زمانی:
بیت را اشاره به این دانسته که شرط معرفت و درک حقیقت، مناسبت حال است.و « شخص خام نمی‌تواند احوال پختگان را دریابد. زیرا حال آنان را نمی‌توان با الفاظ و عبارات درک کند. حال که چنین است پس باید سخن را کوتاه نمود و دم فرو بست.» ( زمانی، ۱۳۷۸: ۶۲)
استعلامی:
« پخته همان ماهی درد آشنا است (بیت۱۷) و خام کسی است جز ماهی که از آب دریای معرفت بهره یی نمی‌برد و نمی‌تواند در آن شنا کند.» ( استعلامی، ۱۳۸۷: ۲۸۳)
گولپینارلی:
به ذکر بیت اکتفا کرده است و هیچ توضیحی در خصوص آن نداده است.
نظر اجمالی:
توضیحی که شارحان داده‌اند درست است و نیاز به توضیح دیگری ندارد.

۱۹) ای دوای نخوت و ناموس ما

ای تو افلاطون و جالینوس ما
(بیت۲۴)

انقروی:
شارح افلاطون را رئیس حکمای اشراقیه می‌داند و جالینوس را رئیس حکمای مشائیه. و دلیل این که از جمیع اخلاق ذمیمه فقط به‌این دو اشاره کرده است را این گونه بیان می‌کند:« مقصود این است که شیطان به خاطر داشتن این دو صفت ملعون و مطرود گشت. چنانکه جناب حق در کلام مجیدش این معنا را بیان فرموده است.» ( انقروی، ۱۳۸۰:۴۳)
نیکلسون:
شرح و توضیح خاصی برای بیت نکرده است و فقط به صورت آدرس دهی در باره‌ی افلاطون در مقام طبیب روحانی و نظریه‌ی خاص او درباره‌ی عشق سخن رانده است و این بیت را از سعدی آورده است:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

گر فلاطون به حکیمی‌ مرض عشق بپوشد

عاقبت پرده بر افتد زسر راز نهانش

( سعدی، ۱۳۸۳:۶۶۴)
فروزانفر:
فروزانفر بر این عقیده است که « ذکر افلاطون ظاهراً به سبب آن است که غالب حکما، علم طبّ که در قدیم جزو فنون حکمت بوده نیز می‌دانسته‌اند چنانکه در ادوار اسلامی‌نیز چنین بود… به طوری که مبشّر بن فاتک و قفطی نقل می‌کنند در یونان شخصی به نام” افلاطون” وجود داشته که در شمار اطبّا بوده است و پیش از افلاطون حکیم معروف می‌زیسته است وممکن است که مراد مولانا وی بوده است. و سپس بیت زیر را به عنوان شاهد گفته‌ی خود بیان کرده است:

آنک افلاطون و جالینوس ماست

پر فنا و علّت و بیمار ماست

و گاهی نیز جالینوس را به معنی مطلق طبیب به کار می‌برد.» ( فروزانفر، ۱۳۸۲:۳۲)
زمانی:
جالینوس و افلاطون را از اطبا و حکیمان مشهور یونان می‌داند.» ( زمانی، ۱۳۷۸:۶۴)
استعلامی:
توضیحی در مورد نخوت و ناموس داده است و می‌گوید منظور از نخوت، « خود پرستی و خود بینی و به اصطلاح آشناتر باد دماغ است. ناموس، در اصل به معنی دین و قانون است و در زبان صوفیان غالباً به معنای شهرت وآوازه‌ایی به کار رفته است که صاحب آن شایستگی آن را ندارد و در واقع خوشنامی‌حاصل از ریاکاری است.» ( استعلامی، ۱۳۸۷:۲۸۴)
گولپینارلی:
گولپینارلی این گونه می‌گوید:« افلاطون یکی از فلاسفه‌ی یونان و از شاگردان سقراط مشهور و استاد ارسطوست. گروهی او را افلاطون الهی لقب داده‌اند و در ادبیات کلاسیک مشرق زمین مظهر عقل و ذکاوت است و جالینوس حکیم یونانی است و در ادبیات مظهر عقل و ذکاوت است.» (گولپینارلی، ۱۳۸۴:۷۶)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...