تقریباً تمامی آیات قرآن که در رابطه با اهل کتاب می­باشد در مدینه بر رسول خدا (ص) نازل گردیده است. مهمترین مباحثات میان مسلمانان و نصارا درباره تحریف انجیل و چگونگی خلقت عیسی (ع) بود. این امر بعد از نزول آیه­ای از قرآن شدت گرفت «همانا مثل خلقت عیسی به امر خدا، خلقت آدم است پس بدان خاک گفت: باش، همان دم چنان گردید»(آل عمران/ ۵۹).
یکی از اقدامات پیامبر(ص) پس از فتح مکه نامه نگاری به سران کشور­ها و قبایل و دعوت آنان به عبادت خداوند یکتا بود(ابن خلدون، ۱۳۶۳، ۴/۲۵۷). در این راستا نامه­ای برای اسقف نجران نوشت. مسیحیان را به پذیرش یگانه پرستی و دوری از شرک دعوت کرد که در صورت امتناع باید جزیه بپردازند یا آماده جنگ باشند(منتظری مقدم، ۱۷۲:۱۳۸۵). وی پس از مطالعه نامه با ا هل رای مشورت کرد و قرار گذاشته شد هیأتی بالغ بر ۶۰ نفر جهت تحقیق و آوردن خبر، به مدینه بروند موقعی که آن­ها وارد مسجد شدند هنگام نمازشان بود. طبق مراسم خود، ناقوس را نواختند و به طرف مشرق ایستاده، مشغول نماز شدند. گروهی از اصحاب رسول(ص) خواستند مانع شوند حضرت با آرامش فرمود: «آنان را به حال خود وا گذارید و متعرضشان نشوید»(همان، ۱۲۷).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

پس از نماز خدمت پیامبر(ص) رسیدند؛ حضرت آن­ها را به اسلام دعوت نمود. سوالاتی میان ایشان و بیشتر در رابطه با چگونگی خلقت عیسی (ع) مطرح شد، که بحث به درازا کشیده شد(ابن اسحاق، ۱۳۷۳: ۲۵۶). خداوند پیامبر خویش را امر به مباهله نمود. بنا به گفته مفسران، نصارای نجران اقدام به مباهله نکردند و به شهر خویش بازگشتند و پذیرفتند جزیه بدهند گفتند «یا محمد، ما با تو مباهلت نمی کنیم و به دین تو در نمی­آییم و لیکن با تو صلح می­کنیم و جزیت از توبه خود فرو می­گیریم(همان،۲۵۷). پیامبر(ص) نامه­ای به امام علی(ع) نوشت که امنیت آنان و معابد را تضمین می­کرد و در برابر مسیحیان هر سال دو هزار لباس که قیمت هر یک از چهل درهم تجاوز نکند یا معادل آن شمش طلا و نقره به مسلمانان بدهند و هر گاه از ناحیه یمن آتش جنگ شعله ور گشت سی زره، سی نیزه، سی شتر و سی اسب به مسلمانان عاریه بدهند(ابن سعد، ۱۳۷۴: ۱/ ۳۴۶؛ سبحانی، ۱۳۸۹: ۳۹۹). بنا به درخواست اهالی نجران رسول خدا(ص) ابوعبیده جراح را با آنان فرستاد تا در میانشان حکم کند(ابن اسحاق، ۱۳۷۳: ۲۵۷).
هم­زمان با افزایش قدرت و توان مسلمانان، پیامبر(ص) در سال نهم هجری نظامیانی را به تبوک فرستاد. اسقف ایله پیش آمد و صلحی نهاد که هر فرد بالغ در سال دیناری دهد. مردم اذرح نیز بیامدند و تقاضای صلح کردند. ایله شهری ساحلی در کنار خلیج عقبه و اذرح شهری در اطراف شام بوده است این منطقه­ آّباد را دژی محکم فراگرفته و در پنجاه فرسنگی شام قرار داشت(مسعودی، ۱۳۶۵: ۲۵). در همین زمان رسول خدا(ص) با اکیدربن عبدالملک فرمانروای «دومه الجندل» که مردی ترسا از قبیله کنده بود با گرفتن جزیه پیمان بست(ابن اثیر، ۱۳۸۲: ۳/ ۱۱۴۴).
تلقی پیامبر(ص) از شیوه تسامح به عنوان امری که موجب تأمین صلح و مایه­ی تحکیم قدرت اسلام خواهد بود پیداست. مانند عهدنامه­ای که برای نصارای نجران فرستاد و توصیه­ای که به «معاذ جبل» هنگام اعزام به یمن «در نهی از الزام و اکراه قوم بر ترک دین» کرد. به هر حال این تسامح و تساهل در بررسی تطبیقی ادیان عالم، اسلام را دین واقع بینی و متضمن اخلاق عالی همراه با حکمت عملی نشان می­دهد در حالی که به گواه تاریخ دین مسیحیت که بنا به ادعای پیروانش دین محبت و ایثار هم خوانده می­شدکمتر جنبه تسامح دارد(زرین کوب، ۱۳۷۵: ۳۹۷). بر اساس این پیمان­ها، آزادی دینی و امنیت اقتصادی مسیحیان تأمین می­شد و بنا به سفارش پیامبر(ص)حق ستم کشی بر کسی را نداشتند(بلاذری ،۱۳۶۷: ۲۳۶).
در کنار تسامح و مدارای رسول خدا(ص) با مسیحیان، آن حضرت به حفظ فرهنگ اسلامی و عدم تأثیر­پذیری مسلمانان از آنان توجه داشت در حدیثی از پیامبر (ص) چنین آمده «لاتکونوا کُرهبانّیه النصاری» مانند مسیحیان راه رهبانیت پیش نگیرید(پاینده، ۱۳۶۰: ۲۹۹). توجه پیامبر(ص) به مناطق مرزی شمال عربستان از غزوه تبوک، نبرد مؤته و بسیج آخرین لشکر او به سرپرستی اسامه بن زید حاکی می­باشد .این مناطق خیلی زود شاهد رویارویی پیروان دو دین بزرگ الهی قرار گرفتند. تصدیق ادیان کهن و رفتاری که اسلام با پیروان آن داشت(تسامح مذهبی) وادارشان می­کرد تا سلاح بگذارند و با دادن جزیه از حمایت اسلام برخوردار شوند. ابتکار سیاسی بزرگ پیامبر (ص) اسلام بود(حتی، بی تا: ۲۹۹). با رحلت حضرت، تسامح مذهبی افزایش یافت. این تسامح بستگی به کسب آزادی با پرداخت جزیه دارد؛. دولت اسلامی دو امتیاز با دو نعمت برای ملل مغلوب به ارمغان آورد یکی تسامح و آزادی دینی و دیگر احکام معتدل اقتصادی جزیه.
۳-۱-۱-روابط مسلمانان و مسیحیان در دوره­ پیامبر(ص)
مهمترین منابع فقهی مسلمانان، قرآن و سنت پیامبر (ص) می­باشد که سنت خود برگرفته از آموزه­های قرآن و واقعیات عصر پیامبر(ص) بود. قرآن، مسیحیت را در ردیف ادیان الهی قرار داد. اما باید این نکته را متذکر گردید که پاره­ای تغییر و تحریف در آن رخ داده است. بنابراین مسلمانان در تعامل با نصارا باید به این موضوع توجه داشته باشند تا به فرهنگ توحیدی آنان خدشه ای وارد نشود.
برخورد پیامبر با اقلیت­ها از زمان هجرت شروع می شود البته در دوران قبل از هجرت نیز حوادثی رخ داد که می ­تواند زمینه ساز برخورد­های بعد از هجرت و نحوه معامله رسول خدا با اهل کتاب بوده باشد از جمله ملاقات­هایی که پیامبر با بعضی از اهل کتاب به خصوص علماء آن­ها داشته است که خاطرات خوش دوران قبل از هجرت را تشکیل می­دهد. در این ملاقات­ها نه تنها برخورد­ها دوستانه بود. مصاحبت نیکوی حضرت باعث آن شد که آن­ها مزاحمتی برای ایشان فراهم نیاورند؛ بلکه احیاناً مؤید آن حضرت بود. آن­ها بشارت به بعثت آن بزرگوار داده و او را موعود تورات و انجیل از نسل اسماعیل معرفی کرده اند و چه بسا افرادی از آنان رسماً مسلمان شده و از پیروان آن بزرگوار به حساب آمده اند(ابراهیمی، ۱۳۶۸: ۱۶۰).
مهاجرت مسلمانان به حبشه و امکان سکونت آن­ها در آن سرزمین، آمدن هیأتی از اسقف های نجران برای مباهله با پیامبر (ص) و همچنین تحت حمایت قرار گرفتن قبایل مسیحی در برابر پرداخت جزیه، نمونه ­ای از نخستین تعاملات مسلمانان و مسیحیان در صدر اسلام می­باشد. احکام معتدل اقتصادی و تسامح مذهبی که نسبت به اهل کتاب که نزد مسلمین اهل ذمه یا معاهد خوانده می­ شود، دو نعمتی بود که اسلام برای ملل مغلوب به ارمغان آورد. اما در عین حال با دقت نظر در آیات قران و سنت پیامبر(ص)تدارک نوعی حریم میان معتقدین به فرهنگ اسلامی با فرهنگ غیر اسلامی دیده می­ شود.
روابط پیامبر(ص) با مسیحیان جزیر العرب، مهمترین سند هم زیستی مسلمانان با مسیحیان نجران است. ارتباط گسترده پیامبر(ص) و مسلمانان با مسیحیان از مدینه آغاز شد از آن جمله می­توان به مباهله با نصارای نجران اشاره کرد. «مباهله آن است که دو نفر یا دو گروه پس از مناظره و استدلال در برابر یکدیگر، به نتیجه­ای که مقبول طرفین باشد نرسند و هر یک ادعای کتمان عمدی حق از سوی دیگری را داشته باشد. برای اثبات ادعای خود مسئله خود را به خدا واگذار می­ کنند و هر یک از خدا می­خواهد که اگر دیگری در ادعای خود عمداً دروغ می گوید و حق را دانسته و کتمان می­ کند، فوراً عذاب را بر او نازل کند تا حق روشن شود»(ابن اسحاق، ۱۳۷۳ :۲۵۶).
مفسران نوشته­اند نصارا به این امر اقدام نکردند و قبول کردند جزیه بدهند. با گسترش عصر فتوحات، مسلمین در تعاملی گسترده با ملل دیگر از جمله مسیحیان قرار گرفتند که نتیجه آن تأثیر­پذیری متقابل معتقدین به فرهنگ اسلامی و مسیحی از یکدیگر بود. با رحلت پیامبر(ص) کوشش بر این بود که روش آن حضرت ادامه داده شود، اما گسترش فتوحات مسلمین و سیاست خلفای پس از پیامبر(ص) سبب تأثیر متقابل مسلمانان و مسیحیان از یکدیگر شد(ولوی،۱۳۸۹: ۱۴۵).
۳-۲- وضعیت یهود پیش از هجرت پیامبر اسلام(ص)
پیش از آمدن قبایل جنوبی(اوس و خزرج) به یثرب، یهودیان حاکمیت این شهر را در دست داشتند. اما پس از آن به تدریج از موقعیت آنان کاسته شد. از آیه ۸۹ سوره بقره استفاده می­ شود که یهودیان از سوی اوس و خزرج مورد ستم واقع می­شدند، از این رو به آنان می­گفتند: وقتی پیامبر ظهورکند به کمک او بر شما پیروز خواهیم شد(وکانوا من قبل یستفتحون علی الذین کفروا فلما جاء هم ماعرفوا کفروا به فلعنه الله علی الکفرین) امام صادق در تفسیر این آیه فرموده است:« وقتی اوس و خزرج فزونی یافتند به اموال یهودیان تعرض می­کردند و سپس یهودیان گفتند وقتی محمد(ص) مبعوث شد شما را بیرون خواهیم کرد»(صادقی ،۱۳۸۲: ۴۳).
براساس گزارش ابن اسحاق، پیش از هجرت مسلمانان به یثرب بنی نضیر و بنی قریظه و دیگر گروه ­های مرتبط و منتسب به این دو قبیله با اوسیان پیمان دوستی داشتند و بنی قینقاع و دوستانشان با خزرج هم پیمان بودند. وقتی نزاعی رخ می­داد هر قبیله یهودی به یاری هم پیمان مشرک خود بر می­خاست و در برابر هم کیش خود قرار می­گرفت و گاه خون او را می­ریخت پس از جنگ نیز درکنار هم جمع شده، با دادن فدیه اسرای خود را آزاد می­کردند(ابن هشام: ۱/۵۴۰).
در قرآن کریم به این موضوع اشاره شده و یهودیان به خاطر کمک به مشرکان در برابر دوستان موحد خود سرزنش شده اند(بقره/ ۸۵). به همین جهت پیمان­های جاهلی که آنان با اوس و خزرج داشتند، هنگام محاصره از سوی مسلمانان انتظار یاری آن دو قبیله را داشتند؛ ولی هم پیمانان قدیمی که یهود که اکنون انصار پیامبر به شمار می­رفتند در جواب آنان می­گفتند «دیگر پیمان­های جاهلی از بین رفته است»(صادقی، ۱۳۸۲، ۴۴).
آن­چه درباره وضعیت یهود پیش از اسلام مهم است موقعیت فرهنگی آنان به خصوص احبار و علمای این قوم در نزد عرب جاهلی است. به گونه ­ای که آنان مرجعی برای پاسخ گویی پرسش­های دینی مشرکان به شمار می­رفتند. ابن خلدون می­نویسد: عرب، پرسش­های مربوط به هستی و اسرار خلقت و ابتدای آن را از اهل کتاب می­پرسید، در حالی که خود یهود در آن زمان بادیه نشین بود و غیر از آن­چه عوام اهل کتاب می­دانند، چیز دیگری نمی­دانست(ابن خلدون، ۱۳۶۳: ۱/ ۵۵۵).
پس از بعثت پیامبر اسلام مشرکان قریش، گروهی را به یثرب فرستادند به آنان گفتند از علمای یهود درباره محمد پرسش کنید که آنان اهل کتاب اول هستند و علوم انبیاء نزد آنان است. پس فرستادگان قریش نزد علمای یهود یثرب آمده با توصیف پیامبر و برخی گفته­هایش درباره درستی ادعای حضرت پرسیدند یهودیان سؤال­هایی را به مشرکان آموختند که از پیامبر بپرسند تا درستی یا نادرستی ادعای او را روشن کند(ابن هشام: ۱/ ۳۰۰).
این سلطه فرهنگی حتی پس از هجرت برجای مانده و آن گاه که سران یهود برای دعوت قریش به جنگ احزاب به مکه رفتند مشرکان گفتند:«ای گروه یهود شما اهل کتاب اول و آگاه به اختلاف میان ما و محمد هستید آیا دین ما برتر است یا دین او؟یهودیان گفتند دین شما بهتر از دین اوست و شما به حق سزاوارترید»(نساء /۵۱ ). این سخن مشرکان را خوشحال کرد و آنان را برای جنگ با رسول خدا برانگیخت(صادقی،۱۳۸۲ :۴۴).
۳-۳- سیره پیامبر در تعامل با یهود
اسلام از همان آغاز پیدایش با مخالفت­ها و کارشکنی­های گروه­هایی مواجه شد که گسترش آن را به زیان منافع خود می­دیدند و به همین جهت از راهی وارد می­شدند تا این آئین نوپا و دعوت جدید را از ریشه بخشکانند و نتیجه آن، وقوع جنگ­ها و درگیری­هایی بود که پیامبر و مسلمانان صدر اسلام را به خود مشغول کرده بود. یکی از این گروه­ ها که دردسر­های بزرگی برای پیامبر اسلام درست کردند یهود بوده است. با وجود اینکه دانشمندان یهود خود در انتظار ظهور اسلام بودند و نشانه­ های پیامبر اسلام را در کتاب خود دیده بودند باز هم برای حفظ موقعیت و منافع مادی خود با پیامبر اسلام دشمنی می­کردند و توطئه­های بسیاری برای نابودی اسلام به راه انداختند. این علی­رغم پیمانی بود که در آغاز تشکیل حکومت اسلامی در مدینه با مسلمانان بسته بود(جدید بناب،۱۳۸۵: ۱۱).
توطئه­های یهود همه جانبه بود و آن­ها هم از طریق فرهنگی، هم از طریق اقتصادی و هم از طریق نظامی با تمام نیرو با اسلام مقابله کردند. درگیری پیامبر اسلام(ص) با یهود آن چنان اهمیتی داشت که در قرآن کریم ده­ها آیه درباره یهود و پنهان کردن حقایق تورات توسط دانشمندانشان و اقدامات خصمانه­ای که به عمل می­آوردند، نازل شده است. قرآن آن­ها را بزرگترین دشمن مسلمانان در کنار مشرکان می داند(مائده/ ۸۲).
از زمانی که پیامبر(ص) به مدینه هجرت کرد و آن را مرکز نشر اسلام قرار داد نزاع میان مسلمانان و یهودیان درگرفت. یهودیان محمد(ص) را رقیب نیرومندی می­دانستند که ممکن بود عظمت دین وی، نفوذ دین یهود را از عربستان براندازد. اولویتی که تا آن وقت میان یهود و نصاری مورد نزاع بود احراز کند زیرا پیغمبر ‌از نژاد عرب بود و با شریف­ترین خاندان­های قریش نسبت داشت. از این رو عرب­ها از یهودیان که ملت عرب را تحقیر می­کردند و بوسیله تورات و دین موسی به آن­ها بزرگی می­فروختند محبوبتر بود. از این رو مردم مدینه دعوت محمد را به آسانی پذیرفتند و زیر پرچم پیغمبر عرب که یهودان به ظهور وی تهدیدشان می­کردند جای گرفتند. یهودیان از گرویدن دسته دسته مردم مدینه اسلام حسدشان گرفت و ترسشان افزون شد و به ضد اسلام و مسلمانان به وسایل مختلف توطئه آغاز کردند. وقتی درباره مندرجات کتاب­های آسمانی از آنها پرسش می­شد مطالب آن را تغییر می­دادند و حق را با باطل می­آمیختند تا دوستی مشرکان را جلب کنند و منزلت اسلام را بکاهند .یهودیان دائماً کوشش می­کردند که مسلمانان را از دین خود برگردانند و عقاید آن­ها را به وسیله شبهه­های باطل متزلزل کنند(ابراهیم حسن، ۱۳۵۶: ۱۴۸).
پیامبر درمدینه برای برقراری امنیت و آرامش یک پیمان دفاعی مشترک با یهودیان منعقد ساخت که بر اساس این پیمان یهودیان متعهد شدند که علیه مسلمانان اقدامات خراب کارانه انجام ندهند و در دفاع از مدینه مشارکت داشته باشند(جعفریان،۱۳۸۶: ۱۱۴). یهود آزادانه به داد و ستد پرداختند و کالا­های خود را در بازار­های مسلمین به فروش می­رساندند، گسترش اسلام در میان مردم حساسیت یهود را بر ضد پیامبر اکرم(ص) برانگیخت، عبدالله بن سلام از دانشمندان یهود به آئین اسلام گروید و پس از مدتی مخیرق به جمع مسلمانان پیوست خبر اسلام آوردن آنان موجی از خشم را در طوایف یهود پدید آورد، به تدریج همکاری یهود با مسلمانان ضعیف شد(کریمی نیا، ۱۳۸۲: ۱۰۶و۱۰۵).
یهود به علل گوناگون در ابتدا به پیامبر و مسلمانان روی خوش نشان دادند و در پیمان دفاعی مدینه شرکت جستند. آنان می­خواستند از تشکیلات مسلمانان به نفع خود سود جویند. گسترش روزافزون اسلام سبب شد که یهودیان به این همکاری و همراهی با مسلمانان ادامه ندهند و به روش­های مختلف در تضعیف روحیه مسلمانان بکوشند. آنان پیمان خود با مسلمانان را نقض و پنهان و آشکار با دشمنان اسلام همکاری کردند. مسلمانان در مقابل اقدامات خراب­کارانه و شایعه­سازی یهود، هیچ گونه تعرضی به آنان نداشتند و همواره در حفظ صلح مدینه کوشیدند و اعمال و رفتار تحریک آمیز یهودیان را نادیده گرفته، با عفو و اغماض پاسخ می­دادند(همان،۱۲۳).
پیامبر در مقابل بدرفتاری یهودان صبور بود و از نفاقشان چشم می­پوشید و آن­ها را با مسلمانان برابر می­گرفت و رسوم دینی­شان را محترم می­دانست. پیغمبر(ص) بر پیمان­هائی که با یهودان بسته بود استوار بود و اگر یکی از یهودان برخلاف پیمان رفتار می­کرد به مجازات او اکتفا می­کرد و دیگران را به گناه او نمی­گرفت. چنان­که درباره کعب بن اشرف و سلام بن ابی حقیق که به مسلمانان خیانت کرده بودند همین روش را به کار بست و به قتل آن اکتفا کرد و متعرض یهودیان دیگر نشد. پیغمبر با یهودیان مدارا می­کرد و وقتی پیمان خود را می­شکستند و برآن­ها دست می­یافت در مجازاتشان حد اعتدال را نگه می داشت؛ یا به حکم کسی­که یهودیان او را به داوری انتخاب کرده بودند رضایت می­داد. رفتار پیامبر با یهودیان ملایم­تر از رفتار وی با مردم قریش بود(ابراهیم حسن، ۱۳۵۶: ۱/ ۱۴۹).
پیامبر اکرم(ص) در مراسم اجتماعی آنان شرکت می­جستند و از آنان قرض می­گرفتند و از بیمارانشان عیادت و در مراسم تشیع جنازه­ی یهودیان شرکت می­نمودند. با آنان ابراز همدردی می­کردند و مانند فرد عادی با آنان معامله می کردند. سایر مسلمانان نیز یهودان مدینه را هم پیمان خود و جزو ملت خود می­دانستند و رفتارشان براساس همین اصول محکم استوار بود. یهودان در تجارت و دادو ستد، فعالیت­های اجتماعی، مراسم عبادی و فعالیت­های مذهبی آزادی کامل داشتند. پیامبر اکرم(ص) دعوت اسلامی و پیام الهی را به همه و از جمله یهودان ابلاغ می­کردند؛ ولی هیچ گاه آنان به ترک دین و عقاید خود مجبور نبودند(کریمی نیا، ۱۳۸۵: ۱۲۴).
پیامبر اکرم(ص)خواهان ابلاغ رسالت جهانی خود بودند و طبیعی است که چنین امری در محیط آرام و بدون جنگ و خون­ریزی ممکن می­شد.
۳-۳-۱- پیامبر و بیت المدارس یهود
پیامبر(ص) و مسلمانان برای مدارس و دیگر مکان­های متعلق به یهود احترام قائل می­شدند. یهودیان آزادانه در این مدارس به فعالیت­های تبلیغی ودینی خود مشغول بودند و مسلمانان متعرض آنان نمی­شدند؛ حتی پیامبر اکرم(ص) در مدارس یهود حاضر می­شد و با بهره گرفتن از استدلال و منطق روشن با عالمان آنان به گفتگو می­نشستند.
خانه­هایی که آیین یهود در آن­جا تدریس می­شد و کودکان و جوانان درس دینی را فرا می­گرفتند «بیت المدارس» یا «بیت المقدس» نامیده می شد. روزی پیامبر(ص) به یکی از مدارس وارد شد و همه کسانی که در آن جا بودند را به آیین خود دعوت کردند. دو نفر از بزرگان به نام های نعمان و حارث گفتند«بر چه آیینی دعوت می­کنی؟ فرمود: «روش ابراهیم و آیین او» آنان گفتند: «آیین ما اصیل­تر از آیین توست، زیرا ابراهیم خود یهودی بود.» پیامبر (ص) فرمود: «تورات را بیاورید تا دراین موضوع میان من و شما داوری می­ کند» آنان از آوردن تورات خودداری کردند و وحی الهی در سرزنش این عده نازل شد(قرطبی، ۱۴۰۸: ۱۲۳-۱۲۲).
در وقت ورود پیامبر به یکی از مدارس یهودی،گروهی از دانشمندان مسیحی نجران در آن جا حضور داشتند در این میان جدال تاریخی میان عالمان یهود ومسیحی در گرفت و هر دو گروه کوشیدند که ابراهیم(ع) را از پیروان آیین خود بدانند خدای متعال در این باره فرمود: «ابراهیم نه یهودی و نه نصرانی، بلکه حق گرایی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود»(آل عمران/۶۷).
این موارد و نمونه­های شبیه به آن، به خوبی نشان می­دهد که پیامبر (ص) در سیره عملی خود با پیروان مذاهب همواره از گفتگو و جدال احسن برای پیشبرد اهداف مقدس خود سود می جستند و هیچ­گاه زبان به تکفیر و بی ارزشی ادیان دیگر نمی­گشودند(کریمی نیا، ۱۳۸۵: ۵۴).
از آنان می­خواستند که به مفاد تورات و انجیل عمل کنند و داوری تورات را می­پذیرفتند افزون بر آن پیامبر(ص) پیروان ادیان دیگر را از اینکه یکدیگر را بی­ارزش و فاقد اعتبار می­خواندند سرزنش می­کرد(بقره/ ۱۱۳).
۳-۴- تعاملات فرهنگی مسلمانان و یهود
بی تردید تحقق نظام حکومتی پیامبر(ص) و سامان­دهی مناسبات فرهنگی به منظور سهولت در اجرای قوانین دینی و اجتماعی آئین اسلام در گرو دستیابی به زمینه ­های مساعد فرهنگی و هم­زیستی با یهود بود. پیامبر(ص) با آگاهی از عدم حصول همزیستی در کوتاه مدت و بحران آفرینی در دراز مدت، از زاویه مصالح راهبردی با یهود وارد تعامل شد. براساس آیات قرآن پیامبر(ص) هنگام جدال با مشرکان گاه آنان را به پرسش حقیقت از بنی اسرائیل ارجاع داده و به تأیید ایشان استناد می جست(اسراء/ ۱۰۱؛ احقاف/ ۱۰). لذا حضور یگانه مدعیان شناخت پیامبر آخر الزمان در جبهه مخالف محمد(ص) حجتی بر تأئید موضع گیری قریش نسبت به رسالت وی به شمار می­رفت(صادقی، ۱۳۸۲: ۱۵).
از سوی دیگر پیامبر(ص) بر آن بود تا با تأکید بر فرو فرستادن «کتاب» بر موسی(ع) ارتباط میان برتری فرهنگی بین اسرائیل با نزول کتاب از جانب خدا برعرب تبیین شود. تأثیر رسالت خویش را در دستیابی ایشان به شرافت یاد­آوری گردد(آل عمران/ ۱۳۹). در مقابل یهودیان می­دانستند که اتخاذ سیاستی غیر از اتحاد یا تخاصم با مسلمین نتیجه­ای جز از بین رفتن فعالیت­های اقتصادی آنان با مکیان در پی نخواهد داشت(لمبتون، ۱۳۸۵: ۸۳).
لذا هنگام ورود پیامبر(ص) به مدینه، یهود در زمره استقبال کنندگان از فرستاده خدا قرار گرفتند و در پرتو نخستین قانون اسلام، روابط اجتماعی آنان و مسلمانان سامان گرفت. تبلور رویکرد مدبرانه پیامبر(ص) در تعامل با یهود در ایمان آوردن معدودی از آنان به آئین اسلام متجلی شد. نخستین ایمان آورندگان یهود، مؤمنان و برترین ایشان در علم و دارایی بودند. با این حال عملکرد یهود در پذیرش دین اسلام متفاوت بود. از سوی دیگر حضور اسلام آورندگان یهود در جامعه­ اسلامی زمینه تداوم نقل اساطیر بنی اسرائیل را نه به عنوان تفکری دینی، بلکه در حد بازتابی از احوال پیشینیان با مضامین خرافی و تحت عنوان اسرائیلیات در عرصه فرهنگ اسلامی فراهم ساخت.
به طور کلی اگر گروش بنی اسرائیل به اسلام در مقابل استنکاف اکثریت آنان محدود بود، لیکن در تشدید اقبال عمومی یثربیان به آئین اسلام مؤثر افتاد. چرا که مسلمانان پیام محمد(ص) را بر عرب همچون پیام موسی(ع) بر بنی اسرائیل می­انگاشتند و موضع گیری مثبت یهود نسبت به اسلام تأئیدی در به رسمیت شناختن رسالت محمد(ص) دست کم برای اعراب بود.
عامل دیگری که به امحای نابرابری فرهنگی میان عرب و یهود انجامید و به هویت فرهنگی مسلمانان در مقابل یهود تعین بخشید، استمداد آنان از پیامبر(ص) برای قضاوت میان ایشان بود. پیامبر(ص) به منظور تأمین مصالح جامعه اسلامی، یهودیان آگاه در انجام امور را به خدمت گرفت؛ از جمله کاتب و بلد­هایی را برای کتابت و شناسایی راه­های اطراف مدینه اختیار کرد. به طور کلی بشارت یهود از ظهور پیامبر آخرالزمان و زمینه سازی اذهان عرب یثرب در گرایش آنان به پیامبر(ص)، مهمترین محور مطرح شده در حوزه تعاملات فرهنگی عرب و یهود به شمار می­رود. با این حال نمی­ توان قدرت و نفوذ پیامبر(ص) در جلب قلوب یثربیان و حمایت­های بعدی آنان از رسول خدا را نادیده گرفت.
بی تردید ماهیت تعاملات فرهنگی مسلمانان و یهود و در پی افول جایگاه فرهنگی یهود و تهدیدات پیاپی قریشیان به قهقرا گرائید و بی­طرفی شان در مقابل اسلام به نفاق مبدل گشت(خضری،۱۳۸۶: ۷۰).
۳-۵- کارشکنی فرهنگی یهود
راهیابی یهود به یثرب و تعامل و هم­زیستی آنان نخست با اعراب جاهلی و سپس با عرب مسلمان صرف نظر از تبعات سیاسی، اقتصادی واجتماعی، پی آمدهای فرهنگی قابل توجهی نیز به همراه داشت. این تعاملات درعصر نبوی شکل تازه ای به خود گرفت و زمینه مساعدی را برای وقوع تحولات سیاسی و اجتماعی فراهم ساخت(خضری، ۱۳۸۶: ۶۱).
یهودیان در نیم قرن اول هجری منشأ اقدامات فرهنگی گوناگونی بودند و بر کل جامعه­ اسلامی تأثیر گذاشتند(میرجلیلی، ۱۳۹۰: ۱۰۵). از این روست که یکی از مشکلات حکومت نوپای اسلام، درگیری فرهنگی با یهود بود. پیامبر(ص) در حکومت خود با سه جبهه درگیر بود آن­ها عبارتند از: ۱.منافقین، ۲.یهودیان و ۳.مشرکین. عمده درگیری پیامبر با یهودیان درگیری فرهنگی بود زیرا یهود به منزله افراد روشنفکر در میان مردم امی حضور داشتند و دارای پیشینه و سابقه بودند. قریش که بزرگترین قبیله عرب از حیث تقدس به شمار می­رفت از بعد علمی و فرهنگی، در مقابل یهود خاضع بود و این تسلط فرهنگی بعد­ها نیز ادامه یافت؛ البته پیامبر(ص) با زحمات زیادی کوشید از این سلطه فرهنگی یهود بکاهد. متأسفانه بعد از پیامبر، افرادی مانند کعب الاحبار برای نقل تورات و قصه گویی آزاد شدند و هیمنۀ فرهنگی سابق اهل کتاب تقویت شد(سلم آبادی، ۱۳۸۷: ۵-۵۴).
فرهنگ­زدایی از حربه­های اساسی معاندین اسلام بوده است که از صدر اسلام به صورت­های مختلف به اجرا درآمده است. اینک به مواردی می­پردازیم که در قرآن کریم و تفاسیر وکتب معتبر سیره به آن­ها اشاره شده است:
۳-۵-۱-شبهه افکنی در مسائل اعتقادی
یهود فعالیت­های زیادی در عرصه فرهنگ علیه اسلام کرد. یکی از آن­ها ایجاد شبهات فکری و عقیدتی در میان مسلمانان بود تا مانع پیشرفت اسلام شوند که می­توان موارد زیر را به عنوان نمونه آورد:
۳-۵-۱-۱- نسبت دادن فقر به خدا:
اعتقاد به اصل توحید از ارکان و اصول دین است و انکار آن موجب خروج از دین می­ شود. در قرآن کریم برای خداوند متعال صفاتی را بیان کرده که از جمله بی نیاز بودن خداست و انکار آن باز خلل در اصل دین است. یهودیان با وجودآگاهی به شبهه پراکنی در این زمینه پرداختند و نسبت فقر و تنگدستی به خداوند متعال دادند که گناهی بس بزرگ است تا آن جا که در ردیف قتل انبیاء قرار داده شده است(طباطبائی، ۱۳۷۰: ۴/ ۸۵).
علامه طباطبائی در این مورد که چرا نسبت فقر دادن به خدای و کشتن انبیاء در یک ردیف قرار داده شده است می­فرماید: «مراد از کشتن انبیاء بدون حق کشتن از روی عمد و شناخت است نه از روی سهو و خطا و نادانی و اگر خداوند متعال این دو را در کنار هم آورد برای این بود که بفهماند این سخن دست کمی از پیغمبر کشی ندارد؛ بلکه سخن عظیم و توهین بزرگی به ساحت مقدس الهی است» (همان، ۸۵).
مبارزه و صف­بندی یهود در برابر پیامبران امری تازه نیست که یهود پیامبری را استهزا می­ کند، آن­ها در طول تاریخ خود جنایات فراوان دارند. جای تعجب نیست که چنین سخنان کفر آمیزی به زبان آورند(مکارم شیرازی، ۱۳۷۵: ۲/ ۷۲۳و۷۰۶).
۳-۵-۱-۲- ارائه تورات در قرآن به گونه ­ای تحریف یافته
از کارشکنی­های بسیار روشن یهود به ویژه علمای­شان ایجاد شبهه در کتاب آسمانی قرآن کریم است. یهود درباره این کتاب الهی می­گفتند: «مطالب قرآن همه از تورات گرفته شده است، بدین صورت که آیات تورات را تحریف کرده ­اند و به صورت آیات قرآنی درآورده­اند. علاوه بر این درقرآن تناقضات و مطالب مخالف با هم وجود دارد»(جدید بناب،۱۳۸۵: ۶۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...