کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



تعداد گل در بوته

۰.۵۵۵**

۰.۸۷۰**

۰.۸۷۰**

۰.۷۴۳**

۰.۹۱۸**

۰.۹۲۹**

۰.۹۱۰**

متوسط تعداد شاخه فرعی

۰.۵۴۹**

۰.۸۰۰**

۰.۸۰۰**

۰.۶۸۰**

۰.۹۰۲**

۰.۹۲۵**

۰.۸۸۸**

۰.۹۱۳**

ارتفاع

۰.۳۹۷*

۰.۸۵۷**

۰.۸۵۷**

۰.۷۳۷**

۰.۸۴**

۰.۸۵**

۰.۸۳**

۰.۹۶**

۰.۸۸۷**

**- همبستگی در سطح ۹۹ درصد معنی دار گردید.
*- همبستگی در سطح ۹۵ درصد معنی دار گردید.
nsهمبستگی معنی دار نگردید.
نتایج همبستگی پیرسون بین متغیرهای مورد بررسی نشان داد که بین ارتفاع گیاه دارویی مرزه و سایر صفات و نیز مقدار اسانس همبستگی معنی دار و مستقیم در سطح (p<0.01) وجود دارد. در واقع مقدار متغیرهای مورد بررسی با افزایش ارتفاع افرایش می یابند (جدول۴-۳). بین متوسط تعداد شاخه در بوته با سایر صفات مورد بررسی و مقدار اسانس همبستگی معنی دار و مستقیم در سطح (p<0.01) وجود دارد. بین مقدار اساسن با صفات ارتفاع، تعداد شاخه در بوته، تعداد گل در بوته، وزن تر برگ و گل، وزن تر شاخه و ساقه و کل وزن تر همبستگی معنی دار و مستقیم در سطح (p<0.01) دیده شد. اما بین مقدار اسانس با صفات وزن خشک برگ و گل، وزن خشک ساقه و شاخه و کل وزن خشک همبستگی معنی دار دیده نشده است (جدول ۴-۳).
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
بحث و تفسیر
هدف از این تحقیق، پاسخ به پرسش مورد نظر این پژوهش یعنی بررسی اثر سطوح مختلف کودهای آلی: ورمی کمپوست و حیوانی (گوسفندی) و کودهای شیمیایی: ازت (اوره)، فسفر و پتاسیم بر روی میزان رشد گیاه دارویی مرزه تابستانه و تعیین بهترین تیمار کودی برای پرورش و تولید آن و بررسی اثر کودهای آلی و شیمیایی بر میزان و خصوصیات کمی و کیفی اسانس مرزه تابستانه بود. بنابراین در این تحقیق اثر کودهای آلی و شیمیایی بر رشد، عملکرد، کمیت و کیفیت مواد موثره مرزه تابستانه بررسی شد تا کاربرد آن در صنایع داروسازی، غذایی، آرایشی و اهمیت اقتصادی آن مورد توجه بیشتری قرار بگیرید. نتایج حاصل از این پژوهش در دو قسمت ارزیابی صفات و ارزیابی ترکیبات آزمایشگاهی مورد بحث و تفسیر قرار می گیرد:

در قسمت یافته های اصلی صفات مورد نظر این پژوهش طبق استخراج محاسبات آماری موارد زیر بیان می شود:
مقایسه میانگین های ارتفاع گیاه مرزه تابستانه در مرحله گلدهی در تیمارهای مختلف این تحقیق طبق نتایج حاصل شده از نمودار ۴-۱ نشان داد که: میانگین ارتفاع گیاه مرزه تابستانه در تیمار کود ورمی کمپوست دارای بیشترین، تیمار کود حیوانی در جایگاه دوم، تیمار شاهد در جایگاه سوم، کود شیمیایی ترکیبی تیمار چهار در جایگاه چهارم و کود شیمیایی ترکیبی تیمار پنج در جایگاه پنجم و کود شیمیایی ترکیبی تیمار شش در جایگاه ششم و کمترین میانگین ارتفاع گیاه در کود شیمیایی ترکیبی تیمار هفت به خود اختصاص داده است.
مقایسه میانگین های تعداد شاخه های فرعی (جانبی) گیاه مرزه تابستانه در تیمارهای مختلف طبق نتایج حاصل شده از نمودار ۴-۲ نشان داد که: در تیمار کود ورمی کمپوست دارای بیشترین، تیمار کود حیوانی در جایگاه دوم، تیمار شاهد در جایگاه سوم، کود شیمیایی ترکیبی تیمار چهار در جایگاه چهارم و کود شیمیایی ترکیبی تیمار پنج در جایگاه پنجم و کود شیمیایی ترکیبی تیمار هفت در جایگاه ششم و کمترین میانگین تعداد شاخه های فرعی (جانبی) گیاه در کود شیمیایی ترکیبی تیمار شش به خود اختصاص داده است.
مقایسه میانگین های تعداد گل بر روی هر گیاه در تیمارهای مختلف مرزه تابستانه طبق نتایج حاصل شده از نمودار ۴-۳ نشان داد که: در تیمار کود ورمی کمپوست دارای بیشترین، تیمار کود حیوانی در جایگاه دوم، تیمار شاهد در جایگاه سوم، کود شیمیایی ترکیبی تیمار چهار در جایگاه چهارم و کود شیمیایی ترکیبی تیمار پنج در جایگاه پنجم و کود شیمیایی ترکیبی تیمار هفت در جایگاه ششم و کمترین میانگین تعداد گل بر روی هر گیاه در کود شیمیایی ترکیبی تیمار شش به خود اختصاص داده است.
مقایسه میانگین های وزن تر شاخه و ساقه (گرم) گیاه در تیمارهای مختلف مرزه تابستانه طبق نتایج حاصل شده از نمودار ۴-۴ نشان داد که: در تیمار کود ورمی کمپوست دارای بیشترین، تیمار کود حیوانی در جایگاه دوم، تیمار شاهد در جایگاه سوم، کود شیمیایی ترکیبی تیمار چهار در جایگاه چهارم و کود شیمیایی ترکیبی تیمار پنج در جایگاه پنجم و کود شیمیایی ترکیبی تیمار هفت در جایگاه ششم و کمترین میانگین وزن تر شاخه و ساقه (گرم) گیاه در کود شیمیایی ترکیبی تیمار شش به خود اختصاص داده است.
مقایسه میانگین های وزن تر گل و برگ (گرم) گیاه در تیمارهای مختلف مرزه تابستانه طبق نتایج حاصل شده از نمودار ۴-۵ نشان داد که: در تیمار کود ورمی کمپوست دارای بیشترین، تیمار کود حیوانی در جایگاه دوم، تیمار شاهد در جایگاه سوم، کود شیمیایی ترکیبی تیمار چهار در جایگاه چهارم و کود شیمیایی ترکیبی تیمار پنج در جایگاه پنجم و کود شیمیایی ترکیبی تیمار هفت در جایگاه ششم و کمترین میانگین وزن تر گل و برگ (گرم) گیاه در کود شیمیایی ترکیبی تیمار شش به خود اختصاص داده است.
مقایسه میانگین های کل وزن تر گیاه در تیمارهای مختلف مرزه تابستانه طبق نتایج حاصل شده از نمودار ۴-۶ نشان داد که: در تیمار کود ورمی کمپوست دارای بیشترین، تیمار کود حیوانی در جایگاه دوم، تیمار شاهد در جایگاه سوم، کود شیمیایی ترکیبی تیمار چهار در جایگاه چهارم و کود شیمیایی ترکیبی تیمار پنج در جایگاه پنجم و کود شیمیایی ترکیبی تیمار هفت در جایگاه ششم و کمترین میانگین کل وزن تر گیاه در کود شیمیایی ترکیبی تیمار شش به خود اختصاص داده است.
مقایسه میانگین های وزن خشک شاخه و ساقه (گرم) گیاه در تیمارهای مختلف مرزه تابستانه طبق نتایج حاصل شده از نمودار ۴-۷ نشان داد که: در تیمار کود ورمی کمپوست دارای بیشترین، تیمار شاهد در جایگاه دوم، کود شیمیایی ترکیبی تیمار پنج در جایگاه سوم، تیمار کود حیوانی در جایگاه چهارم، کود شیمیایی ترکیبی تیمارهای چهار و هفت در جایگاه پنجم و کمترین میانگین وزن خشک شاخه و ساقه (گرم) گیاه در کود شیمیایی ترکیبی تیمار شش به خود اختصاص داده است.
مقایسه میانگین های وزن خشک گل و برگ (گرم) گیاه در تیمارهای مختلف مرزه تابستانه طبق نتایج حاصل شده از نمودار ۴-۸ نشان داد که: در تیمار کود ورمی کمپوست دارای بیشترین، تیمار شاهد در جایگاه دوم، تیمار کود حیوانی در جایگاه سوم، کود شیمیایی ترکیبی تیمارهای چهار و پنج در جایگاه چهارم و کمترین میانگین وزن خشک گل و برگ (گرم) گیاه در کود شیمیایی ترکیبی تیمارهای شش و هفت به خود اختصاص داده است.
مقایسه میانگین های کل وزن خشک گیاه در تیمارهای مختلف مرزه تابستانه طبق نتایج حاصل شده از نمودار ۴-۹ نشان داد که: در تیمار کود ورمی کمپوست دارای بیشترین، تیمار شاهد در جایگاه دوم، تیمار کود حیوانی در جایگاه سوم، کود شیمیایی ترکیبی تیمارهای چهار و پنج در جایگاه چهارم و کمترین میانگین کل وزن خشک گیاه در کود شیمیایی ترکیبی تیمارهای شش و هفت به خود اختصاص داده است.
مقایسه میانگین های مقدار اسانس گیاه در تیمارهای مختلف مرزه تابستانه طبق نتایج حاصل شده از نمودار ۴-۱۰ نشان داد که: در تیمار کود حیوانی دارای بیشترین، تیمار کود ورمی کمپوست در جایگاه دوم، کود شیمیایی ترکیبی تیمارهای چهار و هفت در جایگاه سوم، کود شیمیایی ترکیبی تیمار پنج در جایگاه چهارم، کود شیمیایی ترکیبی تیمار شش در جایگاه پنجم و کمترین میانگین مقدار اسانس گیاه در تیمار شاهد به خود اختصاص داده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 05:46:00 ق.ظ ]




گردآوری داده ­ها
تنظیم و دسته­بندی داده ­ها
تحلیل داده ­ها
نتیجه گیری و و ارائه ضوابط و راهبردهای پیشنهادی
روش و ابزار گردآوری اطلاعات
با توجه به موضوع مورد مطالعه، جمع­آوری اطلاعات در این تحقیق به صورت کتابخانه­ای- اسنادی می‌باشد. در روش کتابخانه­ای ابتدا با بررسی موضوع در اسناد مختلف از جمله کتاب­های مربوطه، طرح­های فرادست، مقالات مرتبط، مراکز اینترنتی معتبر و غیره، مبانی نظری و پیشینه تحقیق، استخراج شده تا از طریق مطالعه آن­ها و آشنایی با تحولات سیاست­های مسکن در کشورهای مختلف و ایران با دید روشن­تری به تجزیه‌وتحلیل مسئله تحقیق پرداخته شود.
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
در مطالعه پیش‌رو ، به‌منظور تجزیه‌وتحلیل اطلاعات ابتدا به بررسی مبانی نظری جمع­آوری شده مرتبط با موضوع پرداخته و شاخص­ های حائز اهمیت در بهبود مسکن کم­درآمدها استخراج می­شوند. شاخص­ های استخراج شده، در تحلیل­های کیفی بسیار مفید واقع خواهند شد. در مرحله دوم با توجه به اهمیت ماهیت کمی سیاست­های مرتبط با بخش مسکن به جمع­آوری داده ­های کمی از سازمان­ها و ارگان­های مربوطه می­پردازیم. در نهایت با بهره گرفتن از روش­های مقایسه­ ای و روش­های آماری، اطلاعات جمع­آوری شده را تجزیه‌وتحلیل می­نماییم.
فصل دوم
مبانی نظری
ترمینولوژی
مقایسه تطبیقی[۱۸]
تفاوت در ساختار حکومت، جهت­گیری سیاسی و ترکیب سازمانی، عوامل خاص تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی و شرایط اقتصادی- اجتماعی می ­تواند منجر به تنوع در مکانیزم مسکن و نتایج آن شود. شناخت این تفاوت­ها زمینه­ “هم ارزی مفهومی[۱۹]” را مطرح نموده بنابراین مقایسه اهداف، مداخلات و نتایج کاملا وابسته به زمینه می­باشند (Austin, et al., 2013). مقایسه تطبیقی مسکن می ­تواند دیدگاه­ های جدیدی راجع به مکانیزم مسکن و تاثیر مداخلات سیاسی برای مشکلات رایج ارائه دهد (همان).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مقایسه تطبیقی به ما اجازه می­دهد تا چگونگی تاثیر عوامل اقتصادی و اجتماعی و سیاسی بر کیفیت مسکن برای خانوارهای با سطوح درآمدی مختلف را درک کنیم (Hardman, 1993).
شکست بازار در تامین مسکن
با توجه به این‌که تامین مسکن برای اقشار کم‌درآمد همواره در مسیر بهینه خود حرکت نمی‌کند، بسیاری از اقتصاددانان تامین مسکن اقشار کم‌درآمد را از مصادیق شکست بازار معرفی نموده و دولت را مکلف به اعمال دخالت در بازار می‌نمایند (حمیدی, ۱۳۸۴).
اثربخشی[۲۰]
اثربخشی را درجه تحقق اهداف در سازمان تعریف می­ کنند؛ در واقع اثربخشی نسبت به ستانده واقعی و ستانده مورد انتظار با برنامه­ ریزی تعریف شده است (محمدی مقدم, ۱۳۸۶). اثر بخشی به معنای توانایی مداخله­ای که منجر به عملکرد بهتر برای جمعیت هدف شود، می­باشد (Schillinger, 2010, p. 2)، در این راستا اثر بخشی بر بازده و کیفیت زندگی و نیز انسجام مولفه‌های زیرگروه­ موثر می­باشد (Schillinger, 2010, p. 7). درک اهداف سازمان از نخستین گام­­­هایی است که باید در رابطه با سنجش اثربخشی برداشته شود. هدف­ها در واقع مقاصد مطلوبی است که سازمان برای آینده خود در نظر گرفته است؛ بنابراین اهداف می­توانند طیف وسیعی از خواسته­ های سازمان را شامل شوند و این امر موجب می­ شود تا اثربخشی تنها در خصوص ستانده یا برنامه مورد انتظار تعریف نشود (محمدی مقدم, ۱۳۸۶).
مسکن[۲۱]
مسکن حاصل فرایند چندگانه اجتماعی، اقتصادی و فیزیکی است که شامل مسائلی از جمله مکان، کیفیت ساختمان، پایداری و دوام، هزینه، سرمایه ­گذاری طولانی­مدت، تصرف زمین، مبادله، دسترسی، انتخاب خانواده و محله بیرونی می­باشد (Meng & Hall, 2006). مسکن مسئله­ای مهم در ایجاد جامعه­ای سالم می­باشد (Liu, 2010)، مسکن مناسب نتایج مثبتی از جمله سلامت جسمی و روانی، روابط پایدار خانوادگی و دسترسی پایدار به اشتغال را به­دنبال دارد (Berry, 2012). مسکن سهم وسیعی از کل اقتصاد را تشکیل می­دهد (Liu, 2010) چراکه در بسیاری از کشورها سهم ویژه­ای از میانگین درآمد را در بر می­گیرد بنابراین تغییر در قیمت مسکن، تاثیر مهمی بر استانداردهای زندگی دارد (Whitehead, 2007; Quigley & Raphael, 2004) از سوی دیگر مسکن امتیاز ویژه­ای در ایجاد فرصت­های جدید برای تولید درآمد جدید خانواده­ها دارد، زمانی که سکونت­گاه مجهز به برق، آب، فاضلاب و جمع­آوری زباله باشد، مسکن به سادگی مکانی برای کارهای مختلف از قبیل مغازه­های کوچک یا ویترین­های فروشندگی برای همه انواع کسب و کار از جمله فعالیت­های تعمیرکاری تا فعالیت­های فرعی دیگر می­ شود (Bredenoord & van Lindert, 2010).
مسکن مناسب به عنوان نیاز اساسی انسان، امری پذیرفته شده می­باشد. حق مسکن به‌طورکلی شامل مشخصه­هایی از جمله حق مسکن مناسب، حق مسکن مقرون‌به‌صرفه، حق انتخاب مسکن می شود (Yung & Lee, 2013). در منشور اجتماعی اروپا[۲۲] ضمن موافقت با مقرون­به­صرفه نمودن مسکن، در رابطه با حق مسکن سه معیار به صورت زیر تعریف شده ­اند:

    1. افزایش دسترسی به مسکن با استانداردهای مناسب؛
    1. جلوگیری از بی­خانمانی و کاهش آن با زدون تدریجی بی خانمانی؛
    1. قیمت­ گذاری مسکن به‌گونه ­ای که برای اشخاصی که فاقد منابع کافی هستند در دسترس باشد (Smith J. , 2012)؛

حق مسکن مناسب و مقرون‌به‌صرفه مشخصه­های مهمی هستند که بر اساس مطرح بودن آن­ها به‌عنوان نیازهای اساسی قرار گرفته‌اند (Yung & Lee, 2013)تا جایی که در تعریف مسکن سه ویژگی برای مسکن تعریف شده که عبارتند از کافی بودن، مقرون‌به‌صرفه و مناسب بودن. کافی به این معنا که واحدهای مسکونی ملکی و اجاره­ای با کیفیت خوب برای خانواده­های کم­درآمد موجود باشد. مقرون‌به‌صرفه یعنی قیمت کلی مسکن برای خانواده­های کم­درآمد قابل پرداخت باشد. شایسته به این معنا که مسکن پایه­ای را برای سلامت روانی و فیزیکی، رشد فردی و رسیدن به اهداف زندگی فراهم آورد (Njathi, 2011).
فقر[۲۳]
فقر به­معنای عدم توانایی تامین حداقل نیازهای روزمره بوده (Alem, Kohlin, & Stage, 2013) و از نظر سیاسی حساس می­باشد و شامل معانی ایدئولوژیک است (Hesselberg, 1995) و به­عنوان پدیده­ای چندوجهی شناخته شده (Satterthwaite, 2001; Chamhuri, et al., 2012)، که شامل درآمد کم، دارایی­ های ناکافی برای افراد، خانواده­ها و جوامع، مسکن نامناسب، زیرساخت­های نامناسب، خدمات اولیه نامناسب، عدم حفاظت کافی از حق شهروندی، عدم امکان مشارکت در سیستم سیاسی می­باشد (Satterthwaite, 2001). فقر معمولا این‌گونه تعریف می­ شود که کدام افراد در یک جامعه زیر استانداردهای حداقل قابل قبول زندگی قرار می­گیرند (Sen, 1986).
فقر از راه­های مختلفی می ­تواند اندازه ­گیری شود و خط میان فقرا و غیر فقرا می ­تواند در سطوح مختلفی ترسیم شود. دو عقیده کلی در رابطه با فقر وجود دارد، فقر مطلق که به سخت­ترین نوع زندگی مادی اشاره دارد، امرار­معاش در حداقل شرایط و فقر نسبی که به سطحی از مصرف و مشارکت اشاره دارد که کمتر از سطح مصرف و مشارکت معمول در یک جامعه می­باشد (Hesselberg, 1995). رایج­ترین رویکرد در اندازه ­گیری فقر، اندازه ­گیری­های کمی است. سنجه­های پولی که در ارزیابی درآمد یا مصرف خانوار به کار می­رود، قدرت خرید و سبد اصلی کالا را توسط خانواده در یک زمان خاص بررسی می‌کند (Chamhuri, et al., 2012). روش­های مرتبط با سنجه­های پولی به خاطر هدفمند بودنشان، قابلیت استفاده به‌عنوان مقیاس طیف وسیعی از متغیرهای اقتصادی- اجتماعی و امکان مطابقت با تفاوت­های میان خانواده­ها و نابرابری­ها در خانواده­ها، کاربرد زیادی دارند (همان).
گروه هدف[۲۴]
برنامه­ ریزی مجموعه ­ای از فعالیت­هاست که منجر به تصمیم ­گیری درباره تخصیص منابع برای رسیدن به هدفی در آینده ­می­ شود. تاکید به داشتن”هدف” در برنامه­ ریزی، هسته مرکزی و تعیین­کننده این مباحث است، زیرا برنامه­ ریزی به­ طور اساسی بدون”هدف” معنای بیرونی ندارد و در برنامه­ ریزی­هایی همچون برنامه مسکن، گروه هدف شامل همه آنانی است که تامین سرپناه آن­ها موضوع برنامه است، به­ ویژه آن­هایی که به حمایت بیشتری نیازمندند و قادر به حضور بدون حمایت برنامه در بازار مسکن نیستند. به­همین سبب نیز در ارزیابی موفقیت این برنامه، مهم‌ترین سنجه، میزان پوشش­دهی گروه هدف است. اما این کار مشروط به ارائه تعریف درست از گروه هدف و دسته­بندی آن­ها بر حسب ویژگی­هایی است که آن­ها را از هم متمایز ­می­سازد. “هدف­گرایی”برنامه نیز در میزان پوشش­دهی همان گروه هدف آزموده می­ شود. الزام برنامه ­های مسکن برای دست­یابی به تعریف دقیق و روشن از گروه هدف به دلیل نیاز به تدارک اقدامات لازم و پیش ­بینی برنامه ­های اجرایی مناسب با شرایط، نیازها و الگوهای تقاضای خاص آن­هاست. زیرا بازار مسکن به سبب شرایط خاص خود قادر به پوشش دادن تقاضاهایی که الزامات حضور در آن را ارضا نکنند، نیست. در برنامه­ ریزی مسکن تلاش می­ شود برآوردی از “نیاز” به سرپناه برای دوره­ های برنامه­ای بدست داده شود. اما تکیه به برآوردهای کلی از “نیاز” نمی­تواند واقع­بینانه باشد؛ زیرا تخمین­هایی که امکان به­وقوع پیوستن آن با تردید همراه است نمی­تواند مبنای برنامه­ ریزی قرار گیرد. به همین مناسبت برای افزایش موفقیت برنامه، کلیه بررسی­ها باید برمبنای پیش ­بینی”تقاضای موثر”صورت پذیرد، که تمایل و توانایی و امکان تبدیل نیازهای کلی به تقاضای قابل ورود، تاثیرگذار و مورد عمل در بازار را نشان­ می­دهد؛ یعنی صرفا”نیازی موثر” تلقی می­ شود که قادر به تحمل و پرداخت هزینه­ های ورود به این ­بازار است (پرهیزگار, امچکی, & افتخاری, ۱۳۸۶).
نظریه­ های اقتصادی- اجتماعی با تاکید بر هدف­گرایی در برنامه­ ریزی مسکن
قرن بیستم را شاید بتوان قرن توجه به برنامه­ ریزی برای سامان دادن به اموری دانست که در قبل تصور می­شد بدون مداخله سازمان­یافته هم قابل دست­یابی است. تدوین نظریه­ های مختلف در این خصوص و پدیدآمدن طیفی از نظریات برنامه­ ریزی در زمینه اقتصادی- اجتماعی که حتی نظام­های مبتنی بر اقتصاد آزاد هم از آن بی­نیاز نمانده است، حکایت از اهمیت برنامه­ ریزی برای ساماندهی به امور متنوع هر کشوری دارد. برای برنامه­ ریزی تعاریف مختلفی ارائه شده است، بریکنر در این خصوصی می­گوید: برنامه­ ریزی مجموعه ­ای از فعالیت­هاست که منجر به تصمیم ­گیری درباره تخصیص منابع برای رسیدن به اهداف آتی می­ شود. تاکید به داشتن هدف در برنامه­ ریزی هسته مرکزی و تعیین­کننده مباحث مربوط به برنامه­ ریزی می­باشد؛ زیرا برنامه­ ریزی به­ طور اساسی بدون”هدف” معنا ندارد و این خصوصیت ویژگی بنیادین و ذاتی هر برنامه تلقی می­ شود. اما این “هدف­گرایی” با فرآیندی در برنامه­ ریزی دنبال ­می­ شود. این فرایند عبارت از مجموعه فعالیت­هایی است که منجر به تخصیص منابع به­منظور رسیدن به ­هدف مورد انتظار در آینده می­ شود. از سوی دیگر معتقد است این تخصصیص چون در راستای رسیدن به هدفی است که برنامه پیش­روی خود نهاده، بنابراین باید به روشنی تعیین و تعریف شود. به طور مثال در چارچوب وظایفی که نظام برنامه­ ریزی یک کشور در راستای برنامه تامین مسکن پیش­رو دارد، توجه به مسائل گروه ­های کم­درآمد جایگاه ویژه­ای دارد. در حالی که در تعریفی دقیق­تر باید هدف برنامه در ارتباط با این گروه روشن­تر شود، زیرا طیف وسیعی از ویژگی­های متفاوتی در میان گروه ­های کم­درآمد وجود دارد که دست­یابی به راه­حل موثر، نیازمند تفکیک آن­ها بنا به ویژگی­های خاص آن­هاست. به همین مناسبت باید با راه ­هایی این دقت را افزایش داد هر نظام برنامه­ ریزی برای دست­یابی با این خواست با کوشش در به دست دادن تعریف روشنی از “گروه هدف” تلاش می­ کند تا اقدامات در جهت تخصیص منابع برنامه را با موفقیت بیشتری همراه سازد. مک لافین می­گوید برای تضمین این ایده باید برنامه را با قدم­هایی که در ذیل عنوان می­ شود دنبال کرد:

    1. شناسایی اهداف کلی؛
    1. تبیین و جمع­آوری داده ­های لازم؛
    1. تحلیل داده ­ها در راستای اهداف کلی؛
    1. دست­یابی به تعریف کلی از گروه هدف؛
    1. ارزیابی از مدل­ها و پیش ­بینی مدل قابل تعامل با هدف برنامه؛
    1. انتخاب مدل اجرایی متناسب با ویژگی­های گروه هدف برنامه؛

بریکنر برای اینکه برنامه­ریز را به انعطاف­پذیری برای لزوم پذیرش تغییر در گروه هدف قانع کند به ما یادآوری می کند که

    1. برنامه­ ریزی فرآیندی متداوم و مستمر است؛
    1. برنامه­ ریزی دوره­ای بوده و باید قابلیت انطباق­پذیری داشته باشد؛
    1. ظرفیت تغییر سیاست­های خود را با توجه به آرمان­های کلی سیستم داشته باشد؛
    1. با بازخورد گرفتن از سیستم اجرایی، به اصلاح مسیر خود بپردازد
    1. تجدید نظر در اجزای برنامه را برای انطباق با شرایط جدید پذیرا باشد؛
  1. برنامه اگر پذیرای این شروط باشد، می ­تواند برنامه­ای هد­ف­گرا تلقی شود (پرهیزگار, امچکی, & افتخاری, ۱۳۸۶).
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:46:00 ق.ظ ]




کسب و کار بیمه شخص کارآفرین را نسبت به سرمایه گذاری، گسترش و تنوع بخشی به فعالیت تحریک می کند. با چنین کاری آنها در توسعه صنعتی، تجاری و اقتصادی کشور خود سهیم می شوند (فرشباف ماهریان، ۱۳۸۷).
۲-۲-۳- فضای کسب و کار صنعت بیمه کشور
با عنایت به عوامل اشاره شده و با توجه به تحقیقات انجام گرفته، در مباحث مربوط به فضای کسب و کار، می‌توان فضای کسب و کار صنعت بیمه را در قالب عوامل محیطی بین المللی و ملی، عوامل داخلی صنعت و عوامل درون بنگاه های صنعت مورد بررسی قرار داد (موسسه بیمه هند، ۲۰۰۹).

    • بیمه گزاران (مشتریان بیمه):

اصلی ترین چالش در حوزه بیمه گذاران به ویژه بیمه گذاران بالقوه این است که فرهنگ استفاده از خدمات بیمه ای را ندارند و از آگاهی و دانش لازم در این زمینه برخوردار نیستند. آنها بیمه را محدود به بیمه تامین اجتماعی و بیمه خدمات درمانی و بیمه خودرو (شخص ثالث و بدنه) می دانند. البته در این زمینه شاید بتوان به بیمه مرکزی ایران و شرکتهای بیمه تذکر داد که چرا در این زمینه تا کنون اقدامات مؤثری به عمل نیاورده اند؟

    • دانشگاه ها و مؤسسات آموزشی بیمه:

با وجود اهمیت بیمه و نقش تاثیرگذار آن در رشد و توسعه اقتصادی و نیز با توجه به سطح پائین تحصیلات نیروی انسانی فعال در صنعت بیمه، جالب است که دانشگاه یا مرکز آموزشی تخصصی شاخصی در این زمینه در کشور به چشم نمی خورد. البته آموزش آکادمیک بیمه در موسسه آموزش عالی بیمه اکو و دانشکده امور اقتصادی و دارایی بصورت محدودی ارائه می گردد که متناسب با نیاز آموزشی این صنعت نمی باشد. ضمن اینکه مشکل اصلی صنعت بیمه از عدم وجود آموزشهای فنی بیمه نبوده بلکه از فقدان آموزشهای مدیریت، کسب و کار و بازاریابی بیمه می باشد. این رشته تحت عنوان رشته مدیریت بیمه در دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه تهران و اخیراً بعضی از واحدهای دانشگاه آزاد بصورت محدود ارائه می گردد و به هیچ وجه پاسخگویی نیاز بدنه اجرایی بیمه و نیروی انسانی بالفعل و بالقوه آن نمی باشد. علاوه بر اینکه مراکز و موسسات آموزشی آکادمیک بیمه در حوزه های فنی، مدیریتی، کسب و کار و بازاریابی و غیره کم می­باشد، در حوزه آموزشهای کاربردی بیمه به نیروهای انسانی شاغل در صنعت بیمه هم مرکز خاصی فعالیت ندارد. البته پژوهشکده بیمه (وابسته به بیمه مرکزی ایران) فعالیتهای محدودی در این زمینه انجام می دهد که آن نیزاز رسالت این مرکز پژوهشی است . لازم به ذکر است که بعد از برگزاری اولین کنفرانس ملی بررسی فضای کسب و کار صنعت بیمه کشور در آبان ۱۳۸۷، بیمه مرکزی ایران با همکاری دانشگاه ها اقدام به راه اندازی دبیرخانه دائمی فضای کسب و کار صنعت بیمه کشور نموده است تا بخشی از نیازهای آموزشی، پژوهشی و مشاوره ای این صنعت را به شکل مطلوبی پاسخ دهد اما واقعیت این است که نیاز صنعت بیش از این­هاست. جالب است که در کشورهایی مانند مالزی و هند موسسات متعددی به این شکل در خدمت صنعت بیمه بوده و موجبات رشد و توسعه روزافزون صنعت بیمه این کشورها را فراهم می سازند.

    • نهادهای متولی صنعت بیمه:

با عنایت به اینکه دستگاه های متولی صنعت بیمه کشور، وزارت امور اقتصادی و دارایی (معاونت امور بانکی، بیمه و بیمه مرکزی ایران ) می باشند، شاید بتوان در یک ارزیابی کلی ریشه همه این کاستی ها و مشکلات موجود در فضای کسب و کار صنعت بیمه کشور را برگردن این دو نهاد متولی گذاشت.
اما واقعیت این است که در توسعه و بالندگی یک صنعت بایستی همه ارکان های آن صنعت دست به دست هم دهند تا رشد و توسعه مورد نظر تحقق یابد. هر چند این بیان نقش بیمه مرکزی ایران را نفی نمی کند اما بایستی در نظر داشت بیمه مرکزی ایران در سالهای اخیر برنامه ها، طرح ها و اقدامات موثری را در راستای عهده داری نقش حاکمیتی و هدایت و نظارت صنعت انجام داده است تا متناسب با چشم انداز ۲۰ ساله کشور، طرح تحول اقتصادی کشور، روند اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی و متعاقب آن فرمان ده ماده ای رئیس جمهوری، طرح تحول صنعت بیمه راطوری آماده و اجرا نماید که صنعت بیمه کشور را به گونه ای توسعه دهد که با سایر ارکان و عوامل و حوزه های اقتصادی و اجتماعی کشور همخوانی داشته باشد. البته شاید بتوان گفت که تا چند سال پیش بیمه مرکزی ایران به عنوان نهاد اصلی متولی صنعت بیمه کشور آنگونه که باید وشاید نقش خود را ایفا ننموده است اما با گامهایی که اخیرا در این نهاد برداشته می شود، امیدآن می رود که درآینده نزدیک شاهدتحولات اساسی درصنعت بیمه باشیم.

    • شبکه فروش بیمه (شعب و نمایندگی های بیمه و کارگزاریها):

با توجه به اینکه در حال حاضر مکانیزم اصلی ارائه خدمات مناسب به مشتریان خدمات بیمه ای و نیز توسعه صنعت بیمه از طریق گسترش شبکه فروش این صنعت امکان پذیر است، به نظر می رسد که توسعه این شبکه تا چند سال پیش از کیفیت لازم برخوردار نبوده و عمدتا با نگاه کمی و بدون لحاظ نمودن اشخاص حقیقی و حقوقی دریافت کننده نمایندگی توسعه یافته است. بر این اساس همانگونه که گفته می شود، شرکتهای بیمه از شبکه های فروش خدمات بیمه ای غیر علمی و سنتی برخوردارند همین وضعیت در نمایندگی ها و کارگزاری های بیمه هم وجود داشته است. بعد از واگذاری نمایندگی به شرکتهای بیمه هم به مساله آموزش و توسعه آنها توجه چندانی نشده است. البته اخیرا با تصویب قانونی که به موجب آن اعطای نمایندگی بدون آزمون متمرکز و بر حسب صلاحیت متقاضی و به تشخیص شرکت بیمه و با تاکید بر گذراندن دوره های آموزشی مرتبط انتظار می رود این وضعیت بهبود نسبی پیدا کند.
شبکه نمایندگی شرکتهای بیمه به سبب غلبه دیدگاه سنتی بر آنها و عدم برخورداری از دانش کافی در زمینه فروش و بازاریابی خدمات بیمه ای، از روش های بازاریابی مناسب و منسجمی برای کار خود استفاده نمی کنند، ارتباط مناسبی با مشتریان خود نمی توانند برقرار کنند، و در برخی موارد به رقابت ناسالم در محدوده نمایندگی های همکار خود می پردازند. یکی دیگر از چالشهای اساسی فضای کسب وکار بیمه درحوزه نمایندگی ها،تنشی است که همواره بین شرکت بیمه ونمایندگی های آن بر سر نرخ­های صدور بیمه نامه و کارمزدهای مربوطه وجود دارد. بنا به اظهارات نمایندگی­های شرکت­های بیمه نرخ های موجود ناعادلانه بوده و انگیزاننده برای فعالیتی اثربخش در زمینه فروش خدمات بیمه­ای نمی ­باشد و لازم است این مساله از سوی شورای عالی بیمه مورد بازنگری قرار گیرد و استاندارد معینی برای آن تعریف شود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

    • رقابت شرکتهای بیمه:

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تا قبل از دهه ۸۰ ، خدمات بیمه ای در انحصار چهار شرکت دولتی ایران، آسیا، البرز و دانا بوده است. از این زمان به بعد با گسترش فضای فعالیت برای شرکتهای خصوصی، این شرکتها شروع به فعالیت در بازار بیمه کشور نموده اند و فضای رقابت بیمه کشور را وارد عرصه جدیدی کرده اند. با این حال واقعیت این است که امروز با وجود فعالیت ۲۲شرکت خصوصی، همچنان بالغ بر ۷۷ درصد بازار خدمات بیمه در دست چهار شرکت دولتی قرار داشت. مساله دیگر این است که کلیه شرکتهای بیمه فعال در کشور بصورت شرکتهای بیمه با خدمات عمومی فعالیت دارند و هنوز شرکتی که بصورت تخصصی خدمات بیمه ای مانند خدمات بیمه اختصاصی زندگی ارائه نماید را نداریم. انتظار می رود در آینده نزدیک با افزایش شرکتهای بیمه خصوصی و واگذاری کامل مابقی شرکت های بیمه دولتی ( به جز شرکت بیمه ایران) به بخش غیردولتی و نیز ورود شرکتهای بیمه جدید، علاوه بر اینکه سهم بخش خصوصی افزایش یافته و کیفیت خدمات رسانی در اثر تشدید رقابت بهتر می شود، خدمات بصورت تخصصی از سوی شرکتها ارائه می شود و نیز ارائه خدمات بیمه بصورت الکترونیکی هم افزایش می یابد.
۲-۲-۴- تقسیم بندی انواع بیمه
با توجه به انواع ریسک، قراردادهای بیمه نیز انواع متعددی دارد. ماهیت حقوقی بیمه­نامه­ ها در کلیه موارد یکسان نیست و گهگاه می­توان تفاوتهایی بین آنها تشخیص داد. انواع بیمه­ها را می­توان براساس دیدگاه های مختلف تقسیم بندی نمود. هریک از این دیدگاه ها جنبه خاصی از خصوصیات و ویژگیهای پوششهای بیمه­ای را مد نظر قرار می­ دهند. اما تقسیم ­بندی بیمه از هر دیدگاهی که صورت گیرد، بایستی به گونه ای باشد که انواع مختلف فعالیتهای بیمه­ای را در بر بگیرد. هدف از ذکر تقسیم بندیهای مختلف بیمه در اینجا، مقایسه آنها با یکدیگر و یا برشمردن مزیت یکی بر دیگری نیست، بلکه هدف ارائه شناختی کلی از انواع فعالیتهای بیمه­ای است از اینرو منظرها و یا دیدگاههایی که براساس آنها تقسیم بندی های بیمه ایی صورت می گیرد، بطور مختصر ذکر می گردد . طبقه بندی های مورد استفاده در زیر برمبنای کاربرد بیمه انجام گرفته و در عین حال مبین وجود تفاوتهای حقوقی بین آنها نیز هست.

الف) بیمه­های اجباری (اجتماعی)

بیمه هایی است که اجرای آنها از نظر حفظ منافع عمومی یا مقررات بین المللی یا مصالح اجتماعی و غیره از طرف قانونگذار اجباری شده است. مانند بیمه های اجتماعی کارگران، بیمه های درمان کارکنان دولت و فرهنگیان، بیمه محصولات پستی بین المللی و یا بیمه­های اجباری شخص ثالث دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی در مقابل اشخاص ثالث ( موسوم به شخص ثالث).
عمده ترین نوع بیمه های اجباری، بیمه های اجتماعی است که در ایران توسط سازمان تأمین اجتماعی به جامعه عرضه میشود. این نوع بیمه بیشتر در مورد کارگران، حقوق بگیران مشمول قانون کار و طبقات کم درآمد جامعه کاربرد دارد. دولت در جهت حمایت از این اقشار به موجب قانون آنها را زیر چتر حمایت بیمه های اجتماعی قرار میدهد. ویژگی بیمه های اجتماعی این است که اولا” شخص دیگری ( کارفرما) در پرداخت قسمت اعظم حق بیمه مشارکت دارد و درصد کمتری را بیمه شده می پردازد.
ثانیا” برخلاف بیمه های بازرگانی که حق بیمه متناسب با ریسک تعیین می شود، در بیمه های اجتماعی حق بیمه درصدی از حقوق یا دستمزد بیمه شده است و ارتباطی با ریسک ندارد.(کریمی، ۱۳۷۹) [۴]
ب ) بیمه های اختیاری
بیمه­هایی است که اجرای آنها اختیاری است و درآن بیمه گذار به میل خود و آزادانه به تهیه انواع پوشش ­های بیمه ای اقدام می­ کند. این گونه بیمه­ها طیف وسیعی از انواع بیمه های اموال و منافع و مسئولیتهای مدنی و حوادث شخصی و بیمه­های عمر و درمان را در بر می گیرد. در اینگونه بیمه ها ، بیمه گذار و بیمه گر در مقابل هم متعهد هستند ، بیمه گر در مقابل در یافت حق بیمه از بیمه گذار، تامین بیمه ای در اختیار وی قرار می دهد.
بیمه های اختیاری به دو صورت می توانند باشند: ۱- بیمه های تعاونی ۲- بیمه های بازرگانی
ب /۱): بیمه های تعاونی: اینگونه بیمه ها را « بیمه های متقابل » [۵] نیز می گویند. مکانیسم تئوریک این بیمه ها براساس «توزیع»[۶] خسارتهای دوره ای معین از بیمه (مثلا” یکسال) بین افراد عضو شرکت تعاونی بیمه (بیمه­گذاران) با رعایت حداقل هزینه­ های ضروری بیمه­گری می باشد، که یکنوع «خود بیمه­گری»[۷]جامعه بیمه گذاران است (فرجادی، ۱۳۷۶). [۸]
ب /۲): بیمه­های بازرگانی : بیمه های بازرگانی با توجه به نوع و طبیعت خطر ، به دو دسته بزرگ بیمه­های دریایی و غیر دریایی تقسیم می شود. تقسیم بندی دیگری که تقریباً منسوخ شده و مورد استفاده نیست تقسیم به بیمه های اموال و اشخاص است. بازارهای نیز وجود دارند که به موجب آنها بیمه های بازرگانی به دو دسته بیمه های زندگی و غیر زندگی تقسیم می شوند.اصولاً بازارهای بیمه ای با توجه به قوانین و مقررات بیمه ای و ساختار بازار از تقسیم ­بندی­های مختلف استفاده می کنند.
در اینجا سه نوع دیدگاه یا سه نوع ویژگی که مد نظرقرار گرفته و براساس آنها تقسیم بندی انجام شده ، بیان می گردد. این ویژگی ها عبارتند از :
الف ) تکنیک و ماهیت عملیات ب ) محل وقوع خطر ج) موضوع یا مورد بیمه .
درتقسیم بندی مبتنی بر تکنیک و ماهیت عملیات، بیمه های بازرگانی را به بیمه های غرامتی و بیمه­های تشکیل سرمایه رده بندی می­ کنند که همه بیمه­های اموال و بیمه­های مسئولیت مدنی جزء بیمه­های غرامتی و انواع بیمه های عمر یا زندگی جزء بیمه های تشکیل سرمایه هستند که در آنها سرمایه مقطوع و معینی مورد تعهد بیمه گران قرا ر می گیرد(صالحی،۱۳۷۲).[۹]
در تقسیم بندی براساس محل وقوع خطر، بیمه ها به سه نوع بیمه های دریائی، بیمه های زمینی و بیمه های هوائی تقسیم می شوند:
منظور از بیمه های دریایی این است که خطرات واقع در دریاها بیمه می شوند، مانند بیمه کشتی و بیمه حمل ونقل کالا.
بیمه­های زمینی، عبارت از بیمه خطراتی است که محل وقوع آنها خشکی می باشند. [۱۰]بیمه آتش سوزی اتومبیل ، مهندسی و برخی بیمه های باربری جزء این گروه بیمه ها است . همچنین انواع بیمه های اجباری مثل بیمه های اجتماعی نیز جزء این گروه می توانند تلقی شوند. (هوشنگی،۱۳۵۲)
بیمه های هوائی نیز با تأسیس شرکتهای هواپیمائی و حمل و نقل اشیاء و اشخاص از طریق هوا بوجود آمده است. در این نوع بیمه ، هواپیما و سرنشینان و محمولات آن در فاصله یک مسافرت هوائی بیمه می شوند(هوشنگی،۱۳۵۲).
در تقسیم بندی بر اساس موضوع یا مورد بیمه ، بیمه ها را به سه رشته اموال، اشخاص، مسئولیت مدنی دسته بندی می کنند(صالحی،۱۳۷۲).
– بیمه اموال
در این نوع بیمه، موضوع تعهد بیمه­گر شیئی است، یعنی آنچه قابل تقویم به وجه نقد است. بیمه اشیا، قراردادی برای جبران زیان وارده و پرداخت غرامت است.
نتیجه این می شود که بیمه گذاری که متحمل زیانی شده است نمی تواند غرامتی بیشتر از مرز واقعی دریافت کند ، یعنی وضعی بهتر و مساعدتر از زمان قبل از بروز حادثه داشته باشد. از مهمترین ویژگی انواع بیمه اشیا خسارتی بودن آنهاست .
حداکثر تعهد بیمه گر تا سقف مبلغ بیمه شده خسارت وارده به بیمه گذار است . به عبارت دیگر بر اثر تحقق خطر بیمه شده ، وضعیت مالی بیمه گذار، نامتعادل می شود که بیمه گر این وضعیت نامتعادل را برطرف می کند . در این نوع بیمه ها « اصل غرامت » حکمفرما است . به اینصورت که بیمه گر بایستی غرامت بیمه گذار را بپردازد. بدون آنکه مبلغی بیش از خسارت واقعی به او پرداخت نماید. بیمه های اشیا ، متنوع ترین شاخه بیمه های بازرگانی است. بر اثر پیشرفت تکنولوزی و ورود انواع محصولات و فرآوردهای صنعتی و غیره ، با وجود اینکه تسهیلات و رفاه اجتماعی برای مردم به همراه دارد ، پتانسیل خسارت را نیز با خود به ارمغان می آورد. بیمه گران طرحها و پوشش های بیمه ای را برای جبران خسارت و زیانهای احتمالی ناشی از اینگونه خطرها به بازار بیمه عرضه می کنند. در نتیجه انواع بیمه های اشیا به طور مرتب در حال افزایش اند که در زیر به تعدادی از آنها اشاره می شود:
۱- بیمه آتش سوزی ، انفجار ، صاعقه و خطرهای اضافی نظیر سیل، زلزله، طوفان، شکست شیشه، ترکیدگی لوله آب، ضایعات ناشی از برف و باران و دزدی ۲- بیمه اتومبیل (بدنه ، سرنشین ، شخص ثالث) ۳- بیمه محصولات کشاورزی ۴- بیمه هواپیما ۵- بیمه کشتی ۶- بیمه حمل و نقل کالا (زمینی، دریایی ، هوایی ) ۷- بیمه مهندسی ۸- بیمه کامپیوتر ۹- بیمه سفینه های فضایی …
– بیمه اشخاص

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:45:00 ق.ظ ]




شعبی می‌گوید: عبدالملک مروان روزی پرسید: فصل زمستان کی می‌آید؟ ندیم او که خیلی جاهل بود، گفت: بر سر کوچه‌ی ما بقّالی است، که هر وقت ببینم باقلای تر می‌فروشد، می‌فهمم که بهار آمده و زمستان کوچ کرده و هر وقت ببینم که هویچ می‌فروشد، می‌فهمم که زمستان آمده! همه‌ی حاضران خندیدند و به او گفتند: تو به هیچ تقویمی کار نداری و حساب تو از همه آسان‌تر است.
حکایت ششم: پاسخ ابوحنیفه به نادان
روزی ابوحنیفه در حمّامی نشسته بود. نادانی وارد شد و خود را جلوی او برهنه کرد. ابوحنیفه چشمش را بست. نادان گفت: ای پیشوای مسلمانان! از چه زمان نابینا شدی؟ گفت: از آن زمان به بعد که خداوند حیا را از تو برداشت.
حکایت هفتم: آموختن هنر به هنگام پیری
گفته‌اند: ارسطاطالیس بعد از هفتاد سال، موسیقی می‌آموخت. شاگردان او را سرزنش کردند که خجالت نمی‌کشی با موی سفید موسیقی می‌آموزی؟ گفت: آنگاه خجالت می‌کشم که در میان گروهی باشم که ایشان هنرمند باشند و من هنر آن‌ ها را ندانم. بی‌شک هیچ کس راضی نیست بر جایگاه جهل قرار بگیرد.
حکایت هشتم: نتیجه‌ی نیکی در حقّ فرومایگان
قاضی امام محسن تنوخی می‌گفت: در سال سیصدوسی‌وپنج هجری در بصره به مکتب می‌رفتم و هنوز به سنّ بلوغ نرسیده بودم. فردی وفات یافت و چون وارثی نداشت، پدرم اموال او را تصرّف کرد. بعد از مدّتی، دو جوان برای اثبات ادّعای خود به نزد من آمدند. بین ما نزدیکی به وجود آمد. روزی یکی از جوانان به من گفت: اگر روزی تو به مقامی برسی، به من چه می‌دهی؟ گفتم: پانصد دینار. آن جوان کاغذی پیش من گذاشت و گفت که: این حرفت را ثبت کن. من نیز نوشتم. بعد از مدّتی که در امور شرعی مهارت پیدا کردم، دادستانی اهواز به من داده شد و اموال درگذشتگان و اوقاف به دست من افتاد. روزی پیری را دیدم، پرسیدم: که شیخ از کجا آمدی؟ گفت: از بصره. گفتم: به چه دلیل به اینجا آمده‌ای؟ گفت: به حکمی که از قاضی گرفته‌ام، برای گرفتن حقّم آمده‌ام. وقتی آن کاغذ را دیدم، گفتم: که ولایت من آنقدر زیاد نیست که به تو پانصد دینار بدهم، امّا اموالی دارم که به تو می‌دهم. پس پیر نیّت ماندن کرد. به او شغلی خوب دادم و دختر بازرگانی را به عقد او درآوردم. بعد از مدّتی به بوعلی صولی مشهور شد تا اینکه من روزی از آن مقام عزل شدم و یک دادستان دیگر به اهواز آمد. ابوعلی صولی با دشمنان من یار شد و کفران نعمت‌هایی که به او داده بودم، کرد و به من زحمت و سختی زیادی وارد شد. بعد از آن، دوباره دادستانی اهواز به من دادند. بوعلی صولی بعد از آن همه بدی که در حقّ من کرده بود، پیش من آمد و من در خلوت از او گله کرده و گفتم: چرا در حقّ من این همه ظلم و بدی کردی؟ گفت: زمانی کلاه صوفیانه بر سر داشتی، من از تو آن را خواستم و ندادی و بعد از دو روز، آن را بر سر معلّمی دیدم، ناراحت شدم. آن همه اذیّت را به این خاطر کردم. گفتم: سبحان‌الله! ذات بد و نژاد بد چنین است که به خاطر کلاهی کفران نعمت می‌کند. فهمیدم که تربیت ناکسان، باعث پشیمانی است و رعایت کردن حقوق آن‌ ها، باعث ضرر و زیان می‌شود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

حکایت نهم: ستایش جاهل
نقل کرده‌اند که: مردی در پیش افلاطون حکیم آمد و گفت: «امروز در فلان مجلسی بودم، فلان کس بسیار از شما تعریف و تمجید نمود و دعای خیر برایتان می‌کرد.» افلاطون وقتی این سخن را شنید، در فکر فرو رفت. آن مرد گفت: ای حکیم! در چه فکری هستی و من چه گفته‌ام که تو از من ناراحت شده‌ای؟ گفت: اندیشه‌ی من به خاطر حرف تو نیست، از کار خودم در فکرم که چه کار جاهلانه‌ای کرده‌ام که آن جاهل پسندیده و از آن خوشش آمده است! و چه گناهی بالاتر از آنکه، نادانی از کار من خوشش بیاید. اگر کار احمقانه‌ای نکرده بودم، آن نادان مرا تصدیق نمی‌کرد.
حکایت دهم: زکریای رازی و مرد دیوانه
روزی حکیم محمّد زکریای رازی در راهی می‌رفت. دیوانه‌ای پیش او آمد و در روی او خندید. وقتی او به خانه آمد، به شاگردش گفت: جوشانده‌ی افتینون را آماده کن تا بخورم. شاگرد گفت: چرا وقتی آثار دیوانگی و جنون در شما نیست، از این دارو استفاده می‌کنید؟ گفت: اگر در من دیوانگی و جنون نبود، آن دیوانه به روی من نمی‌خندید، امّا در وجود من جنسیّتی دیده که خنده کرده است و حکما گفته‌اند: «کند هم‌جنس با هم‌جنس پرواز». فایده‌ی این حکایت این است که، عاقلان باید از جاهلان دوری کنند.
حکایت یازدهم: نادانی فرعون
نقل کرده‌اند که: شیطان به نزد فرعون رفت. فرعون در حال خوردن خوشه‌ی انگوری بود. شیطان پرسید کسی می‌تواند این خوشه‌ی انگور را به مروارید تبدیل کند؟ فرعون گفت: نه، سپس شیطان خودش اینکار را کرد. فرعون از تعجّب گفت: آفرین بر استاد مردی چون تو! شیطان سیلی بر گردن او زد و گفت: خداوند مرا با این استادی به بندگی قبول نکرد، تو با این حماقت چطور ادّعای خدایی می‌کنی؟
۴-۱-۶٫ اسراف
حکایت اوّل: مردن به از زیستن با دشمن کامی
ندیمی از ندیمان مأمون، برای او افسانه و از شعر و نثر سخنان زیبایی می‌گفت. در بین آن سخنان گفت: در همسایگی من مرد دیندار و خداپرستی بود، وقتی عمرش به پایان رسید، به پسرش چنین وصیّت کرد که: «خداوند به من مال و نعمتی داده است و من آن‌ ها را با سختی به‌دست آوردم، ولی آسان به تو می‌رسد، باید که قدر آن‌ ها را بدانی! با نادانی هدر ندهی و اسراف نکنی، از رفیقان دوری کن، می‌ترسم وقتی مردم، همه‌ی مال و کالاها را بفروشی، مبادا خانه را بفروشی! پس مَرد بدون خانه، مانند سپر بدون دسته است. اگر بدبختی تو بی‌نهایت زیاد شود، مبادا گدایی کنی! در فلان جای خانه ریسمانی است، آویخته‌ام و صندلی گذاشتم، اگر به گدایی، بدنام شدی، باید آنجا بروی و خود را دار بزنی. پس وقتی پسر از عزاداری پدر فارغ شد، به خرج کردن، مال‌ها پرداخت. جز خانه چیزی برای او باقی نماند. پس طبق وصیّت پدر رفت که خودکشی کند، امّا به خاطر سنگینی بدن او چوب دار شکست و هزار دینار سرخ از آنجا بیرون ریخت. جوان بسیار شاد شد و فهمید که مقصود پدر آن بود که بعد از آنکه او مزّه‌ی بدبختی را چشید، قدر زر را بیشتر بداند. پسر برای خود زندگی متوسّط فراهم کرد و بعد از آن از خواب غفلت بیدار شد. او به حدّی آگاه شد که حکیم روزگار خود گشت. فایده‌ی این حکایت، آن است که فرد اسراف‌کار، وقتی از خواب غفلت بیدار می‌شود که مال خود را از دست داده باشد و بیچاره شده باشد.
حکایت دوم: یاران روز شادی
شاهزاده‌ای بعد از مرگ پدر به عیش و نوش پرداخت و خزانه را با اسراف خالی کرد، تا اینکه یکی از نزدیکان بر تخت نشست و شاهزاده چون عالی‌همّت نبود، بدبخت شد. هیچ‌کدام از رفیقان سراغش را نمی‌گرفتند. روزی بر سر محلّه‌ای نشسته بود و یاران ناباب او از آنجا عبور می‌کردند. به او گفتند: با ما به تماشا بیا. پس به باغی رفتند و آشپز برای آن‌ ها قدری گوشت پخت. ناگهان سگی آن گوشت را برداشت و خورد. همه گفتند: که این کار پسر پادشاه است. شاهزاده قسم‌های زیادی خورد، امّا باور نکردند. آزرده‌خاطر شد و برگشت و گریه کرد. دایه‌اش او را دید، دلش برای او سوخت. پس کیسه‌ای که به مهر پدرش بود، به او داد. گفت: پدرت می‌دانست که روزی مضطرّ و درمانده می‌شوی! پس این کیسه را به تو داد. در کیسه سه کاغذ بود که در یکی از آن‌ ها چنین نوشته بود: «در فلان باغ، در کبوترخانه‌ی هشتم، ده‌هزار دینار گذاشته‌ام آن‌ ها را بردار.» در دو کاغذ دیگر امانت‌هایی که نزد فلان خواجه به امانت داده بود را، نوشته بود. پس شاهزاده همه‌ی آن‌ ها را به‌دست آورد و برای خود اسباب معیشت فراهم کرد. یاران ناباب او دوباره به سمت او بازگشتند. شاهزاده همه را در جشنی دعوت کرد. از قبل دستور داده بود تا بر سنگ آسیاب با الماس سوراخ‌هایی را بکنند و آن را نزدیک خود گذاشته بود. وقتی جام‌های شراب چرخاندند و اثر آن به دوستان رسید، از کنار آن سنگ بلند شد و همه‌ی سنگ را دیده و حکمت این سوراخ‌ها را پرسیدند؟ پس جواب داد: «در زمان پادشاهی پدرم مرد عربی آمد و مورچه‌هایی آورده بود که سنگ را سوراخ می‌کردند، آن‌ ها چنین کرده‌اند! همه باور کردند. پس شاهزاده گفت: سبحان‌الله! آن روز به خاطر گوشت در باغ هزار قسم برای اثبات حرفم خوردم، باور نکردید، امّا امروز چنین دروغی را که عقل باور نمی‌کند، همه باور کردید! پس شما دوستان روز شادی هستید، من باید یاری پیدا کنم که در روز غم به کار من بیاید! دستور داد آن‌ ها را از مجلس بیرون کردند. بعد از آن با هیچ‌کس دوستی و معاشرت نکرد و از اسراف دوری کرد.
۴-۱-۷٫ خیانت
حکایت اوّل: شاپور و دختر خیانت‌کار
زمانی که شاپور با قیصر روم صلح کرد، در بازگشت، گذر او بر شهر حضر موت افتاد. پادشاه آن شهر، ضیزن بود. او مردی قوی بود و شاپور از ضیزن هراسان بود. شاپور که به سرزمین ضیزن نزدیک شد، ضیزن قلعه‌ها را برای دفاع آماده کرد. شاپور لشکری فرستاد تا قلعه را محاصره کنند. امّا نتوانستند شهر را فتح کنند. روزی شاپور برای شکار رفته بود. دختر ضیزن که خیلی زیبا بود، بر بالای برجی شاپور را مشاهده کرد و عاشق او شد. دختر نامه‌ای نوشت که اگر مرا به عقد خود درآوری، راه فتح قلعه را به تو نشان می‌دهم و آن را به تیری بست و به سمت شاپور انداخت. شاپور قبول کرد. دختر، راه مخفی و پنهانی را به او نشان داد. شب موعد فرا رسید. دختر ضیزن، نگهبان قصر را سرگرم کرد و شاپور وارد قصر شد. سر پادشاه را برید و بر چوبی کرده، بر بام قصر برد تا مردم تسلیم شوند و آن شهر را فتح کرد. سپس دختر ضیزن را عقد نمود. چند سالی با او زندگی کرد، تا اینکه روزی از او پرسید: دلیل لطافت اندام تو چیست؟ دختر جواب داد: پدرم مرا از زرده‌ی تخم‌مرغ، مغز سر برّه، خامه و عسل غذا می‌داد. شاپور وقتی این سخن را شنید، اندکی فکر کرد، سپس گفت: تو به چنین پدری وفادار نبودی و برای شهوت خود خون پدر را ریختی، پس نمی‌توان به تو اطمینان کرد. دستور داد تا اسب سرکشی آوردند و موی دختر را بر دم آن اسب بستند و بر خارستان تاختند و این‌چنین او را کشت. نتیجه‌ی خیانتکاری، چیزی جز تباهی نیست.
حکایت دوم: تاوان خیانت
نقل کرده‌اند که: یکی از بزرگان، گلّه‌ی گوسفندی داشت و هر روز و شب، شیر آن‌ ها را می‌دوشید و با آب مخلوط می‌کرد. چوپان به او گفت: خیانت عاقبت بدی دارد، امّا خواجه به او توجّهی نمی‌کرد، تا اینکه یک روز که گوسفندان در دامنه‌ی کوه بودند، باران و سیل بزرگی آمد و همه‌ی آن‌ ها را با خود برد. وقتی چوپان بدون گوسفند برگشت، خواجه پرسید: چرا گوسفندان را نیاوردی؟ جواب داد: ای خواجه! آن آب‌هایی که با شیر مخلوط می‌کردی، جمع شدند و به صورت سیلی درآمدند و گوسفندان تو را با خود بردند. پس در خیانت، برکت نیست.
حکایت سوم: جزای خیانت
نقل کرده‌اند که: در زمان پادشاهی گشتاسب، وزیری بود که او را روشن می‌نامیدند. او گشتاسب را بر مصادره‌ی مال مردم تحریک می‌کرد. ظلم و ستم را در نظر او جلوه می‌داد و باعث آبادانی مملکت می‌دانست. رعیت را با این کار بیچاره کرد و خودش مال بسیاری به‌دست آورد، تا اینکه برای گشتاسب دشمنی ایجاد شد و قصد کشتن او را داشت. گشتاسب، خزانه را خالی و اوضاع مردم را پریشان دید. علّت را نمی‌دانست. روزی به صحرا رفت و نگاه او به گلّه‌ی گوسفندی افتاد که در کنار آن‌ ها سگی را بر دار زده بودند. گشتاسب از چوپان پرسید: خیانت این سگ چیست؟ چوپان گفت: این سگ امین من بود، مدّتی او را پرورش دادم و در محافظت به او اعتماد کردم، امّا با گرگ‌مادّه‌ای جفت شده و شب‌هنگام گرگ مادّه می‌آمد و گوسفند را شکار می‌کرد و قدری خودش می‌خورد و بقیّه را سگ می‌خورد، تا آنجا که گلّه کم شدند و گوسفندان زیادی از بین رفتند. این سگ را بر دار کردم که جزای خیانت‌کار همین است. گشتاسب این را شنید و هوشیار شد، گفت: این نمونه‌ای است که به من نشان داده‌اند و در حقیقت مردم مثل گلّه‌ی گوسفند هستند و من چوپان هستم و از حال رعیت غافل شدم. واجب شد شخصاً از احوال مردم جستجو کنم. پس به بارگاه خود آمد و لیست زندانیان را گرفت، که همه‌ی ایشان را راست روشن زندانی کرده بود. پس مردم را دلجویی کرد و وزیر را دار زد. چون فهمید که پریشانی حکومت به خاطر او بوده است. گفت: ما فریب مال او را خوردیم و بعد از این، به هیچ کس اعتماد نکرد و در کار اسیران خودش نظارت می‌کرد. فایده‌ی این حکایت، یکی اینکه پادشاه باید در جستجوی حال مردم تلاش کند و دوم آنکه، به خاطر نام نیک نباید به کسی اعتماد کرد و… .
حکایت چهارم: دانشمند خیانت‌پیشه
نقل کرده‌اند که: در عهد ابوحنیفه، دانشمندی از علمای بغداد به ظاهر مردی امین، امّا خیانت‌پیشه بود. مردی از خراسان به قصد حج به بغداد آمد. پولی داشت که پیش آن دانشمند برد و به امانت گذاشت. وقتی از حجّ باز گشت، در راه دزد به کاروان زد و همه‌ی مالش را دزدیدند. آن مرد به بغداد آمد و پیش عالم رفت و مال خود را درخواست کرد. آن عالم حاشا کرد. هرچه که آن مرد التماس کرد، فایده نداشت. پس رفت و به دوستش ماجرا را گفت‌. دوستش گفت: دوای درد تو پیش نعمان است. برو و از او کمک بخواه. پیش نعمان رفت و ماجرا را گفت‌. نعمان گفت: برو و فردا بیا تا فکری برایت کنیم. آنوقت کسی را نزد آن عالم فرستاد و او را پیش خود خواند و به او گفت: خلیفه، دادستانی بغداد را به من پیشنهاد داده، امّا من خودداری کردم و خلیفه می‌گوید: اگر خودت نمی‌توانی، به کسی واگذار کن. هرچه فکر کردم، کسی بهتر از تو نیافتم. مرد جاه‌طلب وقتی ماجرا را شنید، از نهایت خوشحالی سر از پا نشناخت. نعمان گفت: برو فکرهایت را بکن. اگر قبول کردی، بگو تا همین حالا حکم را بنویسند. صبح روز بعد، آن مرد عالم به خانه‌ی نعمان آمد. آن مرد حاجی نیز آنجا بود. مرد عالم تا او را دید، برای رسیدن به شغل دادستانی، گفت: کجایی که اینقدر دنبالت گشتم؟ اکنون بیا تا امانت تو را بدهم تا از عهده‌ی من خارج شود، که برایم خواب و قرار نمانده است، مبادا که مرگ تو یا من فرارسد و حقّ به حق‌دارش نرسد! دانشمند دستور داد تا آن زر را آوردند و به صاحبش دادند. وقتی مرد کیسه‌ی زر را گرفت، نعمان گفت: حالا که مال را پس دادی، به سلامت به خانه‌ی خود برو! چرا که هدف ما این بود که حقّ مسلمانی به او برسد. برای ما خیانت تو، در امانت و رغبت تو، در به‌دست آوردن حکومت، معلوم شد. این خبر در بغداد پخش شد و حقوق و انعام خلیفه از او قطع شد. روزگارش به سختی می‌گذشت. به درستی که پیامبر (ص) فرمودند: امانت، روزی می‌رساند و خیانت، فقر می‌آورد.
حکایت پنجم: فریب شیطان
در بنی‌اسرائیل زاهدی بود که نامش برصیصا بود و سیصد سال عبادت کرده بود. آنقدر مجاهدت کرده بود که عرش را می‌دید. شیطان چند سالی گردش می‌چرخید، امّا وسوسه‌های او در آن زاهد اثری نداشت. از راه دیگر وارد شد. لباسی تنگ پوشید و عصایی در دست گرفت و به صومعه آمد و با او عبادت می‌کرد. برصیصا فکر کرد که با او دوست است، نمی‌دانست که او دزد روز است؛ همان که حضرت آدم را فریب داده است! روزی که برای کار مهمّی بیرون رفت، شیطان پشت سرش راه افتاد. برصیصا به در برده‌فروشی رسید و به کنیزان نگاهی کرد. شیطان فکر کرد و نقطه‌ضعف او را پیدا نمود. امیر ولایت، دختری بسیار زیبا داشت. ابلیس با تزویر، کاری کرد که آن دختر دچار بیماری صرع شد. همه‌ی اطبّا از معالجه ناتوان شدند. شیطان از گوشه‌ای از خانه ندا زد که: بیماری او با گردن‌بند دعا نوشته شده و با دعای برصیصا معالجه می‌شود. چون این ندا را شنیدند، دختر را آراسته و با گروهی از زنان به صومعه بردند. شیطان کاری کرد که دعای برصیصا مؤثّر شد و آن دختر را گذاشتند و رفتند. وقتی صومعه خالی شد، برصیصا پیش آمد و نتوانست بر نفس خود غالب شود و زهد را فراموش کرد. چون چند روزی گذشت، دختر حامله شد. شیطان به برصیصا گفت: اگر سلطان باخبر شود، تو را زنده نخواهد گذاشت. برصیصا گفت: چاره چیست؟ گفت: آن دختر را بکش و بگو مرده و او را دفن کرده‌ام. برصیصا دختر را کشت و دفن کرد. شیطان به نزد پادشاه آمد و گفت: زاهد با دختر تو زنا کرده و او را کشته و دفن کرده است. اگر باور ندارید، قبر را بکنید تا معلوم شود. وقتی معتمدان پادشاه آمدند و جستجو کردند، آن حرف درست بود. او را گرفتند که دار زنند. شیطان پیش برصیصا آمد و گفت: اگر می‌خواهی نجاتت دهم، مرا سجده کن! آن بدبخت ابلیس را سجده کرد. ابلیس به او گفت: من از تو بیزارم! او را گذاشت و رفت. آن جماعت او را به دار آویختند و بعد ازآن همه مجاهدت، بی‌ایمان از دنیا رفت.
حکایت ششم: صرّاف و مردی بی‌وفا
نقل کرده‌اند که: در کوفه، صرّافی ثروتمند و باوفا و سخاوتمند بود. او با پاسبانی دوست شده بود. صرّاف به او انعام بسیاری می‌داد و در حقّ او نیکی می‌کرد. پاسبان خوارج را همراهی و یاری می‌کرد. وقتی مصعب زبیر حاکم کوفه شد، آن پاسبان در خانه‌ی صرّاف پنهان شد تا آنکه حجّاج به کوفه آمد و مصعب را کشت و در کوفه دفن کرد. آن پاسبان به حجّاج پیوست و لیاقت خود را نشان داد. روزی حجّاج به او گفت: اگر از مخالفان کسی را می‌شناسی، اسمش را بگو. آن پاسبان کافرنعمت گفت: اینجا صرّافی است که مصعب شش‌هزار دینار به دست او امانت داده بود. حجّاج دستور داد او را بیاورند. حجّاج به او گفت: پول مصعب را به ما بده و خودت را خلاص کن. صرّاف گفت: پول مصعب پیش من نیست. حجّاج گفت: فلان پاسبان چنین گفته است. گفت: بله، گناه من این است که دو سال او را پنهان کردم و به او محبّت نمودم. اگر باور ندارید از فرزندانش بپرسید؟! امیر دستور داد تا زنش را آوردند. امیر گفت: در این اوضاع و احوال، شما کجا بودید؟ گفت: در خانه‌ی فلان صرّاف و او به ما بسیار محبّت کرد. حجّاج باور کرد که آن پاسبان جزای خوبی را با بدی داده است. پس دستور داد تا آن پاسبان را هزار شلّاق زدند. گفت: هر کس کفران نعمت کند، جزای او این است. از صرّاف عذرخواهی کرده، او را رها کردند. آن پاسبان بدبخت نیز، جام کفران نعمت را بچشید و عاقبت بی‌وفایی را در دنیا دید.
حکایت هفتم: غلام سخن‌چین
نقل کرده‌اند که: روزی مردی به برده‌فروشی رفت که غلامی بخرد. غلامی را به او نشان دادند و گفتند: این غلام انواع هنرها را دارد، امّا یک عیب دارد که سخن‌چین است. گفت: عیبی نیست، غلام را خرید و به خانه برد. غلام روزی با زن خواجه خلوت کرد و گفت: ای بی‌بی! مدّتی است که خواجه مرا خریده و تو در حقّ من نیکی زیادی کردی، رعایت آن حق بر من واجب است. می‌خواهم تو را از شوهرت با خبر کنم. بدان شرط که خواجه نفهمد! گفت: نمی‌فهمد. غلام گفت: خواجه مدّتی است از معاشرت با تو دل‌تنگ شده و زنی دیگر را خطبه کرده، دم از عاشقی می‌زند و می‌خواهد تو را طلاق دهد. به تو گفتم تا حساب کار خود را بدانی. آن زن تشکّر کرد و گفت که تدبیر این کار را از تو می‌خواهم. غلام گفت: در این شهر مرد ساحری است که در علم نجوم نظیر ندارد و کاری می‌کند که مرد شیفته‌ی زن شود و از موی حلق مرد طلسمی می‌سازد. اگر دستور دهی تیغ تیزی بیارم، وقتی خواجه خوابید چند تار مو از حلق او بیرون بیاور و به من بده تا بروم و از او بخواهم تا جادویی بکند. غلام رفت و تیغ تیزی برای زن آورد. پس غلام نزد خواجه رفت و گفت: هرگز برای من خواجه‌ای بهتر از تو نبوده است. برای من، بندگی تو بهتر از آزادی است و واجب هست هرچه می‌دانم را به تو بگویم و حقّ محبّت تو را به جای بیاورم و بدان که زن تو دل به کس دیگر داده است و صبرش تمام شده و تیغ تیزی آماده کرده، اگر خیال می‌کنی دروغ می‌گویم، همین حالا به خانه برو و سر بر بالین بگذار و خود را به خواب بزن، تا خودت ببینی. خواجه به خانه رفت و خود را به خواب زد. زن تیغ را برداشت و پیش آمد. مرد چون دید، فکر کرد غلام راست گفته، از بستر برخاست و تیغ را از دست زن گرفت و او را کشت. پدر و مادر زنش آمدند و مرد را به حکم قصاص کشتند. به خاطر سخن‌چینی آن برده، دو نفر کشته شدند و خانواده‌ای از بین رفت.
حکایت هشتم: مزد سخن‌چین
ساعی، نامه‌ای به خلیفه معتصم نوشت و گفت: یکی از لشکریان مرده و مال زیادی بر جا گذاشته است. پسری کوچک دارد، اگر دستور می‌دهید مقداری از مالش را به خزانه بیاورند تا با آن لشکر را سر وسامان دهیم. معتصم بر پشت آن نامه نوشت: آن مال را خداوند افزون‌تر کند و مرده را رحمت فرماید. یتیم را زنده و بزرگ دارد و سخن‌چین را لعنت کند.
حکایت نهم: غلام خائن
بدالقیس شاعر می‌گوید: پدر من غلامی داشت که نامش مقبل بود، زمانی گناهی انجام داد و از پیش ما گریخت. مدّتی بعد پدرم وفات کرد و من کودک بودم. به غربت گرفتار شدم و سر از شهر نصیبین درآوردم. روزی در شهر می‌گشتم، غلامی که نامش مقبل بود را دیدم، که پیش من آمد و به پایم افتاد. خیلی از من احوال‌پرسی کرد. بعد گفت: در این شهر غریب، شاید هنوز خانه‌ای پیدا نکرده‌ای، من اینجا خانه‌ای دارم، بیا تا به آنجا برویم. من گول حرف‌هایش را خوردم و با او رفتم. در میان خرابه‌ها، خانه‌ای بود آباد، در را زد داخل شدیم. سی مرد که چهره‌هایی ترسناک داشتند، آنجا نشسته بودند و سلاح‌هایی کنار خود گذاشته بودند. مطمئن شدم که آن‌ ها دزد هستند و با پای خود به مهلکه افتادم. ناگهان یکی از آن‌ ها برخاست و لباس و زر و پول را از من گرفت و به مقبل داد و گفت: که به بازار برو و غذا بیاور. من وقتی شنیدم، به آن‌ ها گفتم: ای جوانمردان! از کشتن من چه سودی می‌برید. زر و لباسم را به شما دادم، پس جان مرا نگیرید. به آن غلام گفتم: پدرم به تو توجّه زیادی می‌کرد، حقّ محبّت او را جای بیاور. به حرف من توجّهی نکرد و به آن‌ ها گفت: اگر او را زنده بگذارید، شما را لو می‌دهد. یکی از آن‌ ها برخاست و موی مرا کشید و بر رویم خنجر کشید. در آن میان کودکی هم‌سنّ و سال من بود. به او گفتم: به من امان بده. آن جوان مرا امان داد. مقبل کافر گفت: برو و کاری که گفته‌ایم را تمام کن. وقتی او رفت، آن کودک گفت: این جوان از من امان خواسته! می‌خواهم که امشب او از دست آن‌ ها در امان باشد. گفت: چون تو امانش دادی، کسی به او کاری ندارد. مقبل آمد و طعام آورد. طعام را خوردند و به خوردن شراب مشغول شدند. به کودک گفتم: در حقّ من لطفی کردی، پس با اینها شراب نخور تا مبادا که مست شوی و آن‌ ها مرا زنده نگذارند! آن‌ ها تا نیمه‌شب شراب خوردند و چون شب از نیمه گذشت، رفتند. پس کودک به من گفت: برخیز در را ببند و راحت بخواب، که خدا تو را زندگی تازه بخشیده است. یک روز این کاری که در حقّ تو کردم را جبران کن. پس با من خداحافظی کرد و رفت. وقتی صبح شد، از آن خانه بیرون آمدم و از آن شهر رفتم.
حکایت دهم: زاهد راهزن
یکی از لشکریان حکایت می‌کند که در سفر، اسب تیز پا و متاع و کالا با خود داشتم. در راه به صومعه‌ی زاهدی رسیدم. او از من استقبال کرد و گفت: بهتر است در این جا مدّتی استراحت کنی و اسب مرا بر آخور بست و غذاهای پاکیزه‌ای آورد. تا پاسی از شب کنار من نشست و هنگام خواب جای وضو را به من نشان داد. به آنجا رفتم، در محلّ وضو، حصیری انداخته بود که زیر آن خالی بود. تا بر حصیر پاگذاشتم. بر زمین افتادم و او بر روی من سنگ‌های بزرگی ریخت. وقتی آن را دیدم در پس سنگی مخفی شدم و زاهد دیگر سنگ نینداخت. من در سرما سنگ بزرگی را بر گردن گذاشتم تا بر اثر آن گرم شوم و شب را چنین گذراندم. روز که هوا روشن شد، زاهد با شمشیر به دنبال من می‌گشت. وقتی از صومعه دور شد، من به داخل صومعه رفتم و پشت در مخفی شدم. وقتی برگشت با کاردی که با خود داشتم بر او زدم و هلاکش کردم. در صومعه مال زیادی که او جمع کرده بود، یافتم. او با این روش، مال زیادی جمع کرده بود و مردم زیادی را کشته بود. پس ثروت بسیاری به دست آوردم و بقیّه‌ی عمر را به خوشی گذراندم. تا عاقلان بدانند که جزای بدی، به بدکار می‌رسد.
۴-۱-۸٫ مکر و حیله
حکایت اوّل: پیرزن نیرنگ‌باز
نقل کرده‌اند که: بارها مأمون حکایت می‌کرد که: «پیرزنی با حیله، هزار دینار را از ما گرفت که تاکنون کسی با ما چنین حیله‌ای نکرده بود! زمانی که من از خراسان به بغداد می‌آمدم، ابراهیم مهدی که عموی من بود و ادّعای خلافت داشت، از ترس من پنهان شد. من ترسیدم که مبادا فتنه‌ای به پا کند! روزی پیرزنی سیاه آمد و گفت: من می‌دانم که ابراهیم کجاست؟ و در عوض هزار دینار می‌خواهم. من به یکی از حجّاب گفتم: در خزانه، کیسه‌ی هزار دیناری بردار و با این پیرزن ببر. وقتی ابراهیم را به تو نشان داد، زر را به او بده. حاجب می‌گوید: آن پیرزن آنقدر مرا در کوچه‌های بغداد گرداند و سپس گفت: به غلامت بگو، اسب را برگرداند. بعد مرا در خانه‌ای برد و گفت: در صندوقی بروم. از رفتن به صندوق خوداری کردم، امّا او گفت: اگر نمی‌روی، به نزد خلیفه برمی‌گردیم و می‌گویم نیامد! به ناچار در صندوق رفتم. او صندوق را قفل کرد و صندوق را بر گردن حمّالی گذاشت و می‌برد. بعد از ساعتی به خانه‌ای رسیدیم. در صندوق را باز کرد، من از آنجا بیرون آمدم. ابراهیم مهدی آنجا بود، تعظیم کردم و او از احوال خلیفه پرسید. پیرزن از من کیسه‌ی زر را خواست. به او دادم. پس ابراهیم به من قدری شراب داد و از خود بی‌خود شدم. سپس مرا در صندوق گذاشتند و بر سر چهارراه بغداد قرار دادند. حاجب می‌گوید: نتوانستم محلّ مخفی شدن ابراهیم را پیدا کنم، تا اینکه روزی خود ابراهیم به خدمت مأمون آمد و گفت: پول ما تمام شده بود و با این حیله، پولی به دست آوردیم. این از هوشیاری وزیرکی او بوده است.
حکایت دوم: عمر و اسیر ایرانی
زمانی که عرب بر ایرانی‌ها پیروز شدند، مرزبان عجم را کف‌بسته به نزد عمر آوردند. خلیفه می‌خواست او را مجازات کند. گفت: اگر می‌خواهی مرا بکشی، مهلت بده تا به من آب بدهند. خلیفه فرمود: او را آب بدهید. پس در کاسه‌ی چوبی آب آوردند. مرزبان گفت: اگر بمیرم هرگز در این کاسه آب نمی‌خورم. پس جامی شیشه‌ای آوردند و به او دادند. او جام را بر زمین زد و شکست. مرزبان گفت: من تشنه نیستم و بدین‌وسیله از تو امان خواستم. اگر مهلت دهی حاجتی دارم که با تو بگویم. سپس گفت: دو بار دیگر مرا امان دادی، از تو شایسته نیست که در عهد خود خلاف کنی! خلیفه گفت: مرا فریب دادی و فکر می‌کنی که تو می‌توانی مسلمانان را با نیرنگ بکشی و من تو را نکشم؟ به خدا قسم که تا مسلمان نشوی، از شمشیر من در امان نیستی! پس مرزبان مسلمان شد و در اسلام جایگاهی به دست آورد.
حکایت سوم: اسکندر و قلعه‌ی تسخیرناپذیر
زمانی که اسکندر قلعه‌ای از قلعه‌ها را محاصره کرده بود، مدّتی گذشت، امّا قلعه گشوده نشد. اسکندر با ناراحتی گفت: زمان آن است که از سیاست به حکمت برگردم و چاره‌ای بیندیشم. پس ده مرد بازرگان را به داخل قلعه فرستاد و به آن‌ ها گفت: کالاهایی که مناسب قلعه باشد ببرید و بفروشید و در ازای آن‌ ها غلّه بگیرید و تمام علوفه‌های آن‌ ها را بیاورید. آن ده مرد به قلعه رفتند، کالاهای خود را فروختند و در عوض علف گرفتند و آن علف‌ها را در انبارِ خانه‌ها گذاشتند. شبی علوفه‌ها را آتش زدند. جاسوسان اسکندر از دور آتش را دیدند. اسکندر با شتاب به در قلعه آمد و با حیله به هدف رسید و قلعه را فتح کرد.
حکایت چهارم: موش و مار غاصب

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:45:00 ق.ظ ]




۴-۴ فازبندی و محاسبات ۳۶
۴-۴-۱ فاز اول: محاسبه تنش­های برجا ۳۷
۴-۴-۲ فاز دوم: حفاری تونل و نصب همزمان پوشش­ها ۳۸
۴-۴-۳ فاز سوم: محاسبه نیروی ایجاد شده در پوشش در اثر فشار خاک اطراف تونل ۳۹
۴-۴-۴ فاز دوم: اعمال شتاب زلزله به سنگ بستر و محاسبه نیروها و تغییرشکل های ایجاد شده در تونل و خاک اطراف ۴۰
فصل پنجم « بحث و نتیجه‌گیری »
۵-۱ ارائه نتایج و مقایسه ۴۳
۵-۲ نیروهای ایجاد شده در پوشش تونل ۴۴
۵-۲-۱بررسی نوع خاک و نوع زلزله و فاصله سنگ بستر تاتونل در نیروهای داخلی پوشش‌ها ۴۶
۵-۲-۲ طراحی پوشش های تونل ۴۸
۵-۲-۳ جابه جایی ایجاد شده در سطح خاک و المان های پوشش تونل ۵۱
۵-۲-۴ بررسی تراکم خاک ماسه‌ای و نوع زلزله و فاصله سنگ بستر تاتونل در تاریخچه جا‌به‌جایی ۵۲
۵-۲-۴-۱ بررسی میزان تحکیم خاک رسی و نوع زلزله و فاصله سنگ بستر تاتونل در تاریخچه جا‌به‌جایی ۶۰
منابع ۶۹
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول ۲-۱) مقادیر و و براساس Ф ۲۲
جدول ۴-۱) مشخصات هندسی مدل ۳۳
جدول ۴-۲) مشخصات کامل مصالح خاکی ۳۴
جدول ۴-۳) مقادیر nc جهت مش بندی ۳۵
جدول ۵-۱) مشخصات تونل های مدل سازی شده ۴۴
جدول ۵-۲) حداکثر نیروی برشی و لنگر خمشی ایجاد شده در مدل­ها ۴۶
جدول ۵-۳) طراحی برشی پوشش های بتنی تونل ۴۹
جدول ۵-۴) طراحی خمشی پوشش های بتنی تونل ۵۰
جدول ۵-۵) حداکثر جابه جایی قائم در سطح خاک و جداره تونل را در فاز سوم (اعمال انقباض) بیان می کند. ۵۱
فهرست شکل‌ها
عنوان صفحه
شکل ۲-۱) مقطعی از یک تونل و زمین اطراف آن ۱۱
شکل ۲-۲ عملکرد فشار زمین بر روی پوشش ( ضریب فشار جانبی زمین، t و ضخامت و شعاع خارجی پوشش ) (۳) ۱۲
شکل ۲-۳) فشار هیدرواستاتیک(Pw1فشار آب در تاج تونل و Re شعاع تا مرکز پوشش) ۱۳
شکل ۲-۴) عکس­العمل بستر مستقل از جا به ­جایی ۱۵
شکل ۲-۵) فرضیات تئوری فشار خاک ترزاقی ۱۹
شکل ۲-۶) فشار خاک در عمق های بیشتر ۲۰
شکل۲-۷ اصول تئوری بلا ۲۲
شکل ۳-۱) تغییر نسبت میرایی بحرانی نرمال شده با فرکانس زاویه ای ۲۶
شکل ۴-۱) مدل­های هندسی تونل در نرم­افزار PLAXIS 33
شکل ۴-۲) شکل کلی المان ۱۵ گره­ای مثلثی ۳۵
شکل ۴-۳) نمای کلی مش­بندی تونل و محیط اطراف ۳۶
شکل ۴-۴) نمای تنش‌های برجای محاسبه شده توسط نرم افزار (سنگ بستر در عمق ۱۰ متری) ۳۷
شکل ۴-۵) نمای تنش‌های برجای محاسبه شده توسط نرم افزار (سنگ بستر در عمق ۱۰۰ متری) ۳۸
شکل ۴-۶) تونل حفاری شده و پوشش ها پس از نصب ۳۸
شکل ۴-۷) تغییر شکل های تونل پس از اعمال انقباض ۳۹
شکل ۴-۸) شتاب نگاشت زلزله Northridge 40
شکل ۴-۹) شتاب نگاشت زلزله Chi Chi –Taiwan 41
شکل ۴-۱۰) نمونه ای از تغییر شکل های تونل و خاک اطراف در اثر زلزله ۴۱
شکل ۵-۱) نمونه‌ی نمودار برش ایجاد شده در پوشش تونل تحت بار زلزله برای مدل T10 45

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شکل ۵-۲) نمونه‌ی نمودار خمش ایجاد شده در پوشش تونل تحت بار زلزله برای مدل T10 45
شکل ۵-۳) دامنه فوریه زلزله های اعمالی الف- زلزله Northridge ب- زلزله Chi Chi 47
شکل ۵-۴) دامنه فوریه زلزله های اعمالی الف- زلزله Northridge ب- زلزله Chi Chi 50
شکل ۵-۵) محل قرارگیری نقاط کنترل جابه جایی ۵۱

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:45:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم