استعاره مجرّده، استعارهای است که در آن، امور ملایم با مشبّه ذکر گردد، مانند: اِشتَرِ بالمعروف عِرضَکَ مِن الاَذی[۶۲].
در این مثال، اِشترِ برای اِحفَظ (حفظ کن) استعاره آورده شده و من الأذی با اِحفظ تناسب دارد. وجه تسمیه این استعاره به مجرّده آن است که مقداری از مبالغه را دارا نیست، چرا که ذکر یکی از ملایمات مشبّه در کلام سبب میگردد که مقداری از مشبّهٌ به دور گردد و این از ادعای اتحاد که اساس استعاره است دور میباشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مثال دیگر: رأیتُ بحراً علی فَرَس یُعطی که رکوب برفرس واعطاء ملائم با مستعارٌله است که رجل سخی باشد وبدیهی است که اعتبار ترشیح وتجرید بعد ازتمام شدن استعاره است با قرینه پس قرینه مصرحه را تجرید نگویند چنان چه قرینه مکنیه را ترشیح اطلاق نکنن بلکه ترشیح و تجرید زاید بر آنهاست[۶۳].
استعاره مطلقه، استعارهای است که از امور ملایم با مستعارٌ منه (مشبّهٌ به) و مستعارٌ له (مشبّه) خالی باشد و یا همراه چیزی باشد که مناسب با مشبّه و مشبّهٌ به است.
مثال برای قسم اول:
الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهدَ مِن بَعدِ مِیثَاقِهِ[۶۴].
در این آیه، «یَنقضون» ، برای «یُبطلون» استعاره آورده شده و چیزی مناسب با مستعارٌ له و مستعارٌ منه در کلام نیامده است.
مثال برای قسم دوم:

لدی أسد شاکی السَّلاح مُقذَّف

لَه لِبَدٌ أظفارُه لم تُقلَّم[۶۵]

اسد، استعاره برای مرد شجاع است. شاکی السّلاح (کسی که سر تا پا مسلّح است).
شاعر، أسد را برای مرد شجاع، استعاره آورده است و «شاکی السَّلاح مُقذَّف» (کسی که سر تا پا مسلّح و جنگ آزموده است) را که مناسب با مستعارٌ له است ذکر کرده که این تجرید است، سپس «له لبد اظفارُه لَم تُقلَّم» (یالهای بر شانه افتاده و ناخنهای کوتاه نشده) را که مناسب با مستعارٌ منه است ذکر کرده و این ترشیح است. اجتماع تجرید و ترشیح به تعارض و سقوط هر دو میانجامد، گویا استعاره به چیزی نزدیک نگشته است و این همان رتبه استعاره مطلقه است[۶۶].
۲-۱۱-
۲-۱۲-
۲-۱۳- تمثیل یا استعاره تمثیلیه
هرگاه جمله ای درغیر معنی اصلی به علاقه مشابهت به کار رود آن را تمثیل یا استعاره تمثیلیه گویند چنان که سنایی در بیت زیر عبارت « تکیه برآب زدن » را درمعنی کار بیهوده انجام دادن به کار برده است :
ای که بر چرخ ایمنی زنهار تکیه برآب کرده ای هشدار
این نکته را نباید از نظر دور داشت که در این گونه استعاره وجه شبه از امور متعدد انتزاع شده و از این حیث به تشبیه مرکب باز می گردد و به عبارت دیگر این گونه استعاره را مجاز آمیخته به استعاره توان گفت.[۶۷] واین استعاره در ضرب المثل هل فراوان وارد شده است مانند:
«انّی أراک تقدم رجلاً و توخرُ اُخری » یعنی تو را می نگرم یک گام پیش می نهی و بار دیگر واپس می گذاری . این مثال برای کسی زده می شود که در کاری تردید دارد پس یک بار پیش می رود ویک بار واپس می گراید. ویا مانند : « الصیفَ ضَیعتِ اللبن » در تابستان شیر را تباه ساختی. این مثال برای کسی زده می شود که در به دست آوردن چیزی در زمانی که برای او ممکن بوده است کوتاهی کرده ، سپس آن چیز را در زمانی طلب کرده است که دستیابی به آن چیز در آن زمان در توان او نبوده [۶۸].
فصل سوم
دلالات استعاری در آیات قرآنی
جزء ۹ الی ۱۶
۳-۱- سوره اعراف آیه ۱۵۴
وَ لَمَّا سَکَتَ عَنْ مُوسَى الْغَضَبُ أَخَذَ الْأَلْواحَ وَ فِی نُسْخَتِها هُدىً وَ رَحْمَهٌ لِلَّذِینَ هُمْ لِرَبِّهِمْ یَرْهَبُونَ
و چون خشم موسی فرونشست ،الواح را برگرفت ؛ و در رونویس آن ،برای کسانی که از پروردگارشان بیمناک بودند ،هدایت و رحمتی بود.
در این آیه دو استعاره مطرح است یکی استعاره تصریحیه تبعیه است سکون را به سکوت تشبیه نموده است.
و دومی استعاره مکنیه میباشد به این صورت که غضب را تشبیه نموده به انسان، ناطقی که اغراء میکند موسی را و تحریک میکند او را و به او میگوید به قِومت این حرف و آن حرف را بزن و لوحها را بینداز و سَرِ برادرت را بگیر سپس این اغراء و تحریک را قطع میکند و دیگر سخن نمیگوید.
البته اقسام دیگری هم برای استعاره هست که قبلاً بحث آن گذشت که، به آن بحث در اینجا برمیگردیم و میگوئیم که این استعاره که عبارتست از اسناد سکوت به غضب درآن استعارهای است معقول برای مشارکت امری معقول که این یکی از پنج استعاره میباشد. مستعار عبارتست از سکوت، مستعارٌ له عبارتست از غضب و مستعارٌ منه ساکت.
معنی آیه این میشود که چون خشم و غضب موسی زایل شد چون حقیقت سکوت زایل شدن و از بین رفتن کلام است و حقیقت زوال غضب و از بین رفتن غضب عبارتست از نبـــودن چیزی که دلالت کند بر غضب مثل کلام یا غیرکلام در آن حال غضب و غضب و عصبانیت موسی از این کلام خدا معلوم میشود که فرمود لَئبسَ ما خَلَفتُمونی مِن بَعدی ( اعراف آیه ۱۵۰ بعد از من بد جانشینی برایم بودید.
و چون موسی ،خشمناک و اندوهگین به سوی قوم خود بازگشت ، گفت: « پس از من چه بد جانشینی برای من بودید ! ایا بر فرمان پروردگارتان پیش گرفتید؟ و الواح را افکند و ] و موی[ سر برادرش را گرفت و او را به طرف خود کشید. ] هارون[ گفت: « ای فرزند مادرم، این قوم، مرا ناتوان یافتند و چیزی نمانده بود که مرابکشند؛ پس مرا دشمن شاد مکن و مرا در شمارگروه ستمکاران قرارمده». )
چون این صحبت مقدمهای است برای القاء الواح و چون کلامی که دلالت کند بر غضب زایل شد، استعاره سکوت برای غضب نیکوست.
و از سکوت ِ غضب لازم نمیآید که رضا حاصل شده باشد چون موسی به معصیت آنها راضی نبوده و بر باقی ماندن آنها بر معصیت هم راضی نبوده تا این که توبه کنند.
به خاطر همین خداوند سبحان خبر داده از آن به سکوت غضب فقط نه حصول رضا، و این استعــاره (معقول برای معقول) لطیفترین استعارات پنچگانه میباشد. چون این استعاره، استعاره معقول برای معقول است برای مشارکت در امر معقولی. (الدرویش ،۲۰۰۹،ج ۳ : ۵۰)
دراین آیه شریفه دواستعاره وجود دارد:
۱-استعاره ی تصریحیّه
۲- استعاره ی مکنیّه
اکنون به شرح استعاره اول می پردازیم:
ارکان استعاره در آیه شریفه عبارتند از:
– مستعار : لفظ « سکت ».
– مستعارٌله : « سکن ».
– مستعارٌمنه : « سکت » یعنی فرونشستن ، آرامش یافتن.
– جامع یا وجه شبه : آرامش یافتن.
شرح استعاره ی آیه به اعتبار گوناگون:
۳-۱-۱-۱. به اعتبار ذکر طرفین(مصرّحه،مکنیّه) :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...