سنائی در این بیت تندوتیز به نکوهش کسانی برخاسته است که قرآن را دکان سوداندوزی و مردم فریبی ساخته اند و روایاتی چون (( مَن تَعَّلَمَ القرآنَ للِدٌنیا وَ زینَتِها حَرَمَ الله و عَلَیهَ الجَنَّه)) هر که قرآن بیاموزد تا با آن به دنیا و آراستگی های دنیا برسد ، خداوند بهشت را بر او حرام می سازد. ( پیامبر (ص) ، میزان الحمه ،۳/۲۵۲۰)

رادمردان رسن بدان دارند

تا بدان آب جان به دست آرند

تو رسن را ز بهر آن سازی

تا کنی بهر نان رسن بازی

در این بیت عرفانی شاعر می گوید : یوسف جان تو به چاه تباهی و گمراهی افتاده ، برای رهایی آن رسن و دلوی می خواهی ، آن رسن و دلو نیاز و نیایش و اشک و آه است ، پس در پیشگاه خداوند سر بر زمین نیاز و نیایش بگذار و اشک ریزان و آه کشان از او یاری خواه تا جان تو را از چاه بیراهی برآورد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

رسن از درد ساز و دلو از آه

یوسف خویش را بر آر از چاه

۱۰-۲-۴ فصل فی الزهد و الحکمه و الموعظه و النصیحه

سنائی در این بیت عرفانی بیان می دارد : شرط تصفیه دل آن است که اوّل داد تجرید صورت بدهد….. تا به مقام تفرید رسد…… آن گه حقیقت توحید روی نماید. و تو وقتی می توانی به توحید برسی که قدم در راه تجرید گذاشته باشی.

زاد راه تو دان که تجریدست

زانکه تجرید جفت توحیدست

تو به توحید کی رسی چو مرید

نازده گام در ره تجرید

شاعر در این بیت اخلاقی می گوید : آن گاه که دود آه تو به فلک رسد و بر آن تأثیر بگذارد آن کس که علیه تو چرب زبانی می کرد ، شرمنده خواهد شد.

تا ز دود تو سود چرخ کبود

ترزبان زردروی گردد زود

در این بیت اخلاقی و تعلیمی شاعر می گوید : کارهای باطل و بیهوده را رها کن و خیالات بیهوده را نابود ساز و در این راه همه چیز را کنار بگذار تا به حضرت حق برسی.

شاخ دندانه محال بزن

بیخ بتخانه خیال بکن

در ره حق بلای هستی روب

هر چه جز هستی خدای بروب

شاعر در این ابیات دینی و اخلاقی و عرفانی بیان می دارد: (( لا حول و لا قوه الاّ با لله العلی العظیم)) نیست نیرو و قوتی مگر خدای تعالی را و آن را برای راندن دیو خوانند.و در جهانی که نفس اماره بر آدمی حاکم است چه بسیار دیوان ( ابلیس آدم روی ) که خود لا حول بر زبان دارند تا دیگران را بفریبند و از لاحول دیگران نیز ترس ندارند. و وقتی لا حول از زبان کسی بر آید که خود دیو است و دیو از آن ترسی نداشته باشد ، پس بداند که لا حولش را خداوند نپذیرفته است. دیو دین را با لاحولی گریزان کن که از سر اعتماد و اعتقاد باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...