فرمانبردار: صفت فاعلی از فرمان از فرمان بردن و برای مبالغه است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

جمله‌ی «که تو فرمان نبری» بتأویل مصدر می‌رود و مسند الیه می‌شود برای «شرط انصاف نباشد»(خزائلی، ۱۳۶۶: ۱۲۴).
خداوند دریاها را خلق کرد به منزله‌ی آب انبار و ابرها را به منزله‌ی سقّا قرار داده که آب صاف شده‌ی بدون نمک از دریا بر می‌دارند و نمک را در دریا می‌گذارند تا حیوانات دریا متعفن نشود ویا فراوان نگردد، قطره قطره از ابر می‌ریزد برای آن که اگر یک مرتبه بیاید موجب خرابی است. و کوهها را خلق کرده تا برف را برای تابستان ذخیره کند و کم کم آب شده و قنات ها در تابستان جاری باشد. و هوای تابستان را گرم کرده برای اینکه جو و گندم پخته شود و هکذا. کسی که اینها را درک کرده البته خدا را درک نموده است(حسن زاده آملی، ۱۳۸۱،ج۴: ۲۲۷).
۴-۳-۷- سوره‌ی انفال، آیه‌ی ۲۹
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ.
(اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اگر تقواى الهى پیشه کنید، خداوند برایتان فرقانى (قوّه‏ى شناخت حقّ از باطلى) قرار مى‏دهد و بدى‏هایتان را از شما مى‏پوشاند و شما را مى‏آمرزد و خداوند صاحب فضل وبخشش بزرگ است).
نکته‏ها:
وسیله و معیار شناخت حقّ از باطل متعدّد است، از جمله:
الف: انبیا و اولیاى الهى
ب: کتاب آسمانى
ج: تقوا
د: عقل و خرد
فرقان و قدرت تشخیص حقّ از باطل، حکمت و بینشى خدادادى است که به اهل تقوا داده مى‏شود و به علم و سواد و معلومات وابسته نیست.
پیام‏ها:
۱- اگر تقوا داشته باشیم، در آزمایش مال و فرزند، خداوند ما را کمک مى‏کند که چگونه برخورد کنیم. أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَهٌ … إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً
۲- عملکرد انسان، در بینش او تأثیر دارد. کسى که تقوا دارد، علاوه بر علم، فطرت، عقل و تجربه، خداوند بصیرت و شناخت ویژه‏اى به او مى‏دهد.
«فرقان» نکره آمده است تا نشان دهد که بصیرت خاصّى مراد است.
۳- تقوا، هم عامل شناخت صحیح، «فرقان» هم مایه‏ى آبرو و حیثیّت اجتماعى، «یُکَفِّرْ عَنْکُمْ» و هم سبب مغفرت اخروى است. «یَغْفِرْ لَکُمْ»
۴- اعطاى بصیرت ویژه به پرهیزکاران و بخشایش گناهان آنان، تفضّلى از جانب خداوند است. یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً … وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ (قرائتی،۱۳۸۳،ج۳: ۳۰۴).
شواهد شعری سعدی مربوط به قسمت نکته ها

گر از دوست چشمت بر احسان اوست
تو را تا دهن باشد از حرص باز
نبینی که جایی که بر خاست گرد

تو در بند خویشی نه در بند دوســت
نیــاید بـــه گــوش دل از غــیب راز
نـبیــند نـظر گـر چـه بیـناسـت مـرد (سعدی، ۱۳۸۳: ۱۳۷)

شرح ابیات :
در شرح‌های موجود هیچ گونه شرح و توضیحی داده نشده است (از نظر نگارنده ابیات فوق اشاره به این دارد که انسان نباید اسیر هواهای نفسانی گردد)
زیرا چشم انسان را بر حقایق می‌بندد و جز گمراهی هیچ ثمره‌ی دیگری برای انسان ندارد.
۴-۳-۸- سوره‌ی یوسف، آیه ۹۴
وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعِیرُ قالَ أَبُوهُمْ إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ
(و چون کاروان (از مصر به سوى کنعان محل زندگى یعقوب) رهسپار شد، پدرشان گفت: همانا من بوى یوسف را مى‏یابم، البتّه اگر مرا کم‏خرد ندانید.)
نکته‏ها:
«فَصَلَتِ» یعنى فاصله گرفت. «فَصَلَتِ الْعِیرُ» یعنى کاروان از مصر فاصله گرفت.
«تُفَنِّدُونِ»از ریشه «فند» به معنى ناتوانى فکر و سفاهت است.
یعقوب (ع) نگران بود که اطرافیانش نسبت بى‏خردى به او دهند و فرمود: «البته اگر مرا
بی خرد ندانید»، ولى با کمال تأسّف اطرافیان و بعضى اصحاب پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) این نسبت را به آن حضرت دادند، آنجا که در آستانه‌ی رحلت فرمود: «قلم و کاغذ بیاورید تا چیزى بگویم و ثبت شود که اگر به آن عمل کنید، هرگز گمراه نشوید! یکى گفت: پیامبر هذیان مى‏گوید و نگذاشتند چیزى نوشته شود.»
سؤال: چگونه است که تنها یعقوب بوى یوسف را درک مى‏کند؟ «إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ»
پاسخ: هیچ مانعى ندارد، همان گونه که انبیا، وحى را درک مى‏کنند و ما آن را درک نمى‏کنیم، در بقیّه‌ی امور نیز آنان چیزى را بیابند که ما نمى‏یابیم.
پیام ها :

    1. انسان، با صفاى باطن مى‏تواند حقایق معنوى را درک کند. «إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ‏»ولى درک حقایق محدود است، اینگونه نیست که آنان در هر مکان و زمان بتوانند هرچه را دریابند و لذا بوى پیراهن را بعد از فاصله کاروان دریافت نمود. «فَصَلَتِ الْعِیرُ»
    1. اگر حقایقى را درک نمى‏کنیم، مقام دیگران را انکار نکنیم. «لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ»
    1. همه‏ى مردم ظرفیّت شنیدن حقایق را ندارند
    1. زندگانى عالمان در میان نادانان، رنج‏آور و مشکل است.«لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ»(قرائتی،۱۳۸۳،ج۴: ۲۷۹).
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...