کلید واژه ها: اختلال شخصیت، مدیریت بدن

فصل اول:

کلیـات تحقیق

۱-۱- مقدمه

نگاه بر بدن به عنوان سنتی متناوب از چیزی که امروزه میشناسیم بوده، تا همین سالهای پیش از انقلاب در ایران فربگی نشانه دارا بودن یا ثروتمند بودن بوده است.
زیبایی شناسی بدن آنقدر متناوب بود که می توان گفت بدن زیبا در دوره سابق با آنچه هم اکنون با عنوان زیبا می شناسیم بسیار متفاوت بوده است. امروزه بدن های ما خواه نا خواه تأثیر بسیاری در روابط اجتماعی ما دارند.
مدیریت بدن به معنای دست کاری در صورت ظاهری بدن است که با ظهور سبز فایل جامعه مصرفی، نما و صورت ظاهری بدن برای افراد جامعه از اهمیت بسیار زیادی برخوردار شده است. امروزه بدن به صورت جزئی از بازتابندگی دنیای امروزی در آمده است و رژیم های ویژه بدن سازی و توجه به آراستگی و نظافت جسم در دوره ی اخیر تجدد بدن را در برابر گرایش های بازتابی مداوم خاصه در شرایطی که کثرت انتخاب وجود داشته باشد، تأثیر پذیر ساخته است؛ هم برنامه ریزی و تنظیم زندگی و هم پدید آمدن گزینه هایی برای انتخاب شیوه زندگی با روش های غذایی در هم آمیخته اند (گیدنر ۱۳۷۸، ۱۴۹).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

پوشش ممکن است تصویر دوست داشتنی تری از فرد به جامعه و دیگران القاء کند و از این رو دیگران را تحت تأثیر قرار دهد با بهره گرفتن از تغییر در بدن و تغییر ظاهر فردی، با بهره گرفتن از شیوه های خاص، افراد می توانند دیدگاه دیگران را نسبت به خود تغییر دهند و خود را جذاب تر نشان دهند (اکسیر ۱۹۹۷، ۲۰).
این ارزیابی مطلوب و مساعد از سوی دیگران ممکن است به این منجر شود که شخصیت فرد در زندگی دچار مشکلاتی شود.

۱-۲- بیان مساله

جذابیت جسمانی و توجه به زیبایی ازجمله موضوعاتی است که از بدو زندگی انسان به عنوان یک نیاز فطری و روحی روانی مطرح بوده در طول تاریخ در جوامع مختلف به اشکال گوناگون بوجود داشته و در تمامی جوامع بخشی از عناصر فرهنگی جامعه را به خود اختصاص داده است اما با گذار جوامع از سنتی به مدرن مسئله جدابیت جسمانی و توجه به زیبایی تحت عنوان مدیریت بدن استاندارد های جدیدی پیدا کرده و از عوامل شکل دهنده روابط افراد محسوب می شود بطوری که مدیریت بدن و تمایل به داشتن جذابیت جسمانی ازجمله موضوعاتی است که دردوران مدرن استانداردهای جدیدی پیدا کرده و از عوامل شکل دهنده روابط افراد محسوب می شود بطوری که مدیریت بدن در دوران مدرن اهمیت بیشتری پیداکرده و رفتارهای گوناگون بهداشتی نظیر تمایل به داشتن اندامی متناسب، حساسیت زنان و دختران به ویژگیهای اندام و چهره، گسترش انواع جراحی های پلاستیک و زیبایی به عنوان مثال درمورد بینی، واندام های دیگر و نیز اقدامات دیگری همچون خالکوبی روی چهره در مورد ابروها، لبها و اطراف چشم، استفاده روز افزون از انواع لوازم آرایشی، بدن سازی رژیم غذایی وتجهیزات ورزشی و … را به منظور نظارت و تغییرمستمر ویژگی های ظاهری و مرئی متناسب با آنچه که مقبول جامعه و نظام اجتماعی است صورت گرفته (آزاد ارمکی ۱۳۸۱، ۴۱).
در خصوص مدیریت بدن و شناخت چرایی و علل تمایل و علاقه افراد به آن، اندیشمندان علوم اجتماعی و بویژه جامعه شناسان به تبیین عوامل اجتماعی و جامعه شناختی موثر بر این پدیده پرداخته و آن را در حیطه پدیده های اجتماعی قرار داده اند و بر این باورند که تغییر در ساختار ها و روابط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه به علل مختلف از جمله مدرنیته، رشد و توسعه وسائل ارتباط جمعی، توسعه مصرف گرایی، گسترش شهر نشینی و صنعتی شدن جوامع، زمینه های تمایل و گرایش افراد جامعه بویژه زنان را به مدیریت بدن فراهم ساخته است بعنوان مثال برایان ترنر جامعه شناس آمریکای بر این باور است که بدن در نظام اجتماعی مدرن زمینه اصلی فعالیت های فرهنگی و سیاسی گردیده است و صنعت زیبایی ضمن ارائه دانش و مهارت های ویژه به کارفرمایان واشخاص به اهمیت رو به رشد آن دسته از اشکال هویت بدنی که از نظر اجتماعی پذیرفته شده اند دامن می زند (آزاد ارمکی ۱۳۸۱، ۴۵).
در این میان روانشناسان نیز تقریبا متفاوت با جامعه شناسان مدیریت بدن را یک پدیده روانی تعریف نموده، که باید در حیطه روان شناسی به جستجوی علل و عوامل آن پرداخته شود و در این میان به عوامل روانی مختلفی از جمله اختلالات روانی، اختلالات شخصیتی، خودپنداره، عزت نفس، نیاز روحی و روانی فرد به کمالگرایی، هویت روانی، آسیب های روانی و … را بعنوان عوامل مهم و تاثیرگذار بر گرایش و تمایل روز افزون افراد بویژه زنان به پدیده مدیریت بدن اشاره نموده اند (ذکائی ۱۳۸۶، ۲۲).
در میان عوامل روان شناختی مختلفی که از سوی روان شناسان در خصوص علل تمایل و گرایش افراد بویژه زنان به مدیریت بدن مطرح و بیان گردیده است می توان به نقش و تأثیر اختلالات شخصتی در این خصوص اشاره کرد که بنظر می رسد نسبت به سایر مولفه ها و متغییر های روان شناختی ارتباط نزدیکتری با این پدیده دارد (رضایی ۱۳۸۹، ۱۱).
با توجه به آنچه که ذکر شد از آنجا که جامعه در مرحله گذار از جامعه سنتی به مدرن بوده و این مسئله باعث ایجاد دگرگونی های ارزشی ورفتاری و تولید هنجارها و ارزش های جدید از جمله توجه بیش از حد و در پاره ای از مواقع بیمارگونه افراد بویژه زنان به بدن و تمایل به جلوتوجه و نشان دادن خود شده و هر روز نیز در سراسر کشور و بخصوص مراکز استان ها و شهر های بزرگ در حال گسترش میباشد. حال این سوال مطرح میشود که عوامل مختلف تاثیر گذار بر این پدیده (مدیریت بدن) بویژه از دیدگاه روان شناختی چیست؟ چه متغییرها و مولفه های روان شناختی در این خصوص تاثیر گذار میباشند؟ و تأثیر هر یک از آنها به چه میزان است؟ که قطعا پاسخ دادن به آنها نیازمند انجام پژوهش های علمی میباشد.
در همین راستا این پژوهش از میان مجموع عوامل و متغییر های روان شناختی به دنبال پاسخ دادن به این مسئله است که آیا بین انواع اختلالات شخصیتی و میزان تمایل و گرایش زنان به مدیریت بدن رابطه معنا داری وجود دارد؟ هریک از انواع اختلات شخصیتی به چه میزان بر تمایل و گرایش زنان به مدیریت بدن خود تاثیر دارند؟

۱-۳- اهمیت و ضرورت پژوهش

مدیریت بدن به معنای نظارت و دستکاری مستمر ویژگیهای ظاهری و غیر ظاهری بدن است که در مجموع معرفهای همچون زیبایی اندام و کنترل وزن (از طریق ورزش، رژیم غذایی و دارو)، دستکاری پزشکی (جراحی بینی و پلاستیک) و اهمیت دادن افراطی و بیمارگونه به مراقبتهای بهداشتی و آرایشی (استحمام روزانه، آرایش مو، آرایش یا اصلاح صورت، استفاده از عطر و ادوکلن و دئودورانت زیر بغل، آرایش ناخن و لنز رنگی برای خانمها)، را در بر می گیرد (آزاد ارمکی ۱۳۸۱، ۵۲).
اهمیت یافتن بدن انسان و متعاقب آن، مقبولیت اجتماعی افراد، از پیامدهای اساسی ظهور جامعه مدرن و مصرفی می باشد که در آن افراد با تغییر ویژگی های ظاهری بدن مبادرت به ساخت بدن اجتماعی، مورد پذیرش جامعه می کنند. تغییرات اعمال شده روی بدن از نظر آرایش و پوشش ظاهری، جراحی های زیبایی، رویه های لاغری، ورزش و نگهداری بدن تحت عنوان کلی «مدیریت بدن» امروزه بصورت نسبتا گسترده ای در حال رشد می باشد (آزاد ارمکی ۱۳۸۱، ۵۳).
گروگن (۲۰۰۰، ۳۵۶) با ارجاع به تحقیقی از بوردو (۱۹۹۳) می‌نویسد: در جوامع غربی باریک‌ اندامی صفت با ارزشی برای زنان تلقی می‌گردد که با جذابیت، کنترل بر نفس، مهارت اجتماعی، موفقیت شغلی، و جوانی تداعی می‌شود.
در چند دهه‌‌ی اخیر لاغری در ایران نیز به عنوان معیار زیبایی اندام مورد توجه دختران و زنان جوان قرار گرفته است و اقدام برای رعایت رژیم غذایی لاغری جهت دستیابی به تناسب اندام به دغدغه‌ی بسیاری از دختران و زنان ایرانی تبدیل شده است. در حالیکه در مورد نسلهای پیشین چنین تاکید شدیدی بر لاغری موجود نبوده است و حتی می‌توان ادعا نمود که ادبیات عامیانه با کاربرد اصطلاحاتی چون ضرورت وجود “یک پرده گوشت” سلیقه‌ی ایرانی را در مورد معیار زیبایی اندام برای زنان تا حدی در تضاد با لاغری افراطی آنچنان که در کشورهای غربی در حال حاضر تبلیغ می‌شود، نشان می‌دهد. باید دانست حتی در غرب نیز همچنانکه گروگن یادآور گردیده، تغییر سلیقه عمومی مبنی بر ترجیح لاغری بر چاقی در واقع پدیده‌ی نسبتاً جدیدی است که ظهورآ ن به آغاز قرن بیستم باز می‌گردد (گروگن۲۰۰۰، ۳۵۶).
در کشور ما نیز اگرچه تمایل به انجام اینگونه رفتار ها از جمله جراحیها در سالهای اخیر روزافزون بوده است، اما مباحث پیرامون آن عمدتاً بر پایهی تخمینها و گزارشات ژورنالیستی بوده است. ولی در مجموع عطف به آمارهای غیررسمی نشان میدهد کشور ما یکی از بالاترین ارقام انجام جراحی زیبایی را حداقل در کشورهای منطقه دارد که هر ساله هزینه های بسیاری را بر افراد ، خانواده ها و جامعه تحمیل میکند (فاضلی ۱۳۸۲، ۸۳).
توجه به مدیریت بدن و مصادق مختلف آن بویژه در میان بانوان از فراوانی بیشتری برخوردار است به گونه ای که در پاره ای از موارد بصورت بیمار گونه رشد کرده و اندک اندک به شکل یک چالش فردی روانی، خانوادگی خود را نشان داده است و اگر در این خصوص راهکارهای علمی و عملی اندیشده نشود در آینده ای نه چندان دور میتوان بعنوان یک آسیب روانی بسیارمهم در جامعه تبدیل گردد بر همین اساس با توجه به اینکه جمعیت قابل توجه دختران و زنان وافزایش مشارکت اجتماعی آنان در همه سطوح اجتماعی و کم توجه ای به برخی از پیامدهای منفی خودآرایی زنان در عرصه عمومی جامعه ایران مانند تشدید اختلالات هنجاری در فرهنگ رسمی جامعه و رشد روز افزون مصرف گرایی جامعه و پیامدهای منفی اقتصادی آن، انجام مطالعات و پژوهش های علمی که بتواند زمینه های شناسایی علمی علل و عوامل بویژه از ابعاد فردی و روانی بروز این مسئله را فراهم آورد و به دستیابی برنامه های علمی و عملیاتی در خصوص را فراهم آورد بسیار حائز اهمیت بوده و نتایج حاصل از آن میتواند برای مسئولین کشور، خانواده ها و والدین و حتی خود دارای ضرورت باشد.

۱-۴- اهداف پژوهش

۱-۴-۱ هدف کلی

بررسی رابطه بین اختلالات شخصیتی و مدیریت بدن (جراحیهای زیبایی، مصرف مواد آرایشی و …) در بین زنان می باشد.

۱-۴-۲ اهداف جزیی

بررسی رابطه بین اختلال بدبین(پارانویید) و مدیریت بدن در بین زنان
بررسی رابطه بین اختلال وابسته و مدیریت بدن در بین زنان
بررسی رابطه بین اختلال اسکیزوئیدی ( منزوی – اسکیزویید) و مدیریت بدن در بین زنان
بررسی رابطه بین اختلال اسکیزوتایپال و مدیریت بدن در بین زنان
بررسی رابطه بین اختلال وسواسی و مدیریت بدن در بین زنان
بررسی رابطه بین اختلال نمایشی(هیستریک) و مدیریت بدن در بین زنان
بررسی رابطه بین اختلال خوشیفته(نارسیستیک) و مدیریت بدن در بین زنان
بررسی رابطه بین اختلال دوری گزین(اجتنابی) و مدیریت بدن در بین زنان
بررسی رابطه بین اختلال ضداجتماعی و مدیریت بدن در بین زنان
بررسی رابطه بین اختلال شخصیت مرزی یا بردرلاین (بینابینی) و مدیریت بدن در بین زنان

۱-۵- فرضیه ‏های پژوهش

۱-۵-۱ فرضیه اصلی

بین اختلالات شخصیتی و تمایل زنان به مدیریت بدن رابطه معناداری وجود دارد.

۱-۵-۲ فرضیه های فرعی

بین اختلال بدبین (پارانویید) و تمایل زنان به مدیریت بدن رابطه وجود دارد.
بین اختلال وابسته و تمایل زنان به مدیریت بدن رابطه وجود دارد.
بین اختلال اسکیزوئیدی (منزوی – اسکیزویید) و تمایل زنان به مدیریت بدن رابطه وجود دارد.
بیناختلال اسکیزوتایپال و تمایل زنان به مدیریت بدن رابطه وجود دارد.
بین اختلال وسواسی و تمایل زنان به مدیریت بدن رابطه وجود دارد .
بین اختلال نمایشی (هیستریک) و تمایل زنان به مدیریت بدن رابطه وجود دارد.
بین اختلال خوشیفته (نارسیستیک) و تمایل زنان به مدیریت بدن رابطه وجود دارد.
بین اختلال دوری گزین (اجتنابی) و تمایل زنان به مدیریت بدن رابطه وجود دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...