اجبارها، رفتارهای تکراری (مانند شستن دست) یا اعمال ذهنی (مانند دعا کردن) هستند که به نظر می‌رسد بر اساس ترتیبات و الگوهای معینی و به صورت یکنواخت از فرد سر می‌زند. همه یا حداقل بخشی از این رفتارها غیرقابل قبول به نظر می­رسند. این رفتارها به خودی خود هدفمند نیستند، بلکه معمولا به منظور جلوگیری از وقوع رویدادی معین یا فرار از موقعیتی ویژه‌ صورت می­ گیرند، یا شخص با انجام اعمال وسواسی می‌کوشد اضطراب و وحشت را از خود دور سازد. به عبارت دیگر در چنین مواردی فرد به صورت اجباری نیاز شدیدی به انجام آن عمل در درون خود حس می‌کند، احساس اجباری که معمولاً همراه با نیاز به مقاومت کردن است. شخص اگرچه بی‌اساس بودن و غیر عقلانی بودن رفتار خود را درک می‌کند، و هیچ نوع لذتی هم از انجام آن نمی‌برد، با این حال رفتار مذبور به طور موقت تنش او را از بین می‌برد و در کوتاه مدت در فرد احساس آرامش ایجاد می‌کند (داسیلوا و راچمن، ۱۳۸۵). در واقع اجبارها اغلب به وسیله وسواس­ها تحریک و ایجاد شده و چون می‌توانند اضطراب یا آشفتگی ناشی از وسواس را سریع (اما گذرا) کاهش دهند، تقویت می­شوند (کلارک، ۲۰۰۴). در بعضی موارد هم افراد با توجه به قوانین شخصی خودشان اعمال کلیشه‌ای انجام می‌دهند، بدون این که علت آن را بدانند (ولز، ۲۰۰۰).

متداول‌ترین اجبارها شامل شستن و تمیز کردن، شمارش، بازبینی، درخواست یا مطالبه اطمینان و خاطر جمعی، اعمال تکراری و منظم کردن هستند. هنگام تلاش برای پیشگیری از یک وسواس عملی، فرد ممکن است احساس اضطراب یا تنش شدید داشته باشد که غالباً با تسلیم شدن به وسواس عملی از آن رها می‌شود. در سیر اختلال، پس از شکست‌های مکرر در پیشگیری از وسواس‌ها یا اجبارها، فرد ممکن است تسلیم آن ها شود، تمایل چندانی به مقاومت در برابر آن‌ ها نشان ندهد و احتمال دارد اجبارها را به عادات روزمره‌اش ملحق کند. بسیاری از افراد دچار این اختلال از اشیاء یا موقعیت‌هایی که وسواس‌ها یا اجبارها را برمی‌انگیزاند، اجتناب می‌کنند. چنین اجتنابی ممکن است گسترش یافته و به شدت کارکرد کلی را محدود نماید (APA، ۲۰۰۰). جدول زیر معیارهای تشخیصی DSM-IV-TR را در اختلال وسواسی- اجباری نشان می­دهد:

جدول ۲-۱ : معیارهای تشخیص DSM-IV-TR ‌در مورد اختلال وسواسی- اجباری

افکار مزاحم یا اعمال اجباری که در طول روز حداقل در بیشتر از یک ساعت در روز فرد را گرفتار کرده و موجب آشفتگی و پریشانی حال و اختلال در کارکرد مشخص می‌شود. اختلال وسواسی- اجباری عبارت است از عقاید، تصاویر ذهنی، نشخوارهای ذهنی، تکانه‌ها و افکار مزاحم و مکرر (وسواس)، و یا الگوهای مکرر رفتار یا فعالیت‌های مزاحم (اجبار)، وسواس‌ها و اجبارها هر دو خود- ناهمخوان بوده و در صورت مقاومت در مقابل آن ها سبب بروز اضطراب خواهد شد.

ملاک‌های تشخیص اختلال وسواسی- اجباری در انجمن روانپزشکی آمریکا عبارتند از:

الف) وجود وسواس یا اجبار:

وسواس، به طوری که با (۱)، (۲)، (۳)، (۴) تعیین می‌شوند:

(۱) افکار، تکانه‌ها یا تصاویر ذهنی تکراری و مقاوم که در طول دوره بیماری، برای شخص، مزاحم و نامتناسب شمرده می‌شوند و اضطراب و ناراحتی بارز به وجود می‌آورند.

(۲) این افکار، تکانه‌ها، یا تصاویر ذهنی، صرفاً نگرانی‌های افراطی درباره مشکلات زندگی واقعی نیستند.

(۳ ) شخص سعی می‌کند این قبیل افکار، تکانه‌ها، یا تصاویر ذهنی را نادیده بگیرد یا سرکوب کند، یا آن ها را با نوعی فکر یا عمل دیگر خنثی نماید.

(۴) شخص واقف است که افکار، تکانه‌ها و تصاویر ذهنی وسواسی، حاصل ذهن خود او هستند (نه آن که مثل کاشت فکر[۴۲] از بیرون تحمیل شده باشند).

اجبار به طوری ­که با (۱) و (۲) مشخص می‌شوند:

(۱) رفتارها (مثل شستن دست‌ها، منظم کردن اشیا و وارسی) و یا یک عمل ذهنی تکراری (مثل دعا و استغاثه، شمارش، تکرار کلمات به آرامی) که شخص احساس می­ کند در پاسخ به وسواس یا مطابق با قواعدی که فرد ناگزیر از انجام دقیق آن ها‌ است، مجبور است آن ها را انجام دهد.

(۱) رفتارها یا اعمال ذهنی برای خنثی کردن یا پیشگیری از ناراحتی یا وقوع یک اتفاق یا رویداد ترسناک طرح­ریزی می‌شود؛ منتها این رفتارها یا اعمال ذهنی با آنچه برای پیشگیری یا خنثی کردنش طراحی شده‌اند، ارتباطی واقع‌گرایانه ندارند یا به وضوح افراطی‌اند.

ب) زمانی در طول اختلال شخص به افراطی یا غیر منطقی بودن افکار و اعمال اجباری وقوف پیدا ‌کرده‌است.

تذکر: این امر ممکن است ‌در مورد کودکان صدق نکند.

پ) وسواس و اجبار، ناراحتی شدید ایجاد می‌کنند؛ وقت‌گیر هستند (حداقل روزی یک ساعت وقت می‌گیرند) و یا به طور قابل ملاحظه در برنامه ­های معمول، عملکردهای شغلی (یا تحصیلی)، فعالیت‌های اجتماعی و روابط با دیگران تداخل می­ نماید.

ت) در صورت وجود اختلال دیگری در محور I محتوای وسواس و اجبار محدود به، آن نباشد (مثل اشتغال ذهنی با غذا در اختلال خوردن، کندن مو در تریکوتیلومانیا[۴۳]، نگرانی ‌در مورد ظاهر در اختلال بدریختی بدن[۴۴]، اشتغال ذهنی با داروها در اختلال مصرف مواد، اشتغال ذهنی با یک، بیماری وخیم در خود بیمارانگاری، اشتغال ذهنی با انگیزه ها و تخیلات جنسی در زمینه یک پارفلیا[۴۵] یا نشخوار ذهنی با محتوای احساس گناه در اختلال افسردگی اساسی).

ث) علایم مذکور، ناشی از تاثیر مستقیم یک ماده (مثل مواد مورد سوء مصرف یا داروها) یا یک اختلال طبی عمومی نباشد.

با بینش ضعیف :اگر در قسمت عمده دوره اخیر، شخص افراطی یا غیرمنطقی بودن وسواس و اجبار را تشخیص نمی­دهد (سادوک و سادوک، ۱۳۸۶).

افکار مزاحم یا اعمال اجباری که در طول روز حداقل در بیشتر از یک ساعت در روز فرد را گرفتار کرده و موجب آشفتگی و پریشانی حال و اختلال در کارکرد مشخص می‌شود. اختلال وسواسی- اجباری عبارت است از عقاید، تصاویر ذهنی، نشخوارهای ذهنی، تکانه‌ها و افکار مزاحم و مکرر (وسواس)، و یا الگوهای مکرر رفتار یا فعالیت‌های مزاحم (اجبار)، وسواس‌ها و اجبارها هر دو خود- ناهمخوان بوده و در صورت مقاومت در مقابل آن ها سبب بروز اضطراب خواهد شد.

ملاک‌های تشخیص اختلال وسواسی- اجباری در انجمن روانپزشکی آمریکا عبارتند از:

الف) وجود وسواس یا اجبار:

وسواس، به طوری که با (۱)، (۲)، (۳)، (۴) تعیین می‌شوند:

(۱) افکار، تکانه‌ها یا تصاویر ذهنی تکراری و مقاوم که در طول دوره بیماری، برای شخص، مزاحم و نامتناسب شمرده می‌شوند و اضطراب و ناراحتی بارز به وجود می‌آورند.

(۲) این افکار، تکانه‌ها، یا تصاویر ذهنی، صرفاً نگرانی‌های افراطی درباره مشکلات زندگی واقعی نیستند.

(۳ ) شخص سعی می‌کند این قبیل افکار، تکانه‌ها، یا تصاویر ذهنی را نادیده بگیرد یا سرکوب کند، یا آن ها را با نوعی فکر یا عمل دیگر خنثی نماید.

(۴) شخص واقف است که افکار، تکانه‌ها و تصاویر ذهنی وسواسی، حاصل ذهن خود او هستند (نه آن که مثل کاشت فکر[۴۶] از بیرون تحمیل شده باشند).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...