پروژه های پژوهشی و تحقیقاتی دانشگاه ها با موضوع بررسی-تاثیر-ا-ستراتژی-تعمیم-نام-تجاری-بر-نگرش-مصرف-کننده-از-محصول-جدید- فایل ۱۳ – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
استفاده از نام تجاری سابقه چندین هزارساله دارد. به عمل علامت گذاری یک محصول با طرحی که نشان دهنده هویت محصول و شناسایی شخص تولید کننده برای مصرف کنند گان بود، در قدیم نامگذاری اطلاق می شد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
برای مثال در قدیم صاحبان احشام و چارپایان برای شناسایی حیوانات خود از سایر احشام آن ها را نشانه گذاری می کردند و طرح هایی را بر روی پوست آن ها داغ می زدند، سفالگران مصری برای شناسایی آجر و کوزه های خود از نام تجاری استفاده می کردند، برای مثال یک سفالگر از طریق گذاشتن اثر انگشت خود و یا هر نشانه دیگری بر روی گل رس در انتهای ظرف ساخته شده، محصول خود را نشانه گذاری می نمود(مالونیز[۷۷]، ۱۹۹۶). در زمان رومی ها صنعتگران محصولات خود را امضاء و یا به هر طریق دیگری علامت گذاری می کردند این کار به شناسایی و انتخاب محصولات پیشنهاد شده از سوی دوستان( قدرتمندترین شکل تبلیغ) و یا خرید مجدد محصولی که قبلا مورد آزمون قرار گرفته و از آن رضایت داشته اند کمک می نماید. بنابراین نام تجاری برای آنان به عنوان یک عامل تسهیل کننده انتخاب عمل می کرد(بیکر[۷۸]، ۱۹۹۹). در نیمه دوم قرن ۱۹ میلادی استفاده از نام تجاری به عنوان یک وسیله پیشرفت بازاریابی تکامل پیدا کرد. انقلاب صنعتی و سیستم های جدید ارتباطی این امکان را برای شرکت ها به وجود آورد تا نام تجاری خود را در مناطق گسترده تری تبلیغ نمایند. از همه مهمتر ، شکل های توسعه یافته تری از حمل و نقل کالا و خدمات پدید آمد. تولید کنندگان محصولات خود را از طریق کشتی برای اولین بار در اواخر قرن ۱۹ حمل کردند. در نتیجه ارائه نام تجاری با مقیاس انبوه محدود به مناطق و شرکت هایی شد که نزدیک به نقاط قابل کشتیرانی بودند(مالونیز، ۲۰۰۰).
در اواخر قرن ۱۹ با ایجاد سیستم ریلی در آمریکا و دیگر بخش های صنعتی جهان، به تدریج موانع حمل و نقل کاهش یافت. همانطور که تولیدکنندگان توانستند به بازارهای ملی دست پیدا کنند تعداد زیادی از نام های تجاری متولد شد و توانست در آمریکا و دیگر نقاط جهان شهرت کسب کند.پراکتر اند گمبل، کرافت، کوکا کولا، کداک و سیرز، تعدادی از نام های اولیه ای بودند که تبدیل به نام های مشهور و پرآوازه ای در اواسط قرن بیستم شدند- حداقل چهار تغییر مهم برای شکل گیری نام های تجاری رخ داد که عبارتند از:
۱- موتورهای بنزینی و سوختی این امکان را به وجودآوردند که محصولات در مناطق دورتری توزیع شوند.
۲- از نام تجاری به عنوان وسیله ای برای ایجاد تمایز میان کالاهای بسیار همگن مانند تخم مرغ یا موز استفاده شد.
۳- سیستم های حقوقی برای تشخیص و محافظت از نام های تجاری به وجود آمد.
۴- استراتژی های نام گذاری تجاری تا جایی گسترش پیدا کرد که خدماتی همانند تعمیرگاههای ماشین را نیز دربرگرفت. یکی از معروف ترین مثال های اولیه در ایالات متحده آمریکا ، نام تجاری کوکا کولا بود که تاریخ آن به دهه ۱۸۸۰ باز می گردد. در نتیجه عوامل تکنولوژیکی مطرح شده در بالا باعث شدند کوکاکولا شهرت بی سابقه ای از طریق نام و شکل بطری های نوشیدنی خود بدست آورد(همان منبع،۲۰۰۰)
با وجود پیشینه زیاد نام گذاری تجاری ، اما براساس اظهارات فرگوهر(۱۹۹۰) تکامل اهداف و استراتژیهای نامگذاری به قرن ۲۰ میلادی باز می گردد. اخیرا مفهوم ارزش ویژه نام تجاری توجهات بسیاری را به خود جلب نموده است، به طوری که بررسی و قضاوت در مورد اعتبار و مفید بودن روش های ارزیابی نام تجاری مستلزم تجربیات عملی و تحقیقات تطبیقی بیشتر است(همان منبع،۱۹۹۰).
سطح بی سابقه فعالیت های ادغام و یا تملک شرکت ها در وال استریت گواه تمرکز بیشتر بر ارزش ویژه نام تجاری در دهه ۸۰ است(تاوبر[۷۹]، ۱۹۹۸). بر خلاف اعصار گذشته، امروزه کاربرد نام تجاری محدود به شناسایی محصولات و یا رقابت برای کسب سهم بازار ، بیشتر نمی باشد.
مدیریت نام تجاری از پیشینه طولانی در بازاریابی محصولات مصرفی برخوردار است. ابتدا P& G در دهه ۱۹۳۰ و با عرضه نام تجاری جدید کامی در رده محصولات صابون این مفهوم را معرفی نمود. بدلیل ترس از شکست نام تجاری جدید و رقابت مستقیم آن با نام های تجاری معروف همچون ایوری سیستم مدیریت نام تجاری مورد قبول شرکت قرار گرفت.
بدین ترتیب مدیری جهت نام تجاری جدید استخدام شد و برای رقابت با نام های معروف شرکت تشویق گردید. با موفقیت این استراتژی، فلسفه مدیر نام تجاری بصورت رسمی در شرکت مورد استفاده قرار گرفت. از آن پس شرکت های دیگری نیز- خصوصا فعالان صنایع غذایی، شوینده ، لوازم بهداشتی و شیمیایی به تقلید از P&G اقدام به تاسیس دپارتمان مدیریت نام تجاری نمودند. هر چند طی سالیان متمادی حاصل تلاش های آن ها به اندازه موفقیت های کسب شده P&G نبود(لاو و فالرتون[۸۰]، ۱۹۹۴). از سال ۱۹۶۷ تقریبا ۸۴% از تولید کنندگان محصولات مصرفی در آمریکا از مدیر نام تجاری استفاده کردند(بوئل[۸۱]، ۱۹۷۵).
تحلیل گران و محققین براین باورند که عمر نام های تجاری به مراتب بیشتر از محصولات و امکانات تولیدی شرکت است. آن ها نام های تجاری را جزء دارایی های بادوام و همیشگی شرکت می دانند. با این وصف هر نام تجاری قدرتمند ، نشانگر تعدادی از مشتریان وفادار است. بنابراین دارایی اساسی که زمینه ساز ارزش ویژه نام تجاری است همان ارزش ویزه مشتری است. این بدان معناست که تاکید صحیح برنامه ریزی بازاریابی بر بسط فایده دوره عمر مشتری وفادار است. این تاکید با بهره گرفتن از مدیریت نام تجاری به عنوان ابزار عمده بازاریابی صورت می پذیرد(کاتلر،۱۳۸۵). بنابراین مدیریت نام تجاری یعنی مجموعه تلاش هایی که برای معرفی بنگاه اقتصادی، معرفی محصولات یا خدمات، جاانداختن نام تجاری، تعیین جایگاه و ایجاد وفاداری در مشتری و … انجام می شود. واقعیت این است که نام تجاری ، همانند سرمایه ، فناوری و مواد اولیه در ایجاد ارزش افزوده برای یک سازمان نقش دارد و از این رو مدیریت نام تجاری به یکی از مهم ترین نقش های مدیران امروز تبدیل شده است(کلر،۲۰۰۳)
کلر تاکید می کند که قلمرو مدیریت نام تجاری بسیار وسیع بوده و آگاهی از نام تجاری و متعلقات آن می بایست براساس اهداف استراتژیک بنگاه خلق شود تا این که محدود به یک سمبل یا لوگو باشد. مدیریت نام تجاری یک فعالیت مدیریتی مهم است که به منظور خلق سیستماتیک آگاهی مصرف کننده در مورد نام تجاری ، مزایای آن و متعلقات خاص و متمایز کردن آن در رقابت به کار برده می شود.( همان منبع،۲۰۰۳)
مفهوم توسعه نام تجاری به دلیل کاربرد روزافزون آن در مدیریت نام تجاری، توجهات بسیار زیادی را به خود معطوف داشته است. هزینه های بالای عرضه محصولات جدید به بازار عمده ترین علت توجه زیاد به این استراتژی است. بنابراین، استفاده از یک نام تجاری معروف جهت عرضه محصولات کاملا متفاوت از طبقه محصول فعلی را برای شرکت ها امکان پذیر می سازد. مبنای آن استراتژی بر بکارگیری تصویر ذهنی مثبت(ارزش ویژه) مصرف کنندگان از محصولات فعلی جهت بازاریابی سودآور، محصولات جدید است.
۱۳-۲٫ ویژگیهای نام های تجاری قدرتمند: (مارک ارلس، اگیلوی و ماتر،۲۰۰۳)[۸۲]
نامهای تجاری قدرتمند بر بیشترین سهم بازار تسلط دارند:
نام های تجاری ممتاز و خوش نام به خریداران اطمینان خاطر می بخشند و مصرف کنندگان با آگاهی از این مطلب که یک نام تجاری در صنعت خود “پرفروش ترین” است، از خرید خود اطمینان می یابند. شاید به همین دلیل است که سهم بازار نام های تجاری قدرتمند غالبا ثابت بوده و به ندرت کاهش می یابد.
نامهای تجاری قدرتمند مانع ورود رقبای جدید به بازار هستند:
علاوه بر هزینه های گزافی که نامهای تجاری مسلط، صرف تبلیغاتشان می کنند و رقبای تازه وارد کمتر چنین ریسکی را می پذیرند ، در جنگ قیمتی که با ورود بازیگری جدید به صحنه بازار ایجاد می شود، نام های تجاری معروف در بازار بدون نیاز به جبران هزینه های ورود، قادرند بدون کاهش سودآوری، قیمت های خود را کاهش داده و برنده جنگ قیمت باشند. نام های تجاری قدرتمند به شیوه دیگری نیز مانع ورود رقبا به بازار می گردند.در برخی نمونه ها، یک نام تجاری تا حدی به بازار مسلط است که مصرف کنندگان آن را به طور مطلق و منحصر به فرد، مترادف و معادل با محصول یا خدمت می دانند.به بیان دیگر نام تجاری بر کل بازار سایه گسترده است.
نامهای تجاری قدرتمند قادر به پیاده سازی موفقیت آمیز برنامه های توسعه هستند:
نام های تجاری که در یکی از حوزه های کسب و کار موفق هستند، می توانند به حوزه های دیگر گام نهند و به عبارت دیگر از طریق تولید کالاها و خدمات جدید تحت همان نام تجاری، توسعه و گسترش یابند. استراتژی توسعه نام های تجاری می تواند به شیوه های زیر برای کسب و کارها ارزش آفرین باشد:
– دسترسی به منابع جدید درآمدزایی برای کسب و کار
– تجدید حیات نام تجاری در نگاه مشتریان
– حمایت از کسب و کار در جهت پاسخگویی به تحولات بازار
نامهای تجاری قدرتمند، آسان تر به بازار سایر کشورها راه می یابند:
توسعه نام های تجاری به بازارهای جدید، یکی از مهم ترین راه های حفظ نرخ رشد کسب و کارها است. تنها معدودی از نام های تجاری (نام های تجاری قدرتمند ) توانسته اند در گوشه و کنار جهان به سهم چشم گیری در بازاردست یابند.با کاهش محدودیت ها و موانع تجارت بین المللی و بهبود فعالیت های پشتیبانی در جهت حمل و نقل و توزیع کالاها و خدمات در گوشه و کنار جهان، ورود این شرکت ها به بازار سایر کشورها و ارزش آفرینی نام های تجاری آسان تر از گذشته است.
نامهای تجاری قدرتمند، قادر به جذب و حفظ نیروهای مستعد و کارآزموده هستند:
هزینه جذب، استخدام و آموزش کارکنان جدید، از عمده ترین هزینه های مستقیم در بسیاری از کسب و کارها است. نام های تجاری قدرتمند با بهبود نیم رخ و افزایش جذابیت شرکت ها، این هزینه ها را کاهش می دهند. به علاوه برخورداری از نام تجاری برتر، بهترین بازتاب فرهنگ مثبت درون سازمانی بوده و در جذب مناسب ترین گزینه ها به سازمان یاری می رساند. علاوه بر این، نام های تجاری قدرتمند با بوجود آوردن احساس غرور و وفاداری در میان کارکنان، تعهد و پایبندی آنها را به سازمان بیشتر می کنند.
نامهای تجاری قدرتمند، از کشش قیمت[۸۳]پایین برخوردارند:
نام تجاری قدرتمند قادر است قیمت کالاها و خدمات خود را بدون از دست دادن حجم قابل ملاحظه فروش افزایش دهد. البته هر نام تجاری علی رغم قدرت و برتری، دارای نقطه اشباع قیمت است و در قیمت های بالاتر از آن ، تمایل خریدار به استفاده از کالا کاهش یافته و فاجعه در انتظار شرکت است .
۱۴-۲٫ تدوین استراتژی نام تجاری:
بیش از هر چیز لازم است بدانیم که نام تجاری پدیده ای است کل نگر و نباید ارزش های نام های تجاری را بصورت جداگانه تحلیل کرد بلکه باید این اجزا را مرتبط با هم نگریست و در جهت خلق نام تجاری باید تمامی اجزای ارزشی آن نام تجاری را با هم منسجم کرد، به گونه ای که بین آن ها هم افزایی ایجاد شود تا نام تجاری قدرتمندی را بنا کنند. با تکیه بر راهکارهای زیر می توان تشخیص داد که چگونه باید اجزای مختلف نام تجاری را با هم پیوند زد .برای موقع یابی نام تجاری از پیوند سه مولفه تشکیل دهنده نام تجاری بهره می بریم:
مولفه کارکردی: محصول یا خدمت چه کاری را انجام می دهد؟
مولفه روانشناختی: کدام یک از نیازهای انگیزشی ، موقعیتی یا نقش توسط محصول یا خدمت برآورده می شود؟
مولفه ارزیابی کننده: نحوه ارزیابی مصرف کننده از نام تجاری چگونه است؟(نام تجاری چگونه ارزیابی می شود؟)
سپس با پیوند زدن این سه مولفه ، نام تجاری بنا می شود.
این تعریف از نام تجاری از طرز فکر مصرف کننده نشات می گیرد، زیرا مصرف کننده هر کدام از این مولفه ها را به صورت جدا از هم نگاه نمی کند. به عنوان مثال، یک نوشابه در یک تبلیغ چنین توصیف می شود ، که این نام تجاری از نظر کارکردی ، سرشار از انرژی است. ادراک مصرف کننده از نام تجاری باعث می شود او فکر کند استفاده از آن باعث سلامتی در زندگی می شود. بنابراین، در این حالت مولفه کارکردی نام تجاری با دیدگاه روانشناختی ارزیابی می شود(رینولدز و همکاران[۸۴]،۱۹۹۵).
۱-۱۴-۲ تدوین استراتژی نام تجاری از دیدگاه کاتلر:
هر شرکتی در تدوین استراتژی برای نام تجاری می تواند به یکی از چهار روش زیر عمل کند( نمایشگر ۵-۲). می تواند بر دامنه محصولات دارای آن نام تجاری معین بیفزاید( یعنی محصولات با شکل ها و اندازه های جدید که از مشتقات محصولات موجود در بازار می باشند، عرضه کند) دوم، بر دامنه نام تجاری بیفزاید( یعنی محصولات جدید با همین نام تجاری عرضه کند)، سوم، از نام های تجاری متعدد استفاده کند( یعنی برای یک دسته از محصولات از چند نام تجاری جدید استفاده کند) و چهارم نامهای تجاری جدید را به کار برد(کاتلر،۱۳۷۹).
گسترش دامنه محصول:
مقصود از گسترش دامنه محصول این است که شرکت اقلام دیگری از نوعی کالا با همان نام تجاری ولی با شکل ، مزه ، محتوا یا بسته بندی جدید را عرضه کند. اکثر فعالیت هایی که در راه عرضه محصول جدید رخ می دهد برهمین اساس انجام می شود. شرکت ها ممکن است به دلایلی بر دامنه محصولات خود بیفزایند. شاید بخواهند برای مشتری تنوع ایجاد کنند یا متوجه خواست جدید مشتری شوند و بخواهند آن خواست را برآورده سازند . ظرفیت مازاد شرکت احتمالا باعث می شود که شرکت درصدد عرضه اقلام جدیدی برآید یا اینکه بخواهد در صحنه رقابت از شرکت های رقیب عقب نماند. برخی از شرکت ها تنها بدین دلیل بر دامنه محصولات خود می افزایند که می خواهند فضای بیشتری را در قفسه های فروشگاه های زنجیره ای اشغال کنند. با این تفاسیر ، زمانی گسترش دادند دامنه محصولات کارساز واقع می شود که بتواند بخشی از فروش شرکت رقیب را به خود تخصیص دهد و نه اینکه موجب کاهش فروش اقلام ذیگری از همین کالا شود.
گسترش دامنه نام تجاری:
مقصود از گسترش دامنه نام تجاری این است که از یک نام تجاری موفق برای ارائه محصولات جدیدی به بازار استفاده شود. برای مثال، شرکت هوندا برای محصولات مختلفی مثل خودرو، موتور سیکلت، برف روب، چمن زن، موتور قایق و.. از همین نام تجاری هوندا استفاده می کند.
نام تجاری چندگانه:
اغلب شرکت ها، محصولات خود را با نام ها و نشان های تجاری چند گانه به بازار عرضه می کنند. برای مثال شرکت پراکت اند گمبل چندین دسته از شوینده با نام های متفاوت را به بازار عرضه می کند. تعدد نام تجاری برای شرکت تولید کننده ، این امکان را به وجود می آورد تا از فروشگاه ها بخواهندکه فضای بیشتر به این محصولات(در قفسه های خود) تخصیص دهند. یا شرکت با عرضه محصولاتی مشابه با نام ها و نشان های تجاری متعدد درصدد برمی آید از محصولات خود در برابر محصولات رقیب دفاع کند. سرانجام، امکان دارد شرکت ها نام های متفاوتی را بر روی کالاهای مشابه بگذارند که در مناطق یا کشورهای مختلف عرضه می شود و در این زمینه تفاوت های فرهنگی و زبانی رعایت شود. یکی از نقاط ضعف تعدد نام تجاری این است که هر محصولی با نام تجاری خاص تنها بخش کوچکی از سهم بازار را به خود اختصاص می دهد و شاید برخی از این اقلام چندان سودآور نباشند.
نام تجاری جدید:
امکان دارد شرکت زمانیکه محصول جدیدی را به بازار عرضه می کند، هیچ یک از نام های تجاری خود را درخور آن نداند، در این صورت از نام تجاری جدید استفاده می کند. برای مثال شرکت میتسوشیتا از ژاپن برای انواع محصولات خانوادگی خود از نام های تجاری مختلف استفاده می کند، مانند تکنیک، پاناسونیک، ناسیونال، و توآسار( کاتلر،۱۳۷۹).
استراتژی برای نام تجاری
نوع محصول
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-04-14] [ 03:29:00 ق.ظ ]
|