف خود را انجام می‌دهد، نمی‌تواند در مقابل آن درخواست اجرت کند[۲۱۴].
– گروه دیگر از فقها از جمله صاحب جواهر، معتقدند حضانت همانند رضاع برای مادر حق تلقی می‌شود و درنتیجه، حضانت بر مادر واجب نیست؛ بنابراین مادر می تواند حق حضانتش را ساقط کند و یا درصورت انجام حضانت، برای این کار اجرت مطالبه کند[۲۱۵].
۲-۱ دیدگاه حقوق‌دانان
برخی از حقوق‌دانان بر این باورند که هرگاه پدر و مادر از یکدیگر طلاق گرفتند، در مدتی‌که مادر حضانت فرزندان را به‌عهده دارد مستحق اجرت می‌باشد[۲۱۶].
اما از نظر برخی دیگر پدر یا مادری که نگاهداری طفل بر عهده او است، نمی‌تواند از بابت خدماتی که در اجرای تکلیف خود انجام می دهد از دیگری دستمزد بخواهد[۲۱۷]. حضانت علاوه بر این‌که حق پدر و مادر است، تکلیف آن‌ها نیز می‌باشد و ماده ۱۱۷۲ قانون مدنی که بیان می‌دارد :« هیچ یک از ابوین حق ندارند در مدتی که حضانت طفل بر عهده آن ها است از نگاهداری او امتناع کند …» بر تکلیف بودن حضانت، تأکید می‌کند. بنابراین به اجرای تکلیف حضانت، از طرف پدر و مادر، اجرت تعلق نمی‌گیرد. البته اگر حضانت طفل به کسی غیر از مادر یا پدر محول شده باشد، طبق ضوابط کلی و عمومی، چون عمل او محترم است، به وی اجرت تعلق می‌گیرد، مگر این‌که نگهدارنده طفل قصد تبرع داشته ‌باشد. از قسمت اخیر ماده ۱۱۷۲ قانون مدنی که می‌گوید :« … درصورتی‌که الزام ممکن یا مؤثر نباشد، حضانت را به خرج پدر و هرگاه پدر فوت شده باشد به خرج مادر تأمین کند »، چنین استنباط می‌گردد که هرگاه نگاهداری به شخصی غیر از پدر و مادر واگذار شود، اجرت حضانت، بدواً برعهده پدر است و اگر پدر فوت شده باشد برعهده مادر خواهد بود. ممکن است حضانت بر عهده قیم نیز قرار بگیرد. قانون‌گذار درماده ۱۲۴۶ قانون مدنی، قیم را مستحق اجرت می‌داند[۲۱۸]. مطابق این ماده :« قیم می‌تواند برای انجام امر قیمومت مطالبه اجرت کند …».
حقوق‌دانان معتقدند که مطابق ماده ۱۱۸۸ قانون مدنی نه تنها نواده‌ها اولاد جدپدری خوانده شده‌اند، دادن اختیار تعیین وصی برای حضانت از طفل نشان می‌دهد که جدپدری نیز مانند پدر حق حضانت دارد و پس از پدر و مادر، اداره امور و تربیت نواده ( ولایت و حضانت ) با او است[۲۱۹]؛ بنابراین برخی بر این اساس اعتقاد دارند که اگر حضانت به جدپدری واگذار شود نمی‌تواند برای کاری که انجام می‌دهد، اجرت مطالبه نماید[۲۲۰].
۳-۱ دیدگاه قانون حمایت از خانواده
در قانون حمایت از خانواده مصوب ۱۳۵۳ و مصوب ۱۳۹۱ نیز همانند قانون مدنی درباره اجرت حضانت حکمی ندارد. در این دو قانون نیز، حضانت تکلیفی است که بر دوش والدین گذاشته شده است؛ بنابراین در این‌جا نیز همان دو نظر مطرح می‌گردد؛ بنابر نظری می‌توان گفت که مادر مستحق اجرت می‌باشد و برطبق نظر دیگر، پدر و مادر در مقابل انجام تکالیف حضانت، حق مطالبه اجرت را ندارند که این نظر به مصلحت طفل نزدیک‌تر است.
۲ – اجرت رضاع
در این قسمت به این بحث می‌پردازیم که چنانچه مادر به فرزند خود شیر دهد مستحق اجرت می‌باشد یا خیر و اگر شخص دیگری غیر از مادر، به این کار اقدام نماید چه کسی باید اجرت رضاع پرداخت نماید.
۱-۲ دیدگاه فقها
اگر مادر، راضی شود همان اجرتی را که دیگران مطالبه می‌کنند دریافت کند و یا تبرعاً طفل را شیر دهد، در شیر دادن به کودک بر دیگران مقدم است[۲۲۱]. هرگاه مادر به طفل خود شیر بدهد اگر فرزند، از خود مالی داشته باشد می‌تواند اجرت رضاع را از مال فرزند مطاالبه کند[۲۲۲] و اگر فرزند مالی نداشته باشد اما پدر کودک موسر ( مال‌دار ) باشد اجرت رضاع برعهده پدر است و اگر پدر هم فقیر باشد بر عهده جدپدری به بالا است و اگر هیچ‌ یک توان پرداخت اجرت را نداشته‌ باشند بر مادر واجب است که طفل را به‌صورت مجانی شیر بدهد یا خودش مرضعه دیگری را اجیر نماید و یا از راه‌های دیگر که برای کودک ضرر ندارد زندگی او را حفظ کند و دراین‌صورت اجرت رضاع و نفقه کودک برعهده مادر است[۲۲۳]. مدت شیر دادن به کودک، دو سال تمام است و اگر مادر، طفل را بیش از دو سال شیر بدهد، بر پدر واجب نیست که اجرت زاید بر دو سال را به مادر بدهد[۲۲۴].
درصورتی‌که شیر دادن به طفل بر مادر واجب باشد، عده ای معتقدند که مادر نمی‌تواند برای انجام عملی‌که بر او واجب است اجرت دریافت کند اما صاحب جواهر معتقد است در این صورت نیز ظاهر این است که مادر مستحق اجرت می‌باشد چنانکه بر مالک غذا واجب است آن را به مضطر بدهد ولی می‌تواند عوض بگیرد[۲۲۵]. بنابراین حتی اگر مرضعه‌ای به‌جز مادر یافت نشود شیر دادن به‌ کودک به‌صورت مجانی بر مادر واجب نیست و می‌تواند برای این‌کار اجرت دریافت کند[۲۲۶].
۲-۲ دیدگاه حقوق‌دانان
همانطور که گذشت، پدر و مادر به دلیل غلبه جنبه تکلیفی حضانت، نمی‌توانند در مقابل آنچه به‌عهده دارند مطالبه اجرت نمایند اما این حکم درمورد رضاع، جاری نیست و شیر دادن جدای از حضانت است. براساس ماده ۱۱۷۶ قانون مدنی، اصولاً مادر مکلف به شیر دادن فرزند خود نیست؛ باتوجه به پیروی قانون از فقه امامیه، حکم این ماده با نظر فقها انطباق کامل دارد، زیرا شیر دادن مادر به کودک امری مستحب است؛ بنابراین مادر می‌تواند درصورت شیر دادن به کودک خود، مطالبه اجرت نماید. در این‌‌صورت مطابق ماده ۱۱۹۹ قانون مدنی اگر طفل دارایی داشته باشد، اجرت شیر دادن از دارایی خود او پرداخت می‌شود و اگر دارایی نداشته‌‌ باشد، پرداخت اجرت از باب نفقه اقارب، برعهده پدر است و چنانچه پدر هم ندار باشد، این تکلیف برعهده جدپدری است و درصورت فقر او مادر مکلف است به‌عنوان نفقه مجاناً کودک را شیر دهد[۲۲۷]، یا شیر دادن طفل را به‌طریق دیگری تأمین کند[۲۲۸].
درصورتی‌که تغذیه طفل به غیر شیر مادر، ممکن نباشد، مادر ملزم به شیر دادن به کودک خود می‌باشد و در این‌صورت نیز می‌تواند برای شیر دادن به طفل خود اجرت دریافت کند و این امر منافات با واجب بودن شیر دادن ندارد. زیرا ممکن است عملی بر شخص واجب باشد و استحقاق دریافت اجرت هم بر آن عمل داشته ‌باشد[۲۲۹]؛ بنابراین عده‌ای معتقدند که همان‌گونه که در این ‌صورت مادر را مستحق اجرت رضاع می‌دانیم باید او را مستحق اجرت حضانت نیز بدانیم اما گروه دیگر اعتقاد دارند که نمی‌توان حضانت را با رضاع مقایسه کرد زیرا رضاع جزو وظایف زن نیست درحالی‌که حضانت از جمله وظایف او است[۲۳۰].
۳-۲ دیدگاه قانون حمایت از خانواده
نه در قانون حمایت از خانواده مصوب ۱۳۵۳ و نه در قانون حمایت از خانواده مصوب سال ۱۳۹۱ ماده‌ای درمورد اجرت حضانت وجود ندارد؛ بنابراین در این مورد نیز همانند اجرت حضانت به نظر حقوق‌دانان مراجعه می‌کنیم. در نتیجه از آن‌جا که براساس دیدگاه حقوق‌دانان شیر دادن به کودک بر مادر واجب نیست، مادر می‌تواند در ازای شیر دادن به طفل خود، مطالبه اجرت نماید و حتی درصورتی هم که حیات کودک به شیر مادر وابسته است نمی‌توان مادر را از گرفتن اجرت محروم ساخت.
ب – نفقه و هزینه نگهداری و تفاوت آن‌ها با یکدیگر
۱ – نفقه
نفقه در لغت عبارت است از آن‌چه انفاق کنند و یا صرف و خرج معیشت عیال و اولاد کنند. به‌عبارت دیگر به هزینه زندگی عیال و اولاد نفقه گفته می‌شود[۲۳۱]. در خصوص نفقه و شرایط و ضمانت اجراهای آن در فقه و قانون مدنی و همچنین در قانون حمایت از خانواده مصوب ۱۳۵۳ و مصوب ۱۳۹۱ نظراتی ارائه شده است. در این قسمت به بیان این نظرات و دیدگاه‌ها می‌پردازیم.
۱-۱ دیدگاه فقهی
در فقه به ‌یکی از این سه سبب، نفقه واجب می‌شود : زوجیت، قرابت و مِلک[۲۳۲]. درمورد نفقه اقارب صرفاً انفاق به اقارب در خط عمودی واجب است یعنی ابوین و اجداد و اولاد و انفاق به اقارب در خط افقی مانند خواهر و برادر و دایی و خاله و عمو و عمه واجب نیست[۲۳۳]. اندازه‌ای برای نفقه تعیین نشده بلکه واجب است که به‌قدر کفایت باشد و شامل طعام و خورش و پوشش و مسکن با ملاحظه حال و شأن مستحق نفقه و باتوجه به زمان و مکان می‌باشد[۲۳۴]. هرگاه طفل، مال دار باشد نفقه او از مال خود او است[۲۳۵] ولی اگر طفل، فقیر باشد و توانایی کار کردن را نیز نداشته‌ باشد بر پدر واجب است نفقه او را بپردازد و با وجود پدر، مادر وظیفه‌ای در انفاق به طفل ندارد. هرگاه پدر، فوت کرده و یا فقیر باشد، دادن نفقه برعهده پدرِ پدر (جدپدری) به بالا است (یعنی پدرِ پدر، پدرِ پدرِ پدر…) زیرا جدپدری، پدر طفل محسوب می‌شود. و اگر کودک، جدپدری هم نداشته باشد، نفقه او برعهده مادر است و درصورتی‌‌که مادر نیز فوت نموده و یا فقیر باشد، نفقه به‌طور مساوی برعهده پدر و مادرِ مادر به بالا است و در این‌صورت وجوب انفاق به‌ترتیب قاعده الأقرب فالأقرب است. و هرگاه طفل، پدرِ مادر و مادرِ پدر داشته باشد نفقه به‌طور مساوی بر هردو واجب می‌شود[۲۳۶].
هرگاه کسی‌که دادن نفقه بر او واجب است از انفاق خودداری کند، حاکم او را به‌این کار اجبار می‌کند و اگر اجبار، ممکن نباشد، می‌تواند او را حبس‌ و تأدیب کند تا ممتنع حاضر به پرداخت نفقه شود. و هرگاه ممتنع در آشکار، مالی داشته باشد، حاکم می‌تواند به‌جای حبس ممتنع، از آن مال به ‌اندازه‌ای که برای پرداخت نفقه لازم است بردارد و اگر ممتنع، زمین یا باغ و یا کالا داشته باشد حاکم می‌تواند آن‌ اموال را بفروشد و از محل فروش آن‌ها نفقه را بپردازد زیرا حق بر نفقه مانند دِین است[۲۳۷]. و هرگاه منفق، غایب باشد، مانند زمانی‌که حضور دارد اما از دادن نفقه خودداری می‌کند حاکم از مال او نفقه را پرداخت می‌کند. همچنین درصورت امتناع و یا غیبت منفق، حاکم می‌تواند به منفق‌علیه اجازه دهد تا برای گذران زندگی خود بر عهده منفق وام بگیرد درنتیجه بازپرداخت آن بر عهده منفق است زیرا به‌عنوان دِین بر ذمه او قرار گرفته ‌است[۲۳۸].
۲-۱ دیدگاه قانونی
قانون مدنی در ماده ۱۱۹۶ همانند فقه، فقط اقارب نسبی را در خط عمودی اعم از صعودی ( یعنی پدر و مادر و اجداد هرچه بالاتر رود) و نزولی ( یعنی اولاد هرچه پایین‌تر رود ) ملزم به انفاق به یکدیگر دانسته است. به موجب قانون ۱۲۰۴ قانون مدنی :« نفقه اقارب عبارت است از مسکن و البسه و غذا و اثاث البیت به قدر رفع حاجت، با در نظر گرفتن درجه استطاعت منفق ». براساس ماده ۱۱۹۷ این قانون، شرط استحقاق نفقه، فقر منفق‌علیه و ناتوانی او از اشتغال و کسب درآمد است و به‌موجب ماده ۱۱۹۸ نیز شخصی ملزم به دادن نفقه است که متمکن باشد یعنی با دادن نفقه، در وضع معیشت خود دچار مضیقه و تنگدستی نگردد. قانون‌گذار در ماده ۱۱۹۹ قانون مدنی، به تعیین اشخاصی که ملزم به انفاق به اولاد می‌باشند پرداخته و ترتیب تقدم و تأخر آن‌ها را مشخص نموده‌ است. مطابق این ماده :« نفقه اولاد بر عهده پدر است؛ پس از فوت پدر یا عدم قدرت او به انفاق، به عهده اجداد پدری است با رعایت الاقرب فالاقرب؛ درصورت نبودن پدر و اجداد و یا عدم قدرت آن ها، نفقه بر عهده مادر است. هرگاه مادر هم زنده و یا قادر به انفاق نباشد، با رعایت الاقرب فالاقرب، به‌عهده اجداد و جدات مادری و جدات پدری واجب النفقه است؛ و اگر چند نفر از اجداد و جدات مزبور از حیث درجه اقربیت مساوی باشند، نفقه را باید به حصه مساوی تأدیه کنند ».
بنابراین، درصورت وجود شرایط انفاق به اقارب، نفقه اولاد، اعم از این‌که صغیر یا بالغ باشند، ابتدا برعهده پدر است و پس از او جدپدری این وظیفه را به‌عهده دارد. درصورتی‌که هم پدرِ پدر و هم جدِ پدر زنده باشند، انفاق به‌عهده پدرِ پدر است؛ زیرا مطابق قاعده الاقرب فالاقرب، شخصی که به واجب النفقه، نزدیک‌تر است ملزم به انفاق می‌باشد. پس از این گروه، الزام به دادن نفقه، بر دوش مادر قرار می‌گیرد و پس از مادر نیز، جده پدری و جد و جده مادری، که در یک درجه هستند به‌نسبت مساوی عهده‌دار انفاق می‌شوند و هر سه این افراد از لحاظ انفاق در یک ردیف قرار می‌گیرند.
در ماده ۱۲۰۵ قانون مدنی نیز ضمانت اجرای عدم پرداخت نفقه بیان شده. بدین ترتیب که اگر منفق، از پرداخت نفقه خودداری نماید، دادگاه ابتدا او را به دادن نفقه، الزام می‌کند و چنانچه الزام او ممکن نبوده و یا این شخص، غایب باشد دادگاه این اختیار را دارد که درصورت درخواست افراد واجب النفقه، به میزان نفقه از اموال غایب یا مستنکف در اختیار آن‌ها یا متکفل مخارج آنان قرار دهد. اما اگر اموال ممتنع و یا غایب در اختیار نباشد، همسر او و یا شخص دیگر با اجازه دادگاه می‌توانند نفقه را به‌عنوان قرض بپردازند و از شخص غایب یا مستنکف مطالبه نمایند.
شخصی‌که عهده‌دار حضانت است لزوماً ملزم به انفاق نمی‌باشد. برای مثال مطابق ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی حضانت طفل، تا سن هفت سالگی برعهده ‌مادر است اما درصورتی‌که طفل ندار و پدر طفل استطاعت مالی داشته‌ باشد، مطابق ماده ۱۱۹۹ این قانون، نفقه برعهده پدر است و مادر تکلیفی در این‌خصوص ندارد.
۳-۱ دیدگاه قانون حمایت از خانواده

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:53:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم