۲٫۱٫۲٫۳٫۳ استفاده از قراردادهای جایگزین
قراردادهایی وجود دارند که در آن ها تمامی شرایط پیشبینی شده و افراد با اطمینان بدان روی می آورند. چنانکه به جای استفاده از قرارداد خرید میتوان از قرارداد کار استفاده کرد که در بردارنده کلیه جزییات نسبت به تمامی امور است.
۲٫۱٫۲٫۳٫۴ پر کردن خلأها از سوی دادرس
مقام قضایی در مواردی که اختلاف ایجاد می شود نقص قراردادی را رفع می کند. این شیوه شباهت زیادی به استفاده از قراردادهای فرم دارد. قراردادهای فرم محتوی شروط مطلوب و استانداردی هستند که اختلافات احتمالی در آینده بر اساس آنها حل و فصل میشوند. باوجوداین انعقاد قراردادهای فرم بین مصرف کننده و بنگاهها مرسوم است. مفاد آنها نیز از سوی بنگاه یا اتحادیه های حرفهای طراحی می شود. آنها در تنظیم مفاد فرمها یک طرفه عمل میکنند. از این رو مفاد آنها بیشتر به نفع فروشندگان است تا طرف مقابل.
۲٫۱٫۲٫۳٫۵ تدوین قواعد تکمیلی از سوی مقنن
تدوین قواعد تکمیلی برای پوشش خلأهای قراردادی و اجرای قرارداد شیوه مرسوم در حقوق نوشته است. کشورهایی چون آلمان و سوئیس از این روش برای رفع نقصهای قرارداد استفاده میکنند. دخالت قانونی در مواردی بهتر از مداخله قضایی است. زیرا مراجعه به دادگاه هزینهبر است و ممکن است قرارداد را ناکارآمد سازد چه اینکه دادگاهها از شرایط آینده اطلاعات کافی ندارند تا قواعد مطلوبی برگزینند[۲۲].
۲٫۱٫۲٫۳٫۵٫۱ مبانی نظری قواعد تکمیلی
قواعد تکمیلی حسب مبانی که از سوی مقنن انتخاب می شود متفاوت هستند. در حقوق برخی کشورها اراده مشترک دو طرف، همه چیز را تعیین می کند. در حالی در برخی دیگر کارآمدی قرارداد در مرکز توجه قراردارد. از این رو در این جا مبانی این قواعد تبیین میشوند.
۲٫۱٫۲٫۳٫۵٫۱٫۱ حاکمیت اراده
مشهور است که هر چه قرارداد بگوید، عدالت هم میگوید[۲۳]. قرارداد یکی از منابع اصلی تعهدات است که به شکل ارادی افراد را پایبند به اموری می کند. از این رو اصل حاکمیت اراده مطرح شد و به تبع آن این فرضیه حقوقی پدیدار گشت که هر عدالتی باید قراردادی باشد و هر چه عقد بگوید عدالت گفته است[۲۴].
طرفداران حاکمیت اراده معتقدند قراردادهایی که در اثر ارادهی آزاد و رضایت افراد به وجود می آید، منصفانه هستند. بنابرین قراردادهایی که شروط غیر منصفانه در آنها مشاهده می شود مشروع نیستند و از اجرای آنها خودداری می شود[۲۵].
هرگاه قواعد تکمیلی نیز با توجه به اراده طرفهای قراردادی تنظیم شوند، آزادی قراردادی افزایش مییابد. و به این بهانه، قدرت قرارداد افزایش مییابد و میتوان از طرف ضعیف حمایت کرد. بنابرین افراد به استفاده از آنها تمایل پیدا میکنند و این خود عرفی نانوشته به وجود میآورد.
در شکل گیری قواعد حقوق قراردادی باید قصد مشترک در مرکز توجه قرار گیرد. متعاقدین بهتر از دیگران منافع خود را میشناسند و بهتر می توانند آن را فراهم آورند. طرفهای قرارداد با تکیه بر قواعد تکمیلی که مبتنی بر خواست مشترک آنان است می توانند روابط حقوقی کارآمد و مطلوبی تنظیم کنند و جامعه نیز از این کارآمدی بهره میبرد.
۲٫۱٫۲٫۳٫۵٫۱٫۲ کارایی اقتصادی
قواعد تکمیلی در صورتیکه بر مبانی کارایی منعقد شوند، به شکل مناسبی نقصهای قرارداد را تکمیل میکنند. دو معیار اقتصادی وجود دارد که ابتنای قواعد تکمیلی بر پایه کارایی را توجیه می کند. نخست معیار کارایی پارتو[۲۶] که بر اساس آن قواعد تکمیلی مطلوب، وضعیت برخی را بدون لطمه زدن به شرایط دیگران بهبود میبخشند. دوم معیار کارایی کالدور هیکس[۲۷]، قواعدی که رفاه جامعه را به حداکثر میرسانند، کارآمد میداند[۲۸].
این معیارها حقوق را مکلف می کند از تحمیل مسئولیت بر افرادی که بیشترین ارزش را برای آنان میشناسند خودداری کند[۲۹].
۲٫۱٫۲٫۳٫۵٫۲ اقسام قواعد تکمیلی
۲٫۱٫۲٫۳٫۵٫۲٫۱ قواعد تکمیلی کیفری
اگر نقص قرارداد ریشه در انحصار و یک طرفی بودن اطلاعات داشته باشد، میتوان قواعد تکمیل کننده ای برای پوشش خلأهای قراردادی و اشتراک گذاری اطلاعات تنظیم کرد. میتوان با تحمیل مجازات به طرف دارندهی اطلاعات این اقدام را انجام داد. هرگاه در فرض سکوت قرارداد قاعده تکمیلی نسبت به طرفی که اطلاعات در انحصار او است نامساعد باشد، ترغیب می شود با تدوین مفادی از آن شانه خالی کند تا از قاعده تکمیلی کیفری[۳۰] مصون بماند.
دستیابی به چنین مفادی مستلزم تراضی دو طرف نسبت به آن موضوع است که در جریان این فرایند اطلاعات به ناچار به اشتراک گذاشته می شود و مشکل عدم تقارن اطلاعات حل می شود. چنانکه هرگاه قاعده تکمیلی در مورد نقض قرارداد خسارت قابل پیشبینی یا معمولی را تعیین کرده باشد، طرفی که منافع نامتعارف زیادی در اثر نقض قرارداد از دست داده است مشتاق خواهد بود که به تراضی نسبت به خسارت با مبلغ بیشتر اقدام کند و بدان وسیله اطلاعات خصوصی خود را راجع به سود مورد نظرش به آگاهی طرف دیگر برساند. این شیوه که نقص قراردادی را به نحو کارآمدی پوشش میدهد با عنوان قواعد تکمیلی اجبار کننده به افشای اطلاعات نامیده میشوند[۳۱].
۲٫۱٫۲٫۳٫۵٫۲٫۲ قواعد تکمیلی مفروض
تنظیم و طراحی کلیه شروط قرارداد از پیش هزینه های زیادی به همراه میآورد. بنابرین این هزینه ها یکی از دلایل نقصهای قرارداد است. قراردادی که در آن کلیه وقایع احتمالی پیش بینی شود، نیازمند مذاکرات و پیشنویس پرهزینه است. فرض بر آن است که انعقاد قرارداد کامل در صورتی ممکن است که طرفهای قرارداد توجه و تلاش خود را در مورد تمامی جزییات به کار گیرند. باوجوداین ممکن است هزینه چنین تلاشی و تعیین جزییات و احتمالات بعید از منافع انجام تعهدات قرارداد فراتر رود. از این رو وجود خلأ در قرارداد امری عادی است.
این فرض که هزینه ها دلیل نقص در قرارداد هستند، اصلی را مطرح می کند که به موجب آن در پر کردن خلأهای قرارداد از خواست مشترک دو طرف تبعیت می شود. زمانی که خواست مشترک دو طرف، خلأهای قرارداد را پوشش دهد دیگر اصراری بر تنظیم صریح کلیه تعهدات نمی شود و قانون این امکان را فراهم میآورد که در هزینه های معامله مربوط انتخاب صریح قوانین صرفه جویی کنند.
قواعد تکمیلی مفروض بر پایه خواست نهفته یا رضایت فرضی دو طرف قرار گرفتهاند. آنان در شرایط خاصی بر مسألهای توافق کرده اند. بنابرین باید این شرایط شناسایی شوند. اگر مقام قضایی برای شناسایی رضایت فرضی کار آسانی در پیش داشته باشد، دادگاهها می توانند به طور جداگانه قواعد تکمیلی را ارائه دهند ولی هرگاه شناسایی رضایت فرضی دشوار باشد، دادگاه می توانند از قوانین کل گرا که در تمامی شرایط به یک اندازه مناسب است استفاده کنند[۳۲]. در هر دو حالت انتخاب قاعده تکمیلی برای به حداقل رساندن هزینه ها انجام می شود.
۲٫۱٫۳ گفتار سوم: مفهوم قرارداد باز
۲٫۱٫۳٫۱٫۱ مفهوم قرارداد باز
[شنبه 1401-09-26] [ 12:25:00 ق.ظ ]
|