سعدی خود، به فصاحت، شیوایی و بلاغت سخن خویش آگاه بوده است و بیت بالا که یکی از ابیات تعریف خود کرده سعدی است، وقوف او را در شیرین سخن و به گزینی و میدان داری در فصاحت و بلاغت به شیرین سخنش می رساند که را یارای مخالفت با این ادعاست؟ هر کس ذوق سلیم و طبع توانا در سرودن شعر دارد، بر استادی مسلّم سعدی، صحه می گذارد و در برابر قدرت بیان او تعظیم و ادای احترام می کند.
باری خواجو، پس از این نادره دوران ظهور کرده است، همتایان و هم عصران او چون سلمان ساوجی، نیز در تبحر در سرودن شعر بویژه غزل، وقوف و مهارت زیاد داشتند و دوران خواجو که اوج درخشش سبک عراقی است، پسینه و پیشینه خوبی داشته است. فراز و انجام آن سعدی و حافظ اند. دو بزرگ که بدون اغراق، همتا ندارند. یکی در سرودن غزل عاشقانه و دیگری در ارائه غزل عارفانه:
حسد چه می بری ای سست نظم بر حافظ قبول خاطر و لطف سخن خداداد است
(حافظ،۱۴۲:۱۳۸۹)
شاید از بخت بد و شوریده خواجو بوده که بین دو قله بزرگ ادب فارسی واقع شده است: سعدی پیش از او و حافظ پس از او، میدان دار بلاغت شده اند و طبیعی و معلوم است که یک شاعر هر چند هم توانا و بلیغ باشد، در برابر کلام معجزه نشان و آسمانی حافظ نمی تواند برابری کند و همه می دانیم که هنر، همشهری و هم ولایتی نمی شناسد هر که بهتر سروده بیشتر عزیز و معروف می شود!
اما روزگار، هرکسی را به قدر پایه و مایه هنرش، سرانجام ارج می نهد. گرچه خواجو به طور قطع در غزل به پای حافظ نمی رسد و حافظ نه تنها از خواجو بلکه از همه شاعران روزگار پیش از خود، بجز سعدی، یک سر و گردن بالاتر است، اما زیادی آثار خواجو و شمّ خدادادی او در بکارگیری صنایع لفظی و معنوی و صوربلاغی گوناگون از تشبیه و استعاره و شقوق آنها و بهره جویی از مجاز و کنایه پس از دو صور خیال یاد شده و گزینش تراش ترین واژه ها و ترکیبات و به کارگیری شیواترین، پخته ترین و زیباترین توصیفات و صوربلاغی در محور معنایی و بلاغی کلام و انتخاب موزون ترین و خوش آهنگ ترین بحور عروفی برای ارائه غزلیّات و تنوع بحور استفاده شده و احاطه او بر علوم و فنون ادبی و استادی مسلم او و اشراف او بر معانی بلاغی آیات و شماری از روایات و نیز آگاهی از تفاسیر عرفانی برکلام خدا و شناخت دقیق و صحیح فنون بلاغت در قرآن و زبان عربی و پس از آن در ادب فارسی و دارابودن حافظه قوی و طبع نیرومند و ذوق توانا در ارائه و خلق شیواترین و برگزیده ترین غزلیّات که مشحون به تصاویر زیبایی از زندگی آدمی از پیدایش او برگرده این کره خاکی و زیست پرهنگامه و غوغای او در پهنه خاک و گذر از خاک بر افلاک و نشیب و فرازهای عاشقی و کشاکش عشق در عاشق و محبوب و توصیفات بیشتر و بیشتر و گوناگون از زیبایی های معشوق و رازو نیاز عاشق با محبوب و پیوند برجستگی های معنایی و بلاغی و نهایتاً صورخیال برگرفته از چهره معشوق و پیوند این صور با پدیده های طبیعت و درآمیختن نمادهای طبیعت با نعمت های خدادادی در وجود انسان و صدها پدیده و عنصر زیبا و چشم گیر و چشم نواز و شگفت آفریده و شمار بسیاری از صُوَر نمادین و بلاغی، آری اینها همه و نیز جزء اینها، آنچه که دیوان او را مشحون به لطایف و ظرایف خیال کرده است، روزگاری طولانی است که خوانندگان و پژوهندگان در غزلیات و سایر آثار او را، بیخودانه به خویش مشغول داشته است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

شاید تنها حسن شعر خواجو به ویژه در حوزه غزل سرایی این باشد که پژوهنده پس از مطالعه دیوان خواجو و مرور مستمر به اغلب سروده های عاشقانه او، ذهنیت و نظرش اغلب به نفع خواجو عوض می شود و او را از هر آنچه معرّفی کرده اند، بهتر و استادتر می بیند و می داند. افزون بر اینکه برخی از غزلیات خواجو همچون غزلی با مطلع زیر:
صبحدم دل را مقیم خلوت جان یافتم وز نسیم صبح،بوی زلف جانان یافتم
(خواجو،۳۳۷:۱۳۸۹)
جزو غزلیّات برجسته سبک عراقی است و به جرات می توان گفت که پس از شعر سعدی و حافظ، می توان این غزل و امثال آن را نمونه های خوبی از بلاغت و صورخیال در شعرکهن و سبک عراقی به شمار آورد.
بی شک خواجو در علم معانی و بیان، به ویژه به راز و رمزها و ظرایف و دقایق علم بیان آشنایی داشته است و این مدعا با مطالعه شمار بالایی از غزلیات او با هدف جُستن و پژوهش انواع صور بلاغی برجسته در دیوان او،عاید خواننده و پژوهنده می شود.خواننده کم کم خواجو را در ارائه یک معنا و یا یک مفهوم به طُرُق گوناگون، استاد و ماهر می بیند. مگر نه این است که در تعریف علم بیان می گوییم: ادای یک معنا و مفهوم به صورت های گوناگون و بلیغ و زیبا (سمیعی،۲۰۹:۱۳۸۴)و نیز “ادای معنای واحد به طُرُق مختلف (شمیسا،۱۲:۱۳۷۱). و مگرنه این است که همه مولفان علم بیان، در تعریف علم بیان، جمله و تعریفی در همین حد ومرز گفته اند. وآیا غیر از این است که خواجو گاه در یک غزل یک معنای برجسته بلاغی، به چند گونه و با چند ساختار از مقوله تشبیه و استعاره و… بیان کرده است؟
یکی دیگر از برجستگی های غزلیّات خواجو، تسلّط و آگاهی او از لغت عرب و آیات قرآن و حکایات و وقوف او بر چند و چون قهرمانان داستانهای عاشقانه و غیر آن است. وسعت اطلاعات این شاعر کرمانی بر مباحث اسطوره و تاریخ و شناخت از مسائل مربوط به علوم قرآنی و نیز تاریخ ایران باستان و تاریخ ایران تا زمان و روزگار او و نیز تاریخ اسلام و اطّلاع از زندگی شخصیّتهای بزرگ اسلامی، شعر او به ویژه غزلیات او را بیشتر از حوزه حدس و گمان و اظهارنظر پیش از مطالعه، خواندنی تر و شنیدنی تر نموده است.
باری موضوع این پایان نامه، که این صفحات به عنوان مقدمّه ای بر این تحقیق است، آنگونه که از زمینه بحث معلوم می شود، پژوهش در صوربلاغی و دیوان غزلیّات خواجوی کرمانی است. شاعری که برای به دست دادن و گزینش شماری از هر نوع صورت بلاغی و بیانی در دیوان غزلیات او، نیازمند جُستن مستمّر و پی جویی و غور و غوص در تک تک ابیات دیوان او نیست. خواننده هر جای دیوان غزلیّات این شاعر کرمانی را باز کند، درست بازکرده و به مقصد و منظور خود در کار بلاغت وجُستن نقاط و نمونه های برگزیده بلاغت و صورخیال در اشعار او شده است. کمتر غزلی از خواجو را می توان سراغ داد که مشحون به انواع صوربلاغی نباشد. بدون مجامله،این سراینده در پرداختن به صور خیال و ارائه تابلوهای رنگارنگ و گوناگون با دستمایه بلاغی و بیانی توجّه و تعهّد داشته است و این یکی از برجستگی های بلاغی غزلیات این شاعر است.
دیوان غزلیّات خواجو، نمونه بسیار خوبی برای نشان دادن و ارائه اغلب صورخیال است.اینکه با قید”اغلب” به این سخن عنوان شد، به این جهت است که برخی از صورخیال چه در حوزه تشبیه و چه در استعاره و چه حتّی مجاز و کنایه به فراوانی و انبوهی همانند سایر صورخیال نیست. مثلا تشبیه تمثیل یا تشبیه معقول به معقول و معقول به محسوس و نیز کنایه از نوع تعریض و رمز و مجاز با علاقه آمر و مأمور و یا با علاقه ماکان و مایکون و یا طبع و عدم تکرار هرگز به بسامد سایر صوربلاغی نیست و این امری طبیعی است چرا که به عنوان مثال تشبیه معقول به معقول و کنایه از مقوله رمز و تعریض اصولاً بسیار در شعر همه شاعران بدون استثناء کم و گاه شماری از صوربلاغی یاد شده در حدّ و مرز یکی دو نمونه در یک دیوان است. اصولاً تشبیه معقول به معقول تشبیه زیبا و دل نشینی نخواهد بود و نخواهد شد و مجاز به علاقه مایکون، طبعا در ادب فارسی، گذشته از چند نمونه تکراری کمیاب است. بنابراین آنچه را از صوربلاغی در دیوان غزلیات خواجو کم و یا نمی بینیم؛ امری طبیعی است که در مورد سایر دیوان های شعر کهن نیز مصداق دارد.
مطلب برای نوشتن و ارائه به خواننده زیاد است امّا در مقدّمه، جای طرح و بررسی همه مسائل مربوط به صورخیال و بلاغت نیست.بنابراین با همین مختصر،مقدمه را به پایان می بریم و طرح مسائل عمده صوربلاغی دیوان خواجو به مباحث،فصول، بخش های موردنظرو خاصّ هر یک از صورخیال، موکول می کنیم.
۱-۲-بیان مساله:
در این پایان نامه سعی شده است پژوهش نسبتاً جامع، مفید، برجسته و سنجیده ای درباره ویژگی های بیانی و صورخیال دیوان غزلیّات خواجوی کرمانی، با تکیه بر بسامد بالایی از ابیات غزلیّات او در مورد هر یک از شقوق و نمونه های صوربلاغی و ارائه نکات قوّت و بلاغت آنها؛ توجه به ساختار لفظی و معنایی هر یک از صورخیال موردنظر در هر بیت انجام گیرد و به محضر دوست داران علم بیان در شعر کهن و ویژگی های صورخیال در غزلیّات خواجو که نمونه برجسته ای از شاعران و گویندگان سبک عراقی محسوب می شود، اهدا شود.
نگارنده پایان نامه در فصل های جداگانه، هر یک از صورخیال را با انواع و اقسام آن، نخست با تکیه بر تعریف و توضیح آنها از کتب معتبر بیان و ارائه ابیاتی از شاعران کهن درباره صورت بلاغی موردنظر، ذهن و ذوق خواننده و پژوهنده صورخیال در شعرکهن را، با آن شِگِرد بیانی و هنربلاغی، آشنا و مانوس کرده و با تکیه و تأکید و مرور بر نمونه های آن صورت بلاغی در سروده های برجسته و ممتاز شعرکهن، در مجموع آشنایی کافی و شناخت نسبتاً جامعی برای خواننده و علاقه مند به دریافت فنون بلاغت در شعر، آماده کنیم. در کش و قوس و فراز و نشیب مطالعه مستمّر نمونه ها، مطالعه کننده به کم و کیف هنرمندانه، هریک از ابیات در خصوص تاکید و برجسته نشان دادن یک صورت بلاغی، آشنا خواهد شد و با توجّه و تکیه بر اندوخته های ذهنی و ذوقی خود و تجزیه و تحلیل بلاغی و بیانی هرمثال، کم کم ذوق پژوهنده تلطیف یافته و ارائه بهترین و زیباترین مثال های بلاغی، برتوان او را شناخت برجستگی های بلاغی در اقسام تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه، افزوده و به مرور، ذهن و زبان و ذوق و طبع او را در شناخت امتیازها و نقاط قوّت زبان فراهنجاری و ادبی در مقایسه با زبان روزمره و ارجاعی، تقویت نموده و زمینه شناخت کامل و تشخیص غث و سمین(بد و خوب) صورخیال در دیوان غزلیّات خواجوی کرمانی و ارزیابی بیانی جامع از سروده های این شاعرو نیز تسلط و توانمندی او را در ارائه فراهنجاری ها و ساختار شکنی های زبان ادبی روزگارصورت می گیرد خود و نیز مقایسه آفرینش های ادبی او در گونه گونه هنرهای بلاغی و بروز ظهور و قوّت و ضعف او صورت می گیرد و از همین رهگذر، سنجش و مقایسه او با شاعران روزگار خود و تقلید او از شاعران گذشته و نیز مشعله داری و برجستگی و استادی او برای سرایندگان پس از او و چگونگی الهام و فرایافت شاعران پس از وی از سبک آفرینش صورخیال در غزلیّات او رخ می دهد.
برای نمونه می توانیم مبحث تشبیه را عنوان کنیم:
– خواننده حتی مبتدی، نخست با معنای لغوی و بیانی تشبیه و ارکان و طرفین تشبیه در قالب چند مثال و ارائه چند بیت، آشنا می شود. پس با شناخت تشبیه و ارکان آن، تشبیه فشرده را تعریف می کنیم و در کنار آن، تشبیه بلیغ و صریح را و اینکه تشبیه لزوماً فقط به مشبه و مشبهٌ به نیازمند است و بس و تشبیهی بلیغ است که تنها این دو رکن را داشته باشد.اضافۀ تشبیهی را در همین مقطع عنوان می کنیم و این که ساختار تشبیه در قالب اضافه تشبیهی، ساختاری بلیغ و گویاست. با ذکر انواع ساختارهای اضافه تشبیهی، در رابطه با تقدم و تاخر مشبه و مشبهٌ به، هنرمندانه بودن، قابل انعطاف بودن و تراکم معنای بلاغی و بیانی در این ساختار، معلوم می گردد. سپس این کارکرد اضافه تشبیهی به اجمال در شعرکهن بررسی می گردد و این نکته که به علّت قابل انعطاف بودن و کم واژگانی این ترکیب علّت حضور آن در جای جای مصراعهای شعر غنایی و عاشقانه است.
دنباله بحث تشبیه با ذکر انواع تشبیه از محسوس و معقول و نیز با توجّه به ساختارآن، اقسام تشبیه از مقوله مفرد غیرمقید و مفرد مقید و مرکب و ارائه تشبیهات مفرد به مقید و مقید به مفرد و مفرد به مرکب و مرکب به مرکب، خواننده را با کیفیّت مقوله های طرفین تشبیه و ساختار دستوری و واژگانی هر یک،آشنا می کند. به دنباله اقسام تشبیه از این منظر، می پردازیم به گونه های تشبیه دیگر که در کتب بیان ذکر شده است: تشبیه جمع، تسویه، مفروق، ملفوف مشروط، خیالی، وهمی و… در پایان نظر اجمالی درباره بسامد حضور انواع این صورت بلاغی در شعر کهن بویژه در سبک عراقی به طور اجمال و در شعر خواجو به گونه اخصّ و تاکید و توجّه خواننده براین مطلب که خواجو به کدام یک از انواع تشبیه بیشتر گرایش و توجّه داشته و در آفرینش کدام گونه از آنها موفق بوده است؟
سایر ساختارهای بلاغی نیز به همین سیاق و روش، مورد کاوش و پژوهش و حتی بازنگری واقع می شود. بازنگری بدین جهت که معلوم نیست همه اظهارنظر و ابراز باورهای بیانی و بلاغی پژوهندگان صحیح بوده باشد و با ملاک ها و معیارهای کتب بیانی مطابقت داشته باشد. از این منظر که اتفاقاً مساله مهم و مقطّع تعیین کننده ای است.
به عنوان مثال، ما در کتب بیان استعاره مصرّحه ای به نام استعاره مصرحه نمادین نداریم در حالی که برخی از استعاره های خواجو جنبه نُماد دارند و نماد یک پدیده اند. مثلا هر جا کمند می گوید یعنی”زلف”، “خط” یعنی “مورخطِ” چهره محبوب و منظورش از”درج عقیق”بدون استثنا، لبهای محبوب است. بنابراین کم کم واژه ها و ترکیبات یاد شده هر کدام نماد یک پدیده شده اند و ذکر آنها در شعر، خواننده را طبعاً به یاد پدیده دیگر می اندازد.
نکته دیگر در بیان مساله، چگونگی بهره جویی خواجویی کرمانی از خیل عظیم صورخیال است. طبعاً وزن و قافیه شعر یک محدودیت هایی برای سراینده ایجاد می کند. شاعر باید با توجه به وزن غزل و قافیه ای که برای آن در مصراع نخست برگزیده است، مفاهیم بلاغی و غیر آن و صور بلاغی را از هر شق و گونه ای که هستند در وزن تعیین شده غزل خویش بگنجاند. معلوم است که قافیه در دو واژه که واژگان قافیه نامیده می شوند و در پایان دو مصراع بیت نخست غزل می آیند. معلوم می شود و قوافی تا پایان غزل به مصراع های زوج یعنی آخر ابیات غزل انتقال می یابد. قافیه ممکن است یک هجای بسته باشد مثلا “شد” با “خود” اگر قافیه شوند، هِجای قافیه می شود”ءد” که زود تمام می شود و کشدار و ممتد و گوش نواز نیست و نمی توان در آواز و در تحریر از آن سود جست. اما اگر دو کَلمه ساحلها و مشکلها “و یا تنها کلمه “مشکلها” قافیه باشد، معلوم است که چهچه خواننده صدای کشدار و ممتدی ایجاد می کند که گویی تمامی ندارد.و خواننده آواز در تحریر از آن بسی سود می جوید و در موسیقی نیز چنین واژه های ممتدی در پایان ابیات کلّی به سازو برگردان ساز کمک می کنند و بیخود نیست که نخستین غزل حافظ، این همه در آواز، گل کرده است، چرا همه شرایط آواز را از وزن دل نشین و گوش نواز و قافیه کشیده و ممتد که صدای زنگ دارش گویی تمام شدنی نیست مثل تلنگری که به جام برنجی بزنند تا یک دقیقه صدای زنگ آن تلنگر را می شنوند.
خواجو، بدون اغراق و مجامله در لغت و ادب فارسی تبحّرو مطالعه مستمّر، ژرف و مداوم داشته است و با حافظه قوی همه آثارادبی و تاریخی گذشتگان را خوانده بوده است و حتی اینگونه که از اطلاع رسانی اشعارش معلوم می شود با تبحّر در زبان و ادب عربی، تفاسیرقرآن و تاریخ آن روزگار و نیز با توجّه به مثنوی های داستانی او مانند همای و همایون و روضه الانوار و سام نامه و… اطلاعات مطالعات پیوسته و گسترده و گوارا در رابطه با داستانهای نمای غنایی و حماسی و اسطوره و تاریخ –اسطوره، خوانده و از نظر دقّت گذرانده بوده است.
سازش و پردازش کلامی و بدیعی و بیانی خواجو در حوزه غزلّ سرایی مساله ای است که با یک مطالعه چند ساعته عاید خواننده می شود و دامنه بهره جویی این شاعر از عناصر بلاغی و ساختارهای بیانی که شماری از آنها آفریده ذهن و ذوق و طبع خود اوست، بسیار گسترده است. کافی است شعر غنایی خواجو را با سلمان ساوجی که هم دوره اوست مقایسه کنیم و ببینیم چه فاصله و تمایزی بین آفرینش های بیانی و بلاغی او و دیگر هم عصرانش وجود دارد.
در بیان مساله، شیوه های تخیّل و پردازش احساس و عاطفه در ساختارهای کلامی از ترکیب اضافی و وصفی و گروه های اسمی و وصفی و ارائه صورخیال زیبا درساختارهای یاد شده، شعر او را جای جای،غزل در پی غزل و بیت در پی بیت، برجستگی بیانی و بلاغی داده است و اگر قله شعر عرفانی حافظ پس از خواجو از بطن و متن شعر و ادب پارسی،سر بر نمی کرد، وجود نازنین خواجو و شعر غنایی او،تحت الشعاع هنر خواجه قرار نمی گرفت و بیش از آنچه که معروف شده، مشهور وصیت شهرتش روزگار دیرین و گذشته را بیش از آنچه رخ داده است، فرامی گرفت.
با نگارش این چند صفحه، بیان مساله پایان نامه موخر اما روشنگر و برجسته، صرت پذیرفت و برای خواننده این پایان، معلوم گشت که نگارنده در پی چه مقصد یا مقاصدی است؟
ضمنا رقم زن این سطور، کوشیده است که گزیده ترین ابیات غزلیّات این شاعر را برای تفهیم نکات بلاغی وی، برگزیند و از مطرح کردن و ارائه کردن ابیات تکراری تا آنجا که ممکن بوده است، پرهیز شده و تنها در مواردی که دو یا سه صورت بلاغی در بیت مجتمع بوده است، آن را در مباحث گوناگون از تشبیه و استعاره و… ناگزیر مطرح نموده است.
۱-۳-اهمیّت و ضرورت و اهداف تحقیق:
هدف و مقصد از نگارش این پایان نامه این بود تا تحقیق و پژوهشی نسبتاً جامع با سند کاوی و بازنگری، واکاوی، پژوهش و ارزیابی بسامدهای نسبتاً چشم گیر و بالای صوربلاغی و بیانی در اشعار دیوان غزلیّات خواجوی کرمانی صورت گیرد و نمونه های هر یک از اقسام ساختارهای لفظی و معنایی علم بیان یعنی تشبیه، استعاره، مجازو کنایه با انواع و اقسام هر یک از صورخیال یاد شده در تک تک ابیات دیوان وی، بررسی، کاوش، مقایسه و نوشته شود.
معلوم است که یک صورت بیانی یا بلاغی را شاعر ممکن است به گونه های مختلف و با ساختارهای متنوع، بیان و ارائه کند. این افت و خیز و گوناگونی در کیفیّت ارائه، به حال و وضع روحی و روانی و حتّی به شب و روز و فصل سال و احیاناً خوشی ها و ناخوشی ها و سلامت جسمی و روانی و نیز درگیری با مرض و ناسازگاری جسمی و مسافرو یا ساکن و مقیم بودن و حتّی محیط جغرافیایی یعنی سرزمینی که خواجو در آن برهه از زمان این غزل یا غزلیّات را می سروده و پر بودن کیسه صله ای که از سلطان دریافت داشته و خالی بودن آن، بستگی دارد.مثلا اشعاری که خواجو در زمان اقامت در بغداد در کنار دجله سروده است و با آنچه در کنار آب ورکن آباد و سروهای ناز شیراز از طبع توانا و ذوق خویش پرورده و نظم داده است با آنچه در سفرهای دور و دراز که احیاناً با ناکامی هایی مواجه بوده، سروده است، فرق کلّی دارد. خواجو چند بار در غزلیّاتش از کرمان گله کرده است:
چو در این مرحله، خواجو اثر گنج نیافت ترک این منزل ویران نکند چون نکند
(خواجو،۲۳۸:۱۳۸۹)
و یا: خواجو این منزل ویران نه به اندازه توست از اقالیم جهان خطّه کرمان کم گیر
(خواجو،۲۷۳:۱۳۸۹)
خوب معلوم است که این دلتنگی به صورت های گوناگون، حوصله توان شاعر را در سرودن و در مثنوی ها و پی گیری داستان و شاخ و برگ دادن به هر یک از فراز و نشیب های آن، کم و کمتر می کند و شاعر منتظر گشایش و کسب توان و نیرو و حوصله و شرح صدر با تجدید خاطره های زندگی و مواجه شدن با فرازهایی از یک زندگی نو و احیانا فاصله گرفتن از دست ممدوح.
خواجو شاعری قصیده سرا و مداح نیز بوده و در اقامت خود در بغداد، اصفهان، شیرازو…با امرا و حکّام زمان در تماس و به دربار هر یک از آنها آمد و رفت داشته است و سرودن قصاید مدحی برای ممدوح و دریافت صله یا صله های گرانبها، او را مشعوف می ساخته است. او از خطّه کرمان و از خاندانی مرفّه و فرهیخته برخاسته بود،لذا دوست داشت با آنهمه معلومات، فرهنگ و آموخته ها و هنر، مورد استقبال و بزرگداشت امرا و حکّام روزگار خویش قرار گیرد. خواجو در این امر کم و بیش موفق بوده است.
باری از ذکراهداف، تحقیق و اهمیت و ضرورت پژوهش با اطّاله نکته پیش، کمی بازماندیم، اما دنباله بحث:
دانشجویان و علاقه مندان به زبان و ادب فارسی، خواهان یادگیری و آموختن شیوه های ارائه زیبایی های معنایی، بلاغی و ساختاری کلام اند و برای موفق شدن در این حوزه،افزون بر مطالعه کتب معانی بیان، نیازمند آثاری هستند که برجستگی های صورخیال شعرکهن را به آنها نشان دهد. این کار با پژوهش در اشعار دیوان یک شاعر به ویژه از شاعران سبک عراقی که در بیان پخته تر و با کمال تر است باید انجام بگیرد. اگر تک تک ابیات دیوان غزلیّات خواجو از منظر صورخیال مورد بررسی قرار گیرد، برای علاقه مند به صورخیال در شعر کهن، بسیار اثر مغتنم و با ارزش خواهد بود و همین جا یادآور می شویم که جای اینگونه کتابها در همه دوران شعر و فارسی، خالی ست.
گرچه برخی از استادان، ضمن شرح متون نظم شعر کهن همچون آثار سنایی، سعدی، حافظ، ناصرخسرو، مولوی و چندتن دیگر، از ذکر نکات بیانی و بلاغی غفلت نورزیده اند اما تحقیق و پژوهش مجزا و منحصر در باب صورخیال شعر کهن و از جنله اشعار دیوان غزلیّات خواجو، امری است که جای خالی آن برای علاقه مندان به آن،کاملا محسوس است.
ضرورت و اهمیت انجام دادن چنین پژوهشی به همین سادگی در گام اول تحقیق و جست و جو از صورخیال اشعار خواجو معلوم می شود. و هنگامی که اثری نباشد تا در اختیار پژوهنده علاقه مندان قرار گیرد، ضرورت تالیف چنین پایان نامه ای در این موضوع و در این مبحث و زمینه به خوبی روشن می شود و لزوم قلم زدن و تحقیق در حوزه برجستگی های بلاغی و بیانی غزلیّات خواجو، آن قدر روشن می گردد که هر دانش آموخته و علاقه مندان به مسائل ادبی را به پرکردن این خلأ بلاغی و بیانی در مورد خواجو که از بزرگان سبک عراقی است، تشویق و تهیج و به کار و تحقیق وا می دارد.
آری اینگونه است اهمیّت و ضرورت تحقیق در مساله موردنظر. طبیعی است که نگاشته شدن و به رشته تحریر کشیدن چنین پایان نامه ای در مقولۀ یاد شده،خود بر غنای حوزه کتاب شناسی خواجو و شناساندن شخصیّت ادبی این هنرمند می افزاید و خود پشتوانه ای است بر مایه دار بودن و نازنین بودن شعر خواجو.
الف)اهداف کلی
نقد و تحلیل و ارائه دادن ویژگی ها، ظرافتها و هنرنمایی های صورخیال در شعر کهن عموماً و در شعر سبک عراقی، آن هم در حوزه غزل عاشقانه و عارفانه خصوصاً، یکی از اهدافی است که سرانجام این پایان نامه یه آن رسیده و دست یافته است.
چون مقام ادبی خواجو بعد از بزرگانی چون سعدی و حافظ است و شرح نویسان، همیشه قلّه های بزرگ و بی همتای ادب فارسی را در هر سبک، مورد عنایت توجّه و شرح نویسی و نقد و تحلیل قرار می دهند. شاعران سرآمد و بزرگی چون خواجو، مظلوم و درهاله بی توجّهی قرار می گیرند و اگر کسی آثار آنان را از منظر بیان و سایر علوم ادبی همچون عروض، نقدالشعر به معنای وسیع، قافیه گزینی و قافیه شناسی، فقه الّلغه ارزیابی و دانش های اندوخته و وسعت اطلاعات، آیین و مذهب و شرح حال مسبوط مورد توجّه و پژوهش قرار ندهد، قطعاً حلقه هایی از زنجیر طلایی و گرانبهای ادب فارسی که در درازنای روزگار یافته و پیوسته و وابسته به یکدیگر شده است، مفقود و یا کنارگذشته، می ماند و هم با این فراموشی، بخشی از تاریخ ادب کهن این سرزمین به همراه وجود نازنین شخصیت ها به هاله کم خبری و یا گمنامی و بیخبری سوق داده می شوند. یکی از اهداف نگارش این پایان نامه، مطرح نمودن خواجوی کرمانی به عنوان آفریننده زبردست و توانای صورخیال گوناگون در عرصه غزلیّات عاشقانه و عارفانه است.
ب)اهداف اختصاصی:
۱-سبک عراقی از منظر ساختارهای لفظی، معنایی، بیانی و بلاغی ویژگی هایی مُختص به خود دارد. شناخت برجستگی ها، شیوه ها و دیدگاه های بیانی و بلاغی شاعران بزرگ این سبک، با سندکاوی در آثارشان، معلوم می شود و شناخت و بررسی غزلیّات خواجو بدین منظور، هم گامی است در جهت شناخت بهین از نقاط قوّت و برجستگی های ویژه سبک عراقی و هم جهشی است به سوی هر چه بهتر شناختن بلاغت و بیان خواجو در خلق و آفرینش غزلیّات عاشقانه و عارفانه.
۲-عمده هنر شاعران سبک عراقی در عرصه شعر، پس از گذشتن از برخی نکات و ظرایف همچون احاطه بر ترکیبات، لغات، تعبیرات کنایی و استعاری و بهسازی ساختار کلام در محدوده ترکیبات و جمله و سرانجام توانا بودن در برون رفتِ سرافرازانه از مضایق کلام، یکی از عناصر و شیوه های امتیاز بخشی به شاعران این دوره و از جمله خواجو، بررسی بلاغی ساختارها و صورخیال خواجوی کرمانی در حوزه تشبیه، استعاره مجاز و کنایه است.
چون بلاغت و تخیّلی و شیوا بودن شعر، عمدتاً به اِشراف و توانایی کم مانند شاعر در آفرینش نکات بدیع بیانی و صور خیال است، بازکاوی و شناسایی و شناساندن هنرمندی های خواجو در حوزه پرراز و رمز بیان و صورخیال قطعاً استادی و کم همتایی و عظمت او را تایید می کند و بر آن صحّه می گذارد.
۳-در میان شاعران کرمان به روزگار خواجو، عماد فقیه کرمانی و شاه نعمت الله ولی(کمی پس از خواجو)مورد توجّهند و اگر یک دانشجو یا پژوهنده بخواهد، شاعران یاد شده را از جهت نقاط قوتی که در حوزه فصاحت و بلاغت کلام داشته اند، مورد ارزیابی قرار دهد، قطعاً این پایان نامه و سندکاوی های بلاغی و بیانی آن،روشنگر یکی از رئوس این مثلث (خواجو،عماد،شاه ولی)خواهد بود و شناخت یکی از این سه بزرگوار (و در این پایان نامه خواجو) راه را برای ارزیابی بلاغی و بیانی دو بزرگ دیگر هموارتر و ترازوی نقد بیان و بلاغت را حسّاس تر و دقیق تر خواهد کرد.
۴-از منظر تاریخ ادبیات که بررسی کلّی و اجمالی هر یک از شاعران و آثار آنان می پردازد، چنین پایان نامه ای که شرح و نقدی مسبوط بر بیان خواجوست، در حوزه خواجو شناسی، خود حرف بسیاری برای گفتن و شنیدن دارد.
۵-برهم شهری ها و هم استانی های خواجو، فرض و لازم وجدانی و ادبی است که در پژوهشهای خود، آثار تراویده از ذوق و طبع این ادیب دوران و روزگار را به حوزه نقد و تحلیل ببرند و با مطرح ساختن شعر و هنرذ این سراینده عزیز، کار او را بیش از پیش در معرض دید و استنباط و انتخاب علاقه مندان شعر و ادب قرار دهند و بدین گونه دین خود را به این شاعر متضلّع که درعرصه های گوناگون شعر، طبع آزمایی کرده و فخامت، عظمت و استادی خویش به ظهور رسانیده است،ادا کنند. لذا این پایان نامه از این دیدگاه، ادای دین و ابراز و اظهار ادبی به ساحت بزرگ این نژاد و فرزند آب و خاک کرمان است.
۱-۴-تعارف عملیاتی متغیرها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...