همچنین نیازی به بیان جهات جلب در دادخواست جلب نمی باشد. رأی‌ صادرشده از دیوان عالی کشور به شماره ۲۴۸۸ مورخ ۳۰/۷/۱۳۱۹ شعبه چهارم در این زمینه مقرر می‌دارد: «در قانون آیین دادرسی مدنی شرط نشده است که دادخواست جلب باید مستقل بوده ‌و موجبات جلب در آن تصریح شده باشد. ‌بنابرین‏ رد دادخواست (به استناد اینکه تشریفات قانونی از حیث استقلال دادخواست و موجبات جلب اعمال نشده) صحیح نخواهد بود.»

قانون اصول محاکمات حقوقی جهت اقامه دعوای جلب، در ماده ای مجزا بیان نموده بودکه جهت جلب باید تصریح شود. ماده ۴۱۰ قانون مذبور در این زمینه مقرر می داشت: «باید در عرض حال اسم و شهرت ومحل اقامت شخص ثالث وجهت جلب او به محکمه صریحاً قید شود.»‌و در ماده ای دیگر پذیرفتن دادخواست جلب ثالث را توسط مدعی فقط مسبوق به اظهار آن درجلسه اول محاکمه دانسته است. اما در قانون آیین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۱۸بحثی از بیان جهت جلب قبل از تقدیم دادخواست به میان نیاورده است و اظهار درخواست جلب را در جلسه اول کافی دانسته است. ماده ۲۷۶قانون مذکورمقررمی دارد:«‌در دادرسی های اختصاری هرگاه یکی ‌از اصحاب دعوابخواهد درخواست جلب ثالث نماید، باید تا آخر جلسه اول اظهار کرده و دادخواست آن را در ظرف سه روز پس از جلسه به دفتر دادگاه بدهد.» به طورخلاصه در ابتدا قانون اصول محاکمات حقوقی بر بیان جهت جلب تأکید داشت امادرقانون آیین دادرسی ۱۳۱۸صرف اظهارجلب ثالث کافی بود. بعدازآن درقانون آیین دادرسی مدنی مصوب۱۳۷۹ صریحاً بیان شده است که جهت جلب باید اظهار شود. با نگاهی بر این روند می توان ‌به این نتیجه رسید که بیان جهت جلب قبل از تقدیم دادخواست آن، دارای آثاری است که می‌تواند در روند رسیدگی به دعوای اصلی تاثیرگذار باشد به همین دلیل مقنن بیان جهت جلب را لازم دانسته است. به طور خلاصه فایده اعلام جهات ودلایل جلب ثالث ‌تا پایان‌ جلسه اول دادرسی آن است که اولاً دادگاه راازقصد جالب مبنی ‌بر اقدام به جلب شخص ثالث آگاه می‌سازد ‌و ثانیاً موضـوعاتاین امکان رابه دادگاه می‌دهد تارابطه بین دعوای اصلی وطاری وتاثیر دعوای جلب ثالث ‌بر دعوای اصلی را ارزیابی نموده ونهایتاً تشخیص دهد که آیا چنین دعوایی را می توان مصداق جلب شخص ثالث قلمداد نمود یاخیر.

حقوق فرانسه درماده ۳۲۷قانون آیین دادرسی مدنی خویش جلب شخص ثالث درمرحله بدوی و تجدیدنظرراپیش بینی نموده است. و در ماده ۳۳۱قانون مذکور بیان نموده است: هریک ‌از طرفین که دارای حق اقدام است می‌تواند شخص ثالثی رابه منظور محکومیت به طور اصلی طرف دعوا قراردهد. همچنین طرفی که درسرایت دادن رأی به شخص ثالث ذینفع است می توانداوراطرف دعوا قرار دهد.[۴۳]

ب) مرحله شکایت از رأی

۱) درطرق شکایت عادی

اول : واخواهی

جلب شخص ثالث به بیان صریح قانون‌گذار در واخواهی هم می‌تواند صورت بگیرد. ماده ۱۳۶ق.آ.د.م بیان می‌دارد :« محکوم علیه غیابی در صورتی که بخواهد درخواست جلب شخص ثالث را بنماید باید دادخواست جلب را با دادخواست اعتراض تواماً به دفتر دادگاه تسلیم کند. معترض علیه نیز حق دارد در اولین جلسه رسیدگی به اعتراض، جهات ودلایل خود را اظهار کرده وظرف ۳روز دادخواست جلب شخص ثالث را تقدیم دادگاه نماید.»

مقنن طبق ماده فوق به شخصی که حکم غیابی علیه وی صادر شده است این حق را داده است که ضمن واخواهی بتوانداقدام به جلب ثالث نماید. سوالی که پیش می آیداین است که آیا دادخواست اعتراض وجلب ثالث بایدهمزمان تقدیم دادگاه شودیا علاوه بر همزمان بودن نیاز است که دریک دادخواست هردو دعوا اقامه شود؟ ‌از عبارت ماده۱۳۶برمی آید که تقدیم دادخواست های جداگانه برای اعتراض به حکم غیابی وجلب ثالث لازم است. اما رأی دیوان عالی کشور تقدیم دادخواست جداگانه را ضروری ندانسته است. رأی‌ شماره ۸۸۰مورخ ۳۱/۵/۱۳۲۷شعبه اول دیوان عالی کشور بیان می کند: «اگرکسی ‌در دادخواست اعتراض بر حکم غیابی جلب ثالث راخواستارشود، درحقیقت به مفاد ماده۲۷۷ قانون آیین دادرسی مدنی(ماده ۱۳۶ قانون فعلی) عمل ‌کرده‌است ‌و امتناع دادگاه از رسیدگی نسبت به دادخواست جلب ثالث مستند قانونی ندارد.» همچنین حکم شماره ۲۴۸۸ مورخ ۳۰/۷/۱۳۱۹ شعبه ۴دیوان عالی کشوراشعارمی دارد: «درآیین دادرسی مدنی شرط نشده است که دادخواست جلب باید مستقل بوده و موجبات جلب در آن تصریح شده باشد. ‌بنابرین‏ رد دادخواست به استناد اینکه تشریفات قانونی از حیث استقلال دادخواست و موجبات جلب اعمال نشده درست نیست.»

نظر مخالفی هم در این باره وجود دارد: «برخلاف آرای متعددی که ازشعبه های دیوان عالی کشور صادر شده وطرح دعوای جلب ثالث وواخواهی را همراه یک دادخواست اجازه داده‌اند، از ظاهر ماده ۱۳۶ چنین برداشت می شود که واخواهی و جلب ثالث باید به موجب دو دادخواست اقامه شوند. زیرا واژه دادخواست را دو بار به کار برده است.»[۴۴] با توجه به آنچه درماده۱۳۶ بیان شده است به نظرمی رسد نظراخیر صحیح باشد ونیازبه تقدیم دودادخواست جداگانه برای اعتراض وجلب ثالث باشد.

معترض علیه حق دارد دراولین جلسه رسیدگی به اعتراض، جهات و دلایل خودرا اظهار کرده و ظرف ۳روز دادخواست جلب شخص ثالث را تقدیم نماید. در مبحث واخواهی مهلت اقامه دعوای جلب برای واخواه و واخوانده تفکیک شده است. برخی از نویسندگان[۴۵] ‌به این تفکیک ایراد نموده اند. وی بیان می کند: «مهلتی که قانون‌گذار برای واخوانده در ماده۱۳۶ق.آ.د.م مقرر ‌کرده‌است در مقایسه با مهلتی که در ماده ۱۳۵آن قانون برای خواهان یا خوانده مقررشده است قابل انتقاد است، زیرا اگردر ماده ۱۳۵اظهاردرجلسه و تقدیم دادخواست ظرف ۳روزرا مقررکرده، بدین خاطر است که شاید طرفی که متقاضی جلب ثالث است ، خواهانی است که برای نخستین بار درجلسه دادرسی باخوانده روبرو شده اظهارات اورا می شنود و در اظهارات خوانده شخص دیگری که در موضوع دعوا دخالت داشته مطرح می شود. طبیعی است درچنین شرایطی خواهان، امکان تقدیم دادخواست جلب ثالث ‌تا پایان‌ جلسه را ندارد ولازم است به او فرصت کافی برای تهیه ی مقدمات و تنظیم دادخواست داده شود.» اماواخوانده طرفی است که یک بار اظهارات طرف خودرا به موجب دادخواست واخواهی، پیش ‌از جلسه اول دارسی مرحله واخواهی، دریافت کرده واینگونه نیست که برای نخستین باردرجلسه مذکور با واخواه ‌و اظهارات اومواجه شود. ‌بنابرین‏ آنچه فلسفه وضع مهلت به شکل ‌مقرر در ماده۱۳۵ بوده،درباره جلب ثالث توسط واخوانده وجودنداردونیازی به وضع مهلت به شکل مذکور در ماده۱۳۶درباره واخوانده نیست واینگونه تعیین مهلت قابل توجیه نیست.این موضوع ازدیدگاه دیگری هم قابل بررسی است. ممکن است واخواه ضمن دادخواست واخواهی همه دلایل خودرامطرح ننموده باشد و در جلسه اول بعضی مطالب ‌و مدارک خودرا بیان واعلام نماید. در این صورت قابل توجیه است که واخوانده بتواند درجلسه اول جهات ودلایل خودرااظهار بنماید سپس ظرف سه روز اقدام به جلب ثالث نماید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...