۲-۸-۲- در قالب کارکنان سازمان (کارآفرینان سازمانی[۵۰] – کارآفرینی درون سازمانی[۵۱])
کارآفرینی درون سازمانی فرآیندی است که کارآفرین طی می کند تا فعالیت کارآفرینانه ای را در سازمانی که معمولاً سنتی و بورکراتیک است به ثمر رساند. و زمانی است که کارآفرینی در داخل یک سازمان صورت گیرد. در این حالت فرد یا گروه کار آفرین از قابلیت ها و امکانات یک سازمان استفاده کرده و اقدام به کارآفرینی وابسته به سازمان می نمایند. وجود جو خلاقیت نوآوری و کارآفرینی از مهم ترین ویژگی های سازمان های خلاق و کارآفرین می باشد.
۲-۸-۳- در قالب سازمان (سازمان کارآفرین[۵۲] – کارآفرینی سازمانی[۵۳])
کارآفرینی سازمانی فرایندی است که سازمان طی می کند تا همه کارکنان بتواند در نقش کارآفرین انجام وظیفه کنند و تمام فعالیت های کارآفرینانه فردی و گروهی به طور مستمر، سریع و راحت در سازمان مرکزی یا شرکت های تحت پوشش خود مختار به ثمر رسند.

کارآفرینی
کارآفرینی سازمانی
سازمان کارآفرین
کارآفرینی مستقل
کارآفرین مستقل
کارآفرینی درون سازمانی
کارآفرین سازمانی

شکل ۲-۱۰: انواع کارآفرینی و کارآفرینان
صمدآقایی،‌۱۳۷۸
۲-۹- عوامل و شاخص­ های موثر بر موفقیت کارآفرینان
کارآفرینان کمک فراوانی به ایجاد ارزش و فرصت­های شغلی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه می­نمایند (Peng, 2001). با وجود اینکه پژوهش­های فراوانی در زمینه ایجاد شرکت­های کار­آفرینی و شرکت­های خصوصی انجام گرفته است (Keh et al., 2002)، اکثر تحقیقات در زمینه موفقیت، به جای تمرکز بر کارآفرینان، بر سازمان و عوامل ساختاری متمرکز شده ­اند(Parasuraman et al., 1996). بر اساس یک نظریه، سازمان­های کارآفرینی، در واقع از بسط ویژگی­های یک کارآفرین بوجود آمده­اند و در نتیجه شناخت عوامل موفقیت کارآفرینان، می ­تواند نخستین گام برای شناخت علل موفقیت سازمان آنها باشد(Gunz and Heslin, 2005).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

از دیدگاه حرفه­ای، عوامل موفقیت شغلی کارآفرینان با کارکنان عادی متفاوت است. برای مثال سطوح شغلی و عوامل ارتقای شغلی که معمولا جزء ابعاد موفقیت شغلی، دسته­بندی می­ شود، برای ارزیابی کارآفرینان مناسب نمی ­باشد زیرا آنها مالک شرکت هستند و همیشه در سطوح عالی سازمان قرار دارند. از دیدگاه فرهنگی، اگرچه ما معتقدیم که موفقیت شغلی یک بحث عمومی است و در تمامی جوامع از اهمیت بسزایی برخوردار است، اما ممکن است محتوای آن بر اساس عوامل فرهنگی و جغرافیایی تفاوت پیدا کند (Nicholson and Waal-Andrews, 2005). بنابراین احتمال دارد که عوامل موثر بر موفقیت کارآفرینان که در کشورهای غربی شناسایی شده است با کشورهای شرقی و یا جهان سوم متفاوت باشد. به طور سنتی عوامل موثر بر موفقیت شغلی در دو حوزه مورد بررسی قرار می­گیرد: عوامل درونی و بیرونی. عوامل با منشاء خارجی، قابل مشاهده هستند و معمولا با شاخص­ هایی مانند درآمد، ارتقاء، سطح شغلی، جایگاه و اعتبار بیان می­شوند(Nicholson and Waal-Andrews, 2005). عوامل درونی موفقیت شغلی، به ارزیابی اشخاص از تجارب شغلی خود اطلاق می­گردد(Judge et al., 1999).
اخیرا بر اساس تئوری مقایسه اجتماعی[۵۴]، بیان شده است که این دو حوزه می ­تواند به دو بخش دیگر نیز تقسیم گردد: خود ارجاعی و دیگر ارجاعی (Heslin, 2005). خود ارجاعی به ارزیابی­های مربوط به استانداردهای شخصی مربوط بوده در حالیکه معیار دیگر ارجاعی به انتظارات دیگران مربوط است.
لازم به ذکر است که با وجود تغییرات شدید محیطی مانند جهانی شدن، کوچک­سازی سازمان­ها و تشکیل مشاغل بدون مرز، عوامل درونی از اهمیت بیشتری برخوردار می­گردند (Hall and Chandler, 2005) اما در شرکت­های کارآفرینی که کارآفرینان متعددی در آن حضور دارند، نقش عوامل بیرونی، پررنگ­تر می­ شود.
محققان زیادی بیان کرده ­اند که بیشتر تحقیقاتی که تاکنون در زمینه موفقیت کارآفرینان انجام گرفته است به عوامل بیرونی توجه بیشتری نشان داده­اند(Arthur et al, 2005) . در یکی از پژوهش­هایی که در این زمینه انجام گرفته است عنوان شده است که عواملی از قبیل سن، جنسیت، وضعیت تاهل،سطح تحصیلات، آموزش­های شغلی، تجربه کاری، اندازه شرکت و وضعیت شغلی همسر بر موفقیت کارآفرینی موثر است(Gattiker and Larwood, 1990).
به طور کلی می­توان از بررسی پیشینه تحقیق به این نتیجه دست یافت که عوامل موفقیت کارآفرینی به سه دسته کلی تقسیم می­ شود. این عوامل شامل عوامل شخصیتی، محیطی و جمعیتی است.
۲-۹-۱- ویژگی­های شخصیتی
بر اساس نظر (Gartner, 1989) اینکه کارآفرینان از صفات مشخصه متمایزی نسبت به سایر افراد برخوردارند از سابقه طولانی در مطالعات کارآفرینی برخوردار است. یکی از مطالعات معروف در این زمینه به این نتیجه دست یافته است که بین ویژگیهای شخصیتی و گرایش به کارآفرینی در بین یک نمونه از افراد آلمانی رابطه مثبتی وجود دارد(Schmitt-Rodermund and Vondracek, 2002).
(McClelland,1965) پیشنهاد کرده است که یکی از خصوصیات کلیدی برای کارآفرینی، انگیزه پیشرفت و موفقیت است. این به آن معناست که شخص، زمان بیشتری را برای انجام یک کار درست صرف می­ کند. همچنین (Robinson, 1991) اذعان می­دارد که اعتماد به نفس یک عامل مهم در موفقیت موسسان شرکت­ها و کارآفرینان است. سایر تحقیقات به عامل جدیدی مانند تمایل به (رئیس خود بودن) اشاره کرده ­اند(Falter, 2002).
در برخی از پژوهش­ها از مرکز کنترل فرد به عنوان یک عامل مهم در موفقیت کسب و کار اشاره شده است. حتی (Borland, 1975) مدعی است که مرکز کنترلی افراد، پیش ­بینی کننده بهتری برای گرایشات کارآفرینانه نسبت به نیاز به موفقیت است.
تحمل بالای ابهام، عامل دیگری است که در کارآفرینان موفق مشاهده شده است. (Begley and Boyd, 1986) ، اثبات کرده ­اند که موسسان شرکت­های کوچک از تحمل شرایط ابهام­آمیز بالاتری نسبت به سایر افراد برخوردارند. ریسک­پذیری همواره یکی از مهم­ترین تفاوت­های رفتاری کارآفرینان با دیگران بوده است به طوریکه آنان می­توانند خطرات مربوط به کسب و کار خود را به آسانی سازماندهی و مدیریت نمایند(Kreiser et al, 2002).
در پژوهش­های بازرگانی، از ایجاد کسب و کار جدید همواره با عنوان یک ریسک نام برده می­ شود. نتیجه تحقیقات(Mcclelland, 1961) نشان می­دهد که کارآفرینان بر خلاف تصورات ما، از تمایل متوسطی نسبت به ریسک برخوردارند وسایر محققان نیز بیان کرده ­اند که کارآفرینان، قبل از ورود به هر کاری، میزان ریسک آن را محاسبه می­ کنند(Timmons, 1989). نتایج مطالعه­ ای دیگر به نتیجه­ای معکوس دست یافته است و بیان کرده است که کارآفرینان نسبت به غیر کارآفرینان از ریسک پذیری بیشتری برخوردار نیستند ولی در هنگام برخورد با شرایط پرریسک، با راحتی بیشتری با آن کنار می­آیند (Palich and bagby, 1995).
هیل[۵۵] در سال ۱۹۶۰ درکتاب خود به بررسی علل موفقیت ۵۰۰ فرد ثروتمند از کشورهای مختلف پرداخته است. او بیان کرده است که یکی از علل ضعف اکثر مردم ترس از شکست و این عامل است که آنها فکر می­ کنند نمی ­توانند از عهده انجام بعضی کارها برآیند. برعکس، کارآفرینان موفق می­دانند که می­توانند از شکست­های خود درس گیرند و آن را برای موفقیت­های بیشتر مورد استفاده قرار دهند. بنابراین مقاومت و پشتکار یکی از مهم­ترین ویژگیهای روانشناختی کارآفرینان است.
روابط میان­فردی و حمایت­های اجتماعی یکی از عوامل کلیدی برای موفقیت کسب و کار است تا جایی که حتی کارآفرینان چینی روابط فردی را در اولویت اول و روابط کاری را در اولویت بعدی قرار می­ دهند.(Gartner, 1985).
همچنین در بعضی تحقیقات اندک روانشناسی و مدیریت به عامل اصول اخلاقی به عنوان فاکتور موفقیت کارآفرینی اشاره شده است(Barnet and Karson, 1987). در مطالعات (Timmons, 1989) که به بررسی جزئیات عوامل موفقیت کارآفرینان پرداخت ۱۵ عامل شناسایی شد که به شرح زیر است:
– میزان تعهد کارآفرین
– حرکت در جهت موفقیت و پیشرفت
– گرایش به سمت اهداف و استفاده بهینه از فرصت­ها
– پیشقدم شدن در کارها و پذیرش مسئولیت شخصی
– پایداری و پشتکار در حل مشکلات
– حقیقت­گویی و حس شوخ طبعی
– جستجو و استفاده از بازخور
– مرکز کنترل درونی
– تحمل ابهام، استرس و شرایط بحرانی
– ریسک پذیری حساب شده و متوسط
– عدم نیاز به قدرت و مقام
– امانت­داری و قابل اعتماد بودن
– قطعیت همراه با بردباری و شکیبایی
– درس گرفتن از شکست­ها
– تیم­سازی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...