کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



از نظر روش شناسی دو روش در برخورد با این وضعیت در دسترس است: اوّل این که از جرم شناسی کلاسیک و تحلیل نظریه های عدالت کیفری کلاسیک همانند مکافات گرایی، بازدارندگی استفاده نموده، سعی در ایجاد یک تعادل در هر یک از وضعیت های خاص شود. با این استدلال که به هر حال جرایم ارتکاب یافته اند و باید مورد توجه قرار گیرند. با این وجود در این که تا چه اندازه جرم شناسی کلاسیک می‌تواند در سطح ملی و بین‌المللی در جوامع بعد از مخاصمه و در زمانی که خود دولت متهم به ارتکاب جرایم است کاربرد داشته باشد، جای بحث و بررسی دارد.[۱۰۵]

روش دوم در برخورد با وضعیت جوامع درگیر در خشونت ها، عدول از روش قبلی است. در تبیین این روش در اوّلین مرحله باید بین جرایم عادی و جرایم بین‌المللی تمایز قایل شد. تمایزی که منجر به تفاوت دو نظام عدالت کیفری داخلی و نظام عدالت بین‌المللی می شود. مبنای این تمایز در این است که نظام عدالت کیفری داخلی برای زمانی طراحی شده که دولت خود مجری آن محسوب می شود، در حالی که در بحث جرایم بین‌المللی دولت خود متهم اصلی در ارتکاب جرایم بین‌المللی است. جرایم بین‌المللی با جرایم عادی متفاوت هستند. ویژگی عمده این جرایم مشارکت گسترده جامعه در ارتکاب این جرایم است. ‌بنابرین‏ نمی توان انتظار داشت که نظام عدالت کیفری داخلی که مبتنی بر احراز مجرمیت شخص است در این جا جوابگو باشد و اهداف مدنظر در جوامع انتقالی را محقق نماید. در مرحله دوم باید به دنبال پاسخ ‌به این سؤال بود که تا چه حد یک جرم شناسی بین‌المللی در حقوق بین الملل کیفری شکل گرفته است که متناسب با وضعیت جرایم بین‌المللی ارتکابی در کشورهای درگیر در مخاصمات باشد.

‌بنابرین‏ حقوق ‌دانان در برخورد با این مسأله به دو دسته تقسیم شده اند. برخی همچنان از نظریه های جرم شناسی کلاسیک در توجیه مجازات و اهداف حقوق بین الملل کیفری استفاده می نمایند. در حالی که برخی دیگر به دنبال ارائه نظریه ی نو از جرم شناسی بین‌المللی در حقوق بین الملل کیفری اند با این اعتقاد که حقوق بین الملل کیفری در حال حاضر به دلیل مقتضیات خاص خود باید مستقل از حقوق جزای داخلی عمل نماید و از لحاظ نظری نیز نیازمند نظریه مستقلی است.[۱۰۶]

مبحث اول : نظریه های رایج مجازات

حقوقدانانی که در این دسته قرار می گیرند، معتقدند که شروع کار محاکم بین‌المللی از زمان ارتکاب جرایم بین‌المللی در مناطق درگیر است، ‌بنابرین‏ آن ها در زمانی که درگیری ها به مرحله ارتکاب جرایم بین‌المللی رسید، وارد رسیدگی می‌شوند؛ به طوری که یک طرف قربانی و یک طرف عامل ارتکاب جرم وجود دارد که باید از طریق بررسی کیفری به احراز مجرمیت اشخاص پرداخت. در واقع این دسته که اکثریت حقوق ‌دانان بین‌المللی را تشکیل می‌دهند با استناد به همان جرم شناسی کلاسیکی که در نظام های داخلی اعمال می شود، معتقدند که رسیدگی های کیفری باعث می شود که اشخاص و نه گروه ها و اقوام را مسئول ارتکاب جرایم بدانیم. ‌به این ترتیب رسیدگی کیفری مانع از ریشه دار شدن خشونت ها بین طرفین درگیر می شود.[۱۰۷] به همین دلیل این دسته معتقدند که با رسیدگی کیفری و احراز مسئولیت کیفری افراد و نه گروه ها، حاکمیت قانون ارتقا می‌یابد و در نهایت صلح و سازش در جامعه برقرار می شود. پارادایم حقوقی حاکم در حقوق بین الملل کیفری، بررسی مجرمیت اشخاص و نه اسباب و دلایل اوّلیه ارتکاب جرایم بین‌المللی است. دیدگاه حقوقی حاکم متضمن این است محاکمه عاملان جرایم بین‌المللی دارای آثار تبعی همچون بازدارندگی، تحقق صلح و سازش است.[۱۰۸] حقوق ‌دانان بین‌المللی ریشه‌های قومی و نژادی این مخاصمات را تا جایی بررسی می نمایند که آن را به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف سیاسی متخاصمان می بینند. در واقع آن ها معتقدند که اختلافات قومی و نژادی و مذهبی، اختلافات واقعی نیستند، بلکه توسط رهبران برای تحقق اهداف سیاسی شان دامن زده می‌شوند و در نهایت به شکل ارتکاب جرایم بین‌المللی سرباز می‌کند.[۱۰۹] ‌بنابرین‏ محاکم بین‌المللی با افشای حقیقت ماجرا با یک بررسی قضایی بی طرفانه، به اهداف مسئولیت کیفری جامه عمل می پوشانند. از نگاه این افراد هدف اصلی یک محکمه بین‌المللی تحقق صلح و سازش و بازدارندگی عام و….نیست، بلکه یک محکمه با ایفای صحیح وظایف قضایی اش می‌تواند منجر به تحقق این اهداف شود.[۱۱۰] در واقع این دسته تفاوتی بین حقوق بین الملل کیفری و حقوق کیفری داخلی نمی بینند. آنان معتقدند که در ارتکاب جرایم بین‌المللی آن چه که در وهله اوّل مهم است، اعمال مجازات متناسب با شدت جرم ارتکابی است. با اعمال مجازات مناسب می توان در وهله دوم به اهدافی همچون مکافات مجرمان، بازدارندگی از ارتکاب جرایم بیشتر و در نهایت تحقق صلح و سازش در جامعه دست یافت. به عبارتی همان گونه که مجازات در نظام های داخلی منجر به تحقق اهداف مذکور می شود، با اعمال همان الگو درعرصه بین‌المللی نتایج مشابه محقق خواهد شد. اگر در دستیابی به اهداف مقرر ناکامی هایی وجود دارد با تقویت الگوهای داخلی در نظام بین‌المللی کیفری می توان در جهت رفع کاستی ها اقدام نمود.

مبحث دوم : نظریه ی مجازات مختص حقوق بین الملل کیفری

در میان حقوق ‌دانان، برخی[۱۱۱] با انتقاد از اعمال نظریه های کلاسیک جرم شناسی و اذعان به ناکارآمدی آن ها معتقدند که نظریه اعلامی[۱۱۲] می‌تواند مبنای کار محاکم بین‌المللی کیفری قرار گیرد. به موجب این نظریه هدف حقوق بین الملل کیفری کمک به بازپروری جامعه انتقالی و ارتقای حاکمیت قانون در جامعه انتقالی و جامعه بین‌المللی است. حقوق بین الملل کیفری به منظور اعلام هنجارهای بین‌المللی شکل گرفته است. حامیان این نظریه با تأکید بر اولویت هدف ارتقای حاکمیت قانون در عملکرد یک محاکمه بین‌المللی کیفری معتقدند که این نظریه بنا به دلایلی برای توجیه کارکرد محاکم بین‌المللی کیفری مناسب است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-09-26] [ 12:29:00 ق.ظ ]




    • خود معاهده حق شرط را ممنوع کرده باشد.

    • در خود معاهده مقدر شده باشد که حق شرط فقط در موارد خاص که شامل تعهد مورد بحث نیست مجاز است .

  • علاوه بر موارد مذکور ، حق شرط مغایر با موضوع و هدف معاهده باشد.

معاهده‌ای که حاوی حق شرط است فرض براین است که طرفین قدرت تنظیم حق شرط در مفاد اساسی معاهده را نداشته‌اند . به بیان دیگر نمی‌توانستند به نحوی این حق شرط را در مفاد اساسی معاهده بگنجانند که مغایر با هدف معاهده نباشد با این وجود معیار بند ۳ ماده ۱۹ ( عدم سازگاری شرایط با موضوع و هدف معاهده) فقط در صورتی به کار می‌رود که معاهده از ممنوعیت اعمال حق شرط اجتناب کرده باشد. حق شرط در مواردی از معاهده که اعمال شرط برآنها ممنوع نشده است اعمال می‌شود.

قابل ذکر است که اگر معاهده حق شرط را ممنوع کرده باشد یا آن را مجاز دانسته باشد به معنای سازگاری یا عدم سازگاری نیست . اما اگر معاهده مشروط به اعمال حق شرط در مقررات خاصی از معاهده باشد این موضوع ، معیار عدم انطباق حق شرط در رابطه با چنین شرطی را مستثنی نمی‌کند.[۳۰]

بین بی‌اعتباری معاهدات به جهت نقض قواعد آمره حقوق بین‌الملل و بی‌اعتباری به جهت عدم صلاحیت ، اشتباه، تقلب و فساد تفاوت وجود دارد و کنوانسیون وین نیز براین عقیده است.

اگر معاهده مغایر با قواعد آمره حقوق بین‌الملل باشد معاهده بدون آن که نیازی به درخواست یکی از اعضا باشد خود به خود باطل است( طبق مواد ۵۱ ، ۵۲ و۵۳ کنوانسیون وین) . و اعضا نمی‌توانند در خصوص اعتبار معاهده توافق نمایند.

اما اگر معاهده به دلایل دیگر بی‌ اعتبار باشد این بی‌اعتباری باید توسط یکی از دولت‌های عضو معاهده درخواست شود در این شرایط اعضای معاهده می‌توانند توافق به اعتبار معاهده کنند و این امکان وجود دارد تحت شرایطی فقط برخی از مواد معاهده اعتبارشان را از دست بدهند.[۳۱]

به نظر می‌رسد ، می‌شود این اصول را در خصوص حق شرط‌ها نیز اعمال نمود و حق شرط‌‌هایی که با قواعد آمره بین‌المللی در تضاد باشند را خود به خود باطل دانست و رضایت دولت‌ها را مورد توجه قرار نداد.

در واقع بی‌اعتباری حق شرط به دلیل مغایرت آن با قواعد آمره بین‌المللی باعث می‌شود که دولت شرط گذار از عضویت معاهده خارج شود و عضو معاهده تلقی نشود. اما اگر بی‌اعتباری حق شرط به دلیل عدم صلاحیت ، اشتباه ، تقلب وفساد باشد ، این شرط به خودی خود باطل نیست.

مگر اینکه یکی از اعضای معاهده بطلان آن را تقاضا کرده باشد در این صورت فقط شرط باطل می‌شود و معاهده همچنان بین اعضا لازم الاجرا باقی خواهد ماند اما مواد موضوع حق شرط بین دولت شرط گذار و سایر اعضای معاهده اجرا نخواهد شد.[۳۲]

ماده ۲۱ کنوانسیون وین بیان می‌دارد: وقتی حق شرط با رعایت شرط مقرر در ماده ۱۱۹اعمال شود مقرراتی که نسبت به آن ها اعلام شرط شده بین دولت شرط گذار و پذیرنده شرط ، اعمال نمی‌شود.

پذیرش این اصل در معاهدات قراردادی قابل قبول و منطقی است چون معاهدات قراردادی متضمن یک سری تبادل منافع بین طرفین می‌باشد اما اگر معاهده از جمله معاهدات قراردادی نباشد و مسئله منافع دولت‌های عضو به تنهایی مورد نظر نباشد ، بلکه متضمن قواعد امری باشد آیا می‌توان پذیرفت که هر دولتی در قالب حق شرط این قواعد را نادیده بگیرد؟

کنوانسیون وین درصدد تعدیل تعهدات ناشی از حق شرط برآمده و شرط در معاهدات قراردادی و معاهدات قانون ساز را از هم تفکیک نکرده است و کلیه معاهدات را تابع رژیم واحدی می‌داند اما براین رویه کنوانسیون اشکالی وارد است و آن این است که این رویه ‌در مورد معاهدات قانون ساز ناکافی است و این همه انعطاف وسیله‌ای برای گریز از تعهدات الزام‌آور معاهده‌ای می‌باشد. مروری بر رویه دولت‌ها نشانگر این است در هیچ موردی به اندازه معاهدات حقوق بشری و معاهدات قانون ساز که معمولاً حاکی از قواعد عرفی بین‌المللی است اعمال حق شرط متداول نبوده است.[۳۳]

چنین به نظر می‌رسد امکان اعمال شرط نسبت به قواعد آمره وجود نداشته باشد اما در قواعد عرفی این امکان وجود دارد که دولت نسبت به معاهده اعمال حق شرط نماید اما قصد آن را نداشته باشد که قواعد عرفی را مورد تردید قرار دهد زمانی که حق شرط به کل معاهده نسبت داده می‌شود و مفاد معاهده نیز مشتمل برحقوق بین‌المللی عرفی باشد و همچنین دولت شرط گذار این موضوع را مشخص نکرده باشد که آیا قواعد عرفی را مورد پذیرش قرار می‌دهد یا خیر، در این صورت عدم مطابقت حق شرط ارجح است .[۳۴]

اعمال حق شرط به قاعده عرفی در صورتی مجاز است که آن قاعده از جمله قواعد آمره نباشد.

البته این در صورتی است که قاعد عرفی در راستای موضوع و هدف معاهده نباشد در غیر این صورت اعمال حق شرط نسبت به آن قاعده نیز قابل پذیرش نخواهد بود.

‌بنابرین‏ عرفی بودن یک قاعده مانع از آن نمی‌شود که نتوان برآن حق شرط اعمال نمود . ارائه شرط به موادی از معاهده که متضمن قاعده عرفی هستند تاثیری در ماهیت الزام‌آور آن قاعده در روابط آتی دولت ارائه دهنده شرط با سایر دولت‌های ملزم به آن قاعده عرفی نخواهد داشت.[۳۵]

۲-۴ عدم مغایرت حق شراط با قواعد غیرقابل تعلیق

یکی از روش‌ها برای اینکه ببینیم آیا حق شرط با موضوع و هدف معاهه مغایرت دارد یا خیر این است که ببینیم آیا شرط با حق‌های غیرقابل تعلیق مغایرت دارد یا خیر.

اگر با حق‌های غیرقابل تعلیق مغایرت نداشته باشد با موضوع و هدف معاهده مغایرت ندارد پس قابل اعمال است .

این نکته را نیز باید مدنظر قرار داد که دولت‌ها فقط با اعمال حق شرط می‌توانند خود را از پذیرش برخی از قواعد قراردادی حفظ کنند اما شروطی که مغایر با قواعد امری بین‌المللی و نیز تعهدات عام باشد معتبر تلقی نمی‌شود.

کمیته حقوق بشر ، اعمال شرط نسبت به حقوق غیرقابل تعلیق را به شرط اینکه اثبات شود که مغایرتی با موضوع و هدف معاهده ندارد مجاز می‌داند . دیوان آمریکایی حقوق بشر نیز در قضیه محدودیت‌ مجازات‌ها ‌به این نکته توجه نمود شرط‌هایی که باعث می‌شود به دولت عضو این اجازه را دهد که مقررات غیرقابل تعلیق را به حالت تعلیق درآورد ، مغایر با موضوع و هدف کنوانسیون است البته دیوان شرط‌هایی را که بدون آسیب به هدف اساسی معاهده فقط جنبه‌هایی از حق غیرقابل تعلیق را محدود می‌سازند مشروع دانسته است.

زمانی که دولت‌ها بر طبق ماده ۵۳ کنوانسیون حقوق معاهدات و نیز با توجه به هنجارهای اخلاقی ، نمی‌توانند مغایر با قواعد آمره توافقی بنمایند به طریق اولی به صورت یک جانبه و در قالب ارائه حق شرط نیز حق نادیده گرفتن این قواعد را ندارند . همچنین دولت‌ها نمی‌توانند با اعمال شرط از زیر بار تعهداتی که به صورت عرف بین‌المللی درآمده‌اند، شانه خالی کنند . هر چند که دولت‌ها می‌توانند با توافق در معاهدات دو جانبه از رعایت قواعد عرفی خودداری نمایند، اما اعمال شرط مغایر با قواعد عرفی فاقد اعتبار است .[۳۶]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:29:00 ق.ظ ]




مضمون این ماده واحده در سال ۱۳۵۴ تحت عنوان ماده ۱۱۱ در متن قانون متجلی گردید.

قابل ذکر است که ترمیم مستمری بازماندگان تا سال ۱۳۶۷ درخصوص مستمری استحقاقی صورت می‌پذیرفت ‌به این مفهوم که ابتدا میزان مستمری استحقاقی ترمیم و سپس به نسبت سهام تسهیم می‌شد و این باعث می‌گردید در پاره‌ای موارد مجموع مستمری بازماندگان از حداقل دستمزد کمتر گردد که حسب بخشنامه شماره ۵۷۹ فنی مورخ ۷/۶/۱۳۶۷ مقرر گردید، ترمیم مستمری تا سطح حداقل دستمزد بعد از تسهیم سهام انجام یابد با این اصلاح در هر صورت، مجموع مستمری دریافتی نمی‌توانست از حداقل دستمزد کمتر باشد. به طور مثال در گذشته در صورتی که تعداد افراد در ردیف تنها یک فرزند بود ابتدا میزان مستمری استحقاقی تا سطح حداقل دستمزد ترمیم و سپس ۲۵% حداقل دستمزد به وی تعلق می‌گرفت در حالی که حسب بخش نامه مذکور مستمری دریافتی بازمانده تا سطح حداقل دستمزد ترمیم می‌شد. ضمن اینکه حسب این بخشنامه مقرر گردید مابه‌التفاوت مستمری تا تاریخ مذکور محاسبه و پرداخت گردد.

بند پنجم : مرحله پنجم: ترمیم مستمری برابر افزایش سطح عمومی قیمت‌ها

این مرحله با تصویب قانون تامین اجتماعی در سال ۱۳۵۴ شروع و تاکنون ادامه پیدا ‌کرده‌است. در این مرحله برای اولین بار طبق ماده ۹۶ قانون تامین اجتماعی مقرر می‌گردد « سازمان تامین اجتماعی مکلف است میزان کلیه ‌مستمری‌های بازنشستگی، ازکارافتادگی کلی و مجموع مستمری بازماندگان را در فواصل زمانی که حداکثر از سالی یکبار کمتر نباشد با توجه به افزایش هزینه زندگی با تصویب هیات وزیران به همان نسبت افزایش دهد.»

مطابق با تغییرات صورت گرفته در شرایط برقراری و میزان مستمری پرداختی ترمیمی اساسی در میزان مستمری پرداختی سازمان به وجود آمد به طور مثال حسب ماده ۷۷ برای محاسبه مستمری بازنشستگی ضریب یک‌چهلم به یک‌سی‌و‌پنجم متوسط مزد یا حقوق بیمه شده ضربدر سنوات پرداخت حق بیمه مشروط بر آنکه از ۱۰۰% متوسط مزد یا حقوق تجاوز ننماید. لازم به یادآوری است که در سال ۱۳۷۱ حسب اصلاحات انجام شده در مواد ۷۲ و ۷۷ قانون تامین اجتماعی ضریب یک‌سی‌‌و پنجم به یک‌سی‌ام تغییر یافت.

ضمن اینکه در این مرحله حسب تغییر در شرایط مستمری‌ها حداقل سابق لازم برای برخورداری از مستمری از کارافتادگی کلی غیر ناشی از کار، فوت و بازنشستگی از ۵ سال سابقه پرداخت حق بیمه در ۱۰ سال آخر به حداقل یکسال در ۱۰ سال آخر و حداقل ۹۰ روز در سال آخر تغییر یافت که این تغییرات باعث افزایش معنی‌داری در مصارف سازمان خصوصاً در تعهدات بلند‌مدت سازمان گردید.

این نکته قابل ذکر است که حسب شرایط های مختلف سیاسی و اجتماعی از قبیل وقوع انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی بجز افزایش‌های که در حداقل دستمزد انجام می‌گرفت ترمیم مستمری طبق ماده ۹۶ تا سال ۱۳۶۴ انجام نشد که در این سال حسب تصویب‌نامه مورخ ۲۸/۱۲/۱۳۶۳ هیات وزیران و صدور بخشنامه شماره ۵۲۳ فنی از تاریخ ۱/۱/۱۳۶۴ مبلغ ۵۰۰۰ ریال به مستمریها افزوده شد و پس از آن، این روند قطع تا اینکه در سال ۱۳۶۶ حسب تصویب‌نامه مورخ ۲۰/۲/۱۳۶۶ هیات وزیران و صدور بخشنامه شماره یک مستمریها از تاریخ ۱/۷/۱۳۶۷ مبلغ ۳۰۰۰ ریال به میزان مستمریها افزوده گردید. و مجددا این روند قطع تا اینکه در اسل ۱۳۶۹ به میزان ۵% انجام شد و پیش از آن به طور مدام حسب جدول ذیل مستمریها حسب جدول ذیل ترمیم گردید.

فصل سوم : قوانین تامین اجتماعی [۵۷]

ماده‌ ۲۸ـ

منابع‌ درآمد سازمان‌ به‌ شرح‌ زیر می‌باشد:

۱ـ حق‌ بیمه‌ از اول‌ مهرماه‌ تا پایان‌ سال‌ ۱۳۵۴ به‌ میزان‌ بیست‌ و هشت‌ درصد مزد یا حقوق‌ است‌ که‌ هفت‌ درصد آن‌ به‌ عهده‌ بیمه‌ شده‌ و هجده‌ درصد به‌ عهده‌ کارفرما و سه‌ درصد به‌ وسیله‌ دولت‌ تأمین‌ خواهد شد.

۲ـ درآمد حاصل‌ از وجوه‌ و ذخایر و اموال‌ سازمان‌.

۳ـ وجوه‌ حاصل‌ از خسارات‌ و جریمه‌های‌ نقدی‌ مقرر در این‌ قانون‌.

۴ـ کمک‌ها و هدایا.

تبصره‌ ۱ـ از اول‌ سال‌ ۱۳۵۵ حق‌ بیمه‌ سهم‌ کارفرما بیست‌ درصد مزد یا حقوق‌ بیمه‌ شده‌ خواهد بود و با احتساب‌ سهم‌ بیمه‌ شده‌ و کمک‌ دولت‌ کل‌ حق‌ بیمه‌ به‌ سی‌ درصد مزد یا حقوق‌ افزایش‌ می‌یابد.

(به موجب ماده پنج قانون بیمه بیکاری مصوب ۲۶/۶/۱۳۶۹ ‌در مورد کارگران مشمول قانون کار سه درصد به سهم کارفرما افزوده شده است. ماده پنج مقرر می‌دارد:

حق بیمه بیکاری به میزان ۳% مزد بیمه شده می‌باشد که کلاً توسط کارفرما تأمین و پرداخت خواهد شد.

تبصره: مزد بیمه شده و نحوه تشخیص تعیین حق بیمه بیکاری، چگونگی وصول آن، تکلیف بیمه‌شده و کارفرما و همچنین نحوه رسیدگی به اعتراض، تخلفات و سایر مقررات مربوطه در این مورد

    1. -Probit ↑

    1. واهقی، ایرج ؛ ۱۳۸۷، «تأمین اجتماعی در ایران باستان» «فصل نامه تأمین اجتماعی» ↑

    1. ستاری فر، محمد؛ ۱۳۸۸، «زمینه تاریخی تأمین اجتماعی» «فصل نامه تأمین اجتماعی» ↑

    1. حیدری، علی، ۱۳۸۸، «تحلیل کلی بر سیر قطور ساختاری تأمین اجتماعی» «فصل نامه تأمین اجتماعی» ↑

    1. ملکوند، فرخ؛ ۱۳۸۸، «بازشناسی و تحلیل عملکرد سازمان تأمین اجتماعی در قلمرو بیمه بازنشستگی» «فصل نامه تأمین اجتماعی» ↑

    1. ستاری فر ، محمد، پیشین ↑

    1. واهقی، ایرج، پیشین ↑

    1. Sekel ↑

    1. واهقی، ایرج ؛ پیشین ↑

    1. ملکوند، فرخ؛ بازشناسی و تحلیل عملکرد سازمان تأمین اجتماعی در قلمرو بیمه بازنشستگی» «فصل نامه تأمین اجتماعی، ۱۳۸۸٫ ↑

    1. ستاری فر، محمد، پیشین ↑

    1. ستاری فر، محمد، پیشین ↑

    1. حیدری، علی «تحلیل کلی بر سیر قطور ساختاری تأمین اجتماعی» «فصل نامه تأمین اجتماعی» ↑

    1. حیدری، علی ؛ پیشین ↑

    1. ستاری فر، محمد، پیشین ↑

    1. استوار سنگری، کورش،۱۳۹۰؛ حقوق تامین اجتماعی، چاپ سوم، نشر میزان، ص ۵۶٫ ↑

    1. ستاکه، اردشیر «جزوه آموزشی سیر تحول تأمین اجتماعی در جهان و ایران» ↑

    1. مجموعه قوانین تامین اجتماعی، انتشارات خدمات نشر، تهران ، ۱۳۸۴ : ۷۶٫ ↑

    1. شکری، ۱۳۷۳: ۱۰۴٫

    1. شکری، پیشین، ۱۰۴

    1. ستاری فر ، محمد؛ پیشین ↑

    1. ستاکه ، اردشیر ، پیشین ↑

    1. استوار سنگری، کورش، پیشین، ۱۵۶٫ ↑

    1. مجموعه قوانین و مقررات تامین اجتماعی، انشارات خدمات نشر، تهران، ۱۳۸۴٫ ↑

    1. استوار سنگری، کورش، پیشین. ↑

    1. استوار سنگری، کورش، پیشین. ↑

    1. استوار سنگری، کورش ، پیشین ↑

    1. مجموعه قوانین و مقررات تامین اجتماعی ↑

    1. حقوق تامین اجتماعی، دفتر قوانین و مقررات معاونت حقوقی و امور مجلس، سازمان تامین اجتماعی ، چاپ اول ، ناشر مؤسسه‌ فرهنگی و هنری آهنگ آتیه، پاییز ۱۳۸۴٫ ↑

    1. استوار سنگری، کورش، پیشین ↑

    1. استوار سنگری، کورش، پیشین ↑

    1. استوار سنگری، کورش، پیشین ↑

    1. حقوق تامین اجتماعی ، پیشین ↑

    1. حقوق تامین اجتماعی ، پیشین ↑

    1. همان ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:28:00 ق.ظ ]




لازاروس و فولکمن (۱۹۸۴،نقل از میچل، ۲۰۰۴)، مقابله را تلاش های در حال تغییر شناختی، هیجانی و رفتاری مستمر می‌داند که برای بر طرف کردن مطالبات خاص و بیرونی و درونی به کار می رود که فرد آن ها را فراتر از منابع و امکاناتش برآورده می‌کند.

لازاروس تأکید ‌کرده‌است که فرایندهای شناختی بین شرایط محیطی و واکنش پذیری رفتاری و فیزیولوژیکی افراد میانجی می‌شوند. به عبارتی در تجارب هیجانی اصولاً ارزیابی و نه موقعیت به خودی خود کیفیت تجربه هیجانی را تعیین می‌کند. یعنی هیجان ها از ارزیابی ها پیروی می‌کنند و اگر ارزیابی خود را تغییر دهیم هیحان ما نیز تغییر می‌کند و این فرایند همان ارزیابی مجدد است. هر چند تفاوت بین مقابله و مقاومت در قسمتی از ادبیات موضوع اشاره گردیده است ولی ،همان طوری که در ادبیات مقاومت نیز مشخص است مقاومت ، ارزیابی و نحوه رویارویی با عوامل استرس زا را تحت تأثیر قرار می‌دهد و این مسئله با ادبیات حیطه¬ی استرس و مقابله نیز هماهنگ است. هر چند که لازاروس و فولکمن به طور صریح اشاره به پدیده مقاومت نکرده اند ولی به طور ضمنی می توان استنباط کرد که در مقاومت آنچه که رخ می‌دهد این است که فرد احساس می‌کند می‌تواند با موقعیت های دشوار مواجه شود و توانایی کنترل و اداره آن ها را دارد (ریو، ۱۹۹۱، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۵).

وجود مقاومت به برخی از ویژگی های فردی شخص مثلاً: ارزیابی های شناختی موقعیت (لازاروس، ۱۹۹۳) بستگی دارد. ‌بنابرین‏ ایجاد مقاومت تحت تأثیر روشی قرار می‌گیرد که افراد با موقعیت های ارزیابی شده کنار می‌آیند. مقابله پیش‌بینی کننده مقاومت است زیرا بر مبنای توانایی فرد برای ارزیابی عینی موقعیت است تا جایی که سازگاری می‌تواند رخ بدهد(هولادی و مک فریسون ، ۱۹۹۷،گیلسپی ، ۲۰۰۷).

در این رابطه گیلسپی(۲۰۰۷)، اشاره ‌کرده‌است که مقابله ترکیبی از کوشش های شناختی و رفتاری است. ‌بنابرین‏ ایستا و ثابت نیست. همچنین، مقابله می‌تواند در بیشتر اوقات و بافت ها ایجاد گردد.

هر چند کوشی و هان (۱۹۹۸)، به تمایز بین مقابله و مقاومت اشاره کرده‌اند و در پژوهش خود دریافتند نوجوانان مقاوم نسبت به نوجوانانی که مقاومت کمتری دارند لزوماًً شیوه های مقابله و کنار آمدن بهتری ندارند، ولی بر این باورند. معمولاً افراد مقاوم کسانی هستند که یادگرفته اند با بهره گرفتن از مهارت ها و توانمندی‌هایشان در موقعیت‌های استرس‌زا به طریق کارآمدی و مؤثری با استرس‌ها کنار بیایند (دومونت و پرووست ، ۱۹۹۹، کومپاس ، کونور- اسمیت ، سالتزمن و تومسن ، وادسورث ، ۲۰۰۲).

شیوه های مقابله

شیوه های مقابله ای، به تلاش های ویژه رفتاری و روانشناختی اشاره دارد که مردم برای تسلط، تحمل، کاهش یا به حداقل رساندن حوادث استرس زا آن ها را به کار می‌برند (لازاروس، ۱۹۹۳).

انواع شیوه های مقابله

دو نوع شیوه های مقابله ای رایج شناسایی شده اند ، شیوه های متمرکز بر مشکل شامل: تلاش هایی می شود که با انجام کارهای فعال شرایط استرس زا را تسکین می‌دهد. در مقابل، شیوه های متمرکز بر هیجان شامل تلاش هایی می شود که شرایط هیجانی استرس زا یا حوادث بالقوه استرس زا را کنترل می‌کند. تحقیقات نشان می‌دهد که مردم از هر دو نوع استراتژی برای مبارزه کردن با بیشتر حوادث استرس زا استفاده می‌کنند. برتری یک نوع راهبرد نسبت به دیگری، به وسیله روش فردی و نوع واقعه استرس زا تعیین می شود. مردم نوعاً مقابله متمرکز بر مسئله را برای مسایلی به کار می‌برند که بالقوه قابل کنترل هستند و مقابله متمرکز بر هیجان را برای حوادثی به کار می‌برند که به عنوان حوادث غیر قابل کنترل درک کرده‌اند (لازاروس، ۱۹۹۳).

وقتی که افراد احساس کنند می‌توانند درباره مشکل کاری انجام دهند، به احتمال زیاد به مقابله متمرکز بر مشکل دست می‌زنند. ولی زمانی که مشکل یا ‌واقعیت را فراتر از توانایی‌های خود تلقی می‌کنند به احتمال زیاد به مقابله متمرکز بر هیجان دست می‌زنند (فولکمن و لازاروس، ۱۹۸۰، ویتالیانو، دوولف، مایورو، روسو، ۱۹۹۰؛ کلینکه، ۱۹۸۸،ترجمه والی پور، ۱۳۷۹).

تایلر(۱۹۸۸)، با بررسی متون مقابله ای بین راهبردهای مقابله ای فعال و اجتنابی تفاوت قایل شده است. راهبردهای مقابله ای فعال شامل: پاسخ های رفتاری و روانشناختی می شود که برای تغییر موقعیت استرس زا یا چگونگی تفکر درباره آن طراحی شده اند.در حالی که راهبردهای مقابله ای اجتنابی باعث می‌شوند مردم وارد فعالیت هایی مثل: (مصرف الکل) یا وضعیت های روانی مثل: (گوشه گیری) شوند که مانع می شود آن ها مستقیماً در مقابل حوادث استرس زا قرار بگیرند. به نظر می‌رسد راهبردهای مقابله ای اجتنابی، یک عامل ریسک روانشناختی یا نشانگر پاسخ های نامطلوب به حوادث استرس زای زندگی هستند (فولکمن و لازاروس، ۱۹۸۰،نقل ازکلینکه،۱۹۸۸، ترجمه والی پور، ۱۳۷۹).

پاولو دانکل (۱۹۹۰)، به دو نوع مقابله سازگارانه و ناسازگارانه اشاره دارند: مقابله سازگارانه را آن هایی می دانند که امکان دارد فشار را کاهش دهند و سیستم را به حالت تعادل باز گردانند. پاسخ های ناسازگارانه اعمالی هستند که حضور فشارها را افزایش داده و سیستم را در حالت ناپایدار نگه دارند و تشخیص و فهم این که چه چیزی دارد اتفاق می افتد را کاهش می‌دهند (نوروزی، ۱۳۷۳).

مقابله سازگارانه شامل راهبردهایی مثل: ایجاد تغییرات در زندگی، گزینش هدف ها، اولویت بندی تصمیمات، مدیریت زمان، کاهش الزامات بیرونی، آرامش عضلانی، الگوهای مفید تفکر و تلاش متعهدانه جهت تغییر رفتار می شود (نوروزی، ۱۳۷۳).

راهبردهای مقابله ای ناسازگارانه مثل: تفاسیر غیر منطقی، اجتناب از موقعیت، دوری از حمایت های اجتماعی، پرخاشگری، زیاده روی در مصرف الکل، مصرف داروهای آرامش بخش و ایفای نقش بیمار می‌باشد. استفاده طولانی مدت از راهبردهای ناسازگارانه باعث از دست دادگی کلی اعتماد شخص به توانایی هایش برای مقابله با رشد ثانویه مسایل مانند : فوبیا، اضطراب، وابستگی به آرامبخش ها، الکلسیم، اعتیاد دارویی و بیماری های جسمانی و افسردگی می شود (نوروزی، ۱۳۷۳). فولکمن، لازاروس، دانکل، اسکاتر ، دلنگس ، وگروئن (۱۹۸۶)، در یک تحلیل عاملی از سؤالات مقیاس راه‌های مقابله، به هشت نوع مقابله دست یافته اند: مقابله رو در رو، جستجوی حمایت اجتماعی، طراحی برای حل مسئله، خود کنترلی، فاصله گرفتن، پذیرش مسئولیت، ارزیابی مثبت و گریز- اجتناب (نوروزی، ۱۳۷۳).

فرایند مقابله

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:28:00 ق.ظ ]




پرخاشگری :

پرخاشگری را رفتاری تعریف کرده‌اند که هدف آن صدقه زدن به خود یادگیری باشد آنچه در این تعریف حائز اهمیت است قصد و نیت رفتار کننده است ، یعنی آسیب رسانیدن تصادفی به شخص دیگر ، پرخاشگری نیست . مثلاً اگر توپ فوتبال سهواً به بازیکن دیگر اصابت کند ، پرخاشگری نیست . اما اگر فردی مخصوصاً بازیکنان را با پا بزند ، هل بدهد ، تنه بزند و یا فحاشی کند ، پرخاشگری است شاید این تعریف کمتر عینی باشد زیرا می توان از نیات فرد استنباطهای مختلفی کرد . علاوه بر این ، این تعریف شامل رفتارهایی که ما معمولاً بدانها « پرخاشگری » می گوییم نمی شود .

انواع پرخاشگری :

روان شناسان اجتماعی دوگونه پرخاشگری را از هم تمیز می‌دهند .

۱- پرخاشگری هدفی : که در آن پرخاشگری خودش هدف است و غالباً با ایجاد درد و هیجان همراه است .

۲- پرخاشگری وسیله ای : این نوع پرخاشگری به دلیل خشم یا برای هیجان ایجاد نمی شود بلکه هدف به دست آوردن پاداش‌های مطلوب ، همچون پول یا کالای با ارزش است به بیان دیگر ، هدف پرخاشگری ابرازی دستیابی به پاداش است نه آزاد قربانی رفتار .

نظریه زیستی پرخاشگری :

فروید کلیه اعمال آدمی را با دو غریزه زندگی و مرگ تحلیل می‌کند و می‌گوید غریزه مرگ هم باید به شکلی تخلیه شود : یا به بیرون ، به صورت پرخاشگری و خشونت و دیگر کشی و یا به درون ، به صورت اعمال خود – تخریبی و خود کشی . به همین دلیل است کهنمی توان خشونت را به طور کلی ریشه کن کرد و حداکثر کاری که می شود کرد و الایش آن است ؛ یعنی هدایت کار مایه ( انرژی ) این غریزه در جهتی که مورد قبول اجتماع و به سود آن باشد مثل ورزش ، فعالیت‌های سیاسی و رقابت های سالم حرفه ای لورنز( ۱۹۶۶ ) نیز مانند فروید معتقد است که انسان و حیوان هر دو ذاتاً پرخاشگرند ، با این تفاوت که حیوان در طول تکامل خود برای حفظ گونه خود به ساز و کارهایی دست یافته اند . که تکانه های پرخاشگرانه ی آن ها را بر ضد گونه خود مهار می‌کند حال آنکه ‌در مورد انسان‌ها چنین نیست از جمله این ساز و کارها در حیوانات ، رفتارهای آدا بگونه ( Vitualistic ) آن ها به هنگام جنگ است که مانع از گسترش خشونت می شود .

کروموزوم های جنسی :

در زمان حاضر ، بعضی از پژوهندگان برای اینکه اثبات کنند پرخاشگری پایه و مبنای زیستی ( بیولوژیکی ) دارد ، به ‌کروموزوم‌های جنسی اضافه اشاره می‌کنند . گاه یک یا چند کروموزوم به الگوی طبیعی کروموزمها اضافه می شود و به صورت XYY یا XXY در می‌آید در نتیجه موجودی پا یه عرصه وجود می‌گذارد که واحد آمادگی بیشتری برای پرخاشگری و بزهکاری است .

با تحقیقات انجام شده مشخص گریده است ، مردانی که دارای یک یا چند کروموزوم Y و X اضافی هستند ، بسیار پرخاشگرند و در میان مرتکبان جنایت های خشن درصد بالاتری تشکیل می‌دهند . در سال ۱۹۶۶ ریچارداسپک که متهم به کشتن هفت پرستار در شیکاگو شده بود ، الگوی کروموزومی XYY داشت ( کوئن ۱۳۷۲ : ۱۶۳ ) . پس از کشف این قضیه پژوهش‌های گوناگونی در ایالات متحده امریکا صورت گرفته تا معلوم دارد آیا میان کروموزوم و رفتار پرخاشگرانه رابطه ای وجود دارد یا نه ، تا این زمان هیچگونه دلیلی دال بر رابطه میان آن ها پیدا نشده است . ( ستوده ، هدایت ا… ، ۱۳۸۲ ) .

انواع پرخاشگری و رفتار ضد اجتماعی :

علی رغم پیوستگی قطعی و طولی رفتار ضد اجتماعی تصور بر این است که فعالیت های پرخاشگرانه و ضد اجتماعی کاملاً متفاوت می‌باشند . اکثر پژوهش های انجام شده در زمینه رشد پرخاشگری بر اهمیت تقسیم این حیطه به طبقات قابل مشخص ( از لحاظ نظری و تجربی ) تأکید کرده‌اند توصیف این تفاوت‌ها ممکن است به شناخت انواع فرعی این اختلال کمک نماید .

نخست اینکه ، پرخاشگری بین فردی ممکن است کلامی ( فحاشی ، تهدید کردن و … ) یا فیزیکی ( زدن ، جنگیدن ، حمله کردن ) باشد این تفاوت نه تنها از لحاظ توصیفی بلکه همچنین از لحاظ رشدی نیز تأیید شده است پرخاشگری فیزیکی در اوایل رشدی نیز تأیید شده است پرخاشگری فیزیکی در اوایل رشد و سال های پیش دبستانی آشکار می شود در حالی که پرخاشگری کلامی در مراحل بعدی شروع می شود . ینابراین تداوم سطوح بالای پرخاشگری فیزیکی تا اواسط دوران کودکی همانند شروع پرخاشگری کلامی در سال های پیش دبستانی مستلزم توجه بالینی می‌باشد .

دوم اینکه ، پرخاشگری ممکن است به عنوان پرخاشگری ابزاری یا وسیله ای ( هدفمند ) و خصمانه طبقه بندی شود نوع خصمانه بر اساس محتوای رفتار مشخص می‌گردد برخی سطوح پرخاشگری ابزاری بهنجار تلقی می شود به عبارت دیگر ، پرخاشگری خصمانه در سطوح شدید آن در هز سنی مستلزم ارزشیابی می‌باشد .

سوم اینکه ، با این تفاوت بین پرخاشگری مستقیم و غیر مستقیم نیز مورد بررسی قرار گیرد پرخاشگری غیر مستقیم بیشتر در دختر ها مشاهده می شود تا پسرها . در میزان پرخاشگری و رفتار ضد اجتماعی نیز تفاوت های جنسی نیز وجود دارد .

چهارم اینکه : رفتار پرخاشگرانه ممکن است درون کنش ( فحاشی یا تهدید کردن ) یا برون کنشی باشد . محققان در برنامه های پژوهشی منظم نشان داده‌اند که پرخاشگری بدون کنشی ( نه درون کنشی ) با نقایص مختلف و تحریف های پردازش اطلاعات اجتماعی شناختی ( مانند کابرد ناچیز نشانه ها در تصمیم گیری های بین فردی و اسناد نیت های خصمانه به دیگران در موقعیت های بین فردی مبهم و مواجهه با محیط های سوء استفاده کننده ) مشخص می شود ‌بنابرین‏ ف این تفاوت از لحاظ نظری و تجربی حائز اهمیت می‌باشد . ( توزنده جانی ، توکلی زاده ، کمال پور ۱۳۸۳ )

هیجان پذیری :

ظرفیت دریافت هیجان‌ها ، این مفهوم غالباً به معنای هیجان پذیری انحرافی به کار می رود و در این معنا تاثیر پذیری خاص در برابر هیجان است .

هیجان‌ها غالباً به وسیله محرک‌های خارجی برانگیخته می‌شوند و جلوه های هیجان معطوف به آن دسته از محرک‌های محیطی است که هیجان را برانگیخته اند .

اکثر رفتارهای برانگیخته یا جلوه های هیجان یا عاطفی همراهند ، هر چند ممکن است در لحظه معین ما چنان درگیر تلاش برای رسیدن به هدف باشیم که نتوانیم توجهی به احساسات خود داشته باشیم .

در بحث از هیجان ، تجارب ذهنی و عاطفی همانند با رفتار را مورد توجه داریم معمولاًاز هیجانهای خود هنگامی آگاه می‌شویم که یا کوشش‌های ما برای رسیدن به هدف با مانعی بر بخوریم ( خشم ف نومیدی ) یا سرانجام به هدفمان دست بیابیم ( لذت و شادی ) هم اینک اکثر هیجان ها را می توان مطبوع ( مانند شادی ، عشق ) و یا نا مطبوع ( مانند خشم و ترس ) به حساب آورد علاوه بر این بسیاری از واژه هایی که بیانگر هیجان هستند را می توان از لحاظ شدت درجه بندی کرد . جفت واژه هایی مانند ناخشنودی خشم ، رنج ، عذاب ، اندوه و غصه به تفاوتهایی در میزان شدت هیجان‌ها اشاره دارند بعضی از روانشناسان اصطلاح هیجان را به حالت شدیدتری اطلاق می‌کنند که تغییرات گسترده ای در وضع فیزیولوژیکی بدن همراهند ، و حالت ملایمتر را احساسات می‌نامند . اما بین تجارب ملایم مطبوع و هیجانهای شدید ، حالت های بسیار وجود دارد ( منصور ، محمد ، دادستان پریرخ ، میناراد ، لغت نامه روانشناسی ۱۳۵۶ ) .

بی قراری :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:28:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم