دانلود متن کامل پایان نامه ارشد | ۲) هموارسازی سود از طریق انتخاب روش های تخصیص – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
۲) هموارسازی سود از طریق انتخاب روش های تخصیص
انتخاب برخی از روش های جدید و یا تغییر روش های موجود، میتواند منجر به دستکاری سود شود . به عنوان نمونه بعضی از روش های منظور نمودن ذخیره جهت مطالبات مشکوک الوصول و با ذخیره جهت کالاهای ناباب با میزان درآمد و فروش کالا ارتباط مستقیم و تنگاتنگ دارند و برخی دیگر متناسب با میزان درآمد منظور نمیشوند و یا انتخاب برخی روشهای استهلاک، مانند روش ساعات کارکرد و یا روش تعداد محصول تولید شده، با میزان استفاده و کارکرد اموال ماشین آلات و یا تعداد محصول تولید شده بیشتر باشد، هزینه استهلاک نیز به همان نسبت بیشتر خواهد بود و در نهایت سود گزارش شده، یک روند متناسب را طی میکند. در صورتی که انتخاب روشهایی مانند روش خط مستقیم و یا روش های نزولی باعث میشود که هزینه استهلاک محاسبه شده با میزان درآمد و فروش کالا، ارتباط منطقی نداشته باشد. نمونه دیگر از این باب، به هزینه منظور نمودن برخی از مخارج سرمایه ای یا بالعکس میباشد لذا مدیران در این محدوده نیز از اختیارات زیادی برخوردارند تا بر اعداد و ارقام حسابداری اعمال کنترل نمایند .
۳)هموارسازی سود از طریق طبقه بندی
مدیران میتوانند از طریق تغییر مکانی اعداد و ارقام مندرج در صورت سود وزیان، سود گزارش شده را بر اساس اهداف خویش دستکاری نمایند. نشان دادن بعضی از هزینه های اداری و تشکیلاتی به عنوان بخشی از بهای تمام شده کالا و کم کردن سود عملیاتی و بالعکس، نمونه ای از حالت مذکور میباشد . همچنین عادی، غیرعادی یا غیرمترقبه تلقی کردن برخی از اقلام سود و زیان منجر به افزایش یا کاهش سود خالص عملیاتی میگردد (آقایی و کوچکی، ۱۳۷۵، ۴۵).
۲-۱-۱۱) مدیریت سود و کیفیت افشا
سود گزارش شده در شرکت ها، همواره به عنوان یکی از معیارهای تصمیم گیری مالی مورد توجه بوده است. اما هرگاه اهداف مدیران و مالکان همسو نباشد مدیریت ممکن است صورتهای مالی در جهت منافع خود تهیه نمایند. استفاده کنندگان از اطلاعات مالی نیز همواره از عدم تقارن اطلاعات حسابداری ناراضی بودهاند و همواره به دنبال اطلاعاتی هستند که بتوانند جهت تصمیم گیریهای منطقی از آن استفاده نمایند. دو مکانیسم اصلی وجود دارد که شکاف اطلاعاتی بین مدیران و سرمایه گذاران را تعدیل میکند. اول عرف و استانداردهای پذیرفته شده حسابداری که توانایی مدیریت برای تحریف اطلاعات مالی را محدود میسازد، اگر چه هنوز مدیران قادرند به دلیل دانش و تخصص، برتری اطلاعاتی را حفظ نمایند و دوم حسابرسان که با رسیدگی به برآوردهای مدیریت و ارقام و اعداد گزارش شده اعتبار صورتهای مالی را افزایش میدهند. این مکانیزمها هنوز نارساییهای خاص خود را دارند و نتوانستهاند به طور کامل شکاف اطلاعات بین مدیران و سرمایه گذاران را برطرف کنند. افشا اطلاعات راهکاری است جهت از بین بردن عدم تقارن اطلاعات بین مدیران و سرمایه گذاران از طریق تعدیل تضاد منافع موجود (ایزدی نیا، ۱۳۷۷، ۱۱۲).
بینش(۲۰۰۱) به وجود دو دیدگاه در مورد مدیریت سود اشاره میکند. دیدگاه «فرصت طلبانه[۵۳]» که بیان میدارد مدیران در پی گمراه کردن سرمایه گذاران هستند و دیدگاه «تبادل اطلاعات[۵۴]» که بیان میدارد که اختیارات مدیر ابزاری است برای وی تا تا انتظارات شخصی اش را در مورد جریانات نقد آتی شرکت به سرمایه گذاران ارائه کنند.
لوبو و ژو[۵۵](۲۰۰۱) میزانی که شرکتها به مدیریت سود میپردازند را به عنوان عامل تعیین کننده مهمی جهت تصمیم گیری در ارتباط با میزان افشا اطلاعات معرفی مینمایند. تجزیه و تحلیلهای تجربی ارائه شده توسط این محققین بیانگر وجود رابطه منفی بین کیفیت افشا و مدیریت سود در حالت وجود مدیریت سود فرصت طلبانه، همچنین وجود رابطه منفی بین کیفیت افشا و مدیریت سود در حالت وجود مدیریت سود ناشی از تبادل اطلاعات است .
گلوستن و میلگرام[۵۶](۱۹۸۵) در ارتباط با رابطه بین افشا شرکت و عدم تقارن اطلاعات، مدلی ارائه نمودهاند که این مدل بیانگر رابطه معکوس بین افشا شرکت و عدم تقارن اطلاعات میباشد. به طوری که هرچه سطح افشا شرکت افزایش مییابد عدم تقارن اطلاعات کاهش پیدا میکند .
ترومن و تیتمن[۵۷](۱۹۸۸) به روش تحلیل نشان دادند که وجود عدم تقارن اطلاعات بین مدیریت و سهامداران، وضعیت ضروری برای مدیریت سود است. ومیزان مدیریت سود با سطح عدم تقارن اطلاعات افزایش مییابد. در واقع میتوان چنین گفت که هر چه کیفیت افشا اطلاعات بهتر باشد، عدم تقارن اطلاعات کاهش یافته و به دنبال آن مدیریت سود نیز کاهش خواهد یافت (بداغی، ۱۳۸۷، ۱۷۸).
۲-۱-۱۲) اندازه گیری مدیریت سود
روش های کشف مدیریت سود بر مبنای اقلام تعهدی
در بررسیهای انجام شده روی مدیریت سود، اقلام تعهدی نقش بسیار مهمی دارند. اقلام تعهدی حاصل کسر جریانهای نقد عملیاتی از سود شرکت میباشد، بنابرین با فرض اینکه نتوان جریانهای نقدی را دستکاری نمود تنها راه دستکاری سود افزایش یا کاهش اقلام تعهدی است. اقلام تعهدی میتواند به دو بخش اقلام تعهدی اختیاری و غیراختیاری تقسیم گردد . اقلام تعهدی غیراختیاری به طور متعارف به سطح فعالیت بستگی داشته و تحت کنترل مدیران نمیباشد در حالی که اقلام تعهدی اختیاری تحت کنترل مدیران بوده و توسط آنان به راحتی قابل دستکاری است (حسنی آذر، ۱۳۸۵).
لذا تفکیک اقلام تعهدی اختیاری از کل اقلام تعهدی به عنوان معیاری از مدیریت سود و اعمال آن در واحدهای تجاری از اهمیت خاصی برخوردار است. یک عامل بنیادی در آزمون مدیریت سود در شرکت ها، تخمین عامل اختیار و اعمال نظر مدیران در تعیین سود است. بررسی ادبیات مبتنی بر مدیریت سود، بیانگر وجود رویکردهای متفاوت با شناسه ای مختلف در تخمین و اندازه گیری اختیار مدیریت در تعیین سود گزارش شده است. یکی از مهم ترین این رویکردها، مبتنی بر کاربرد اقلام تعهدی اختیاری به عنوان شاخصی برای تعیین و کشف مدیریت سود در واحدهای تجاری است .
هیلی[۵۸] (۱۹۸۵)، دی آنجلو[۵۹](۱۹۸۶) و جونز[۶۰](۱۹۹۱)، در طی انجام مطالعلاتی در زمینه مدیریت سود، با به کار گیری اقلام تعهدی برای کشف مدیریت سود اقدام به ارائه مدل هایی کردهاند که در تحقیقات بعدی، بارها آزموده شده اند. در حال حاضر پنج مدل اساسی جهت جداسازی بخش اختیاری از کل اقلام تعهدی و نیز اندازه گیری مدیریت سود توسط اندیشمندان در این حوزه ارائه شده است. با توجه به اهمیت این مدلها در ادامه به شرح و توصیف آن ها پرداخته میشود :
الف)مدل هیلی
این مدل در سال ۱۹۸۵ ارائه شده است. در این مدل فرض میشود که بخش غیراختیاری اقلام تعهدی از یک فرایند میانگین تبعیت میکند. در مدل هیلی برای محاسبه اقلام تعهدی اختیاری ابتدا اقلام تعهدی غیراختیاری از طریق فرمول زیر محاسبه میشود:
۱) = ۱ NDA
که در آن:
NDAt: اقلام تعهدی غیراختیاری در سال t
TA: کل اقلام تعهدی
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 11:48:00 ب.ظ ]
|