– مالیات بر اراضی
– مالیات اغنام واحشام
مالیات گمرکی –
– مالیات راهداری
– مالیات اصناف و پیشه وران

۱-۱- مالیات بر اراضی

در زمان صفویه این نوع مالیات از مهمترین مالیات ها به شمار می رفت. در این زمان زمینها به چهار بخش تقسیم شده بودند:
الف- اراضی ممالک که بیشتر شامل زمینهایی که در اختیار حکام و فرمانروایان هر ایالت و ولایت بود و آنها نیز زمینها را میان زیر دستان و رعایای خود تقسیم می­کردند. (نوایی ،۱۳۸۶ :۲۸۸)
ب- اراضی خاصه یا خالصه که متعلق به شخص شاه بود و عواید آن مستقیما به خزانه شاهی می رفت.(( اراضى خالصه همه متعلق به شاه و در ملکیّت شخص اوست، بخشى از آنها در تیول صاحبان مشاغل است، و از درآمد قسمتى دیگر حقوق درباریان و خدمتگران دربار، همچنین حقوق کلیّه صاحب منصبان و سربازانى که مخارج آنها به عهده شاه است تأمین مى‏گردد. بخشى نیز براى مدتى معیّن یا دائم به کسانى که مورد توجه شاه مى‏باشند واگذار شده است، و در صورت اخیر از پدر به پسر منتقل مى‏گردد. و باقى مانده اراضى پادشاه نیز به منظور پس‏انداز عواید آن در اختیار بعضى از وزیران یا مباشران است. بیشتر اراضى خالصه در ایالتهاى پارت، پارس، برخى از نواحى کرمان، هیرکانى، قسمتى از ایالت ماد، و اصطهبانات که مشتمل بر بیشى از نیمه کلده قدیم مى‏باشد، پراگنده است.))(شاردن،۱۳۷۲: ۳ /۱۲۳۲)
پ- املاک عامه مردم : اراضی که نسبت به اراضی دیگر ناچیز و متعلق به مردم بود.(نوایی ،۱۳۸۶ :۲۸۸)
ت- موقوفات: موقوفات را شاه یا مردم وقف میکردند. شاردن در این خصوص می نویسد: ((زمینهاى موقوفه را شاه یا افراد دیگر وقف کرده‏اند، و در ایران جنبه تقدس‏ دارد. و واقف اعم از این که شخص شاه یا دیگران باشند هیچ گونه حقى بر آن ندارند. همچنین اگر واقف مرتکب جنایتى شده باشد هیچ قدرتى نمى‏تواند زمین وقف را مصادره کند. اراضى متعلق به دیگران فقط مدّت نود و نه سال در تملّک ایشان است و نه بیشتر. در طىّ این مدت مى‏توانند آن را به دیگران بفروشند و به دلخواه خود از آن بهره‏بردارى کنند. و هیچ کس حقّ مداخله و تصرّف آن را ندارد، به این شرط که تقصیرى بزرگ که مستلزم سلب مالکیت شود مرتکب نشوند. پس از این مدت عایدات یک سال ملک مورد تصرف خود را به دولت مى‏پردازند و دگر بار معامله را به همین ترتیب تجدید مى‏کنند. چنین مالکیتى را تصرف مى‏گویند که در حقیقت مالکیت دائمى است، و باید سالیانه مبلغى جزیى به نام اجاره‏بها بدهند، و این مبلغ از چهل تا پنجاه شاهى به ازاى هر جریب تجاوز نمى‏کند. ))(شاردن،۱۳۷۲: ۳/۱۲۳۳)
همچنین بعضی از نواحی به صورت تیول و اقطاع به امرا و روسای قبایل واگذار میشد و در برابر آن مالیات مقطوعی در یافت می گردید. تیول برای مدت محدودی تفویض می­شد و دو نوع بود: یا ضمیمه امتیاز شغل معینی به حساب می آمد که در این صورت با عزل یا انتقال متصدی آن، تیول به دیگری تفویض می گشت و یا شاه آن ار از طرف دیوان، مادام العمر به یک نفر واگذار می کرد. اصطلاح تیول همچنین دلالت بر زمینهایی داشت که به جای حقوق به ماموران حکومت داده می­شد. به همه مقامات عالی بابت حقوق و مواجب خود تیول تعلق می گرفت. چنانچه محصول تیولی که به جای حقوق و مواجب به یکی از مقامات داده بودند از مبلغ منظور کمتر میشد مباشر ولایت کسر مبلغ را جبران می کرد و اگر بیشتر از مبلغ منظور بود، مازاد آن را به خزانه می فرستاد. زمین هایی که بدین گونه در ازاء حقوق به تیول داده می­شد از بازرسی ماموران شاه معاف بود. این تیول ها در واقع ملک صاحبان تیول بود و تیولداران با سکنه تیول به دلخواه خود رفتار می کردند.(نوایی ،۱۳۸۶ :۲۸۸-۲۸۷)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

نوعی دیگر از مالکیت زمین در زمان صفوی سیورغال بود و از پرداخت مالیات معاف بود. و به این صورت بود که املاک خاصه شاهی را در بعضی نقاط به اشخاص و خانواده هایی می بخشیدند و این ملک در خانواده مالک تا سالها و حتی نسلها باقی می ماند . تفاوت تیول با سیورغال در این بود که تیول ملک دولتی بود نه سلطنتی و تیول همراه با مقام و منصبی به کسی داده می­شد و با سلب منصب از او پس گرفته می­شد و معمولا مربوط به مقامات سیاسی و دولتی بود.(باستانی پاریزی،۱۳۵۷ :۷۰)
بدیهی است مالیاتهایی که به این صورت وصول و به خزانه فرستاده می­شد نقش چندانی در افزایش در آمد خزانه نداشت، زیرا میان آن چیزی که وصول می­شد وآن چیزی که به خزانه فرستاده می­شد تفاوت فاحشی وجود داشت و همه آنچه را که وصول می­شد به خزانه نمی فرستادند .البته میتوان گفت، میزان قدرت حکومت مرکزی در این امر تاثیر بسزایی داشت. هرچه حکومت مرکزی قدرت بیشتری داشت میزان وصولی مالیاتی که به خزانه واریز می­شد بیشتر بود تا زمانی که قدرت حکومت مرکزی اندک بود و زمینه برای دریافت رشوه ماموران مالیاتی فراهم میشد و در نتیجه از میزان عایدی خزانه کم می­شد.

۱-۲-مالیات اغنام واحشام

سلاطین صفوی علاوه بر گله های متعدد گوسفند که خود داشتند سالیانه مبالغی به عنوان مالیات از گوسفند داران می­گرفتند و این مالیات چوپان بیگی خوانده میشد. (همان : ۷۷ ) اولئاریوس از درآمد دامداری برای شاه می‌گوید: ((اردبیل دارای چراگاه های خوبی است و به همین دلیل در اطراف اردبیل و چراگاه های آن شصت دهکده وجود دارد. فقط چراگاه های مزبور به تنهایی درآمد بزرگی برای شاه در سال فراهم می کند. زیرا گله دار های ثروتمند عرب و ترک که تعدادی از آن ها به سبب پذیرفتن اسلام و دسته دیگر به دلیل اینکه خود را زیر حمایت شاه ایران قرارداده اند، در این منطقه مجاز به استفاده از چراگاه هستند و می توانند به خرید و فروش احشام اشتغال داشته باشند و مالیات بپردازند.»(اولئاریوس،۱۳۶۳ :۱۲۱ )همچنین در این دوره انواع و اقسام طیور مانند کبوتر، مرغ و جوجه در ایران نیز پرورش داده می‌شد و برخی پرندگان مستلزم پرداخت مالیات به شاه بود. (شاردن،۱۳۷۲: ۴/ ۱۲۳)

۱-۳- مالیات گمرکی

اگرچه شالوده اقتصاد ایران را کشاورزی و دامداری تشکیل می‌داد، اما در دوره صفوی تجارت و بازرگانی به خصوص در زمان شاه عباس اول به شکوفایی و رونق رسید. بدیهی است رونق تجارت نقش بسزایی در افزایش در آمدهای مالیاتی و در نتیجه قدرت مالی صفویان داشت .
تجارت با کشورهای خارجی به ویژه اروپاییان از دیگر راه های افزایش در آمد پادشاه بود .(( در دوره صفویه روابط تجاری ایران با کشورهای انگلیس، هلند و بعد فرانسه گسترش یافت. آنها ابتدا نه به عنوان استعمارگر و با نیروی نظامی بلکه به عنوان تاجر وارد ایران شدند. کمپانی هند شرقی انگلیس بعد از سال ۹۹۴ ه . ق به مدار اقتصادی ایران کشیده شد. این کار به دو دلیل صورت گرفت: خرید ابریشم به طور مستقیم از ایران و صدور بسیاری از کالاهای اروپایی و آسیایی به ایران به جای پول نقد ابریشم. کمپانی هند شرقی هلند با به کار گرفتن آمیزه‌ای از الگوی نظامی پرتغال و الگوی بازرگانی انگلستان، مدل قدرتمندی به وجود آورد. ))(فوران،۶۸:۱۳۸۸) مهم‌ترین کالای تجاری ایران را ابریشم تشکیل می‌داد که به مقدار زیاد به عثمانی صادر می‌شد و در آنجا بخشی از آن در صنایع ابریشمی ترکیه که در بورسه متمرکز بود، مصرف می‌گشت و بخشی دیگر را تجار ونیزی خریداری می‌کردند تا وارد بازارهای اروپا سازند.(کمبریج،۱۳۸۷: ۲۳۰) از دیگر کالاهایی صادراتی میتوان به این موارد اشاره نمود : بعضی سنگ های قیمتی، پشم شتر، توتون، خشکبار و فرش گوسفند زنده، پسته ملایر و قزوین، رو ناس، بادام یزد و کرمان،کشمش، ترشی میوه، آلو و مربا، گلاب و عطریات و خشکبار. ( نوایی، ۱۳۸۶ :۲۹۴ )پارچه های زربفت، تافته، چرم دباغی نشده، چرم مراکشی، مخمل. (سیوری ،۱۳۶۶ :۱۷۶ ) قسمت عمده عواید گمرک ایران از خلیج فارس و گیلا ن وصول میشد زیرا از آنجا ابریشم از کشور خارج می میشد.(سانسون،۱۳۴۶ :۱۳۴)

۱-۴ – مالیات راهداری

در دوره صفوی نوع دیگر مالیاتی که دریافت می­شد مالیات راهداری بود. در دوره صفوی به دلیل ساخت جاده ها و کاروانسراها و ایجاد امنیت موجب رونق تجارت داخلی گردید. مالیات راهداری از کاروان ها گرفته می شد. جمع آوری این نوع مالیات بر عهده راهدارهایی بود که در نقاطی نظیر محل های عبور از رودخانه مستقر می شدند. در مقابل مالیات راهداری، راهدارها مسئول حفظ ایمنی مسافران و اموالشان بودند و در برابر حکام محلی پاسخگو بودند.(سیوری،۱۳۶۶ : ۱۷۲-۱۷۱)

۱-۵-مالیات اصناف و پیشه وران

اصناف در دوره صفویه از اهمیت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی قابل توجهی بر خوردار بودند. از نظر اجتماعی و دینی اصناف رابطه نزدیکی با اهل علم و با دولتمردان داشتند و از نظر سیاسی نیز گاهی با ظلم و ستم به مقابله بر می­خواستند. اصناف عبارت بودند از : هل حرف، صنعتگران، طباخان، آشپزان، فروشندگان اغذیه و لبنیات.(نوایی ،۱۳۸۶: ۲۹۷ ) اصناف موظف به پرداخت مالیاتی بنام بنیچه بودند. و تقسیم کل مبلغ بنیچه بین اعضای صنف، از وظایف کلانتر بود.( سیوری،۱۳۶۶:۱۷۰ )
البته در دوره صفوی مالیات های دیگری نیز وجود داشت که به شرح زیر می باشند:
– رسوم : به دو بخش رسوم عادى و فوق العاده تقسیم می­شد. رسوم عادى عبارت بود از نوعى باج یا مقداری محصول عالی که بیگلربیگى هر ایالت در مواقع و فصول مناسب با توجه به مقتضیات هر استان به عنوان تحفه و هدیه به دربار مى‏فرستاد و رسوم فوق العاده شامل هدایاى نوروزى بود که نه جنس و مقدار آن مشخص بود و نه حکام موظف به تأمین آن بودند. رسمى بود که بنا به عادت رواج یافته بود. نام این هدیه‏ها در دفاتر محاسبات ثبت نمی شد، و فقط پیش‏کش نویس اسم فرستنده آنها را در دفتر خود می نوشت. از پیشکشهای تقدیمی به شاه ۱۱ تا ۱۸ درصد به عنوان رسوم اخذ می­شد که از این مقدار دو درصد به ناظر و بقیه به دیگر صاحب منصبان میرسید. (شاردن،۱۳۷۲ :‏۳/ ۱۲۴۷)
– مالیات آب :(( در اصفهان مالیات آب نیز میگرفتند.))(لمبتون ، ۱۳۳۹ : ۲۴۱ )
– مالیات ریش : مالیات خاصی که در زمان شاه اسماعیل گرفته می شد، مالیات ریش بود. شاه اسماعیل از سنیان مالیات طول ریش میگرفت. از زمان شاه صفی به بعد این نوع مالیات حذف شد. (پارسا دوست ،۱۳۷۵ :۶۲۰-۶۲۱)
– مالیات اماکن فسق و فجور: در طول دوره صفوی مبالغ هنگفتی به عنوان مالیات از اماکن فسق و فجور و عیش و عشرت وصول می گردید، شاه عباس که می ترسید پولی را که از راه روابط نامشروع در اماکن فساد فراهم می شود داخل خزانه اش را نجس گرداند راه حلی بنظرش رسیده بود، دستور داده بود که این پولها را به مصارفی برسانند که از آتش بگذرد تا پاک شود. بهمین مناسبت مخارج روشن کردن مشعل ها و چراغانیها و آتش بازی هایی که در حضور شاه انجام می گردید از این پول برداشته و مصرف می کرده اند.( کارری،۱۳۴۸ :۱۳۲ )
– جزیه : از دیگر منابع در آمد، جزیه بود که نوعی مالیات به شمار می رفت و از غیر مسلمانان دریافت می­شد. صفویان همچون حکومتهای پیشین مبلغی را از غیر مسلمانان به عنوان جزیه می­گرفتند. البته با توجه به سیاست پادشاهان گاهی غیر مسلمانان از پرداخت جزیه معاف می شدند. ((شاه ایران به هیئت های مبلغین دین مسیح اجازه می دهد که در سراسر کشور وظایف خود را در کمال آزادی انجام دهند و همچنین موافقت می کند در هر نقطه ای که بخواهند موسسات خود را دایر کنند. آخرین هیئت مبلغین اعزامی که از طرف شاه بسیار متدین فرانسه سفارش نامه ا ی با خود داشتند از پرداخت هر گونه جزیه و خراج و مالیات برای اراضی و محلی که تاسیسات خود را در آنجا دایر کرده اند معاف شده اند. ))( سانسون،۱۳۴۶ :۲۴ ) همچنین گاهی هم به آنان برای پرداخت جزیه با فشار حکومت مواجه می­شدند.((مسیحیان لنجان طبق معمول هر سال مبلغی به عنوان جزیه می پرداختند و چون چند سال نتوانسته بودند مبلغ نامبرده را بدهند وزیر بزرگ برای وصول بدهی آنها مقرری سربازان چریک را به آنها حواله کرده بود آن بیچارگان بخت برگشته چون در شرایطی نبودند که بتوانند سربازان چریک را راضی کنند و هیچ راهی بای فرار از چوب و چماق سربازان بی رحم وجود نداشته است ناگزیر همه آنه به اتفاق به اعتمادالدوله مراجعه کرده و ازو استدعا کرده بودند که آنها را به دین اسلام بپذیرد.( همان: ۳۲)
– معادن : مالیات بر محصولاتی که از معادن استخراج می شد و شامل این موارد بود: معادن فیروزه نیشابور، طلا و نقره، مس کرمان، سرب آمیخته با نقره در یزد و کرمان، آهن در خراسان، جوهر شوره و گوگرد و جیوه و آنتیموان در نطنز و دیگر نقاط، نمک از معادن مختلف یا از طریق تبخیر در همه ولایات و نفت در باکو و شوشتر.(نوایی ،۱۳۸۶ :۳۳۵ )
– مالیات التزامات : منافع احضار که ظاهرا از شاکی در امور جنایی میگرفتند.(مینورسکی، ۱۳۶۸ :۲۱۶ )
– اخراجات یا مالیات زائد: به معنی مالیاتى که براى مصارف دیوانى وصول مى‏شود .(مستوفی،۱۳۷۵: ۲۱۷)
– باج: مالیاتى که برطبق قرارداد منعقد شده میان دو دولت پرداخت می­شد.( گنابادی،۱۳۸۷ : ۳۶۵ )
– جزیه هنود : ازهندیان مقیم ایران گرفته می شد. (نوایی ،۱۳۸۶ : ۳۳۵)
– علفه: مالیاتی که بابت خوراک عمال حکومت می گرفتند. ((شیرزاد سلطان و محمد امین خان، همعنان فتح و ظفر، به اتفاق لشکر و عسکر، به درون شفت نزول نمودند. و بعد از ورود ایشان در آن مکان، تمامى مردم شفت از سپاه و لئام و رعیت، با نزول و علف و علوفه و سلامى، به خدمت محمد امین خان و شیرزاد سلطان مبادرت نمودند و اردوى ایشان سه روز در آن مقام توقف نموده، چهارپایان آسودند.))(فومنی گیلانی، ۱۳۴۹: ۱/ ۹۹ )
– علوفه : حق علیق برای مرکب ماوران حکومت بود.
– الاغ : مالیات مخصوص چهار پایان چاپارخانه ها بود.
– آلام : راهنمایانی که مجبور بودند بدون گرفتن مزد به ماموران حکومت خدمت کنند و آن را از دهی به دیگر رهنون شوند.(احمد پناهی ،بی تا:۲۵۶ )
از دیگر مالیات ها میتوان به موارد زیراشاره نمود:
تنباکو، مالیات چریک(مالیات نظامی به صورت کار یا نقدی بود)،حق السعی یا انعام محصلان مالیاتی،مال الجهات یا مالیات مستمر.( همان:۲۵۶ ) مالیات مربوط به صید مروارید، طلا، مس، کاروانسراها،گرمابه ها، خانه ها و میدانهای اجاره ای متعلق به شاه .(کمپفر،۱۳۵۰ :۱۱۴-۱۱۸)
همچنین یکی دیگر از منابع مالیاتی این بود که پادشاه انعامى به بزرگان می داد تا آنان ناچار شوند چندین ‏برابر بهاى آنچه شاه به آنها اعطا کرده به وى باز گردانند. مثلا شاه وقتى متوجه می­شد، یکى از حاکمان بزرگ یا یکى از ناظران وظایف خود را به خوبى انجام داده به نشان تشویق هدیه ای برای او می فرستاد، و این هدیه ممکن بود، یک دست لباس، یک باز یا یک اسب باشد. شخصی که هدیه را به گیرنده تحویل می­داد، از گیرنده آن انعام ارزنده‏اى دریافت مى‏کرد و مستمرى ثابتى نیز می­گرفت. و اصولا به این شکل بود که شاه مبلغى را که گیرنده هدیه باید به آورنده می­داد را معلوم می کرد، و آن متناسب با شغل و مقام و امتیازات خانوادگى و نفوذ وى در دربار بود. ( شاردن،۱۳۷۲: ‏۳/ ۱۲۵۴-۱۲۵۳)
همچنین شاه بابت وامى که پرداخت می کرد، مالیات مختصرى دریافت مى کرد. هر کس به هر عنوان پولى از خزانه دریافت می کرد، باید ده درصد آن را به عنوان مالیات پس می­داد، مگر این که شاه شخصا کسى را از اداى این مالیات معاف می­کرد، و البته چنین امرى هرگز روى نمی داد.اما گاهى ممکن بود شاه اجازه دهد به جاى ده درصد پنج درصد بگیرند. (همان:‏۳/۱۲۵۴)
در مقابل مواردی که صفویان از آنان مالیات اخذ می کردند، برخی از اقلام از پرداخت مالیات معاف بودند. از جمله این موارد می­توانیم با بررسی های کلان اقتصادی به موارد ذیل اشاره نماییم:
– مواد غذایی
– لوازم خانگی
– نمک
– شراب
از دیگر معافیتها این بودکه: تیولها در برخی موارد از پرداخت مالیات ارضی به خزانه کشور معاف بودند و هر چه تیول دار مالیات می­گرفت بخود تعلق داشت.(لمبتون،۱۳۳۹: ۲۳۹ )همچنین مردم هنگام ورود به کشور و در مورد وارد کردن هر گونه مواد غذایى به داخل کشور‏ هیچ گونه مالیاتی نمى‏دادند .( شاردن،۱۳۷۲:‏۳/ ۱۲۵۴-۱۲۵۳)

۲- نحوه وصول مالیات

همانطور که گفته شد در طول تاریخ همواره مالیات وجود داشته است. اما نحوه تشخیص و وصول مالیات با توجه به سیاست های حاکمان و اراده آنان متفاوت بود.
مانند دوره های پیشین امور اجرایی مالی صفویان بر اساس قانون و دستورالعمل بود. قانون مجموعه ای از طومارها یا طومارهای مالیاتی را تشکیل می داد که شامل ارزیابی واحد های مالیاتی اساسی به ویژه روستاها بود. برای ارزیابی مالیات های زمین سه روش استفاده شده است: اندازه گیری سطح زمین، تولیدات (مقاسمه ) میزان یکنواخت به محصول (مقاطعه ). در دوره صفوی به نظر می رسید مالیات زمین عمدتا بوسیله ترکیب اندازه گیری سطح زمین و مقاسمه ارزیابی می­شد. نه تنها میزان بلکه اساس محاسبه مالیات زمین حتی در یک استان متفاوت بود. به عنوان مثال اساس محاسبه محصول لزوما ناحیه تحت کاشت نبود بلکه طبیعت یا مقدار ذخیره آب بود. میزان مالیات طبق نوع محصول، نوع آبیاری، نوع کشت، نوع دارایی متفاوت بود. ارزیابی طبق تخمین صورت گرفته توسط ضابطه انجام می­گرفت که کمیت زمین در مالکیت هر فرد را اندازه می­گرفت. همچنین بر مقدار تولید مالیات وضع می شد. هر خانواده به صورت فردی مسوول سهم متناسب مالیات کلی ارزیابی شده در روستا بود. به این معنا که اگر بعضی روستاییان معافیت به دست می آورند سهمشان در میان ساکنان باقیمانده توزیع می­شد اگر روستاییان جای دیگر مستقر می­شدند، هنوز هم مشمول سهم خود از مالیات در روستای اولیه شان بودند.(راینس،بی تا،)
معمولا با دادن حواله ها از مرکز حکومت، مالیات مناطق مختلف وصول می­گردید و در برخی موارد معافیت های مالیاتی نیز پدید می آمد. ((مسلما سید عبد اللّه مى‏دانست که اعتماد الدوله چه پیشنهادى کرده است و شاید از یک طرف به همین علت و از طرف دیگر در اثر عجله و شتابزدگى بود که موافقت خود را با نقشه حمله به دشمن اظهار کرد و به شاه فشار آورد که دست به حمله بزند و قول داد که بعد از جمع‏آورى سواره نظام عرب خود، به او ملحق شود. در نتیجه براى جمع‏آورى لشکر فورا اقدام کرد و به تمام دهکده‏هاى اطراف اعلام شد که هر کس حاضر به جنگ شود، تا شش ماه از پرداخت مالیات معاف خواهد بود.))(لاکهارت،۱۳۸۳ :۱۱۹)اما به طور کلی نحوه وصول مالیات در نواحی مختلف، متفاوت بود. در این دوره مالیات ارضی و زمین های کشاورزی قوانین مخصوص به خود را داشتند. از آنجمله : اراضى خالصه مالیاتى برابر نصف تولیدات فرآورده‏هاى خود به خزانه‏شاهى پرداخت می­کردند و در قبال وصول چنین مالیاتى شاه نیز مخارج آبیارى و لایروبى قنوات را شخصا پرداخت مى­کرد. در اراضى معمولا مالیات به صورت جنسی و هم به صورت نقدی دریافت می­شد. (کروسینسکی ،۱۳۶۹ :۲۰۷) زمین‏هاى بایر و زمین های کنار رودخانه‏ها مالیات چندانى به دولت پرداخت نمی کردند و اگر فردى چنین زمین‏هاى بایرى را آباد و قابل کشت می­کرد، براى مدتى از پرداخت مالیات معاف می­شد و او مى‏توانست این زمین ها را به فرزندان خود به هر صورتى که مایل است واگذار نماید.( کارری، ۱۳۴۸ :۲۰۹ )(( در بعضی موارد مالیات ارضی عبارت بود از یک چهارم محصول.))(لمبتون،۱۳۳۹ :۲۳۹)
همچنین درآمد حاصل از فروش چوبهایى که در زمینهاى مزروعى و باغ و بوستان به عمل مى‏آمد بیشتر عاید ارباب مى‏شد، زیرا دو سوّم آن متعلق به ارباب و یک سوم از آن دهقان بود، و زحمت بریدن و افکندن درخت و فروختن آن به عهده زارع بود. غلات را غالبا با هم و بر حسب وزن من خرید و فروش مى‏کردند، مثلا می­گفتند: فلان قدر گندم یا جو، برنج، نخود، عدس از قرار هر من فلان مبلغ. میوه‏هاى درختى غالبا به سود ارباب تقسیم می­شد، زیرا بر خلاف غلات و حبوبات که کاشتن و جمع کردن آن کم خرج و آسان نبود، برداشت محصول سردرختى زحمت و خرج زیادی نداشت، و بر حسب توافق قبلى نصف یا دو سوم آن سهم مالک بود، اما معمولا پس از برداشت بذر براى کشت آینده، یک سوّم محصول به مالک تعلّق می­گرفت. و اگر محصول چندان نبود که بذر سال آینده را کفایت کند زارع باید به هر صورت آن را فراهم می­کرد. همچنین در مورد زمین های پیرامون اصفهان مالیات به صورت نقدی گرفته می­شد، زیرا بیشتر این زمین ها به کشت تره بار اختصاص داشت. درآمد حاصل از پرورش اغنام و احشام به این صورت بودکه یک سوّم پشم گوسفندان، و یک سوّم بچه‏هایى که به دنیا می آوردند از آن ارباب، و دو سوّم متعلق به رعیت بود.(( شاردن ،۱۳۷۲ :۳ /۱۲۳۴)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...