IL-10: این سایتوکاین نقش مهمی را در محدود کردن یا پایان دادن به پاسخ­های التهابی پیشرونده ایفاء می­ کند. به علاوه مهار کننده اصلی عملکرد زیر رده TH1 بوده و به همراه IL-4 پیشبرنده کلیدی شکل گیری زیر رده TH2 می­باشد.
PD-L1 : یک لیگاند مهاری می­باشد که بر روی سلول­های بنیادی مزانشیمی بیان شده و از طریق تعامل با رسپتور مهاری PD-1 که بر روی لنفوسیت­های B, T و مونوسیت­های فعال شده بیان می­ شود منجر به مهار فعال ­سازی سلول­ها و القاء تحمل محیطی می­ شود. بعلاوه این لیگاند از طریق پیام رسانی در گیرنده مربوطه، نقش مهمی درکنترل تولید سایتوکاین­های پیش التهابی ایفاء می­ کند(Meirelles et al.,2009).
۲-۱۰- نحوه کاربرد سلول بنیادی مزانشیمی
طرز استفاده از سلول­های مزانشیمی در سلول درمانی و ژن درمانی به سه روش می باشد:

      • اولین روش استفاده آن به صورت تزریق مستقیم سلول مزانشیمی به محل آسیب دیده می­باشد. از این روش اغلب برای ضایعات استخوان و غضروف استفاده می­ کنند.
      • (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

    • دومین روش استفاده آن به صورت انتقال ژن پروتئین خاص در سلول مزانشیمی و تزریق آن به سیستم گردش خون می­باشد.
    • سومین روش استفاده آن به صورت تزریق سلول مزانشیمی به درون سیستم گردش خون می­باشد( Prockop et al.,1997).

۲-۱۱- استفاده درمانی از سلول­های بنیادی مزانشیمی
از میان استراتژی­ های درمانی امیدوارکننده­ای که تا به حال جهت تخفیف پاسخ­های التهابی سلول­های ایمنی و پیشبرد روند بازسازی سیستم اعصاب مرکزی معرفی شده ­اند راهکار پیوند سلول­های بنیادی، جایگاه بزرگی را به خود اختصاص داده است. این رهیافت درمانی می تواند بعنوان ابزاری کارآمد جهت فائق آمدن بر ناتوانی­ های موجود در پیشبرد همزمان بازسازی میلین، سلول­های عصبی و سرکوب پاسخ­های التهابی آسیب­زا به کار گرفته شود. بدین معنی که سلول­های بنیادی اگزوژن می­توانند بطور فیزیکی در روند باز­سازی سیستم اعصاب مرکزی سهیم شده و یا اینکه با ترشح فاکتورهای تغذیه­ای و بسیج سلول­های پیش­ساز بنیادی موضعی موجب پیشبرد روند ترمیم آسیب­های سیستم اعصاب مرکزی شوند. از سوی دیگر سلول­های بنیادی به دلیل دارا بودن ویژگی­های تعدیل ایمنی بالقوه می­توانند در سرکوب پاسخ­های التهابی پیشرونده در جریان بیماری­های خودایمن نظیر MS نقش ایفاء کنند. سلول­های بنیادی کاندید شده جهت درمان سلولی بیماری MS شامل سلول­های پیش ساز عصب، سلول­های عصبی مشتق از سلول­های بنیادی جنینی (ES) و سلول­های بنیادی مزانشیمی(MSCs) می­باشند(Payne et al.,2008). تاکنون از سلول­های مزانشیم جهت درمان شماری از بیماری­های انسانی در مدل­های حیوانی از قبیل بیماری استئوژنز ایمپرفکتا[۳۰]، ضایعات نخاعی، بیماری پارکینسون و سکته مغزی نتایج قابل قبولی گزارش شده است(Schindehütte et al., 2006, Chen et al., 2003). با این وجود، گسترش استفاده از کاربردهای بالینی MSCs به طور روتین در نمونه­های انسانی، منوط به انجام تحقیقات بیشتر روی مدل­های فیزیولوژیک و پاتولوژیک سایر پستانداران و پیگیری نتایج آن می­باشد.(Tropel et al., 2004)
۲-۱۲- سیستم ایمنی
سیستم ایمنی وظیفه حفاظت موجود زنده در برابر عوامل خارجی و هم چنین حفظ هموستاز بدن برعهده دارد. این سیستم از انواع سلول­های مسئول برای پاسخ ایمنی تشکیل یافته است و این سلول­ها در مواجهه با مواد زیان آور و میکروارگانیسم­ها با آنها درگیر شده تا انسجام بافت­های بدن میزبان را فراهم آورند. علاوه بر سلول­های سیستم ایمنی، در خون عوامل محلولی وجود دارند که بدن را در مقابل پاتوژن­ها محافظت می­نمایند. بدن اغلب با دو روش دفاع غیر اختصاصی یا ذاتی و دفاع اختصاصی یا اکتسابی با عوامل بیگانه و محرک مقابله می­ کند(Abul et al., 2012).
۲-۱۲-۱- اجزای سیستم ایمنی
مهم­ترین سلول­های سیستم ایمنی اکتسابی عبارتند از:
لنفوسیت­ها: نوعی از گلبول­های سفید هستند که در خون و خیلی دیگر از اندام­های بدن وجود دارند. انواع لنفوسیت­ها شامل” سلول­های B”، “سلول­های T” می­باشند .(Paul, 2008)
سیستم ایمنی ذاتی شامل سد­های اپی­تلیال، سلول­های در گردش و پروتئین­های پلاسما، نوتروفیل­ها، فاگوسیت­های تک هسته­ای و سلول­های کشنده طبیعی[۳۱] می­باشند. این سلول­ها به عوامل خارجی که از سدهای اپی­تلیال عبور کرده ­اند و وارد بافت­ها یا گردش خون شده ­اند، هجوم می برند. اگر میکروب­ها به گردش خون وارد شوند، توسط طیفی از پروتئین­های پلاسما مورد هجوم قرار می­گیرند. پروتئین­های اصلی ایمنی ذاتی در گردش خون، پروتئین­های سیستم کمپلمان و سایر پروتئین­های پلاسما هستند که ساختارهای میکروبی را شناسایی می­ کنند. سه روش اصلی که سیستم ایمنی ذاتی توسط آنها در برابر عفونتها محافظت ایجاد میکند، عبارتنداز: القای التهاب، القای دفاع ضد ویروسی و تحریک ایمنی اکتسابی. .(Janeway, 1989)
۲-۱۲-۲- التهاب[۳۲]
وقتی عوامل بیگانه از سدهای ایمنی ذاتی(پوست و غشاهای مخاطی) عبور می­ کنند، به دنبال عفونت یا آسیب بافتی، یک سری وقایع پیچیده به نام پاسخ التهابی تحریک می­ شود. تحریک التهاب شامل تجمع لکوسیت­ها، پروتئین­های پلاسمایی و مایع مشتق از خون در یک بافت خارج عروقی محل عفونت یا آسیب می­باشد. پنج نشانه اصلی التهاب شامل سرخی[۳۳]، تورم[۳۴]، گرما[۳۵]، درد[۳۶] و فقدان عملکرد[۳۷] می­باشد. به طور تیپیک، فراوان­ترین لکوسیتی که از خون به محل­های التهاب فرا خوانده می­ شود، نوتروفیل است و با گذشت زمان مونوسیت­های­ خونی که در بافت به ماکروفاژ تبدیل می­شوند، افزایش می­یابد. مهم­ترین پروتئین­های پلاسمایی که به محل التهاب وارد می­شوند شامل پروتئین­های کمپلمان، آنتی بادی­ها و پروتئین­های فاز حاد می­باشد. این لکوسیت­ها عوامل بیگانه را بلعیده و واسطه­هایی را رها می­ کنند که در پاسخ التهابی شرکت داشته و موجب فراخوانی و فعال شدن سلول­های اجرایی می­شوند. این واسطه­ها، شامل سایتوکاین­ها، کموکاین­ها و جاذب­های شیمیایی مهم مانند فرآورده ­های حاصل از شکست کمپلمان C5a,C3a)) و پپتید­های N- فرمیل متیونین حاصل ازتخریب پروتئین­های باکتری می­باشند. یکی از وظایف اصلی سلول­های جذب شده به جایگاه التهاب، فاگوسیتوز عوامل مهاجم می­باشد(Abul et al., 2012).
۲-۱۲-۳- نوتروفیل[۳۸]
سلول­های­ بنیادی خون­ساز مغز استخوان(HSC) بعد از سپری نمودن مراحل بنیادینگی به دو رده سلولی لنفوئیدی و میلوئیدی تقسیم می­ شود. سلول­های رده لنفوئیدی به لنفوسیتT، لنفوسیتB، سلول­های کشنده طبیعی تمایز می­یابد. سلول­های رده میلوئیدی نیز پس از تمایز دو رده سلولی گرانولوسیت[۳۹]و مونوسیت[۴۰] را ایجاد می­ کنند. سیتوپلاسم سلول­های گرانولوسیت پر از دانه می­باشد که­ بر حسب رنگ پذیری دانه­ها به سه دسته نوتروفیل، ائوزینوفیل و بازوفیل تقسیم می­شوند. نوتروفیل­ها بیش از ۶۰% گلبول‌های سفید خون را تشکیل می‌دهند و دارای خاصیت بیگانه خواری بوده و جزء اولین سلول­های پاسخ دهنده در مقابل عفونت می­باشند(Uccelli et al., 2008). این سلول­ها به عنوان بیشترین لکوسیت­های چند هسته­ای در سیستم ایمنی ذاتی شناخته می­شوند. قطر این سلول­ها حدود ۱۲ میکرون است و دارای هسته قطعه قطعه و نامنظم هستند، که به خاطر شکل خاص هسته­شان، به پلی مورفونوکلئر[۴۱] نیز معروفند. در سیتوپلاسم نوتروفیل­ها، گرانول­ها جهت انهدام میکرارگانیسم­ها، ذخایر گلیکوژنی برای تولید انرژی، سطوح پرچین­دار جهت تسهیل عمل بیگانه خواری باکتری­ های مهاجم و تشکیل واکوئول­های داخل سلولی قرار دارند و هم­چنین دارای مقادیر زیادی پذیرنده در سطح­شان می­باشند .(Ellis & Beaman, 2004; Person et al; 1993)پذیرند­ه­های نوع یک، برای شناسایی جاذب­های شیمیایی بکار گرفته می­شوند و موجب مهاجرت نوتروفیل­ ها به طرف نواحی التهاب می­شوند، پذیرنده­های نوع دو، با اتصال به آنتی­بادی­ها و اجزای کمپلمان موجب تسریع بیگانه­خواری نوتروفیل­ها می­شوند و پذیرنده­های نوع سه، به توکسین­های باکتریایی و سایتوکاین­ها متصل شده و موجب فسفوریلاسیون و در نهایت موجب سنتز و بیان گیرنده­هایی که از نظر عملکردی در دفاع میزبان اهمیت دارند، می­شوند(Seely et al; 2003). روزانه به میزان ۱۰۱۱ نوتروفیل­ در مغز استخوان یک انسان بالغ تولید می­ شود. نوتروفیل­ها قابل تقسیم نبوده و طول عمر آن­ها از چند روز تجاوز نمی­کند. نیمه عمر آن­ها تحت شرایط طبیعی و پایدار (غیرعفونی) قبل از اینکه به فضای خارج سلولی مهاجرت نمایند، ۹-۶ ساعت می­باشد. در طی عفونت، نوتروفیل­ها بوسیله فرآورده ­های دیواره سلول باکتریایی(مثل لیپو پلی ساکارید،LPS و مورامیل دی پپتید،MDP) و واسطه­های التهابی مثل اینترفرن­گاما(IFNγ) فعال می­شوند(Matthias et al; 2005). نوتروفیل­ها از طریق انفجار تنفسی، تولید رادیکال­های اکسیژن، هیدروکسیل­ها و پپتید­های ضد باکتریایی خود(دیفنسین­ها) قادر به انهدام عوامل بیماری­زا می­باشند(Jain, 1986).
۲-۱۲-۴-گرانول­های نوتروفیل
نوتروفیل­ها دارای گرانول­های سیتوپلاسمیک آزروفیلیک(اولیه) و گرانول­های اختصاصی(ثانویه) می­باشند. بیش از ۳۰۰ نوع پروتئین در داخل گرانول­ها وجود دارد که در بیشتر پروسه­­های نوتروفیل از جمله: چسبندگی، مهاجرت و فعالیت­های ضد باکتریایی نقش دارند. گرانول­های اولیه یا آزوروفیلیک اولین گرانول­ها می­باشند که در مراحل گرانولوپوئز تولید شده و به دلیل داشتن آلفا- دیفنسین، سرین پروتئاز و الاستاز دارای اثرات ضد میکروبی قوی می­باشند. همچنین این گرانول­ها پراکسیداز مثبت می­باشند. پراکسیداز در حضور پراکسید هیدروژن و یون­های هالوژن موجب انهدام باکتری­ ها می­ شود. لیزوزیم از اجزای باکتری­کش مهمی می­باشد که در گرانول­های آزوروفیلیک نوتروفیل یافت می­ شود. گرانول­های اختصاصی یا ثانویه در مرحله میلوسیت ظاهر می­شوند، این گرانول­ها پراکسیداز منفی بوده و بعد از اتمام تشکیل گرانول­های آزروفیلیک سنتز می­شوند. گرانول­های ثانویه به طور هماهنگ با گرانول­های اولیه بسیج شده تا پاسخ ایمنی موثر و به موقع به عوامل بیگانه را فراهم سازند(orregaard & Cowland, 1997).
۲-۱۲-۵- فاگوسیتوز[۴۲]
نوتروفیل­ها از طریق فاگوسیتوز یا بیگانه­خواری، ذرات بیگانه نظیر باکتری­ های مهاجم را گرفته و تخریب می­ کنند. فاگوسیتوز یک فرایند فعال و وابسته به انرژی از احاطه شدن ذرات با اندازه بیشتر از ۵/۰ میکرون در قطر، در داخل وزیکول­ها است. وزیکول­های فاگوسیتیک به لیزوزوم­ها متصل می­شوند، جایی که ذرات هضم شده تخریب می­شوند و به این شیوه، مکانیسم­های کشتن که به صورت بالقوه به فاگوسیت آسیب می­رسانند از بقیه سلول جدا می­شوند. گرچه فاگوسیتوز عملی پیوسته است، اما می­توان آن را به چهار مرحله تقسیم کرد: شیمیوتاکسی یا جاذبه شیمیایی، اتصال، بلع و هضم
الف- شیمیوتاکسی یا جاذبه شیمیایی[۴۳]: نوتروفیل­ها به طور طبیعی با جریان خون در گردش­اند، اما با چسبندگی سلول­های آندوتلیال تحریک شده، زمینه ترک عروق توسط نوتروفیل­ها فراهم می­ شود. سلول­های آندوتلیال تحریک شده، پروتئین­های چسبندگی را بروز می­ دهند که شامل سلکتین­ها و اینتگرین­ها هستند. این پروتئین­ها به نوتروفیل­ها اتصال می­یابند. با توجه به جاذبه برخی مواد شیمیایی برای نوتروفیل­ها، نوتروفیل­ها به داخل بافت­ها مهاجرت می­ کنند. این مهاجرت مستقیم و جهت­دار نوتروفیل­ها، جاذبه شیمیایی نامیده می­ شود(تاجبخش،۱۳۶۶). هجوم باکتری­ ها و تخریب بافتی ناشی از آن، سبب تولید مولکول­های جاذب شیمیایی مختلف می­ شود. این مواد شامل پپتیدی به­ نام C5a که متعاقب فعال شدن دستگاه کمپلمان تولید می­ شود، پپتیدی به ­نام فیبرینوپپتید B که از فیبرینوژن مشتق می­گردد، پروتئین­های کوچکی به ­نام کموکاین­ها و تعدادی لیپید مانند، لکوترین B می­باشند. علاوه ­بر این­ها، باکتری­ های مهاجم پپتیدهایی واجد یک گروه متیونین­ فرمیل­دار را آزاد می­نمایند که خاصیت جذب شیمیایی قوی برای نوتروفیل­های برخی از پستانداران دارند. برخی از مولکول­های محلول در جایگاه عفونت تولید شده و به­ طور موضعی عمل می­ کنند. این مولکول­های محلول شامل پپتید­های ضد میکربی، دیفنسین­ها و کاتلسیدین­ها می­باشند.
ب- اتصال و اپسونیزاسیون:
وقتی نوتروفیل با یک باکتری مواجه می­ شود، باید به آن متصل شود. چسبندگی این دو خود به­ خود اتفاق نمی­افتد، چون هم سلول­ها و هم باکتری­هایی که در مایعات بدن شناورند دارای بار منفی(پتانسیل زتا) هستند و یکدیگر را دفع می­ کنند. بار منفی سطح باکتری­ با پوشیده شدن توسط پروتئین دارای بار مثبت، خنثی می­ شود. مولکول­های آنتی­بادی و پروتئینی به نام C3b که جزء سوم دستگاه عامل مکمل است نمونه­­هایی از این گونه پروتئین­های باردار هستند. بنابراین بار سطحی باکتری­ های پوشیده شده از آنتی­بادی وC3b ، کاهش یافته و می­توانند به نوتروفیل­های دارای بار منفی متصل شوند. اتصال بین سلول بیگانه­خوار و ذرات، پیامد واکنش متقابل پذیرنده­های سلولی و لیگاند­های ذرات است. مولکول­هایی که به این طریق باکتری را می­پوشانند و بیگانه­خواری را تشویق می­نمایند اپسونین نامیده می­شوند.
ج- بلع:
وقتی نوتروفیل­ها به طرف منبع جاذب شیمیایی کشانده می­شوند، ابتدا پاهای کاذب و سپس قسمت عمدهء سلول به جلو رانده می­ شود. سیتوپلاسم پای کاذب نوتروفیل از یک شبکه رشته­ای شامل پروتئین­های اکتین و میوزین تشکیل شده ­است. وضعیت این شبکه، میزان سیالیت سیتوپلاسم را تعیین می­ کند. وقتی نوتروفیل با باکتری مواجه می­ شود، پای کاذب نوتروفیل به سمت باکتری کشیده شده و آن را در بر می­گیرد و اپسونین­های روی ارگانیسم و پذیرنده­های سطح نوتروفیل به یکدیگر متصل می­شوند. اتصال این پذیرنده­هاست که پای کاذب فنجان مانند را قادر به پوشاندن ذره می­ کند. در نهایت باکتری به داخل سلول کشیده شده، نوتروفیل آن را در بر گرفته و سپس باکتری در واکوئلی که فاگوزوم نامیده می­ شود، محصور می­گردد. سرنوشت بلع، تا حدی به خواص سطحی باکتری وابسته است.
د- هضم:
نوتروفیل­ها شامل یا تولید کننده ملکول­های کشنده ازجمله: تعدادی از پروتئازها و واسطه های فعال اکسیژن هستند که توانایی نابود ساختن عوامل پاتوژن بدن را دارند .(Kobayashi et al., 2005) از اینرو همئوستازی و تولید این سلول­ها بسیار تنظیم شده است. نوتروفیل­ها روزانه به طور میانگین به تعداد ۱۰۱۱ در بدن انسان تحت تاثیر فرایند آپوپتوز تولید و کنترل می­ شود (Kobayashi et al., 2005). تخریب باکتری بلع شده از طریق دو روند متمایز انجام می­ شود: نخست تولید رادیکال­های اکسیژن(روند انفجار تنفسی) و دیگری آزاد سازی آنزیم­ های تجزیه کننده و پپتید­های ضد میکربی از دانه­ های داخل سلول.
۲-۱۲-۶- انفجار تنفسی[۴۴]
یکی از مراحل مهم در پاسخ به التهاب توسط نوتروفیل­ها، انفجار تنفسی است که با مصرف بالای اکسیژن و تولید گونه­ های فعال اکسیژن مشخص می­ شود(Uccelli et al., 2008). جهت سنجش تولید واسطه­های فعال اکسیژن در انفجار تنفسی از تست[۴۵] NBT استفاده می­ شود. طی مدت زمان کمی که نوتروفیل­ها به باکتری اتصال دارند، مصرف اکسیژن آنها حدود ۱۰۰ برابر می­ شود، این افزایش مصرف، نتیجه فعال شدن آنزیم سطح سلولی به ­نام NADPH اکسیداز است. این آنزیم عامل انتقال الکترون به اکسیژن در جدار یاخته است. در اثر فعال شدن این آنزیم، NADPH به NADP+ تبدیل و الکترون آزاد می­ شود. ملکول اکسیژن دو الکترون جذب کرده و به سوپراکسید مبدل می­ شود.
دو ملکول O2- تحت اثر آنزیم سوپراکسید دیسموتاز با آب ترکیب و به H2O2 تبدیل می­ شود.
با عمل آنزیم میلوپراکسیداز که برجسته­ترین آنزیم انفجار تنفسی در نوتروفیل­هاست، پراکسید هیدروژن به ترکیبات باکتری­کش تبدیل می­گردد.
میلوپراکسیداز به میزان زیاد در دانه­ های اولیه یافت می­ شود. این آنزیم واکنش بین پراکسید هیدروژن و یون­های هالید داخل سلولی(Cl,Br,I) با تیوسیانات (SCN) را میانجی­گری می­ کند تا هیپوهالید­ها تولید شوند. احتمالاً در بیشتر جاهای بدن کلرید(Cl) مورد استفاده قرار می­گیرد. شیر و بزاق از این قاعده مستثنی هستند. هیپوکلریت(OCl) فرآورده اصلی متابولیسم اکسیداتیو نوتروفیل است. این ترکیب چون شدیداً واکنش پذیر است در سیستم­های بیولوژیک تجمع پیدا نمی­کند، بلکه فوراً طی چند واکنش محو می­ شود. میلوپراکسیداز با بکارگیری OClکه اکسیدکننده­ای قوی است، به سرعت به تعداد زیادی ملکول­های بیولوژیک از جمله پروتئین باکتری­ ها حمله می­ کند و موجب مرگ آن­ها می­ شود. نوتروفیل­ها از مکانیسم­های دفاعی برای خنثی کردن سمیت رادیکال­های اکسیدکننده بهرمند هستند و مقادیر زیادی گلوتاتیون دارند که آنها را احیا می­ کنند.
۲-۱۲-۷-آنزیم­ های تجزیه کننده
مکانیسم دوم تخریب باکتری­ ها عبارت است از هضم آنها توسط آنزیم­ های تجزیه ­کننده که از دانه­ های سیتوپلاسمی آزاد می­شوند. وقتی باکتری به غشاء نوتروفیل می­چسبد، دانه­ های اولیه (لیزوزوم­ها) در سیتوپلاسم مهاجرت کرده، با فاگوزوم جوش می­خورند و آنزیم­ های خود را آزاد می­ کنند(این واکوئول کامل را فاگولیزوزوم می­نامند). مواد آزاد شده شامل لیزوزیم، پروتئازها، هیدرولاز­های اسیدی و میلوپراکسیداز و پروتئین­های کاتیونی( پروتئین­های باکتریسیدال) و دفنسین­ها می­باشند. سپس دانه­ های اصلی(دانه­ های ثانویه) وارد عمل می­شوند. این دانه­ها دارای کلاژناز، لیزوزیم، لاکتوفرین و برخی پذیرنده­ها مثل پذیرنده عامل مکمل(CR3) می­باشند این مواد در غشای سیتوپلاسم باکتری­ ها، قارچ­ها و پوشش خارجی ویروس­ها نفوذ می­ کنند و بین دو لایه لیپیدی غشای سیتوپلاسم قرار می­گیرند و فعالیت شیمیایی آن­ها را مختل می­سازند و با قابل نفوذ ساختن سیتوپلاسم، میکروارگانیسم­ها را نابود می­سازند.(Tizard., 2009)
۲-۱۲-۸-فعال شدن نوتروفیل
هرچند نوتروفیل­ها همواره آماده حمله به اجرام مهاجم هستند، اما تحت برخی شرایط فعال می­شوند. برای مثال، تحت تاثیر اینتر فرون­گاما(IFN-γ)، پاسخ دهی به مواد جاذب شیمیایی و انفجار تنفسی افزایش یافته و در نتیجه فعالیت باکتری کشی آنها افزایش می­یابد.(Tizard., 2009)
۲-۱۲-۹-پذیرنده­های سطحی نوتروفیل
نوتروفیل­ها باید با بسیاری از مولکول­های موجود در محیط واکنش نشان دهند و برای انجام این کار پذیرنده­های سطحی متنوعی دارند. این پذیرنده­ها از جنس گلیکوپروتئین می­باشند و با سیستم CD دسته بندی می­شوند. در سطح نوتروفیل­ها، مولکول­های CD مختلفی وجود دارد. در اینجا فقط به مهمترین آنها که در اتصال سلولی و اپسونیزاسیون دخالت دارند، اشاره می­ شود. CD23 پذیرنده مولکول­های آنتی­بادی است و به باکتری­ های پوشیده از آنتی­بادی متصل می­ شود. این اتصال راه­انداز انفجار تنفسی و آغازگر بلع است. بسیاری از پروتئین­های سطح سلولی، سبب چسبیدن سلول­ها به یکدیگر می­شوند. مهمترین این پروتئین­ها، اینتگرین­ها هستند، سه اینتگرین روی نوتروفیل­ها یافت می­شوند که هر یک، از دو زنجیره­های غیر همسان (هترودیمر) تشکیل شده ­اند. زنجیره بتا (CD18) بین این سه اینتگرین مشترک است، اما هرکدام از این­ها زنجیرهء آلفای خاص خود را دارند (CD11a, CD11b,CD11c) که به زنجیرهء بتا متصل است. از مولکول­های سطحی دیگر نوتروفیل­ها، پذیرنده­های مربوط به واسطه­های التهابی مثل لکوترین­ها، اجزای عامل مکمل مثل C5a و سایتوکاین­ها است. .(Tizard., 2009)
۲-۱۲-۱۰- سرنوشت نوتروفیل­ها
طول عمر نوتروفیل­ها در خون محیطی ۲۴ساعت می­باشد و مرگ آن­ها بواسطه مرگ سلولی تنظیم می­ شود. روند مرگ سلولی هم توسط سایتوکاین­های بدن تنظیم می­ شود .(Khazaei et al., 2012)نوتروفیل­ها ذخیره نیروی محدودی دارند. گرچه پس از خروج از مغز استخوان بسیار فعالند، ولی بزودی از بین می­روند و فقط چند روز دوام دارند و پس از حمله اولیه به میکرواورگانیسم، ادامه تهاجم توسط سیستم مونوسیتی انجام می­ شود. به علاوه نوتروفیل­ها نمی ­توانند پادگن­ها را برای ارائه به یاخته­های حساس آماده سازند، زیرا اجرام بلع شده را بکلی از بین می­برند.
۲-۱۳- انواع مرگ سلولی
دو مکانیسم اصلی مرگ سلولی عبارتند از:
الف- آپوپتوز ب- نکروز
این دو با هم تفاوت­هایی دارند که می­توان به شرح زیر خلاصه کرد:
آپوپتوز مرگ فیزیولوژیک سلولی است و در طی تحریکات خاصی اتفاق می­افتد در حالی که نکروز مرگ پاتولوژیک سلول بوده و در طی آسیب­های شدید به سلول از قبیل هیپوکسی، هیپرترمی و سموم خارجی اتفاق می­افتد. آپوپتوز فرایند فعال بوده و به انرژی وابسته می­باشد ولی نکروز یک فرایند غیرفعال است و در غیاب ATP نیز اتفاق می­افتد. از لحاظ مورفولوژی سلولی در فرایند آپوپتوز سلول چروکیده و کوچک می­ شود و در نکروز سلول متورم و بزرگ می­ شود. غشاء سیتوپلاسمی در آپوپتوز به صورت اجسام آپوپتوتیک در می ­آید، در حالی که در نکروز غشاء تخریب شده و سبب آزاد شدن محتویات داخل سلولی می­ شود. ارگانل­های سیتوپلاسمی در فرایند آپوپتوز دست نخورده باقی می­مانند و در نکروز تخریب می­شوند. در روند آپوپتوز تراکم کروماتین و قطعه قطعه شدن آن مشاهده می گردد. وقوع نکروز در بافت با واکنش­های التهابی همراه است ولی آپوپتوز بدون التهاب رخ می­دهد .(Israels LG & Israels ED., 1999, Sjostrom & Bergh., 2001, Saraste., 1998)
۲-۱۳-۱- آپوپتوز
آپوپتوز یک پروسه تنظیم شده مرگ سلولی می­باشد( ۲۰۰۶,.et al Sirisoma). که سبب حذف سلول های آسیب دیده، پیر، اضافی و مضر شده و نقش مهمی را در گسترش نرمال سلول ایفا کرده و برای هموستاز بافت­ها ضروری است( ۲۰۰۹,.al et Kemnitzer). آپوپتوز نخستین بار در سال ۱۹۷۲ میلادی توسط محققی به نام کِر[۴۶]شناخته شد و نام آن از واژه یونانی سقوط گرفته شده است(Kumar et al.,2004). البته هویت مورفولوژیک آن به عنوان یک مرگ متمایز سلولی توسط فلمینگ از سال ۱۸۸۵ شناخته شده بود( Clarke, 1999). اغلب منابع، دو واژه آپوپتوز و مرگ برنامه­ ریزی شده سلولی را مترادف هم به کار برده­اند. عده­ای نیز آپوپتوز را مهم­ترین نوع مرگ برنامه­ ریزی شده سلولی قلمداد کرده ­اند. این محققان مرگ برنامه­ ریزی شده سلولی را به صورت یک عنوان کلی جهت بیان و توصیف مرگ فیزیولوژیک سلولی به کار برده و آن را بر حسب عامل ایجاد کننده مرگ سلولی، مکانیسم عمل، تغییرات مورفولوژیک و بیوشیمیایی به دو نوع مرگ برنامه­ ریزی شده آپوپتوتیک[۴۷] و مرگ برنامه­ ریزی شده غیرآپوپتوتیک[۴۸] تقسیم ­بندی می­نمایند. آپوپتوز مسئول بسیاری از وقایع فیزیولوژیک، سازگاری و حتی تعدادی از شرایط پاتولوژیک است که در ادامه ذکر خواهند شد (Steller, 1995).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...