دومین باور به انعطاف پذیری با ثبات یادگیری و توانایی دانش آموزان مربوط است. معلمان ممکن است معتقد باشند که دانش آموزان می‌توانند یاد بگیرند و می‌توانند دانش و تواناییهایشان را برای عملکرد خوب در مدرسه افزایش دهند؛ یا اینکه فرض کنند دانش آموزان از توانایی مشخصی برخوردارند که چندان تغییر نمی کنند. یکی از اصول مدرسه کارآمد این باور مشترک در میان کارکنان است که همه دانش آموزان قابلیت یادگیری دارند و لذا معلمان باید انتظارات بالایی از همه دانش آموزان صرف نظر از میزان توانایی یادگیری و تسلط بر مطب داشته باشند.

سومین باور مشترک ‌در مورد تدریس و آموزش است. برای مثال ایجاد « کلاس های ساکت و آرام » که در آن دانش آموزان در سکوت و به طور انفرادی سر صندلی هایشان کارهایشان را انجام دهند، نشانه آموزش مؤثر و یا نشانه معلم خوب است. معلمان با کارآمدی کم تمایل دارند بپذیرند که توانایی به کارگیری این راهبردها و رفتارها را ندارند و در این مورد که آن ها می‌توانند بر دانش آموزان تأثیرگذار باشند، مرددند. آخرین موردی که می‌تواند بر نظام باورهای معلمان و دانش آموزان اثر بگذارد با اهداف مشترک مدرسه در ارتباط است. آثار مربوط به مدارس اثربخش، بر اهمیت داشتن اهداف واضح و توافق شده در سطح مدرسه تأکید دارند. مجموعه ای از اهداف روشن و مشترک که به ‌طور منظم پیگیری می‌شوند مطمئناً می‌تواند معلمان و دانش آموزان را در انتخاب رفتارشان کمک و راهنمایی کند. مدارس با اهداف روشن، پیامدهای مثبت برای معلم دارند؛ یعنی معلمان روحیه بالاتر و بی نظمی کمتر در کلاس ها، بدرفتاری کمتر دانش آموزان، صرف زمان بیشتر بر روی تکالیف ‌و غیبت کمتر دانش آموزان را دارا هستند (پنتریچ و شانک، ۲۰۰۲؛ ترجمه شهرآرای، ۱۳۸۶).

۲-۱-۳- مفهوم تاب‌آوری

تاب‌آوری نخستین بار توسط روانشناسان تحولی در مطالعه کودکانی که در شرایط ناگوار قادر بودند زنده بمانند بررسی شد. اوایل قرن حاضر با ظهور مکتب روانشناسی مثبت‌گرا توسط سلیگمن و همکارانش همراه بود که اهداف عمده این مکتب، شامل کمک به افراد دارای شخصیت سالم و کمک به شکوفاسازی قابلیت‌های انسانی بود (Luthans et al, 2007). یکی از مسائل مطرح در روانشناسی مثبت «تاب‌آوری» است. تاب‌آوری ظرفیت روبرو شدن، غلبه کردن و حتی قوی‌تر شدن به وسیله تجربه مشکلات یا آسیب‌ها است. در فرایند تاب‌آوری دو شر ط مهم وجود دارد: ۱٫ افراد با تهدیدهای مهم یا سختی‌های شدید روبرو می‌شوند، ۲٫ باوجود سختی‌ها و مشکلات مهم به سازگاری مثبت دست‌یافته و پیشرفت می‌کنند (Luthar et al, 2000).

مفهوم تاب‌آوری مبتنی بر این نظریه است که علی‌رغم آن‌که برخی از افراد با عوامل خطر متعددی روبرو می‌شوند و در نتیجه احتمال بروز اختلال در آن‌ ها بیشتر است ولی دچار آن اختلال نمی‌شوند. برخی از محققین معتقدند که به وجود آمدن تاب‌آوری ناشی از عواملی است که همانند یک سپر بلا، افراد در معرض خطر را در برابر آثار سوء مواجهه با عوامل خطر محافظت می‌کنند (طارمیان، ۱۳۸۳).

برای اصطلاح تاب‌آوری تعاریف زیادی ارائه شده است. Garmezy & Masten (1991) تاب‌آوری را فرایند سازگاری موفقیت‌آمیز علی‌رغم شرایط چالش‌برانگیز و تهدیدکننده تعریف کرده‌اند.

Waller (2001) اظهار می‌دارد تاب‌آوری صرفاً به سازگاری و تطبیق سازنده و مثبت در برخورد با مشکلات و گرفتاری‌ها اطلاق شده است. کودکان تاب آور ویژگی‌های شخصی مثل شایستگی اجتماعی، خودمختاری، نظم، صبر، خوش‌بینی و هوش بالا دارند. آن‌ ها مهارت‌های حل مسئله خوبی دارند و احساس هدفمندی و کنترل شخصی، عزت‌نفس بالا، اهداف آینده و تمرکز بر نقاط قوت نه نقاط ضعف نیز از دیگر ویژگی‌های آن‌هاست.

تاب‌آوری به توانایی یک انسان گفته می‌شود که به طور موفقیت‌آمیز شرایط نامطلوب را پشت سر گذاشته و با آن‌ ها تطابق می‌یابد و علی‌رغم مواجهه با مشکلات زندگی به قابلیت تحصیلی، هیجانی و اجتماعی دست می‌یابد (,Davis 1999، به نقل از کیانی دهکردی، ۱۳۸۳).

‌بنابرین‏ تاب‌آوری کیفیتی (خصوصیتی) است که تمام بچه ها با آن متولد می‌شوند و می‌تواند پرورش و توسعه بیابد. ایجاد تاب‌آوری چیزی نیست که بزرگ‌سالان برای جوانان انجام دهند بلکه فرایندی است جهت فراهم‌سازی یک محیط حفاظتی، خلق فرصت‌هایی برای افراد جوان تا در اجتماعشان مشارکت کنند، پیشنهاد جایگزین‌های مناسب برای اوقات بیکاری جوانان و کمک به افراد جوان تا گذر به دوران بزرگ‌سالی را با موفقیت و سلامت پشت سر بگذارند (, ۲۰۰۰ Harrison).

تاب آوری خصوصیتی است خاص نوجوانانی که با وجود مواجهه با استرس و شرایط ناگوار در زندگی‌شان، تسلیم افت تحصیلی، مشکلات تحصیلی، جسمی و روحی نمی‌شوند و به پیشرفت و موفقیت دست می‌یابند (Linqanti, 1992).

گرچه تعاریف زیادی از تاب‌آوری ارائه شده است اما به‌طورکلی واژه تاب‌آوری به عوامل و فرایندهایی اطلاق می‌شود که خط سیر رشدی را از خطر به رفتارهای مشکل‌زا و آسیب روان‌شناختی قطع کرده و به‌رغم وجود شرایط ناگوار به پیامدهای سازگارانه منتهی می‌گردد (محمدی، ۱۳۸۴). در واقع تاب‌آوری ‌به این مسئله می‌پردازد که علی‌رغم قرار گرفتن در معرض فشارهای شدید و عوامل خطر می‌تواند توانش اجتماعی خود را بهبود دهد و بر مشکلات غلبه کند و به موفقیت نائل شود (Henderson,1997).

۲-۱-۳-۱- تاریخچه نظریه‌پردازی ‌در مورد تاب‌آوری

اندیشه تاب‌آوری فردی علی‌رغم مواجهه با شرایط ناگوار، از سال‌ها قبل در اسطوره ها، افسانه ها، هنر و ادبیات وجود داشته است. وقتی‌که روانشناسی، تحول خود را به عنوان یک علم در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم آغاز کرد، تمایل واضحی ‌در زمینه سازگاری فرد با محیط وجود داشت که در طیفی از نظریات، از نظریه انتخاب طبیعی تا نظریه روانشناسی تحلیلی، خود مشهود است. برای مثال فروید به توانایی قابل‌توجه انسان جهت تفوق بر شرایط ناگوار توجه می‌کند (Masten & 1995,Coatsworth؛ به نقل از حسن‌زاده پشنگ، ۱۳۹۰).

در حدود سال ۱۹۷۰ گروهی از دانشمندان روانشناسی تحولی توجه خود را به کودکانی معطوف کردند که علی‌رغم تجربه خطر، موفقیت را تجربه می‌کردند. این پژوهشگران بر این عقیده‌اند که مطالعه تاب‌آوری می‌تواند برای تدوین برنامه ها و مداخلات معطوف بر ارتقاء شایستگی و پیشگیری یا تخفیف مشکلات در زندگی افراد، آگاهی‌بخش باشد. اندیشه‌های این پیشگامان الهام‌بخش سه دهه پژوهش و مداخله گردید (پور نواب، ۱۳۹۰).

زمانی که سازه تاب‌آوری برای اولین بار در دهه ۱۹۷۰ معرفی شد، نظریه‌پردازان، سازگاری موفقیت‌آمیزی را در مواجهه با مصیبت‌ها به خصوصیات مثبت نسبتاً ماندگار نسبت دادند. این باعث شد تا محققان در آغاز عوامل حمایت‌کننده‌ای (مانند هوش‌بهر) را جستجو کنند که یک کودک آسیب‌ناپذیر در برابر مصیبت‌ها را می‌سازد؛ اما باگذشت زمان، مفهوم تاب‌آوری از یک حالت نسبتاً ثابت و درونی به یک فرایند بیرونی و پویا که شامل مجموعه‌ای از پیشرفت، تبادل دوجانبه بین کودک و محیط است، در نظر گرفته می‌شود (,۲۰۱۱ Zahradnik، به نقل از فلاحی سیچانی، ۱۳۹۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...