یکی پارسی بود هشیار نام/ که بر چرخ کردی به دانش لگام
بفرمود تا پیش شاه آمدند/ هشیوار و جوینده راه آمدند
به صلاب کردند ز اختر نگاه/ هم از زیچ رومی بجستند راه» (فردوسی، ۱۳۸۷: ۱۲۸۶).
۳-۴- شاهنامه طهماسبی
شاهنامه فردوسی یکی از جذاب­ترین متون برای تصویرگری نگارگران بوده است، و در طول تاریخ، نسخه­های فراوانی از آن به تصویر درآمده است. کتابت و نگارگری فاخر­ترین نسخه­های شاهنامه فردوسی، نسبتی مستقیم با اوج­گیری نگارگری ایران در قرون هشتم تا دهم هجری قمری دارد. شاید این­گونه بتوان گفت که نفیس­ترین نسخه از شاهنامه فردوسی که تاکنون مورد تصویرگری قرار گرفته است، نسخه­ای معروف به شاهنامه طهماسبی بوده و به دلیل تقارن با دوره شاه طهماسب، به نام او معروف شده است: «شاهنامه طهماسبی ارزنده­ترین نسخه خطی مصور از حماسه فردوسی است که در کارگاه- کتابخانه شاه طهماسب اول صفوی، در تبریز تدوین شد (نیمه اول قرن دهم هجری قمری). برجسته­ترین نگارگران آن دوران مثل سلطان محمد، میر مصور، آقا­میرک، میرسید علی، مظفر علی، دوست محمد و چند تن دیگر در مصورسازی ۲۵۸ مجلس آن همکاری داشته اند» (پاکباز، ۱۳۷۸: ۳۲۸).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

تاریخ آغاز کتابت شاهنامه طهماسبی به دوره سلطنت اسماعیل اول، احتمالاً سال ۹۲۸ هجری قمری، یعنی دو سال پیش از فوت او باز می­گردد. در شکل­ گیری این نسخه، شاخص­ترین هنرمندان ایران در زمینه خط، نگارگری، تذهیب، جلد سازی و صحافی مشغول کار بودند که سرپرستی این جمع را نابغه نگارگری ایران، سلطان محمد نقاش برعهده داشته است. اندازه تقریبی این شاهنامه ۳۲ در ۴۷ سانتی­متر(قطع بزرگ سلطانی) بوده و به خط نستعلیق کتابت شده است. تعداد مجالس آن ۲۵۸ نگاره است، و صفحاتی از تذهیب نیز زینت بخش صفحات آن بوده است. درباره دلایل شکل گیری این نسخه نفیس گفته شده است که اسماعیل اول به نیت اهدای آن به فرزند هنر دوستش طهماسب، این کتاب را به کتابخانه شاهی سفارش داده، اما به دلیل کفاف ندادن عمرش، شکل­ گیری نهایی آن به دوره طهماسب اول[۱۸] کشیده شد.
کتابت این نسخه نفیس احتمالاً در سال ۹۴۶ هجری قمری به پایان رسیده و به این ترتیب تا ۴۰ سال در دربار صفوی باقی مانده است. تا اینکه در سال ۹۸۳ هجری و اواخر عمر شاه طهماسب[۱۹] که سلطان سلیم دوم زمام امور را در سرزمین عثمانی بر عهده گرفت همراه با هدایای گران­بهای دیگری به منظور تبریک به مناسبت بر تخت نشستن سلطان سلیم دوم و همچنین تحکیم روابط، به او تقدیم می­ شود. این شاهنامه تا اوایل قرن نوزدهم در دربار عثمانی بود، تا اینکه از طریق دلالان به دست شخصی به نام بارون روچیلد رسیده، و در سال ۱۹۵۹ میلادی، آرتور هوتون (یک دلال ثروتمند آمریکایی) با خریداری این نسخه از نوادگان روچیلد بر حسب طمع ذاتی و روحیه آمریکایی خود اقدام به جدا کردن شیرازه این کتاب بی­نظیر کرده و برای فرار از مالیات و کسب سود بیشتر آن را به صورت برگ برگ به فروش می­رساند.
لازم به ذکر است که در سال­های پیش از انقلاب اسلامی، امکان خرید این نگاره­ها و بازگرداندن تعداد زیادی از آن به ایران فراهم شد، اما به دلیل عدم هوشمندی مسئولان وقت این اتفاق صورت عملی به خود نگرفت. به هر ترتیب در سال ۱۳۷۲ شمسی، ۱۱۸ نگاره باقی مانده از شاهنامه طهماسبی در ازای تابلویی از دکونینگ که در موزه هنرهای معاصر تهران از آن نگهداری می­شد و امکان نمایش آن در ایران وجود نداشت، معاوضه شده و همین تعداد نگاره از شاهنامه طهماسبی به ایران باز گردانده می­شوند. از دانسته های تاریخی اینگونه استنباط می­ شود که اولین جرقه­ها برای شکل­ گیری این نسخه، به دوره نوجوانی شاه اسماعیل و زندگی موقت او در گیلان باز می­گردد. روزهای پیش از به سلطنت رسیدن اسماعیل اول و زمانی که به طور موقت در گیلان سکونت داشت مصادف بود با تصویر کردن نسخه­ای از شاهنامه در مقر حکومت شخصی به نام «کارکیا» حاکم آن روزهای لاهیجان.[۲۰] ماجرای سکونت اسماعیل اول در گیلان و مشاهده نسخه­ای مصور از شاهنامه فردوسی از این قرار بود که اسماعیل و برادرش ابراهیم پس از مرگ برادر سومشان، برای کسب امنیت و جمع­آوری مریدان کثیری که از طریقه اباء و اجداد آن­ها پیروی می­کردند و در تمام آذربایجان، اران، ارمنستان و … متفرق بودند، در سال ۸۹۸ یا ۸۹۹ هجری قمری به گیلان مهاجرت کرده و چون ابراهیم در همین اوان به قتل رسید، اسماعیل تنها ماند و تا قریب به شش سالگی در پیش سادات قوامی گیلان زندگی کرد (اقبال آشتیانی، ۱۳۸۲: ۵۶۸). علاقمندی و تصمیم به سفارش نسخه­ای عظیم از شاهنامه فردوسی، از همین دوره در ذهن اسماعیل جوان نقش می­بندد. همچنین از ویژگیهای مکتب تبریز دوم که شاهنامه طهماسبی در آن به ­وجود آمده، فیگورهای ملبس به لباس و عمامه قزلباش- فضاسازی چند ساحتی- نشان دادن جزئیات امور- پیوستگی زمانی و مکانی- ترکیب بندی های غیر متمرکز و شلوغ- رنگهای پخته و متنوع می­باشد.
۴-۴- تصویر فرشتگان در شاهنامه طهماسبی
در طول تاریخ هنر تجسمی ایران، شاهنامه فردوسی به عنوان محبوب­ترین کتاب برای نگارگران شناسایی شده است، از این کتاب در دوره­ های مختلف نسخه­های مهمی کتابت و نگارگری شده است، از جمله نسخه­های رشیدی، بایسنقری، طهماسبی و رشیدا که عموماً از آن­ها با نام سفارش دهندگانشان همچون خواجه رشید الدین فضل الله، شاهزاده بایسنقر­میرزا، شاه طهماسب صفوی و رشیدا یاد می­کنیم. نسخه­ای از این کتاب که به شاهنامه طهماسبی معروف شده است، کتابی است که حاصل زحمات هنرمندان مکتب تبریز دوم در نیمه اول قرن دهم هجری به حساب می ­آید. این نسخه مصور که تصاویر نگارگری آن، بدون شک از شاهکارهای مسلم نگارگری ایران است، پس از تکمیل شدن به سفارش شاه اسماعیل و شاه طهماسب صفوی، در دوره­ای که پس از چند دهه جنگ، بین ایران و عثمانی، صلح صورت گرفته بود، به عنوان هدیه برای حاکمان آن کشور ارسال می­ شود.
سنت شاهنامه­نگاری در بین ایرانیان، قدمتی به اندازه تاریخ نگارگری و کتاب­آرایی در روزگار پس از اسلام دارد. این کتاب در اکثر دوره­ های تاریخی توسط مردم عادی و درباریان به تصویر در­آمده و متناسب با ظرفیت هنری هنرمندان و سفارش دهندگان، نفاست و زیبایی آن در تغییر بوده است. شاهنامه فردوسی، تقریباً از معدود کتاب­های غیر مذهبی است که هم درباریان و هم مردم عادی اشتیاق زیادی به کتابت، تصویرگری و مطالعه آن داشته اند. کتابت و نگارگری شاهنامه به عنوان جذاب­ترین کتاب حماسی نزد ایرانیان و همچنین به سنت تبدیل شدن تصویرگری برخی از کتاب­های ادبی و تغزلی دیگر مثل خمسه نظامی و بوستان و گلستان سعدی موجب پیوند شعر و نقاشی در این دوره­ های تاریخی گردید. بده و بستان شاعران و نقاشان به جایی رسید که تصاویر نقاشی تبدیل به اشعاری مصور و شعر شاعران تبدیل به نقاشی­هایی مکتوب شد. در این بخش با تمرکز بر متن شاهنامه فردوسی، تصویر فرشتگان در شاهنامه طهماسبی شناسایی و معرفی می­شوند: در بین همه اشارات فردوسی به فرشتگان، این تنها سروش است که سه تصویر از آن در سه نگاره از شاهنامه طهماسبی به تصویر درآمده است. هیچکدام از اشارات فردوسی به نام­های جبرئیل، اسرافیل، هاروت و حتی واژه فرشته، مورد تصویرگری نگارگران مجموعه شاهنامه طهماسبی قرار نگرفته است.
اولین تصویر از سروش در نگاره بارگاه کیومرث(تصویر۱-۴)، دومین تصویر در نگاره­ فریدون و ضحاک(تصویر۲-۴)، و سومین تصویر در نگاره خسرو پرویز و سروش(تصویر۳-۴) به تصویر کشیده شده ­اند.
فصل پنجم:
مطالعه تطبیقی واژه مَلَک در قرآن کریم با فرشته در متن شاهنامه
و همچنین تصویر فرشته در شاهنامه طهماسبی
۱-۵- فرشته
فرشته متداول­ترین ترجمه از واژه قرآنی ملک است. این واژه همان­طور که در فصول قبل به آن اشاره شد، نه به طور جدی و در متن داستان­های شاهنامه، بلکه بیشتر به صورت اشارات ادبی و معنایی در بین ابیات شاهنامه به چشم می­خورد. در هیچ­کدام از موارد استفاده از واژه فرشته در شاهنامه فردوسی، مغایرتی با تعریف قرآنی از واژه مَلَک وجود ندارد. اصولاً تعابیر فردوسی از این واژه بسیار شبیه به تعابیر دیگر شاعران فارسی زبان همچون سعدی، حافظ، مولوی، عطار و جامی بوده است. تعابیری ادبی که متناسب با موضوع مورد اشاره، و برای فضاسازی بهتر بحث به ابیات اضافه شده است. نکته مهم در مطالعه این واژه در متن شاهنامه فردوسی، این بوده است که هیچ­کدام از موارد اشاره به این واژه، در نگاره­های مجموعه شاهنامه طهماسبی بازتاب پیدا نکرده ­اند. اما در عوض، در نمونه­هایی از تصاویر این مجموعه، پیکره­هایی بال­دار و درحال پرواز در آسمان مشاهده شده که با تعریف و تعبیر صورت گرفته در تحقیق حاضر برای ملائک در قرآن کریم (فصل دوم)، تناسب و هم­خوانی دارد.
در نمونه ­ای از این تصاویر که به داستان پاره کردن طومار ضحاک توسط کاوه آهنگر اختصاص دارد (تصویر۱-۵)، این موجودات بال­دار در تقابل با دیوهایی که بالای سر ضحاک قرار دارند به تصویر کشیده شده ­اند (تصاویر۲-۵ و ۳-۵). عواملی باعث می­شوند که این سه پیکره بال­دار و زیباروی درحال پرواز بر آسمان نگاره را فرشته تعریف کنیم. فرشتگانی که در متن شاهنامه فردوسی و در ذیل این داستان به آن­ها اشاره نشده ولی توسط نگارگر و براساس برداشت آزاد او از داستان، به اثر اضافه شده ­اند. این نگاره به تقابل ایجاد شده بین ضحاک (به­عنوان مظهر پلیدی و دیو صفتی) و کاوه آهنگر (به­عنوان نماد پاکی و جوانمردی و آزادی­خواهی) اشاره دارد. از سویی، نگارگر برای بیان احوالات درونی ضحاک از تعدادی دیو زشت در اطراف او استفاده کرده است. این عوامل باعث می­ شود که پیکره زیبارویان درحال پرواز در آسمان نگاره را نیروهای مقابل دیوها، یعنی فرشته نام­گذاری کنیم.
وضعیت ظاهری فرشتگان بال­دار درون این نگاره با آیه اول از سوره مبارکه فاطر هماهنگی دارد: «سپاس خدای را است که آفریننده آسمان­ها و زمین است و فرشتگان را رسولان پیغمبران خود گردانید و دارای دو و سه و چهار بال و پر قرار داد و هرچه بخواهد، در آفرینش می­افزاید که خدا بر همه چیز قادر است». تقابل ملائک با کافران و نیروهای اهریمنی، و اتفاقی که در این نگاره درحال رخ دادن است، یعنی شروع پیروزی حق بر باطل نیز یادآور آیه هشتم از سوره مبارکه حجر است: «ما فرشتگان را جز برای حق و حکمت و مصلحت نخواهیم فرستاد و آن­گاه که بفرستیم دیگر کافران مهلتی نخواهند یافت». امدادرسانی غیبی فرشتگان نسبت به بندگان مؤمن نیز از طریق آیه ۱۲۴ از سوره مبارکه آل­عمران قابل دریافت است: «آنگاه که به مؤمنین گفتی: آیا خدا به شما مدد نفرمود که سه­هزار فرشته به یاری شما فرستاد».

تصویر۳-۵- تصویر دیوان در نگاره پاره کردن طومار ضحاک توسط کاوه آهنگر (بخشی از اثر)، شاهنامه، تبریز، نیمه اول قرن دهم هجری.
نمونه دیگری از این نگاره­ها را در تصاویر مربوط به دوران پادشاهی فریدون شاهد هستیم. فریدون یکی از پادشاهان شاهنامه است که بارها به ارتباطش با فرشته­ای به نام سروش اشاره شده است. فریدون پادشاهی بسیار عادل و عدالت گستر بود که با غلبه بر ضحاک توانست مردم را از چنگ او نجات دهد. ویژگی­های اخلاقی و رفتاری ذکر شده در شاهنامه برای فریدون، تا حدود زیادی با ویژگی­های انسان­های نیکوکار در قرآن کریم هماهنگی دارد. اشاره متن شاهنامه، به ظاهر شدن سروش بر فریدون و راهنمایی و هدایت او، باعث می­ شود که انسان­های بال­دار و زیباروی حاضر در این دو نگاره را نیز فرشته تعبیر کنیم.
در نمونه اول از داستان­های شاهنامه درباره فریدون، بدون اینکه متن شاهنامه به این اتفاق اشاره­ای داشته باشد، شاهد هجوم یک فرشته بر یک دیو هستیم. این فرشته با شمشیر خود ضربه­ای را بر سر دیوی زشت وارد می­ کند. در پائین این نگاره، فریدون و سرداران سپاهش مشغول گفتگو درباره چگونگی حمله به پایتخت ضحاک هستند (تصاویر۴-۵ و ۵-۵).
عمل جهادگونه فریدون برای حرکت به سمت ضحاک و نابودی او، عملی متناسب با وظایف ذکر شده برای مؤمنین در قرآن کریم است، که در قسمت بالای نگاره و از طریق یک تصویر نمادین به بیننده انتقال داده می­ شود. فرشته ترسیم شده در این نگاره نیز دارای بال و درحال پرواز بر آسمان نگاره است. سیمای ظاهری این فرشته نیز با آنچه درباره ویژگی­های بصری ملائک در قرآن کریم گفته بودیم، تناسب دارد.
آیات قابل ذکر برای این نگاره، یکی آیه ۲۵ از سوره مبارکه فرقان: «و یاد کن روزی را که آسمان با ابر از هم شکافته و فرشتگان با سرعت تمام به امر حق فرود آیند»، و دیگری آیه ۱۲۵ از سوره مبارکه آل­عمران است: «بلی، اگر شما صبر و مقاومت در جهاد پیشه کنید و پیوسته پرهیزکار باشید، چون کافران بر سر شما شتابان و خشمگین بیایند، خداوند برای حفظ و نصرت شما پنج هزار فرشته را با پرچمی که نشان مخصوص سپاه اسلام است به مدد شما می­فرستد».
سومین نمونه از نگاره­هایی که فرشته­ها بدون اشاره متن، به تصویر درآمده­اند، بازهم مربوط به فریدون می­ شود. در این نگاره نیز فرشتگان درحال پرواز بر آسمان نگاره هستند و این­بار طبق­هایی از نور را بر سر فریدون فرو می­بارند (تصاویر ۶-۵ تا ۸-۵).

تصویر۸-۵- فرشتگان در نگاره دربار فریدون (بخشی از اثر)، شاهنامه، تبریز، نیمه اول قرن دهم هجری.
۲-۵- جبرئیل
نام حضرت جبرئیل سه بار در قرآن کریم آمده است. توضیحات ذکر شده پیرامون این نام در قرآن کریم، در آن حدی نیست که بتوانیم جزئیات شخصیت ایشان را درک کنیم. نام ایشان یک بار هم در شاهنامه فردوسی و ذیل توصیف سلطام محمود غزنوی آمده است. در این ابیات از شاهنامه، خداوند و جبرئیل یار و پشتیبان سلطان محمود غزنوی معرفی شده ­اند. تعبیری که با شناخت از وضعیت تاریخی سلطان محمود، امری غیر واقعی به­نظر می­رسد.
اشاره به نام حضرت جبرئیل در ذیل مدح سلطان محمود غزنوی، باعث شده تا نه تنها در شاهنامه طهماسبی، بلکه در هیچ­کدام دیگر از نسخه­های مصور شاهنامه نیز، این قسمت از متن به تصویر کشیده نشود.
۳-۵- اسرافیل
نام حضرت اسرافیل[۲۱] در قرآن کریم وجود ندارد، ولی چندین بار اشاره به نام صور، مؤید اشاره به ایشان است: «و روز آن وعده که فرا رسد همه خلایق محشر چون موج مضطرب و سرگردان باشند و نفخه صور دمیده شود و همه خلق در صحرای قیامت جمع آیند» (قرآن کریم، کهف: آیه ۹۹). «آن روزی که در صور بدمند و فوج فوج به محشر درآیند» (قرآن کریم، نبأ: آیه ۱۸). «روزی را که صور دمیده شود، آن روز هرکه در آسمان­ها و هرکه در زمین است جز آن را که خدا خواسته همه ترسان و هراسان باشند، و همه منقاد و ذلیل به محشر درآیند» (قرآن کریم، نمل: آیه ۸۷).
در شاهنامه فردوسی به نام حضرت اسرافیل، ذیل داستان ملاقات ایشان و اسکندر اشاره شده است. اما این داستان در مجموعه شاهنامه طهماسبی به نگاره تبدیل نشده است:
«سرافیل را دید صوری به دست/ برافراخته سر ز جای نشست
پر از باد لب دیدگان پر ز نم/ که فرمان یزدان کی آید که دم
چو بر کوه روی سکندر بدید/ چو رعد خروشان فغان برکشید
که ­ای بنده آز چندین مکوش/ که ­روزی به گوش ­آیدت یک خروش» (شاهنامه، ۱۳۸۷: ۱۱۵۶).

۴-۵- هاروت
اشاره به نام هاروت در شاهنامه فردوسی، نه در متن داستان­های آن بوده و نه قابلیت تصویرگری و تبدیل به نگاره را داشته است:
«گهی می­گسارید و گه چنگ ساخت/ تو گفتی که هاروت نیرنگ ساخت» (فردوسی، ۱۳۸۷: ۶۰۴).
معادل قرآنی اشاره به نام هاروت در قرآن کریم، آیه ۱۰۲ از سوره مبارکه بقره است: «و پیروی کردند سخنانی را که دیو و شیاطین در ملک سلیمان می­خواندند و هرگز سلیمان به خدا کافر نگشت لیکن دیوان همه کافر شدند و سحر به مردم می­آموختند و آنچه را به دو فرشته هاروت و ماروت در بابِل نازل شده یاد می­دادند و آن دو مَلَک به هیچ کس چیزی نمی­آموختند مگر آنکه بدو می­گفتند که کار ما فتنه و امتحان است مبادا کافر شوی و دیوان به مردم چیزی که میان زن و شوهر جدائی افکند می­آموختند و زیان نمی­رسانیدند به کسی مگر آنکه خدا بخواهد؛ و چیزی که می­آموختند به خلق زیان می­رسانید و سود نمی­بخشید و محققاً می­دانستند که هر که چنین کند در عالم آخرت هرگز بهره­ای نخواهد یافت و آنان به بهای نفوس خود زشت­ترین متاع را خریده­اند اگر می­دانستند».
۵-۵- سروش
تصویر سروش یکی از مهم­ترین پیکره­های حاضر در شاهنامه طهماسبی است. تصویر سروش یکی دیگر از تصاویری است که به طور جدی نیازمند مراجعه به متن برای شناخت دقیق آن هستیم. سروش که نامی ایران باستانی از فرشته وحی[۲۲] یا حضرت جبرئیل[۲۳] بوده، در داستان­هایی از شاهنامه به طور آشکار بر پادشاهان وارد شده و ایشان را هدایت می­ کند. در موردی خاص نیز، وارد میدان جنگ شده و یکی از پادشاهان ایران را از مهلکه نبرد با دشمنان نجات می­دهد.[۲۴] علامه علی اکبر دهخدا می­نویسد: «در ادبیات متأخر زرتشتی سروش از فرشتگانی است که در روز رستاخیز به کار حساب و میزان گماشته خواهد شد و از گات­ها نیز بر می ­آید که این فرشته در اعمال روز جزا دخالت دارد. و هم در کتب متأخر زرتشی و فرهنگ های فارسی سروش پیک ایزدی و حامل وحی خوانده شده، از این رو در کتاب­های فارسی او را با جبرائیل سامی یکی دانسته ­اند.» (دهخدا، ۱۳۷۷: ۱۳۶۳۴).
«این چهره از آن یزته یا فرشته اوستاست {سروش- نشان دهنده راه}، که با آن که در شمار هفتگان برتر امهرسپندان (به معنی مقدسان نامیرا، میهن- فرشتگان) نیست، در رده بویژه برجسته­ای از فرشتگان جای دارد. او فرشته «سرئوشا» (به زبان پهلوی، سرُش، و به فارسی، سروش) است که در ایران اسلامی با فرشته جبرئیل یکی دانسته شده است. او در پایه یک پریستار {کاهن}- فرشته نموده می­ شود که سیمای جوان مشترک میان همه آسمانیان را دارد و پارسی فرهیخته ما او را فرشته آشنا – سازی (ولایت) شناسایی کرده است. … اوستا (یشت ۵۷) او را نشان می­دهد که پیروزمندانه بر فراز بلندترین کوه­ها (هرائیتی برز، البرز) نشیمن دارد.» (کربن، ۱۳۸۷: ۸۶).
حضور سروش، برای اولین بار در شاهنامه در داستان حکومت کیومرث اتفاق می­افتد. در این داستان، سروش با حضور در بارگاه کیومرث، او و فرزندش سیامک را از وجود اهریمنان و دیوان آگاه می­ کند (تصویر۹-۵). با فراخوانی سیامک به میدان نبرد با دیوان، او آن­ها را از خطرات مبارزه با دیو نیز آگاه می­ کند. حضور دیگر سروش در این بخش از شاهنامه نیز به زمانی بازمی­گردد که سیامک توسط دیوان کشته شده و حالا سروش دوباره بر کیومرث وارد شده و از او می­خواهد تا سپاهی جدید آماده کرده و دوباره به میدان جنگ با اهریمن پای بگذارد. حضور سروش در بارگاه کیومرث، برای فراخواندن او به سمت جهاد با دیوان و اهریمنان است. این امر به­ دلیل ویژگی­های والای اخلاقی کیومرث، طبیعی جلوه می­ کند و با فرهنگ قرآنی مغایرتی ندارد. پلنگینه پوش بودن سروش در بارگاه کیومرث و در شاهنامه طهماسبی (تصویر۱۰-۵) نیز با آیه نهم از سوره مبارکه انعام قرابت خاصی دارد: «و چنانچه فرشته­ای نیز به رسالت فرستیم هم او را به صورت بشری درآوریم و بر آنان همان لباس که مردمان پوشند، بپوشانیم».

تصویر۹-۵- سروش، کیومرث و سیامک در نگاره بارگاه کیومرث (بخشی از اثر)، شاهنامه، تبریز، نیمه اول قرن دهم هجری.
دومین حضور تصویری سروش در شاهنامه طهماسبی از طریق نگاره­ای که در آن فریدون قصد کشتن ضحاک را دارد اتفاق افتاده است (تصویر۱۱-۵). در این نگاره سروش با حضور آسمانی خود، فریدون را از این کار باز داشته و فرمان می­دهد که به جای کشتن ضحاک، او را در کوه دماوند به بند بکشد. با توجه به ویژگی­های شخصیتی فریدون، این داستان از شاهنامه مغایرت خاصی با آیات قرآن کریم درباره نزول ملائک بر مؤمنین ندارد. در تصویر سروش نیز با حالت واژگون او در آسمان مواجه هستیم که از جهت بصری به شدت بر آسمانی بودن او تأکید دارد. این وضعیت تصویری شباهتی خاص با آیاتی از قرآن کریم دارد:
«نزدیک است که آسمان­ها از فراز شکافته شود و فرشتگان به ستایش خدای خود تسبیح گویند و برای اهل زمین مغفرت و آمرزش طلبند، خداست آمرزنده مهربان» (قرآن کریم، شوری: آیه۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...