کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



سعدی خود، به فصاحت، شیوایی و بلاغت سخن خویش آگاه بوده است و بیت بالا که یکی از ابیات تعریف خود کرده سعدی است، وقوف او را در شیرین سخن و به گزینی و میدان داری در فصاحت و بلاغت به شیرین سخنش می رساند که را یارای مخالفت با این ادعاست؟ هر کس ذوق سلیم و طبع توانا در سرودن شعر دارد، بر استادی مسلّم سعدی، صحه می گذارد و در برابر قدرت بیان او تعظیم و ادای احترام می کند.
باری خواجو، پس از این نادره دوران ظهور کرده است، همتایان و هم عصران او چون سلمان ساوجی، نیز در تبحر در سرودن شعر بویژه غزل، وقوف و مهارت زیاد داشتند و دوران خواجو که اوج درخشش سبک عراقی است، پسینه و پیشینه خوبی داشته است. فراز و انجام آن سعدی و حافظ اند. دو بزرگ که بدون اغراق، همتا ندارند. یکی در سرودن غزل عاشقانه و دیگری در ارائه غزل عارفانه:
حسد چه می بری ای سست نظم بر حافظ قبول خاطر و لطف سخن خداداد است
(حافظ،۱۴۲:۱۳۸۹)
شاید از بخت بد و شوریده خواجو بوده که بین دو قله بزرگ ادب فارسی واقع شده است: سعدی پیش از او و حافظ پس از او، میدان دار بلاغت شده اند و طبیعی و معلوم است که یک شاعر هر چند هم توانا و بلیغ باشد، در برابر کلام معجزه نشان و آسمانی حافظ نمی تواند برابری کند و همه می دانیم که هنر، همشهری و هم ولایتی نمی شناسد هر که بهتر سروده بیشتر عزیز و معروف می شود!
اما روزگار، هرکسی را به قدر پایه و مایه هنرش، سرانجام ارج می نهد. گرچه خواجو به طور قطع در غزل به پای حافظ نمی رسد و حافظ نه تنها از خواجو بلکه از همه شاعران روزگار پیش از خود، بجز سعدی، یک سر و گردن بالاتر است، اما زیادی آثار خواجو و شمّ خدادادی او در بکارگیری صنایع لفظی و معنوی و صوربلاغی گوناگون از تشبیه و استعاره و شقوق آنها و بهره جویی از مجاز و کنایه پس از دو صور خیال یاد شده و گزینش تراش ترین واژه ها و ترکیبات و به کارگیری شیواترین، پخته ترین و زیباترین توصیفات و صوربلاغی در محور معنایی و بلاغی کلام و انتخاب موزون ترین و خوش آهنگ ترین بحور عروفی برای ارائه غزلیّات و تنوع بحور استفاده شده و احاطه او بر علوم و فنون ادبی و استادی مسلم او و اشراف او بر معانی بلاغی آیات و شماری از روایات و نیز آگاهی از تفاسیر عرفانی برکلام خدا و شناخت دقیق و صحیح فنون بلاغت در قرآن و زبان عربی و پس از آن در ادب فارسی و دارابودن حافظه قوی و طبع نیرومند و ذوق توانا در ارائه و خلق شیواترین و برگزیده ترین غزلیّات که مشحون به تصاویر زیبایی از زندگی آدمی از پیدایش او برگرده این کره خاکی و زیست پرهنگامه و غوغای او در پهنه خاک و گذر از خاک بر افلاک و نشیب و فرازهای عاشقی و کشاکش عشق در عاشق و محبوب و توصیفات بیشتر و بیشتر و گوناگون از زیبایی های معشوق و رازو نیاز عاشق با محبوب و پیوند برجستگی های معنایی و بلاغی و نهایتاً صورخیال برگرفته از چهره معشوق و پیوند این صور با پدیده های طبیعت و درآمیختن نمادهای طبیعت با نعمت های خدادادی در وجود انسان و صدها پدیده و عنصر زیبا و چشم گیر و چشم نواز و شگفت آفریده و شمار بسیاری از صُوَر نمادین و بلاغی، آری اینها همه و نیز جزء اینها، آنچه که دیوان او را مشحون به لطایف و ظرایف خیال کرده است، روزگاری طولانی است که خوانندگان و پژوهندگان در غزلیات و سایر آثار او را، بیخودانه به خویش مشغول داشته است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

شاید تنها حسن شعر خواجو به ویژه در حوزه غزل سرایی این باشد که پژوهنده پس از مطالعه دیوان خواجو و مرور مستمر به اغلب سروده های عاشقانه او، ذهنیت و نظرش اغلب به نفع خواجو عوض می شود و او را از هر آنچه معرّفی کرده اند، بهتر و استادتر می بیند و می داند. افزون بر اینکه برخی از غزلیات خواجو همچون غزلی با مطلع زیر:
صبحدم دل را مقیم خلوت جان یافتم وز نسیم صبح،بوی زلف جانان یافتم
(خواجو،۳۳۷:۱۳۸۹)
جزو غزلیّات برجسته سبک عراقی است و به جرات می توان گفت که پس از شعر سعدی و حافظ، می توان این غزل و امثال آن را نمونه های خوبی از بلاغت و صورخیال در شعرکهن و سبک عراقی به شمار آورد.
بی شک خواجو در علم معانی و بیان، به ویژه به راز و رمزها و ظرایف و دقایق علم بیان آشنایی داشته است و این مدعا با مطالعه شمار بالایی از غزلیات او با هدف جُستن و پژوهش انواع صور بلاغی برجسته در دیوان او،عاید خواننده و پژوهنده می شود.خواننده کم کم خواجو را در ارائه یک معنا و یا یک مفهوم به طُرُق گوناگون، استاد و ماهر می بیند. مگر نه این است که در تعریف علم بیان می گوییم: ادای یک معنا و مفهوم به صورت های گوناگون و بلیغ و زیبا (سمیعی،۲۰۹:۱۳۸۴)و نیز “ادای معنای واحد به طُرُق مختلف (شمیسا،۱۲:۱۳۷۱). و مگرنه این است که همه مولفان علم بیان، در تعریف علم بیان، جمله و تعریفی در همین حد ومرز گفته اند. وآیا غیر از این است که خواجو گاه در یک غزل یک معنای برجسته بلاغی، به چند گونه و با چند ساختار از مقوله تشبیه و استعاره و… بیان کرده است؟
یکی دیگر از برجستگی های غزلیّات خواجو، تسلّط و آگاهی او از لغت عرب و آیات قرآن و حکایات و وقوف او بر چند و چون قهرمانان داستانهای عاشقانه و غیر آن است. وسعت اطلاعات این شاعر کرمانی بر مباحث اسطوره و تاریخ و شناخت از مسائل مربوط به علوم قرآنی و نیز تاریخ ایران باستان و تاریخ ایران تا زمان و روزگار او و نیز تاریخ اسلام و اطّلاع از زندگی شخصیّتهای بزرگ اسلامی، شعر او به ویژه غزلیات او را بیشتر از حوزه حدس و گمان و اظهارنظر پیش از مطالعه، خواندنی تر و شنیدنی تر نموده است.
باری موضوع این پایان نامه، که این صفحات به عنوان مقدمّه ای بر این تحقیق است، آنگونه که از زمینه بحث معلوم می شود، پژوهش در صوربلاغی و دیوان غزلیّات خواجوی کرمانی است. شاعری که برای به دست دادن و گزینش شماری از هر نوع صورت بلاغی و بیانی در دیوان غزلیات او، نیازمند جُستن مستمّر و پی جویی و غور و غوص در تک تک ابیات دیوان او نیست. خواننده هر جای دیوان غزلیّات این شاعر کرمانی را باز کند، درست بازکرده و به مقصد و منظور خود در کار بلاغت وجُستن نقاط و نمونه های برگزیده بلاغت و صورخیال در اشعار او شده است. کمتر غزلی از خواجو را می توان سراغ داد که مشحون به انواع صوربلاغی نباشد. بدون مجامله،این سراینده در پرداختن به صور خیال و ارائه تابلوهای رنگارنگ و گوناگون با دستمایه بلاغی و بیانی توجّه و تعهّد داشته است و این یکی از برجستگی های بلاغی غزلیات این شاعر است.
دیوان غزلیّات خواجو، نمونه بسیار خوبی برای نشان دادن و ارائه اغلب صورخیال است.اینکه با قید”اغلب” به این سخن عنوان شد، به این جهت است که برخی از صورخیال چه در حوزه تشبیه و چه در استعاره و چه حتّی مجاز و کنایه به فراوانی و انبوهی همانند سایر صورخیال نیست. مثلا تشبیه تمثیل یا تشبیه معقول به معقول و معقول به محسوس و نیز کنایه از نوع تعریض و رمز و مجاز با علاقه آمر و مأمور و یا با علاقه ماکان و مایکون و یا طبع و عدم تکرار هرگز به بسامد سایر صوربلاغی نیست و این امری طبیعی است چرا که به عنوان مثال تشبیه معقول به معقول و کنایه از مقوله رمز و تعریض اصولاً بسیار در شعر همه شاعران بدون استثناء کم و گاه شماری از صوربلاغی یاد شده در حدّ و مرز یکی دو نمونه در یک دیوان است. اصولاً تشبیه معقول به معقول تشبیه زیبا و دل نشینی نخواهد بود و نخواهد شد و مجاز به علاقه مایکون، طبعا در ادب فارسی، گذشته از چند نمونه تکراری کمیاب است. بنابراین آنچه را از صوربلاغی در دیوان غزلیات خواجو کم و یا نمی بینیم؛ امری طبیعی است که در مورد سایر دیوان های شعر کهن نیز مصداق دارد.
مطلب برای نوشتن و ارائه به خواننده زیاد است امّا در مقدّمه، جای طرح و بررسی همه مسائل مربوط به صورخیال و بلاغت نیست.بنابراین با همین مختصر،مقدمه را به پایان می بریم و طرح مسائل عمده صوربلاغی دیوان خواجو به مباحث،فصول، بخش های موردنظرو خاصّ هر یک از صورخیال، موکول می کنیم.
۱-۲-بیان مساله:
در این پایان نامه سعی شده است پژوهش نسبتاً جامع، مفید، برجسته و سنجیده ای درباره ویژگی های بیانی و صورخیال دیوان غزلیّات خواجوی کرمانی، با تکیه بر بسامد بالایی از ابیات غزلیّات او در مورد هر یک از شقوق و نمونه های صوربلاغی و ارائه نکات قوّت و بلاغت آنها؛ توجه به ساختار لفظی و معنایی هر یک از صورخیال موردنظر در هر بیت انجام گیرد و به محضر دوست داران علم بیان در شعر کهن و ویژگی های صورخیال در غزلیّات خواجو که نمونه برجسته ای از شاعران و گویندگان سبک عراقی محسوب می شود، اهدا شود.
نگارنده پایان نامه در فصل های جداگانه، هر یک از صورخیال را با انواع و اقسام آن، نخست با تکیه بر تعریف و توضیح آنها از کتب معتبر بیان و ارائه ابیاتی از شاعران کهن درباره صورت بلاغی موردنظر، ذهن و ذوق خواننده و پژوهنده صورخیال در شعرکهن را، با آن شِگِرد بیانی و هنربلاغی، آشنا و مانوس کرده و با تکیه و تأکید و مرور بر نمونه های آن صورت بلاغی در سروده های برجسته و ممتاز شعرکهن، در مجموع آشنایی کافی و شناخت نسبتاً جامعی برای خواننده و علاقه مند به دریافت فنون بلاغت در شعر، آماده کنیم. در کش و قوس و فراز و نشیب مطالعه مستمّر نمونه ها، مطالعه کننده به کم و کیف هنرمندانه، هریک از ابیات در خصوص تاکید و برجسته نشان دادن یک صورت بلاغی، آشنا خواهد شد و با توجّه و تکیه بر اندوخته های ذهنی و ذوقی خود و تجزیه و تحلیل بلاغی و بیانی هرمثال، کم کم ذوق پژوهنده تلطیف یافته و ارائه بهترین و زیباترین مثال های بلاغی، برتوان او را شناخت برجستگی های بلاغی در اقسام تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه، افزوده و به مرور، ذهن و زبان و ذوق و طبع او را در شناخت امتیازها و نقاط قوّت زبان فراهنجاری و ادبی در مقایسه با زبان روزمره و ارجاعی، تقویت نموده و زمینه شناخت کامل و تشخیص غث و سمین(بد و خوب) صورخیال در دیوان غزلیّات خواجوی کرمانی و ارزیابی بیانی جامع از سروده های این شاعرو نیز تسلط و توانمندی او را در ارائه فراهنجاری ها و ساختار شکنی های زبان ادبی روزگارصورت می گیرد خود و نیز مقایسه آفرینش های ادبی او در گونه گونه هنرهای بلاغی و بروز ظهور و قوّت و ضعف او صورت می گیرد و از همین رهگذر، سنجش و مقایسه او با شاعران روزگار خود و تقلید او از شاعران گذشته و نیز مشعله داری و برجستگی و استادی او برای سرایندگان پس از او و چگونگی الهام و فرایافت شاعران پس از وی از سبک آفرینش صورخیال در غزلیّات او رخ می دهد.
برای نمونه می توانیم مبحث تشبیه را عنوان کنیم:
– خواننده حتی مبتدی، نخست با معنای لغوی و بیانی تشبیه و ارکان و طرفین تشبیه در قالب چند مثال و ارائه چند بیت، آشنا می شود. پس با شناخت تشبیه و ارکان آن، تشبیه فشرده را تعریف می کنیم و در کنار آن، تشبیه بلیغ و صریح را و اینکه تشبیه لزوماً فقط به مشبه و مشبهٌ به نیازمند است و بس و تشبیهی بلیغ است که تنها این دو رکن را داشته باشد.اضافۀ تشبیهی را در همین مقطع عنوان می کنیم و این که ساختار تشبیه در قالب اضافه تشبیهی، ساختاری بلیغ و گویاست. با ذکر انواع ساختارهای اضافه تشبیهی، در رابطه با تقدم و تاخر مشبه و مشبهٌ به، هنرمندانه بودن، قابل انعطاف بودن و تراکم معنای بلاغی و بیانی در این ساختار، معلوم می گردد. سپس این کارکرد اضافه تشبیهی به اجمال در شعرکهن بررسی می گردد و این نکته که به علّت قابل انعطاف بودن و کم واژگانی این ترکیب علّت حضور آن در جای جای مصراعهای شعر غنایی و عاشقانه است.
دنباله بحث تشبیه با ذکر انواع تشبیه از محسوس و معقول و نیز با توجّه به ساختارآن، اقسام تشبیه از مقوله مفرد غیرمقید و مفرد مقید و مرکب و ارائه تشبیهات مفرد به مقید و مقید به مفرد و مفرد به مرکب و مرکب به مرکب، خواننده را با کیفیّت مقوله های طرفین تشبیه و ساختار دستوری و واژگانی هر یک،آشنا می کند. به دنباله اقسام تشبیه از این منظر، می پردازیم به گونه های تشبیه دیگر که در کتب بیان ذکر شده است: تشبیه جمع، تسویه، مفروق، ملفوف مشروط، خیالی، وهمی و… در پایان نظر اجمالی درباره بسامد حضور انواع این صورت بلاغی در شعر کهن بویژه در سبک عراقی به طور اجمال و در شعر خواجو به گونه اخصّ و تاکید و توجّه خواننده براین مطلب که خواجو به کدام یک از انواع تشبیه بیشتر گرایش و توجّه داشته و در آفرینش کدام گونه از آنها موفق بوده است؟
سایر ساختارهای بلاغی نیز به همین سیاق و روش، مورد کاوش و پژوهش و حتی بازنگری واقع می شود. بازنگری بدین جهت که معلوم نیست همه اظهارنظر و ابراز باورهای بیانی و بلاغی پژوهندگان صحیح بوده باشد و با ملاک ها و معیارهای کتب بیانی مطابقت داشته باشد. از این منظر که اتفاقاً مساله مهم و مقطّع تعیین کننده ای است.
به عنوان مثال، ما در کتب بیان استعاره مصرّحه ای به نام استعاره مصرحه نمادین نداریم در حالی که برخی از استعاره های خواجو جنبه نُماد دارند و نماد یک پدیده اند. مثلا هر جا کمند می گوید یعنی”زلف”، “خط” یعنی “مورخطِ” چهره محبوب و منظورش از”درج عقیق”بدون استثنا، لبهای محبوب است. بنابراین کم کم واژه ها و ترکیبات یاد شده هر کدام نماد یک پدیده شده اند و ذکر آنها در شعر، خواننده را طبعاً به یاد پدیده دیگر می اندازد.
نکته دیگر در بیان مساله، چگونگی بهره جویی خواجویی کرمانی از خیل عظیم صورخیال است. طبعاً وزن و قافیه شعر یک محدودیت هایی برای سراینده ایجاد می کند. شاعر باید با توجه به وزن غزل و قافیه ای که برای آن در مصراع نخست برگزیده است، مفاهیم بلاغی و غیر آن و صور بلاغی را از هر شق و گونه ای که هستند در وزن تعیین شده غزل خویش بگنجاند. معلوم است که قافیه در دو واژه که واژگان قافیه نامیده می شوند و در پایان دو مصراع بیت نخست غزل می آیند. معلوم می شود و قوافی تا پایان غزل به مصراع های زوج یعنی آخر ابیات غزل انتقال می یابد. قافیه ممکن است یک هجای بسته باشد مثلا “شد” با “خود” اگر قافیه شوند، هِجای قافیه می شود”ءد” که زود تمام می شود و کشدار و ممتد و گوش نواز نیست و نمی توان در آواز و در تحریر از آن سود جست. اما اگر دو کَلمه ساحلها و مشکلها “و یا تنها کلمه “مشکلها” قافیه باشد، معلوم است که چهچه خواننده صدای کشدار و ممتدی ایجاد می کند که گویی تمامی ندارد.و خواننده آواز در تحریر از آن بسی سود می جوید و در موسیقی نیز چنین واژه های ممتدی در پایان ابیات کلّی به سازو برگردان ساز کمک می کنند و بیخود نیست که نخستین غزل حافظ، این همه در آواز، گل کرده است، چرا همه شرایط آواز را از وزن دل نشین و گوش نواز و قافیه کشیده و ممتد که صدای زنگ دارش گویی تمام شدنی نیست مثل تلنگری که به جام برنجی بزنند تا یک دقیقه صدای زنگ آن تلنگر را می شنوند.
خواجو، بدون اغراق و مجامله در لغت و ادب فارسی تبحّرو مطالعه مستمّر، ژرف و مداوم داشته است و با حافظه قوی همه آثارادبی و تاریخی گذشتگان را خوانده بوده است و حتی اینگونه که از اطلاع رسانی اشعارش معلوم می شود با تبحّر در زبان و ادب عربی، تفاسیرقرآن و تاریخ آن روزگار و نیز با توجّه به مثنوی های داستانی او مانند همای و همایون و روضه الانوار و سام نامه و… اطلاعات مطالعات پیوسته و گسترده و گوارا در رابطه با داستانهای نمای غنایی و حماسی و اسطوره و تاریخ –اسطوره، خوانده و از نظر دقّت گذرانده بوده است.
سازش و پردازش کلامی و بدیعی و بیانی خواجو در حوزه غزلّ سرایی مساله ای است که با یک مطالعه چند ساعته عاید خواننده می شود و دامنه بهره جویی این شاعر از عناصر بلاغی و ساختارهای بیانی که شماری از آنها آفریده ذهن و ذوق و طبع خود اوست، بسیار گسترده است. کافی است شعر غنایی خواجو را با سلمان ساوجی که هم دوره اوست مقایسه کنیم و ببینیم چه فاصله و تمایزی بین آفرینش های بیانی و بلاغی او و دیگر هم عصرانش وجود دارد.
در بیان مساله، شیوه های تخیّل و پردازش احساس و عاطفه در ساختارهای کلامی از ترکیب اضافی و وصفی و گروه های اسمی و وصفی و ارائه صورخیال زیبا درساختارهای یاد شده، شعر او را جای جای،غزل در پی غزل و بیت در پی بیت، برجستگی بیانی و بلاغی داده است و اگر قله شعر عرفانی حافظ پس از خواجو از بطن و متن شعر و ادب پارسی،سر بر نمی کرد، وجود نازنین خواجو و شعر غنایی او،تحت الشعاع هنر خواجه قرار نمی گرفت و بیش از آنچه که معروف شده، مشهور وصیت شهرتش روزگار دیرین و گذشته را بیش از آنچه رخ داده است، فرامی گرفت.
با نگارش این چند صفحه، بیان مساله پایان نامه موخر اما روشنگر و برجسته، صرت پذیرفت و برای خواننده این پایان، معلوم گشت که نگارنده در پی چه مقصد یا مقاصدی است؟
ضمنا رقم زن این سطور، کوشیده است که گزیده ترین ابیات غزلیّات این شاعر را برای تفهیم نکات بلاغی وی، برگزیند و از مطرح کردن و ارائه کردن ابیات تکراری تا آنجا که ممکن بوده است، پرهیز شده و تنها در مواردی که دو یا سه صورت بلاغی در بیت مجتمع بوده است، آن را در مباحث گوناگون از تشبیه و استعاره و… ناگزیر مطرح نموده است.
۱-۳-اهمیّت و ضرورت و اهداف تحقیق:
هدف و مقصد از نگارش این پایان نامه این بود تا تحقیق و پژوهشی نسبتاً جامع با سند کاوی و بازنگری، واکاوی، پژوهش و ارزیابی بسامدهای نسبتاً چشم گیر و بالای صوربلاغی و بیانی در اشعار دیوان غزلیّات خواجوی کرمانی صورت گیرد و نمونه های هر یک از اقسام ساختارهای لفظی و معنایی علم بیان یعنی تشبیه، استعاره، مجازو کنایه با انواع و اقسام هر یک از صورخیال یاد شده در تک تک ابیات دیوان وی، بررسی، کاوش، مقایسه و نوشته شود.
معلوم است که یک صورت بیانی یا بلاغی را شاعر ممکن است به گونه های مختلف و با ساختارهای متنوع، بیان و ارائه کند. این افت و خیز و گوناگونی در کیفیّت ارائه، به حال و وضع روحی و روانی و حتّی به شب و روز و فصل سال و احیاناً خوشی ها و ناخوشی ها و سلامت جسمی و روانی و نیز درگیری با مرض و ناسازگاری جسمی و مسافرو یا ساکن و مقیم بودن و حتّی محیط جغرافیایی یعنی سرزمینی که خواجو در آن برهه از زمان این غزل یا غزلیّات را می سروده و پر بودن کیسه صله ای که از سلطان دریافت داشته و خالی بودن آن، بستگی دارد.مثلا اشعاری که خواجو در زمان اقامت در بغداد در کنار دجله سروده است و با آنچه در کنار آب ورکن آباد و سروهای ناز شیراز از طبع توانا و ذوق خویش پرورده و نظم داده است با آنچه در سفرهای دور و دراز که احیاناً با ناکامی هایی مواجه بوده، سروده است، فرق کلّی دارد. خواجو چند بار در غزلیّاتش از کرمان گله کرده است:
چو در این مرحله، خواجو اثر گنج نیافت ترک این منزل ویران نکند چون نکند
(خواجو،۲۳۸:۱۳۸۹)
و یا: خواجو این منزل ویران نه به اندازه توست از اقالیم جهان خطّه کرمان کم گیر
(خواجو،۲۷۳:۱۳۸۹)
خوب معلوم است که این دلتنگی به صورت های گوناگون، حوصله توان شاعر را در سرودن و در مثنوی ها و پی گیری داستان و شاخ و برگ دادن به هر یک از فراز و نشیب های آن، کم و کمتر می کند و شاعر منتظر گشایش و کسب توان و نیرو و حوصله و شرح صدر با تجدید خاطره های زندگی و مواجه شدن با فرازهایی از یک زندگی نو و احیانا فاصله گرفتن از دست ممدوح.
خواجو شاعری قصیده سرا و مداح نیز بوده و در اقامت خود در بغداد، اصفهان، شیرازو…با امرا و حکّام زمان در تماس و به دربار هر یک از آنها آمد و رفت داشته است و سرودن قصاید مدحی برای ممدوح و دریافت صله یا صله های گرانبها، او را مشعوف می ساخته است. او از خطّه کرمان و از خاندانی مرفّه و فرهیخته برخاسته بود،لذا دوست داشت با آنهمه معلومات، فرهنگ و آموخته ها و هنر، مورد استقبال و بزرگداشت امرا و حکّام روزگار خویش قرار گیرد. خواجو در این امر کم و بیش موفق بوده است.
باری از ذکراهداف، تحقیق و اهمیت و ضرورت پژوهش با اطّاله نکته پیش، کمی بازماندیم، اما دنباله بحث:
دانشجویان و علاقه مندان به زبان و ادب فارسی، خواهان یادگیری و آموختن شیوه های ارائه زیبایی های معنایی، بلاغی و ساختاری کلام اند و برای موفق شدن در این حوزه،افزون بر مطالعه کتب معانی بیان، نیازمند آثاری هستند که برجستگی های صورخیال شعرکهن را به آنها نشان دهد. این کار با پژوهش در اشعار دیوان یک شاعر به ویژه از شاعران سبک عراقی که در بیان پخته تر و با کمال تر است باید انجام بگیرد. اگر تک تک ابیات دیوان غزلیّات خواجو از منظر صورخیال مورد بررسی قرار گیرد، برای علاقه مند به صورخیال در شعر کهن، بسیار اثر مغتنم و با ارزش خواهد بود و همین جا یادآور می شویم که جای اینگونه کتابها در همه دوران شعر و فارسی، خالی ست.
گرچه برخی از استادان، ضمن شرح متون نظم شعر کهن همچون آثار سنایی، سعدی، حافظ، ناصرخسرو، مولوی و چندتن دیگر، از ذکر نکات بیانی و بلاغی غفلت نورزیده اند اما تحقیق و پژوهش مجزا و منحصر در باب صورخیال شعر کهن و از جنله اشعار دیوان غزلیّات خواجو، امری است که جای خالی آن برای علاقه مندان به آن،کاملا محسوس است.
ضرورت و اهمیت انجام دادن چنین پژوهشی به همین سادگی در گام اول تحقیق و جست و جو از صورخیال اشعار خواجو معلوم می شود. و هنگامی که اثری نباشد تا در اختیار پژوهنده علاقه مندان قرار گیرد، ضرورت تالیف چنین پایان نامه ای در این موضوع و در این مبحث و زمینه به خوبی روشن می شود و لزوم قلم زدن و تحقیق در حوزه برجستگی های بلاغی و بیانی غزلیّات خواجو، آن قدر روشن می گردد که هر دانش آموخته و علاقه مندان به مسائل ادبی را به پرکردن این خلأ بلاغی و بیانی در مورد خواجو که از بزرگان سبک عراقی است، تشویق و تهیج و به کار و تحقیق وا می دارد.
آری اینگونه است اهمیّت و ضرورت تحقیق در مساله موردنظر. طبیعی است که نگاشته شدن و به رشته تحریر کشیدن چنین پایان نامه ای در مقولۀ یاد شده،خود بر غنای حوزه کتاب شناسی خواجو و شناساندن شخصیّت ادبی این هنرمند می افزاید و خود پشتوانه ای است بر مایه دار بودن و نازنین بودن شعر خواجو.
الف)اهداف کلی
نقد و تحلیل و ارائه دادن ویژگی ها، ظرافتها و هنرنمایی های صورخیال در شعر کهن عموماً و در شعر سبک عراقی، آن هم در حوزه غزل عاشقانه و عارفانه خصوصاً، یکی از اهدافی است که سرانجام این پایان نامه یه آن رسیده و دست یافته است.
چون مقام ادبی خواجو بعد از بزرگانی چون سعدی و حافظ است و شرح نویسان، همیشه قلّه های بزرگ و بی همتای ادب فارسی را در هر سبک، مورد عنایت توجّه و شرح نویسی و نقد و تحلیل قرار می دهند. شاعران سرآمد و بزرگی چون خواجو، مظلوم و درهاله بی توجّهی قرار می گیرند و اگر کسی آثار آنان را از منظر بیان و سایر علوم ادبی همچون عروض، نقدالشعر به معنای وسیع، قافیه گزینی و قافیه شناسی، فقه الّلغه ارزیابی و دانش های اندوخته و وسعت اطلاعات، آیین و مذهب و شرح حال مسبوط مورد توجّه و پژوهش قرار ندهد، قطعاً حلقه هایی از زنجیر طلایی و گرانبهای ادب فارسی که در درازنای روزگار یافته و پیوسته و وابسته به یکدیگر شده است، مفقود و یا کنارگذشته، می ماند و هم با این فراموشی، بخشی از تاریخ ادب کهن این سرزمین به همراه وجود نازنین شخصیت ها به هاله کم خبری و یا گمنامی و بیخبری سوق داده می شوند. یکی از اهداف نگارش این پایان نامه، مطرح نمودن خواجوی کرمانی به عنوان آفریننده زبردست و توانای صورخیال گوناگون در عرصه غزلیّات عاشقانه و عارفانه است.
ب)اهداف اختصاصی:
۱-سبک عراقی از منظر ساختارهای لفظی، معنایی، بیانی و بلاغی ویژگی هایی مُختص به خود دارد. شناخت برجستگی ها، شیوه ها و دیدگاه های بیانی و بلاغی شاعران بزرگ این سبک، با سندکاوی در آثارشان، معلوم می شود و شناخت و بررسی غزلیّات خواجو بدین منظور، هم گامی است در جهت شناخت بهین از نقاط قوّت و برجستگی های ویژه سبک عراقی و هم جهشی است به سوی هر چه بهتر شناختن بلاغت و بیان خواجو در خلق و آفرینش غزلیّات عاشقانه و عارفانه.
۲-عمده هنر شاعران سبک عراقی در عرصه شعر، پس از گذشتن از برخی نکات و ظرایف همچون احاطه بر ترکیبات، لغات، تعبیرات کنایی و استعاری و بهسازی ساختار کلام در محدوده ترکیبات و جمله و سرانجام توانا بودن در برون رفتِ سرافرازانه از مضایق کلام، یکی از عناصر و شیوه های امتیاز بخشی به شاعران این دوره و از جمله خواجو، بررسی بلاغی ساختارها و صورخیال خواجوی کرمانی در حوزه تشبیه، استعاره مجاز و کنایه است.
چون بلاغت و تخیّلی و شیوا بودن شعر، عمدتاً به اِشراف و توانایی کم مانند شاعر در آفرینش نکات بدیع بیانی و صور خیال است، بازکاوی و شناسایی و شناساندن هنرمندی های خواجو در حوزه پرراز و رمز بیان و صورخیال قطعاً استادی و کم همتایی و عظمت او را تایید می کند و بر آن صحّه می گذارد.
۳-در میان شاعران کرمان به روزگار خواجو، عماد فقیه کرمانی و شاه نعمت الله ولی(کمی پس از خواجو)مورد توجّهند و اگر یک دانشجو یا پژوهنده بخواهد، شاعران یاد شده را از جهت نقاط قوتی که در حوزه فصاحت و بلاغت کلام داشته اند، مورد ارزیابی قرار دهد، قطعاً این پایان نامه و سندکاوی های بلاغی و بیانی آن،روشنگر یکی از رئوس این مثلث (خواجو،عماد،شاه ولی)خواهد بود و شناخت یکی از این سه بزرگوار (و در این پایان نامه خواجو) راه را برای ارزیابی بلاغی و بیانی دو بزرگ دیگر هموارتر و ترازوی نقد بیان و بلاغت را حسّاس تر و دقیق تر خواهد کرد.
۴-از منظر تاریخ ادبیات که بررسی کلّی و اجمالی هر یک از شاعران و آثار آنان می پردازد، چنین پایان نامه ای که شرح و نقدی مسبوط بر بیان خواجوست، در حوزه خواجو شناسی، خود حرف بسیاری برای گفتن و شنیدن دارد.
۵-برهم شهری ها و هم استانی های خواجو، فرض و لازم وجدانی و ادبی است که در پژوهشهای خود، آثار تراویده از ذوق و طبع این ادیب دوران و روزگار را به حوزه نقد و تحلیل ببرند و با مطرح ساختن شعر و هنرذ این سراینده عزیز، کار او را بیش از پیش در معرض دید و استنباط و انتخاب علاقه مندان شعر و ادب قرار دهند و بدین گونه دین خود را به این شاعر متضلّع که درعرصه های گوناگون شعر، طبع آزمایی کرده و فخامت، عظمت و استادی خویش به ظهور رسانیده است،ادا کنند. لذا این پایان نامه از این دیدگاه، ادای دین و ابراز و اظهار ادبی به ساحت بزرگ این نژاد و فرزند آب و خاک کرمان است.
۱-۴-تعارف عملیاتی متغیرها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 03:58:00 ق.ظ ]




(سعدی، ۱۳۸۳: ۹۸)

شرح ابیات :
که بارش برد: چه کسی بار خشمش را تحمل می‌کند؟
مضمون بیت متأثرست از این حدیث: (ان الیتیم اذا بکی اهتزّ العرش : هر گاه یتیم بگرید عرش به لرزه در می‌آید)
الا: بدان و آگاه باش! هان (یوسفی،۱۳۶۹ : ۲۷۳)
۴-۱-۱۲- سوره‌ی بقره،آیه‌ی ۲۳۱
وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آیاتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنَ الْکِتابِ وَ الْحِکْمَهِ یَعِظُکُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیم‏.
(و چون همسران خود را طلاق گفتید و به روز شمار بى‏شوهرى‏شان‏ رسیدند، یا زناشویى از
سر گیرید که به روش پسند مردم رفتار کنید و یا یکبارگى رهاشان کنید به آیین مردمى [که حقّ‏شان به جاى آرید] و [ببند زناشویى‏] نگاهشان ندارید براى زیان به ایشان و سود خود
به ستمکارى، و آنکه چنین کند به خود ستم کرده است. پس آیات خدا [و دستورهاى او را]
به مسخره و بازى نگیرید و به یاد نعمت خدا باشید که به شما رسید و هم کتاب و دانشى که برایتان فرود آورده است و بدان پندتان می دهد و از نافرمانى خدا پرهیز کنید و بدانید: خدا داناى به همه چیز است.)

نکته ها:
فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَ‏: چون به آخر مدّت عدّه نزدیک بشوند. زیرا اگر مدّت عدّه به آخر رسید دیگر حقّ رجوع باقى نمى‏ماند و در «امسکوهنّ» گفته است مقصود از امساک رجوع به زناشویى است.
وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً: بدرفتارى، تنگ گرفتن در مخارج و تا نُه نوبت و بیشتر عمل طلاق و آشتى را تکرار کردن چونکه اعراب به همه‏ى این رفتارها تشبّث میکردند براى اینکه زن به ستوه بیاید و چیزى از او نگیرد و طلاق قطعى بشود.
پیام ها:
۱.این آیات به آن دلیل آمد که قومی کار طلاق و عتاق و نکاح را سست فرا می‌گرفتند، ندا آمد: چنین نکنید، حدیث شرع بازی نیست و کار دین مجازی نیست.
۲.پند و نصیحت و موعظه برای دل مردگان نیست.انسان با دلی زنده باید پند دنیا و آخرت را بپذیرد و عمل کند (عاملى، ۱۳۶۰،ج‏۱: ۴۴۷).
شواهد شعری سعدی مربوط به قسمت ۲پیام ها :

گفت عالم به گوش جان بشنـو
باطل است آن چه مدّعی گویـد
مـرد باید که گیـرد انـدر گوش

ور نـماند به گفتـنش کـردار
خفته را خفته کی کند بیدار
ور نوشته است پنـد بر دیـوار
(سعدی، ۱۳۸۴: ۱۳۲)

شرح ابیات:
ور نماند بگفتنش کردار: هر چند کردارش به گفتارش شبیه نباشد”ماند” در این جا از مصدر
ما نستن است.
خفته را خفته کی کند بیدار: گفته‌ی مدّعی است. مراد سعدی این است که بر خلاف آن چه
می‌گویند ممکن است، خفته‌ای خفته دیگر را با حرکات یا صدای خود بیدار کند.چنانچه آن زن فاجره نابینا را به اشتباه گفته اش آگاه ساخت. همچنین اشاره بدان دارد که غفلتها متفاوت است و
از یک نوع نیست. از این روی بسا است که برخی غافلان سبب هوشیاری بی خبران دیگر
بشوند(خزائلی ۱۳۶۶ : ۴۰۲).
۴-۱-۱۳- سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۲۴۷
وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً قالُوا أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَهً مِنَ الْمالِ قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَهً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ.
(پیغامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را پادشاه شما کرد. گفتند: او را چه رسد پادشاهى بر ما که ما از او سزاوارتریم و او دست تنگ است و نادار. پیغمبرشان گفت: خدا او را بر شما گزید و فزونى دانش و تن به او داد چه او آن را که خواهد [و به سرنوشت کرده‏] ز ملک و پادشاهى خود به او دهد که خدا گشاده توان است و داناى به هر چیز.)
نکته ها:
بنی اسرائیل به دلیل بی ایمانی و بی ثباتی، پشت به فرمان خداوند کردند و حکومت طالوت را پس از موسی، نپذیرفتند و می‌گفتند فقیر است.
پیام ها :
۱.بنی اسرائیل،متکبر و خود پسند بودند که طالوت را حقیر می‌شمردند و آنها، تواضع و فروتنی در مقابل فرمان خداوند احترام به شخصیّت ها را نمی‌دانستند؛
۲.خدا می‌داند چه کسی لایق است و چه مردمی نالایق (عاملى،۱۳۶۰، ج‏۱: ۴۸۸).
شواهد شعری سعدی مربوط به قسمت ۱ پیام ها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:58:00 ق.ظ ]




استفاده از سرمایه دانشی یا معنوی؛
کیفیت تکنولوژی؛
کیفیت نوآوری؛
کیفیت زنجیره تأمین؛
کیفیت جهانی، بین المللی و قابلیت بین المللی (مقصودی، ۱۳۸۲: ۱۵).

۲-۶-۷-۲ کیفیت محصول با رویکرد هزینه:

شرکتها در بکارگیری استراتژی رهبری هزینه محصول بر کنترل شدید هزینه ها و اثربخشی هزینه ها در تمام حوزه های عملیاتی تمرکز می یابند. سازمان برای اینکه به تولیدکنندهای با حداقل هزینه در صنعت تبدیل شود، از یک یا همه منابع دستیابی به مزیت از طریق هزینه ها استفاده می کند. اگر سازمانی بتواند به رهبری هزینه دست یافته و آن را حفظ نماید، به فعالی بالاتر از سطح متوسط در صنعت خود تبدیل می شود. دستیابی به رهبری هزینه از روش های گوناگونی بدست می آید. این روشها شامل تولید انبوه، توزیع انبوه، صرفه جویی ناشی از مقیاس، تکنولوژی، طراحی محصول، بهینه سازی منابع و دسترسی به مواد خام می شوند. دستیابی به مزیت هزینه به هفت طریق ممکن می باشد:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مقیاس اقتصادی؛
یادگیری اقتصادی؛
تکنولوژی فرایند؛
طراحی محصول؛
طراحی فرایند؛
بهینه سازی ظرفیت؛
هزینه های درونداد؛
استفاده گسترده از استراتژی رهبری هزینه، زمانی مناسب است که مقیاس و قلمرو اقتصادی با اهمیت بوده و قابل حصول است و از طرفی تمایز محصول نیز مشکل باشد ( رضایی نژاد، ۱۳۸۰: ۸۵).

۲-۶-۸ توجه به گرایشات بازار

ایجاد اطلاعات حاصل از بازار در کل سازمان درباره نیازهای جاری و آینده مشتریان، توسعه و انتقال این اطلاعات در سراسر سازمان و پاسخگویی به آن در تمام سطوح سازمان. (کهلی وجاورسکی۱۹۹۰(
توجه نکردن به خصوصیات بازار و گرایش ها موجب از دست دادن سهم در یک بازار می شود. توجه به خصوصیات بازار و گرایش ها در موارد ذیل قابل بحث می باشد.
قابلیت افزایش سود و بازده سرمایه ­گذاری: اگر افزایش سود و بازده سرمایه ­گذاری، از طریق توجه به خصوصیات بازار و گرایش ها به‌دست می آید، بنابراین مناسب­ترین روش برای توجه به گرایشات بازار روشی است که بیشترین فرصت را برای سود ایجاد کند.
مشابه بودن نیازهای خریداران در هر قسمت: خریداران بالقوه در هر قسمت از بازار، باید بر مبنای فعالیت­های بازار­یابی، مانند طرح و شکل محصولات مورد نیاز یا نوع تبلیغات، باهم شباهت­هایی داشته باشند (طالقانی، ۱۳۸۸: ۱۲).
متفاوت بودن نیاز­های خریداران در قسمت­ های گوناگون بازار: اگر نیاز­های خریداران در قسمت­ های مختلف بازار، کاملا متفاوت نیستند، برای هر قسمت بسته به گرایشات ، فعالیت ها نیز متفاوت است و معمولا فعالیت­های بازار­یابی متفاوتی را می­طلبد که هزینه­ های بیشتری نیز ایجاد می­ کند.
امکان فعالیت بازار­یابی برای دستیابی به یک قسمت؛ دستیابی به یک قسمت بازار و گرایش های آن، نیازمند فعالیت بازاریابی کارآ و سازنده است.
سهولت و هزینه توجه به گرایشات بازار؛ مدیر بازاریابی باید توجه به گرایش بازار را به‌سهولت و با هزینه پائین (متناسب با نوع طرح، بازار و منافع متصور آن)، اجرا کند ( دهدشتی، ۱۳۸۹: ۲۶).

۲-۶-۸-۱خصوصیات الزامی جهت توجه به گرایشات بازار در بازار مصرفی

بازارهای مصرفی میلیونها نفر از مشتریان شخصی در سرتاسر جهان را شامل می شوند که کالاها و خدمات را جهت مصارف شخصی یا مصرف توسط اقوام، آشنایان و دوستان خریداری می کنند. بنابراین، یک بازاریاب محصولات مصرفی ابتدا خواسته ها و نیازهای این افراد را شناسایی کرده و سپس بازار آنها را به بخش ها و گروه های سودآور و قابل کنترلی تقسیم می کند که منعکس کننده این نیازها هستند. تحقیقات نشان می دهد که بیش از ۷۰ درصد مردم، محصولات و خدمات را عمدتاً به دلایل احساسی و نمادین به جای دلایل منطقی و کارکردی خریداری می کنند. این امر، بخش بندی بازار مصرف کننده را از نظر نوع تحقیقات مورد استفاده، طبقات بخش بندی مورد استفاده، محصولات و برندهای تولید شده کاملاً متفاوت از بخشبندی بازارهای صنعتی می کند. عوامل مهم در توجه به گرایشات بازار مصرفی به شرح ذیل می باشد: (رنجبریان، ۱۳۸۸: ۶).

۲-۶-۸-۱-۱ خصوصیات جغرافیایی

یکی از مهمترین ویژگی‌هایی که می‌تواند بر نیاز و گرایش مشتری (مصرف‌کننده ) تاثیرگذار باشد،
منطقه جغرافیایی است. البته این بخش بندی می‌تواند به اندازه یک قاره وسعت داشته باشد و یا حتی به
اندازه یک محله شهر کوچک شود. متداول‌ترین متغیرهای بخش بندی‌ جغرافیایی عبارتند از:
ناحیه جغرافیایی (بر اساس قاره، کشور، استان، شهر یا حتی محله)
جمعیت بخش
تراکم جمعیتی بخش
آب و هوا و … ( برلی[۲۵]، ۲۰۰۸ : ۵).

۲-۶-۸-۱-۲ خصوصیات جمعیتی

یکی دیگر از روش های متداول برای توجه به گرایشات بازار، گرایشات بازار بر اساس متغیرهای جمعیتی است که مهمترین آنها عبارتند از ، سن، جنسیت، شغل، تحصیلات، نژاد، ملیت، مذهب، اندازه خانواده، وضعیت خانوادگی، میزان زاد و ولد، درآمد، طبقه ‌اجتماعی و …
بسیار از این متغیرها، استاندارد خاصی برای بخش بندی دارند. به عنوان مثال وضعیت خانوادگی می‌توان شامل مجرد، متاهل بدون فرزند، متاهل دارای فرزند بخش بندی شود. البته باید توجه داشت که بخش بندیها می‌بایست با ویژگی‌های بومی هر کشور سازگار باشد ( دافی[۲۶]،۲۰۰۴: ۱۵).

۲-۶-۸-۲ خصوصیات الزامی جهت توجه به گرایشات بازار در بازار صنعتی

این بازار، بازار بسیار بزرگی است که در بعضی از کشورها احتمال دارد در بر گیرنده هزاران و حتی میلیونها شرکت و مؤسسه باشدو حجم دادوستد کالاها و خدمات در ان بازار سالانه بالغ بر چندین میلیارد دلار در کشورهای صنعتی می باشد. بنابراین بازار کالای صنعتی ، بزرگترین و متنوع ترین بازار سازمانی به شمار می رود. عمده ویژگی های مورد نظر در بازار صنعتی را می توان به شرح ذیل مشاهده نمود ( لارسون[۲۷]،۲۰۰۴: ۱۲).
ویژگیهای سازمان خرید
ویژگیهای مرکز خرید
ویژگی‌های فردی تصمیم‌گیرندگان
نوع صنعت
اندازه یا بزرگی شرکت
محل یا مکان
متغیرهای عملیاتی
متغیرهای عملیاتی مورد استفاده شرکت ها ی فعال در صنعت مورد نظر را به عنوان مشتریان سازمانی در بخش بندی سازمانی موثر و بهره برداری از آن متغیر سوالات ذیل پیشنهاد شده است :
فناوری: برای ارائه خدمت به مشتری بر چه فناوریهایی تمرکز خواهیم کرد؟
استفاده کنندگان: آیا محصولات خود را به استفاده کنندگان عمده، متوسط یا کم و یا مشتریانی که از این محصول استفاده نمی کنند، عرضه خواهیم کرد؟
توانایی‌های مشتری: آیا ما محصولات خود را به مشتریانی ارائه می‌کنیم که به این خدمات نیاز زیاد یا اندک دارند؟ ( عشقی[۲۸]،۲۰۰۷: ۸۶).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:58:00 ق.ظ ]




فرمانبردار: صفت فاعلی از فرمان از فرمان بردن و برای مبالغه است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

جمله‌ی «که تو فرمان نبری» بتأویل مصدر می‌رود و مسند الیه می‌شود برای «شرط انصاف نباشد»(خزائلی، ۱۳۶۶: ۱۲۴).
خداوند دریاها را خلق کرد به منزله‌ی آب انبار و ابرها را به منزله‌ی سقّا قرار داده که آب صاف شده‌ی بدون نمک از دریا بر می‌دارند و نمک را در دریا می‌گذارند تا حیوانات دریا متعفن نشود ویا فراوان نگردد، قطره قطره از ابر می‌ریزد برای آن که اگر یک مرتبه بیاید موجب خرابی است. و کوهها را خلق کرده تا برف را برای تابستان ذخیره کند و کم کم آب شده و قنات ها در تابستان جاری باشد. و هوای تابستان را گرم کرده برای اینکه جو و گندم پخته شود و هکذا. کسی که اینها را درک کرده البته خدا را درک نموده است(حسن زاده آملی، ۱۳۸۱،ج۴: ۲۲۷).
۴-۳-۷- سوره‌ی انفال، آیه‌ی ۲۹
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ.
(اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اگر تقواى الهى پیشه کنید، خداوند برایتان فرقانى (قوّه‏ى شناخت حقّ از باطلى) قرار مى‏دهد و بدى‏هایتان را از شما مى‏پوشاند و شما را مى‏آمرزد و خداوند صاحب فضل وبخشش بزرگ است).
نکته‏ها:
وسیله و معیار شناخت حقّ از باطل متعدّد است، از جمله:
الف: انبیا و اولیاى الهى
ب: کتاب آسمانى
ج: تقوا
د: عقل و خرد
فرقان و قدرت تشخیص حقّ از باطل، حکمت و بینشى خدادادى است که به اهل تقوا داده مى‏شود و به علم و سواد و معلومات وابسته نیست.
پیام‏ها:
۱- اگر تقوا داشته باشیم، در آزمایش مال و فرزند، خداوند ما را کمک مى‏کند که چگونه برخورد کنیم. أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَهٌ … إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً
۲- عملکرد انسان، در بینش او تأثیر دارد. کسى که تقوا دارد، علاوه بر علم، فطرت، عقل و تجربه، خداوند بصیرت و شناخت ویژه‏اى به او مى‏دهد.
«فرقان» نکره آمده است تا نشان دهد که بصیرت خاصّى مراد است.
۳- تقوا، هم عامل شناخت صحیح، «فرقان» هم مایه‏ى آبرو و حیثیّت اجتماعى، «یُکَفِّرْ عَنْکُمْ» و هم سبب مغفرت اخروى است. «یَغْفِرْ لَکُمْ»
۴- اعطاى بصیرت ویژه به پرهیزکاران و بخشایش گناهان آنان، تفضّلى از جانب خداوند است. یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً … وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ (قرائتی،۱۳۸۳،ج۳: ۳۰۴).
شواهد شعری سعدی مربوط به قسمت نکته ها

گر از دوست چشمت بر احسان اوست
تو را تا دهن باشد از حرص باز
نبینی که جایی که بر خاست گرد

تو در بند خویشی نه در بند دوســت
نیــاید بـــه گــوش دل از غــیب راز
نـبیــند نـظر گـر چـه بیـناسـت مـرد (سعدی، ۱۳۸۳: ۱۳۷)

شرح ابیات :
در شرح‌های موجود هیچ گونه شرح و توضیحی داده نشده است (از نظر نگارنده ابیات فوق اشاره به این دارد که انسان نباید اسیر هواهای نفسانی گردد)
زیرا چشم انسان را بر حقایق می‌بندد و جز گمراهی هیچ ثمره‌ی دیگری برای انسان ندارد.
۴-۳-۸- سوره‌ی یوسف، آیه ۹۴
وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعِیرُ قالَ أَبُوهُمْ إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ
(و چون کاروان (از مصر به سوى کنعان محل زندگى یعقوب) رهسپار شد، پدرشان گفت: همانا من بوى یوسف را مى‏یابم، البتّه اگر مرا کم‏خرد ندانید.)
نکته‏ها:
«فَصَلَتِ» یعنى فاصله گرفت. «فَصَلَتِ الْعِیرُ» یعنى کاروان از مصر فاصله گرفت.
«تُفَنِّدُونِ»از ریشه «فند» به معنى ناتوانى فکر و سفاهت است.
یعقوب (ع) نگران بود که اطرافیانش نسبت بى‏خردى به او دهند و فرمود: «البته اگر مرا
بی خرد ندانید»، ولى با کمال تأسّف اطرافیان و بعضى اصحاب پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) این نسبت را به آن حضرت دادند، آنجا که در آستانه‌ی رحلت فرمود: «قلم و کاغذ بیاورید تا چیزى بگویم و ثبت شود که اگر به آن عمل کنید، هرگز گمراه نشوید! یکى گفت: پیامبر هذیان مى‏گوید و نگذاشتند چیزى نوشته شود.»
سؤال: چگونه است که تنها یعقوب بوى یوسف را درک مى‏کند؟ «إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ»
پاسخ: هیچ مانعى ندارد، همان گونه که انبیا، وحى را درک مى‏کنند و ما آن را درک نمى‏کنیم، در بقیّه‌ی امور نیز آنان چیزى را بیابند که ما نمى‏یابیم.
پیام ها :

    1. انسان، با صفاى باطن مى‏تواند حقایق معنوى را درک کند. «إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ‏»ولى درک حقایق محدود است، اینگونه نیست که آنان در هر مکان و زمان بتوانند هرچه را دریابند و لذا بوى پیراهن را بعد از فاصله کاروان دریافت نمود. «فَصَلَتِ الْعِیرُ»
    1. اگر حقایقى را درک نمى‏کنیم، مقام دیگران را انکار نکنیم. «لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ»
    1. همه‏ى مردم ظرفیّت شنیدن حقایق را ندارند
    1. زندگانى عالمان در میان نادانان، رنج‏آور و مشکل است.«لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ»(قرائتی،۱۳۸۳،ج۴: ۲۷۹).
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:58:00 ق.ظ ]




  • دولت در دستیابی به اسناد ضروری و یا گواهان ناتوان باشد؛
  • دولت از جهات دیگر در انجام رسیدگی ها ناتوان باشد. [۲۲۷]

این عوامل تحت عنوان «در دسترس نبودن نظام قضایی» از برداشت های ذهنی توسط دیوان خواهد کاست، اگرچه مورد سوم به دیوان آزادی می دهد تا در صورت بروز اوضاع و احوال غیرقابل پیش بینی که رسیدگی های ملی را دچار اختلال کرده مانع از انجام رسیدگی های حقیقی می شود، دعوا را قابل پذیرش اعلام کند. بنابراین، فراتر از دسترسی به متهم، ادله و مدارک و گواهان، دراختیار داشتن نیروی انسانی واجد صلاحیت جهت انجام تحقیق و تعقیب حقیقی نیز یک عامل تعیین کننده است.[۲۲۸]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در تبیین مفهوم «عدم توانایی»، اشاره به قضیه دارفور سودان که توسط شورای امنیت به دیوان ارجاع داده شد،[۲۲۹] ضروری به نظر می رسد. گزارش کمیسیون بین المللی تحقیق در خصوص وضعیت دارفور[۲۳۰] تصریح کرد:
برقراری صلح و آرامش و خاتمه دادن به تخلفات در منطقه دارفور برای ارتقای وضعیت حقوق بشر ضروری است. اما مسلم است که برقراری صلح واقعی بدون توسل به عدالت محقق نخواهد شد. عملکرد سیستم قضایی داخلی کشور سودان دلالت بر این امر می کند که دولت سودان توانایی و کارا مدی لازم و یا تمایل چندانی به تحقیق و تفحص و تعقیب در خصوص مرتکبان این جنایات را ندارد. بنابراین ضروری است متهمان به ارتکا ب جنایات فوق در یک دادگاه بین المللی کیفری ذیصلاح محاکمه شوند. مطابق ماده ۱۳ اساسنامه، دیوان صلاحیت رسیدگی به جنایات علیه صلح و امنیت بین المللی را دارد و نقض موارد حقوق بشر و حقوق بشردوستانه در دارفور می تواند تهدیدی برای صلح و امنیت بین المللی تلقی می شود. پس دیوان کیفری بین المللی صلاحیت رسیدگی را خواهد داشت.[۲۳۱]
کمیسیون در تفسیر ماده ۱۷ اساسنامه، حداقل ۶ دلیل برای ارجاع قضیه دارفور به دیوان بین المللی کیفری شمرده است:

  • نقض های گسترده حقوق بشر و حقوق بشردوستانه که صلح و ام نیت بین المللی را تهدید می کنند؛
  • دشواری تحقیق و تعقیب در سودان به این دلیل که نیروهای وابسته به دولت خصوصاً مقامات ارشد دولتی که طبق نظر کمیسیون تحقیق مسئول شناخته شده اند، در داخل کشور سودان با استناد به مصونیت و رتبه سیاسی خود از هر گونه پاسخگویی مبرا هستند و انجام هر گونه تحقیق، تعقیب و محاکمه نسبت به این افراد از طریق مراجع داخلی امکان نخواهد داشت؛
  • ضرورت اعمال اقتدار دیوان بین المللی کیفری که هم سران حکومتی و هم شورشیان را در انجام تحقیقات ملزم به همکاری کند و امکان تعقیب کیفری هر دو گروه را فراهم آورد؛
  • تضمینات دادرسی عادلانه ، مطابق آنچه در اساسنامه رم و قواعد ر سیدگی و ادله دیوان آمده است؛
  • امکان میانجیگری یا مداخله ب هصورت فوری؛
  • کاستن از تحمیل بار هزین ههای زیاد به جامعه بین المللی.

لازم به ذکر است که دو دلیل اخیر، از تأسیس دادگاه ویژه[۲۳۲] ممانعت می کند؛ (زیرا روند دادرسی د ر این نوع دادگاه ها، هم کند و هم پرهزینه است).[۲۳۳] تحلیل کمیسیون از اصل صلاحیت تکمیلی دیوان بین المللی کیفری و به منظرو مقابله با «بی کیفری»، آن است که نباید اعمال روش های ممکن توسط سایر مراجع نادیده گرفته شود و ارجاع به دیوان را به عنوان جایگزینی دیوان به جای مراجع دیگر مد نظر قرار نداده است[۲۳۴] و به طور خاص پیشنهاد می کند که به دیگر ابعاد مسأله «صلاحیت جهانی» یا سایر اشکال صلاحیت فراسرزمینی توجه گردد و رسیدگی در دولت های ثالث اعمال کننده صلاحیت جهانی انجام شود.[۲۳۵]
بنابراین تکمیلی بودن صلاحیت دیوان بین المللی کیفری و اعمال مقررات مربوط به آن، ازجمله احراز عدم تمایل یا عدم توانایی دولت بنا بر نظر کمیسیون، مستلزم تضاد یا تعارض صلاحیت دادگاه های ملی و صلاحیت دیوان نیست، بلکه در واقع، اصل تکمیلی بودن درصدد برقراری نوعی ارتباط مؤثر میان نظام های کیفری داخلی و نظام کیفری بین المللی است.[۲۳۶]
در نتیجه در هر مورد باید به صورت خاص اتخاذ تصمیم شود که دولت ملی توان رسیدگی را دارد یا خیر.
۲-۳-۲-۴ ارزیابی معیار «عدم توانایی»
در احراز «عدم توانایی» دولت، دو عامل «فروپاشی» و «در دسترس نبودن نظام قضایی» تعیین کننده است. حال اگر دولتی، به این دلیل که قوانین داخلی اش شامل تعاریف اساسنامه رم در مورد نسل کشی، جنایات علیه بشریت و جنایات جنگی نمی شود جنایات مزبور را ذیل عنوان «جرایم عادی» تحت تعقیب قرار دهد، ممکن است اظهار شود که این دولت دارای نظام قضایی مناسب و در خور تعقیب جنایات بین المللی نیست؛ اما باید در نظر داشت که حتی در چنین شرایطی (خلأ قوانین داخلی) نیز می توان تصور کرد که نظام قضایی دولت مزبور شامل مقررات و ساختاری باشد که در حد قابل قبول، عدالت را در مورد متهم اعمال کند. بنابراین اگر رسیدگی ها به طور حقیقی انجام شود و متهم و ادله و مدارک لازم و شهود در دسترس باشند، نمی توان دولت را به عدم توانایی به دلیل در دسترس نبودن نظام قضایی محکوم کرد که البته در این حالت نیز بنا بر اوضاع و احوال موجود، دیوان نهایتاً تصمیم می گیرد.[۲۳۷]
به نظر می رسد اکنون در مرحله ای هستیم که تلاش دولت ها برای تعقیب، محاکمه و مجازات جنایتکاران بین المللی توسط دادگاه های ملی باید مورد حمایت قرار گیرد، ولو این که فجیع ترین و بی رحمانه ترین جنایات بین المللی را ذیل عناوین «جرایم عادی» ازجمله قتل، تجاوز، سوء قصد، سرقت و … قلمداد کنند؛ زیرا چنین اقداماتی در جهت ایجاد ناامنی برای جنایتکاران و پیشگیری از «بی کیفری» مؤثر خواهد بود، ضمن این که هنوز تا رسیدن به مقصد نهایی که اعمال قواعد ماهوی اساسنامه در حقوق داخلی و جرم انگاری جنایات بین المللی است فاصله زیادی وجود دارد و دولت ها از امکانات موجود خود برای تحقق بخشیدن به اهداف اساسنامه بهره می گیرند.
در واقع ، همین انتظار از دولت ها که باید در راستای تکمیلی بودن صلاحیت دیوان، به تحقیق و تعقیب نقضهای شدید و گسترده حقوق بشر بپردازند – و حتی استناد به قوانین داخلی نیز درصورتی که اقداماتشان مؤثر و مطابق با معیارهای بی نالمللی باشد آن ها پذیرفته می شود – از اهمیت زیادی برخوردار است، زیرا تاکنون اغلب دولت ها نه تنها در صدد پیگرد چنین جنایاتی نبوده اند، بلکه خود نیز به نحوی آن ها را حمایت و پشتیبانی کرده اند، در این شرایط، اعتماد به دادگاه های ملی و قوانین داخلی دولت ها، می تواند نقطه شروع خوبی برای به میدان آوردن دولت ها برای مقابله با نقض حقوق بشر محسوب گردد.
۲-۴ قابلیت پذیرش دعوا و منع محاکمه مجدد[۲۳۸]
منع تعقیب دوباره اتهامی که یک بار مورد رسیدگی قرار گرفته و منجربه صدور رأی نهایی شده است ، یکی از اصول مهم دادرسی کیفری در نظام های داخلی است[۲۳۹] که به حوزه حقوق بین الملل نیز گام نهاده[۲۴۰] و دارای جایگاه ویژه ای است.
به موجب این قاعده رأیی که دیگر به وسیله واخواهی، استیناف و یا فرجام قابل اعتراض نباشد، اعتبار امر مختومه دارد.[۲۴۱] این قاعده از یک مرتبط با منافع فردی و از طرفی دیگر انعکاسی از ضرروت رعایت حقوق اجتماعی محسوب می شود. نظر به اهمیت جنبه اخیر است که گفته شده اعتبار امر مختومه کیفری از قواعد مربوط به نظم عمومی است.[۲۴۲]
مبنای اهمیت فردی آن احترام به مقام و حیثیت انسانی و تضمین آزادی های فردی، نه تنها در جریان دادرسی بلکه زمانی که دعوی کیفری به مرحله نهایی و قطعی نایل شود و همچنین تأثیر در اصلاح و تربیت بزهکاری است[۲۴۳]. جنبه فردی مبنای قاعده منع محاکمه مجدد با منطق جهت گیری های حقوق بشری[۲۴۴] نیز قابل توجیه است.[۲۴۵] بر همین اساس در اسناد حقوق بشری همچنین کنوانسیون حقوق مدنی و سیاسی، این قاعده به عنوان یکی از قواعد اصول دادرسی منصفانه با هدف حمایت از حقوق افراد مورد توجه قرار گرفته است.[۲۴۶] از دیدگاه نظم عمومی نیز« منافع جامعه اقتضا دارد حق طرح دعوی تنها یک بار قابل اعمال باشد و هدف های ویژه دو طرف نتوانند در این نفع عمومی اخلال کند.»[۲۴۷]
در هر صورت ، هم فرد باید پس از عبور از یک فرایند دادرسی و اتخاذ تصمیم نهایی احساس امنیت و آرامش کند ، که بار دیگر به خاطر همان موضوعه تحت تعقیب قرار نمی گیرد ، و هم نظام قضایی کشور به عنوان بخش مهمی از حاکمیت یک جامعه نیازمند این است که هر دعوای کیفری باید در یک زمان خاص مختومه تلقی شود.[۲۴۸]
اهمیت این قاعده در حقوق بین الملل ، به این جهت قابل توجه است که چنانچه یک جرم دربردارنده یک یا چند عنصر خارجی باشد، ممکن است دولت های مختلفی خود را صالح به رسیدگی بدانند. از آنجایی که در حقوق جزای بین الملل اصولاً وضع قاعده حل تعارض مطرح نیست و هر دولتی با توجه به مصالح و منافع خویش به گونه ای یک جانبه اقدام به تعیین قلمرو صلاحیت قوانین و دادگاه های خود می نماید[۲۴۹] ، بنابراین امکان اینکه به یک اتهام کشورهای مختلف صالح به رسیدگی باشند، امری عادی است.
به موجب قاعده منع محاکمه مجدد، چنانچه یکی از کشورهای صالح برای رسیدگی به یک اتهام رسیدگی کند، دیگر کشورهایی که خود را صالح به رسیدگی می دانند، باید از رسیدگی به آن خودداری کنند.
این قاعده در مورد وضعیتی که رسیدگی به یک اتهام در یک مرجع کیفری بین المللی صورت می گیرد نیز جاری است. کما اینکه اگر یک دادگاه کیفری بین المللی به یک اتهام رسیدگی کند، تصمیم اتخاذ شده در دادگاه های ملی و همچنین نزد محاکم کیفری بین المللی دارای اعتبار امر مختومه است. بنابراین « اصل منع محاکمه برای اتهام واحد امکان تعقیب مکرر به مناسب عمل واحد را نه تنها در نظام حقوقی واحد، بلکه در نظام حقوقی دیگر هم برطرف می سازد.»[۲۵۰]
البته باید توجه داشت که پذیرش اعتبار امر مختومه و خودداری از محاکمه مجدد بر اساس آن، در یک نظام حقوقی واحد به لحاظ وابستگی آن با یک حاکمیت با مشکل چندانی مواجه نیست. لیکن اگر مرجع صدور آرای قضایی دادگاه های خارجی باشد پذیرش ان و استناد به اصل منع محاکمه مجدد با تردید و مشکل مواجه می شود.[۲۵۱]
زیرا اعتبار بخشیدن مطلق به آرای دادگاه های کیفری خارجی چشم پوشی از اصل حاکمیت محسوب می شود .اصل منع محاکمه مجدد در اساسنامه دادگاه های کیفری بین المللی موقت و دیوان کیفری بین المللی پیش بینی شده است. اولین بار این قاعده در اساسنامه دادگاه نورمبرگ ، به موجب ماده ۱۱ آن به این شرح مورد توجه قرار گرفته است: « هر شخصی که در دادگاه نورمبرگ محکوم می شود ، در دادگاه های صلاحیتدار ملی به اتهامی غیر از اتهام عضویت در گروه یا سازمان مجرمانه می تواند محاکمه شد و چنین دادگاهی مجاز است پس از احراز مجرمیت او را به مجازات مستقل و یا علاوه بر مجازات تحمیل شده توسط دادگاه نظامی نورمبرگ محکوم نماید. » بر اساس اساسنامه یاد شده دادگاه می توانست بعضی از گروه ها یا سازمان های مجرمانه را معرفی کند. بنابراین ماده ۱۱ اساسنامه نورمبرگ متضمن منع محاکمه مجدد در مورد جرم عضویت افراد در سازمان و گروه هایی است که مجرمانه بودن آن ها اعلام شده است . اساسنامه دادگاه نورمبرگ در خصوص منع محاکمه مجدد نسبت به جرایم دیگر در دادگاه هیا ملی و همچنین منع محاکمه مجدد در دادگاه نورمبرگ ساکت است.[۲۵۲]
این قاعده در اساسنامه دادگاه یوگسلاوی سابق و رواندا نیز پیش بینی شده است. ماده ۱۰ اساسنامه دادگاه یوگسلاوی سابق مربوط به « اصل عدم جواز محاکمه مضاعف » است :[۲۵۳]
نسبت به اعمالی که مطابق اساسنامه حاضر، تشکیل دهنده تخلفات عمده از حقوق بشر دوستانه بین المللی می باشد؛ هیچ کس پس از آن که در این دادگاه بین المللی به خاطر آنها محاکمه شد، در محاکم ملی قابل محاکمه نخواهد بود.
شخصی که در یک دادگاه ملی به مناسبت اعمالی که تشکیل دهنده تخلفات عمده از حقوق بشردوستانه بین المللی می باشد مورد محاکمه قرار گرفته، تنها در موارد زیر ممکن است متعاقباً نزد این دادگاه بین المللی، محاکمه شود:
الف) عملی که او را به مناسبت آن محاکمه کرده اند، یک جرم عادی توصیف شده باشد یا :
ب) جریان رسیدگی در دادگاه ملی با بیطرفی و استقلال توأم نبوده، به منظور مصون داشتن متهم از مسئولیت کیفری بین المللی صورت پذیرفته و یا تعقیب امر مورد نظر با دقت و کوشش لازم توأم نبوده باشد.

  • این دادگاه بین المللی هنگام تصمیم گیری راجع به مجازات قابل اجرا درباره کسی که مطابق اسانامه حاضر محکومیت یافته است، میزان مجازاتی را که قبلاً توسط یک دادگاه ملی برای همان شخص و به خاطر همان عمل تعیین شده و به مرحله اجرا درآورده باشد در نظر خواهد گرفت.

ماده ۹ اساسنامه دادگاه رواندا نیز با عباراتی مشابه اساسنامه دادگاه یوگسلاوی، قاعده منع محاکمه مجدد را پیش بینی کرده است. در اساسنامه دیوان کیفری بین المللی این قاعده در ماده ۲۰ درج شده است. به موجب این ماده:
به غیر از موارد مذکور در این اساسنامه، هیچ شخصی را نمی توان در دیوان در ارتباط با اتهام ارتکاب جرمی که قبلآً در دیوان به خاطر آن محکوم شده یا از آن برائت حاصل کرده است محاکمه کرد.
کسی که به یکی از جرایم مندرج در ماده ۵ در دیوان محکوم یا از آن تبرئه شده است. در دادگاه دیگری به خاطر همان جنایت محاکمه نخواهد شد.
کسی که برای ارتکاب عملی که به موجب مواد ۶، ۷ ، ۸ جرم شناخته شده توسط دادگاه دیگری محاکمه شده است توسط دیوان کیفری بین المللی برای همان رفتار محاکمه نخواهد شد، مگر آن که جریان دادرسی در دادگاه دیگر الف) به منظور صیانت شخص مورد نظر از مسئولیت کیفری جنایات مشمول صلاحیت دیوان بوده است، یا آن که ب) دادرسی مستقلانه و بی طرفانه مطابق ملاک های شناخته شده حقوق بین الملل صورت نگرفته و به شیوه ای انجام شده که در اوضاع و احوال مربوط ، مغایر با قصد اجرای عدالت نسبت به شخص مورد نظر بوده است.
با

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:58:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم